بامزهترین شخصیت های دنیای کمیک
یکی از جذابترین صحنههایی که در کتابهای کمیک و ماجراهای شخصیتهای مختلف آن وجود دارد، صحنههای مبارزه است. اصلا همین صحنهها است که باعث میشود ما قهرمانان و شروران را حسابی جدی بگیریم و به اصطلاح از آنها حساب ببریم. اما خب در بین همین شخصیتهای جالب و بسیار جذاب، یک سری شخصیتها هم هستند که در عین حال که مبارزههای چشمگیری دارند یا در مواقع خاص حسابی جدی هستند، از قصد یا کاملا ناخودآگاه، ما را به خندیدن میاندازند. البته منظور ما این نیست که آنها به دردنخور و بیعرضه هستند، اما خب مدام کارهایی را انجام میدهند یا حرفهایی میزنند که چارهای جز خندیدن برای خواننده نمیگذارند.
دانلود از آپارات | تماشا در یوتیوب
فقط کافی است اولینبار شما به آن شخصیت بخندید و اصطلاحا روی شما به روی او باز شود. دیگر امکان ندارد که از آنها حساب ببریم! مثلا همین دوست خوب ما، ددپول. درسته که این شخصیت قدرتهای جذابی دارد، گجتهای مختلف استفاده میکند یا حتی در مبارزه مهارت خیلی زیادی دارد؛ اما به محض اینکه اسمش میآید، چیزهای خندهداری به ذهن ما و شما میآید. به همین دلیل، ما هم تصمیم گرفتیم تا در این ویدیو، به سراغ ۱۰ مورد از شخصیتهای ابرقهرمان و شروری برویم که در عین جذاب بودن، در عین جدی بودی در یک سری مواقع خاص، عمدا یا سهوا ما را به خنده میاندازند. پس اگر میخواهید بدانید که این شخصیتها چه کسانی هستند، حتما این ویدیو را تا آخر نگاه کنید.
۱۰. بتمنِ ادم وست
فهرست خود را با یکی از محبوبترینها یعنی بتمن کبیر آغاز میکنیم. اکثر ما شوالیه تاریکی را با آن نسخه اخمو، بداخلاق و همیشه جدی میشناسیم. اما قبل از این، سرتاسر دنیا بتمن و رابین را با همین نسخه عجیب و غریب میشناختند. یعنی تفاوت این دو نسخه آنقدر زیاد است که رسما میتوان گفت این بتمنها، دو شخصیت متفاوت هستند. قبلا به محض اینکه اسم بتمن را مقابل مردم میآوردی، سریع به سراغ همان نسخه خندهدار و کمدی که ادم وست معروف بازی کرده بود، میرفتند. نهتنها لباسهایی که برای این نسخه طراحی میشد خیلی مضحک بود و گجتهایی هم که به آنها میدادند، رسما یک سری اسباب بازی مسخره محسوب میشد؛ اما دیالوگهای خندهدار و مسخرهای که از عمد برای آنها نوشته میشد، باعث شد که همه بینندهها یک دل نه صد دل عاشق این زوج ابرقهرمانی شوند.
۹. موجو
شاید خیلی از شما، شخصیت موجو را نشناسید. معمولا ضعیف یا مثلا مسخره و بیهدف، یک جور توهین محسوب میشود. اما کسایی که در نژاد مخصوص موجو وجود دارند، بزدلی و طمع داشتن را یک نوع فضیلت میدانند. یعنی اینطور میتوان گفت که آنها برعکس ما انسانها، تلاش میکنند که بیهدف و مسخره باشند. برای رسیدن به بالاترین سطح بزدلی بین همنوعهای موجو یک نوع رقابت وجود دارد. موجو با اینکه از نظر ظاهری یک شخصیت زشت و همچنین بدشکل به شمار میرود، اما میتوان گفت که یکی از خندهدارترین شرورهای دنیای مارول به حساب میآید.
۸. هاوک آی
خیلی از کسانی که این متن را میخوانند، با این یک مورد استثنائا موافق نیستید. اما خب تصور کنید که در یک تیم، با یک آدم میلیاردر باهوش و نابغه، یک سرباز ابرانسانی و یک انسانی که با اشعه گاما تبدیل به یک هیولای گندهی سبز رنگ شده، همتیمی هستید. ولی خب ما طرفداران کتابهای کمیک میدانیم که این هاوک آی چقدر آدم ماهر و حرفهای محسوب میشود. همین موارد هم باعث شده که او سعی کند با کنایهها و حرفهای خندهدار توجه دیگران را به خودش جلب کند؛ بهنوعی که بین اون و اونجر پر حرف دیگر، یک رقابت عجیبی به وجود آمده است...
۷. آیرون منِ رابرت داونی جونیور
مقاله مرتبط
کسایی که کارهای دنیای سینمایی مارول را دنبال میکند، اطلاع دارند که این شرکت الکی و بدون زحمت تبدیل به مارولِ امروزی نشده است. ایفای نقش رابرت داونی جونیور هم در قالب قهرمان نابغه صنعت تکنولوژی شروع خیلی بزرگی برای مارول محسوب میشد. درسته که رابرت داونی جونیور برای این نقش، خصوصیات جسور، از خود راضی و مغرور مخصوص این شخصیت را تقلید کرده اما خب حتما متوجه شدید که یک شوخ طبعی خاصی هم در نسخه او وجود دارد. همه این خصوصیات را خود جونیور به نقشش اضافه کرده است. دقیقا همان بلایی که ادم وست سر بتمن آورد، رابرت داونی جونیور هم سر آیرون من آورد. دیگر وقتی اسم آیرون من را میاوری، همه این شخصیت را با چهره داونی جونیور و نسخهای که او در سینما ارائه کرده میشناسند؛ آنقدر که جذابیت طنز و کنایههای این بازیگر روی این شخصیت و نحوه تشخیص دادن او از طرف مردم تاثیر گذاشته است.
۶. ریدلر
من یک هیولای سادیستی هستم که نسبت به خودم بهشدت وسواس دارم و با یکی دو تا معما از ذوق میمیرم. اسم من چیه؟ متاسفانه ریدلر تنها هدفی که برای خودش در حرفه جناییاش در نظر گرفته، این است که بزرگترین کاراگاه دنیا را شکست بدهد. این هدف با اینکه بزرگ به نظر میرسد، اما ریدلر میتوانست با پتانسیل بسیار بالای خود جنایتهای بهتری را انجام دهد. همین که او در شهر گاتهام زندگی میکند، یعنی تا حد زیادی پتانسیل وجود دارد که میتواند تبدیل به یک جنایتکار بیرقیب شود.
۵. استار لرد
سفر کردن خیلی زیاد، اونم به کهکشانهای مختلف، باعث شده تا این ماجراجوی چابک و جالب، یک حس طنز خاصی بهدست بیاورد. این حس طنز خاصی که پیتر کوییلِ دوست داشتنی دارد، از اطلاعات خیلی زیادی که او بهعنوان یک مسافر کهکشانی بهدست آورده، نشأت میگیرد. البته که نباید همتیمی دیگر او یعنی راکت راکون را یادمان برو. او خودش در جایگاهی هست که واقعا یکی از موارد این فهرست به حساب بیاید.
۴. مرد عنکبوتی
مقاله مرتبط
زمانیکه ما کارهای بسیار جذاب اسپایدرمن، بالا رفتن او از دیوارها، نابود شدن دشمنان توسط او و مهمتر از همه تار پرتاب کردن و حرکت کردن بین ساختمانهای مختلف این شخصیت را میبینیم، دیگر اصلا فراموش میکنیم که این مرد عنکبوتی یکی از بامزهترین کاراکترهای مارول محسوب میشود. در یک برهه زمانی خاص مارول تصمیم گرفت که در فرایند خلق قهرمانان خود، دیگر از آن فرمول همیشگی و غیرمنطقی که دیگر خسته کننده هم شده بود، فاصله بگیرد؛ خب دلیل اصلیای هم که اسپایدی آنقدر محبوب و دوست داشتنی شد، دقیقا همین موضوع بود. تازه نکته جالب آن این است که او درباره دشمنان خودش و تحقیر کردن آنها هم یک سری نظرات خاصی میدهد که باعث میشود آنها عصبیتر از قبل شوند. البته این نکته هم لازم به ذکر است که همین کارهای او باعث میشود که بعضی وقتها بیشتر از قبل هم به دردسر بیفتد.
۳. جوکر
جوکر رسما یک تجسم واقعی از کمدی دارک یا همان تاریک است. جوکر بارها و بارها، در سینما و تلویزیون و بازی و رسانههای مختلف دیگر، اقتباس شده است. اما خب میتوان ایفای نقش جک نیکلسون و سزار رومرو را بهعنوان خندهدارترین اقباسهای این شخصیت دانست. خندهی نمادین این شخصیت هم که دیگر جای خود دارد. این خنده به خاطر محبوبیت زیادش در همه نسخهها و همه تجسمها هم وجود دارد. امیدوارم ما هم یک روزی متوجه شویم که چه چیزی برای جوکر تعریف کردهاند که انقدر خندهدار بود است.
۲. ددپول
در ابتدای این مورد باید حتما به این نکته اشاره کرد که ددپول، یکی از معدود شخصیتهای کتاب کمیک محسوب میشود که از تخیلی و داستانی بودن وجود خودش خبر دارد. حتی تصور این وضعیت هم خیلی سخت است؛ اینکه بدانی ساختگی و غیرواقعی هستی. تازه گفته شده که اصلا به خاطر همین وضعیت بوده که مدام دیوار چهارم را میشکست. البته درکنار این مورد، شخصیت ددپول سختیهای خیلی زیادی را در زندگیاش متحمل شده است. وضعیت سرطانیای که این شخصیت بخت برگشته دارد، خودش یک فیلم ترسناک محسوب میشود. با اینکه این شخصیت تواناییها و قدرتهای زیادی دارد، اما قطعا جدی بودن یکی از آنها نیست. وید ویلسون با اخلاقایی که دارد، نهتنها روی اعصاب دشمنانش میرود، بلکه هرکسی که از دست بد روزگار با او همکار میشود، از دست این کاراکتر یک لحظه خوش ندارد.
اجازه دهید قبل از اینکه به سراغ مورد اول برویم، از کسانی نام ببریم که میتوانستند در این فهرست قرار داشته باشند، اما خب به پای موارد فعلی نمیرسیدند:
- بوستر گلد
- پلاستیک من
- هیومن تورچِ کریس ایوانز
- کیک اس
۱. تیک
کسانی که کتابهای کمیک تیک را خواندند، میدانند ما از چه چیزی دارم حرف میزنیم. اگر هم کتابها را مطالعه نکردید، هیچ اشکالی ندارد. سعی میکنیم ساده آن را توضیح دهیم تا به خوبی آن را متوجه شوید. سوپرمن، گرین هورنت و بتمنِ ادم وست را در داخل یک ظرف بریزید و هم بزنید. نتیجهای که از درون آن ظرف بیرون میآید، دقیقا همین شخصیت تیک میشود. جالب است بدانید که از آن اول آنقدر این بخت برگشته را کتک زدند که دیگر حتی یادش نمیآید که هویت اصلی او چه کسی هست. اما اگر بخواهیم جدی به قضیه نگاه کنیم، تیک آنقدر مشکل دارد که ندانستن هویت کمترین اهمیت را در میان آنها دارد.