توضیحات اتفاقات و پایان بندی شخصیتها در فیلم Avengers: Endgame و تاثیر آن روی فیلمهای آینده مارول
این مطلب داستان فیلم Avengers: Endgame را لو میدهد و در صورت تماشا نکردن فیلم، از خواندن آن خودداری کنید.
فیلم Avengers: Endgameبه اتفاقات ۱۱ سال اول دنیای سینمایی مارول خاتمه داد که این سه فاز با نام The Infinity Saga (حماسه اینفینیتی) شناخته میشود و حال قسمت چهارم فیلم Avengers با شکست رکورد فیلم Avatarبه پر فروشترین فیلم تاریخ سینمای جهان تبدیل شده است. با این حال، در این فیلم شاهد اتفاقات بسیاری بودیم که صد البته سوالات زیادی را نیز برای طرفداران و مردم ایجاد کرده است که به بسیاری از این سوالها، سازندگان فیلم پاسخ دادهاند. همچنین در فیلم شاهد اتفاقاتی مثل سفر در زمان بودیم که نحوه کارکرد آن سوالهای بسیاری را ایجاد کرده است. البته اتفاقات فیلم به این موارد ختم نمیشد و در طول فیلم Avengers: Endgame شاهد پایان آرک داستانی برخی از شخصیتهای دنیای سینمایی مارول بودیم که از ابتدای این مجموعه شاهد حضور آنها بودهایم و همچنین بهنظر میرسد که این فیلم روی فیلم و سریالهای آینده دنیای سینمایی مارول نیز تاثیر گذاشته است. حال در این مقاله قرار است به مهمترین سوالات بهوجود آمده در فیلم پاسخ و در مورد سفر در زمان فیلم توضیح دهیم و همچنین از پایان بندی شخصیتها و تاثیر فیلم Avengers: Endgame روی آینده دنیای سینمایی مارول نیز بگوییم. در ادامه مقاله با زومجی همراه باشید.
چگونه کاپیتان مارول تونی استارک را در فضا پیدا کرد؟
کاپیتان مارول با کمک یک ردیاب در بناتار تونی استارک و نبیولا را در فضا پیدا کرد
یکی از سوالاتی که در ابتدای فیلم ایجاد شد، این بود که کاپیتان مارول چگونه سفینه بناتار را که حامل تونی استارک و نبیولا بود پیدا کرده است؟ همانطور که در ابتدای فیلم نیز مشاهده کردیم، اکسیژن سفینه در آستانه به پایان رسیدن بود، اما در نهایت کارول دانورز به استارک و نبیولا کمک کرد تا به زمین بازگردند. اخیرا کریستوفر مارکوس و استیون مکفیلی، نویسندگان فیلم Avengers: Endgame توضیح دادهاند که سفینه بناتار دارای یک ردیاب بوده که شامل یک ردیاب اضطراری نیز بوده است و پس از صحنه پایان فیلم Captain Marvel، کارول توانسته سفینه را پیدا کند. او در واقع با کمک راکت راکون توانسته مکان بناتار را در فضا پیدا کند. علاوه بر این، بدون شک راکت برای بازگشت به بناتار نیاز به ردیاب داشته و احتمال اینکه بدون چنین موضوعی سفینه را ترک کند، بسیار کم بوده است. پس قابل انتظار است که راکت به کارول برای یافتن بناتار کمک کرده باشد و در ادامه با توانایی که کاپیتان مارول داشته، به کمک استارک و نبیولا رفته است.
سفر در زمان
سفر در زمان هیچگاه تعریف ثابتی در فیلمها یا سریالها و حتی در مدیومهای دیگر نداشته است و هر شخصی بسته به نظر خود تعریفی برای آن ارائه داده است
سفر در زمان هیچگاه تعریف ثابتی در فیلمها یا سریالها و حتی در مدیومهای دیگر نداشته است و هر شخصی بسته به نظر خود تعریفی برای آن ارائه داده است. از جمله نسخههای سفر در زمان میتوان به حلقه زمانی اشاره کرد که اتفاقات آن فقط در یک دوره جریان دارد و یک تغییر باعث عوض شدن همه چیز میشود، اما باعث تغییر کلی آینده نخواهد شد که سریال Twelve Monkeys مثال خوبی برای آن است. همچنین در فیلمی مثل Back to the Future، هر تغییر و تصمیمی متفاوت در گذشته باعث تغییر کامل آینده خواهد شد و شخص باید با برگشتن به گذشته این موضوع را درست کند. در سری فیلم Terminator نیز اشخاص از آینده رباتهایی را به گذشته ارسال میکنند که گروهی به دنبال از بین بردن یک هدف هستند و باعث تغییر آینده خواهد شد و گروهی دیگر به دنبال دفاع از این هدف این ربات را ارسال خواهند کرد تا آینده حفظ شود و تغییری نکند که صد البته در سریال The Umbrella Academy (آکادمی آمبرلا) نیز شاهد نسخه مشابه آن بودیم. پس منطقی است که فیلم Avengers: Endgame هم نسخه مختص به خود را داشته باشد.
سفر در زمان در دنیای سینمایی مارول با کمک دنیای کوانتوم و سفر به آن انجام میشود، اما تعریف متفاوتی هم دارد. بروس بنر یا هالک باهوش (Smart Hulk) در طول فیلم به طور خلاصه که البته کاملا قابل درک بود، این موضوع را توضیح داد که طبق آن، هیچ اتفاقی در گذشته قابل تغییر نیست و بدین ترتیب نمیتوان مانع اتفاقات فیلم Avengers: Infinity War شد و این اتفاق در نهایت رخ داده و توقف تانوس پیش از آن بیفایده است، اما اگر تغییری در گذشته رخ دهد، باعث ایجاد تایملاین یا خط زمانی متفاوت خواهد شد و به طور مثال فرار لوکی در نیویورک باعث ایجاد یک خط زمانی متفاوت شده که در آن لوکی زنده است یا در خط زمانی دیگر که تانوس به آینده سفر کرد، دیگر حوادث فیلم Infinity War رخ نداده است. بااین حال، اگر شخص به گذشته سفر کرد و باقی ماند، این بخشی از خط زمانی آن شخص خواهد بود. در مجموع خط زمانی اصلی دنیای سینمایی مارول حفظ شده، اما در مقابل چندین خط زمانی متفاوت هم در کنار آن ایجاد شده است که شاید در آینده دنیای سینمایی مارول نیز تاثیر داشته باشد و این گیف در واقع میتواند به خوبی توضیح دهد که چه اتفاقی در فیلم رخ داده است:
سفر در دنیای کوانتومی برای سفر در زمان حداقل به صورت تئوری توسط دانشمندان تایید شده است
به همین دلیل است که سفر استیو راجرز به گذشته و ادامه زندگی با پگی کارتر ممکن است بخشی از خط زمانی اصلی یا خط زمانی فرعی باشد، اما در هر حال به آینده استیو راجرز تبدیل شده و او با پگی کارتر ازدواج کرده و پیر شده است و اکنون این یک کارت برای مارول خواهد بود که میتواند آن را به هر شکلی استفاده کند. این موضوع در مورد تانوس و گامورا هم صدق میکند و آنها به خط زمانی اصلی سفر کردهاند و حال خط زمانی اصلی به آینده نسخه دوم شخصیت گامورا تبدیل شده است؛ هرچند او هنوز میتواند به خط زمانی خود نیز بازگردد. در هر حال فیلم Endgame و MCU تعریفی ثابت از سفر در زمان ارائه کرده که باعث نمیشود در آینده شخصیتها به دنبال تغییر خط زمانی اتفاقی بیفتند و شاید جالب است بدانید که دانشمندان هم تعاریف متفاوتی از سفر در زمان را ارائه دادهاند و گروهی از آنها که اتفاقا شناخته شده هم هستند، به نسخه مشابه فیلم Endgame اعتقاد دارند که طبق آن، گذشته قابل تغییر نیست و اتفاقات گذشته ثابت هستند و رخ دادهاند.
دلیل تغییر و تحول ثور و منطقی بودن آن
ثور با غروری که همیشه داشت در فیلم Avengers: Infinity War بهجای اینکه سر تانوس را هدف قرار دهد، بدن او را با استورم بریکر زد تا برای لحظاتی هم که شده به تانوس ثابت کند که انتقامش را از او گرفته، اما همین انتقام شخصی باعث شد تا تانوس در هدفش موفق شود و بشکن خود را در پایان فیلم بزند. در ابتدای فیلم Avengers: Endgame نیز او امیدوار شد تا اشتباهی را که در واکاندا انجام داده بود جبران کند، اما همه چیز به خوبی پیش نرفت و همین امید دوباره باعث شد تا ثور کاملا شکسته و افسرده شود و اینبار سر تانوس را از بدنش جدا کرد که نشانی از ناامیدی و فروپاشی کامل این ابرقهرمان پر قدرت مارول بود. همین فروپاشی شخصیتی ثور باعث شد تا تیم سازنده به دنبال تغییرات ظاهری در ثور شوند که نشان دهد او طی این مدت دیگر آن شخصیت سابق نیست.
فروپاشی شخصیتی ثور باعث شد تا تیم سازنده به دنبال تغییراتی ظاهری در ثور شوند
ثور طی ۵ سال فقط نوشیدنی و فست فود خورده و با کورگ بازی ویدیویی انجام داده است؛ پس قطعا غیر منطقی بود که ثور وضعیت بدنی خود را حفظ کند و مارول ریسک بزرگی کرد و ثور چاق را در فیلم نمایش داد. نمایش ثور چاق نه توهینی به کسانی است که اضافه وزن دارند و نه به کسانی که دچار افسردگی هستند، این تنها تغییر یک ابرقهرمان ناامید از آینده بوده که دیگر تمایلی به انجام کاری ندارد و خودش را شخصی بیمصرف، مغرور، خودخواه و شکست خورده میداند و این تغییر باعث شد که بهتر و بیشتر فاصله زمانی اتفاقات را درک کنیم. در واقع ثور در طول این ۵ سال بسیار تغییر کرده بود و صحبتهای مادرش و همچین مشخص شدن اینکه هنوز لیاقت میولنیر را دارد، باعث شد تا دوباره امید در او زنده شود، اما این بدان معنا نیست که با یه سوت همه چیز به حالت اول بازگردد. بااین حال، ثور هنوز شاید قویترین ابرقهرمان مارول باشد که دوباره قدرتش را به دست خواهد آورد.
چه اتفاقی برای هالک و بروس بنر افتاد؟
هالک و بروس بنر اکنون با هم به آرامش رسیدهاند
با اینکه به لطف یونیورسال فیلم مستقل دیگری از هالک را در دنیای سینمایی مارول ندیدیم، اما سیر تحولات این شخصیت متوقف نشده است. در فیلم Avengers بروس بنر به کنترل نسبتا خوبی برای هالک دست پیدا کرده بود، اما در فیلم Avengers: Age of Ultron او کم کم کنترلش را از دست داد و در بخشی از فیلم کاملا تحت تاثیر قرار گرفته بود که همین موضوع باعث شد تا در پایان فیلم به پیش دیگر اعضای اونجرز بازنگردد و همراه با کوئین جت به فضا رفت. در ادامه شاهد بازگشت او در فیلم Thor: Ragnarok بودیم که هالک به آرامش نسبی رسیده بود. هالک در جایی حضور داشت که مردم او را دوست داشتند و برایش احترام قائل بودند و همین موضوع باعث تغییر رفتاری هالک هم شد و او حتی میتوانست حرف هم بزند، اما این موضوع پیامدی هم برای بروس بنر داشت. در واقع بروس بنر میدانست با توجه به اینکه سالها تبدیل به هالک شده بود و به حالت انسانی برنگشته، اگر دوباره به هالک تبدیل شود، شاید دیگر نتواند به شکل انسانی خود بازگردد و این موضوع را به ثور هم هشدار داده بود.
پس از اینکه بروس بنر دوباره به هالک تبدیل شد، تا ابتدای فیلم Infinity War در همین وضعیت باقی ماند، اما به نحوی در ابتدای فیلم توسط تانوس کشته شد و به همین منظور هالک به شکل عادی تقریبا دیگر وجود نداشت. با این حال، اثر هالک در بدن بروس بنر کاملا از بین نرفته بود که در نهایت باعث شد تا هالک و بروس بنر به شخصیتی واحد تبدیل شوند که شخصیت اسمارت هالک را در دنیای سینمایی مارول بهوجود آورد. این اتفاق باعث شد تا سیر تکامل شخصیت هالک در این مجموعه به پایان برسد و سرانجام هم هالک و هم بروس بنر به یک آرامش واحد و یکسان برسند.
آیا تانوس در دو فیلم واقعا تفاوت داشت؟
مارول با یک ترفند به سراغ نسخه جوانتر و بیرحمتر تانوس رفت تا شخصیتی بیهدف را در قسمت دوم نداشته باشد
یکی از تفاوتهای دو قسمت اخیر فیلم Avengers در نگاه مردم و طرفداران شخصیت تانوس بود، اما دلیل این تفاوت چه بود و واقعا دو نسخه تانوس تفاوت زیادی داشتند؟ در واقع تانوس در فیلم Infinity War همان هیولایی بود که در فیلم Endgame مشاهده کردیم که پشت اعمالش منطق خاصی وجود داشت، اما در قسمت اول او شخصیتی مسنتر و با تجربهتر داشت که تقریبا میدانست این آخرین فرصت او برای انجام این هدف است. بااین حال، او در ابتدای قسمت دوم کشته شد که میتوان آن را تصمیم منطقی دانست؛ چرا که تانوس در واقع به هدفش رسیده بود و دیگر ارتشی هم برای دفاع نداشت و در واقع آخرین روزهای عمرش را در سیارهای که پیش از این خلق کرده بود، سپری میکرد. پس مارول با یک ترفند به سراغ نسخه جوانتر و بیرحمتر تانوس رفت تا شخصیتی بیهدف را در قسمت دوم نداشته باشد، اما تانوس همان ایده و تفکرات را در اختیار داشت که اینبار از سرنوشت نسخه آینده خود نیز خبر دارد. پس جای تعجبی هم ندارد که تانوس بهنحوی انتقام نسخه آینده خود را بگیرد و همچنین بهدنبال رسیدن به اهداف شیطانی خود نیز باشد.
اگر به فیلم Infinity War بازگردیم، تانوس به گامورا میگوید که یک بار هدفش را کنار گذاشته و دوباره قرار نیست آن را تکرار کند. پس اگر به فیلم Guardians of the Galaxy که اتفاقا فیلم Endgame به آن دوره باز میگردد، بازگردیم، تانوس احتمالا در واقع پس از خیانت و شکست رونان، از اجرای این هدف خودداری کرده است که شاید حتی به شکست لوکی نیز اشاره داشته باشد. پس عجیب نیست که نسخه ۲۰۱۴ تانوس با نسخه فیلم Infinity War تفاوت زیادی از نظر عمل داشته باشد و تصمیمات متفاوتی نیز بگیرد و از طرفی تمرکز این فیلم نیز روی تانوس نبود پس کمتر شاهد سخنرانیهای او بودیم. از طرفی تانوس در قسمت اول چیزی برای از دست دادن نداشت و نمیتوانست کاملا ریسک کند و در مقابل نسخه قسمت دوم یک دستکش کامل در مقابلش بود و تنها یک فرصت برای بهدست آوردن آن داشت پس جای تعجبی ندارد که با تمام قوا وارد یک نبرد حماسی شود.
و چند سوال کوتاه دیگر...
این شاید بخش دوم توضیح سفر در زمان باشد. در واقع اگر به بخش سفر در زمان بازگردیم، اگر شخصیت X به گذشته بازگردد و با نسخه خود مواجه شود و تصمیم متفاوتی بگیرد، باعث تغییر در زمان و ایجاد یک خط زمانی متفاوت میشود. پس نسخه دوم نبیولا با نسخه اصلی در این لحظه متفاوت میشود و مرگ او تاثیری روی نبیولای اصلی نخواهد گذاشت و نبیولای دوم در خط زمانی خود اکنون کشته شده است و حتی اگر به عقب بازگردیم و هر شخصیتی را بکشیم، بازهم باعث مرگ شخصیت اصلی نمیشود و در واقع فقط شخصیت X در خط زمانی دیگری زنده نخواهد بود.
همچنین توضیح کوتاهی در مورد پارتیکل هنک پیم و اینکه چگونه تانوس توانست با آن به آینده و خط زمانی اصلی سفر کند نیز وجود دارد که تانوس فرصت کافی برای مهندسی معکوس و ساخت آن را در اختیار داشته و همچنین او دارای دانشمندانی خبره است که این کار را برای او انجام خواهند داد. در واقع ما تنها در چند دقیقه شاهد آن بودیم، اما زمانی که تانوس برای ساخت آن صرف کرده مشخص نیست. همچنین زمانی که اونجرز سنگها را بهدست آورد، بلافاصله از آن استفاده نکرد و مدت زمان نامشخصی طول کشید.
حال یکی از سوالاتی که وجود دارد این است که چرا گامورا همراه با تانوس پودر نشد؟ در واقع گامورا از ابتدا قصد همکاری با تانوس را نداشت و هدف استارک هم نابودی تانوس و ارتشش بود و گامورا در حال کمک به اونجرز برای شکست تانوس بوده است پس غیر منطقی بود که او بههمراه تانوس پودر شود. با این حال، گامورا با نسخه اصلی تفاوت زیادی دارد و حال در گوشهای از کهکشان بهدنبال ماجراجویی خود است که باید آینده این شخصیت را مشاهده کرد.
در دنیای کامیک نیز استیو راجرز لیاقت بلند کردن میولینر را داشت
چه زمانی کاپیتان آمریکا لیاقت بلند کردن میولنیر را پیدا کرده بود؟ نظریههای زیادی در این مورد وجود دارد، اما کوین فایگی مدتی پیش گفت که استیو راجرز از زمان اتفاقات فیلم Age of Ultron لیاقت بلند کردن میولنیر را داشته و در آن زمان تنها برای اینکه غرور ثور را نشکند، چکش را بلند نکرد و وانمود کرد که نمیتواند آن را بلند کند. علاوه بر این، ریشه این موضوع به دنیای کامیک باز میگردد و استیو راجرز یکی از شخصیتهایی است که لیاقت بلند کردن میولنیر را دارد. همچنین چرا استیو راجرز سپرش را به باکی نداد؟ این موضوع بیشتر به این دلیل است که باکی سالها مجرم و وینتر سولجر بوده و حال زندگی تازهای را باید آغاز کند و در واقع منطقی هم نیست شخصیتی که سالها به ترور انسانها میپرداخت یکدفعه به کاپیتان آمریکا تبدیل شود، اما این موضوع در مورد سم ویلسون صدق نمیکند و نمیتوان گفت که استیو تصمیم اشتباهی گرفته است. همچنین نسخه کاپیتان آمریکای فالکون در کامیک نسبت به نسخه باکی موفقتر بوده و عجیب نیست که مارول این انتخاب را کرده باشد، هرچند این موضوع قطعی نیست.
همچنین چرا کاپیتان آمریکا چکش میلونیر و سنگها را به گذشته برد؟ در واقع هر تصمیمی باعث بهوجود آمدن یک خط زمانی متفاوت میشود و ما همین الان هم حداقل بیش از یک خط زمانی متفاوت داریم. در نتیجه استیو راجرز وظیفه داشت تا با بازگرداندن سنگها و چکش باعث ایجاد خطهای زمانی متفاوت دیگر نشود (رجوع شود به گیف بخش سفر در زمان).
توضیح پایان خط داستانی برخی از شخصیتها
همانطور که انتظار داشتیم، خط و آرک داستانی برخی از شخصیتها در فیلم Avengers: Endgame به پایان رسید. شخصیتهایی مثل ثور نیز بودند که با توجه به پتانسیلی که داشت، فعلا داستان آن به پایان نرسیده و در آینده دنیای سینمایی مارول نیز حضور دارند. شخصیتهایی مثل هاوک آی و هالک تقریبا به کار خود پایان دادهاند که ممکن است مثل هاوکآی، برای تربیت و پرورش نسخه جوانتر خود بازگشت کوتاهی داشته باشند یا آرک داستانی هالک هرچند در حال حاضر بسته شده، اما امکان بازگشت آن در آینده حفظ شده است. در مقابل برخی از شخصیتهای اصلی اونجرز نیز به نحوی به کار خود پایان دادهاند که این موضوع صرفا به مرگ آنها مرتبط نبوده است. در واقع مارول میتوانست بهراحتی هر شخصیتی را دوست داشت در طول فیلم بکشد، اما این موضوع میتوانست به پایان بندی فیلم ضربه بزند و تاثیر اتفاقی را که برای استارک افتاد کمتر کند.
بلک ویدو همیشه شخصیت مهمی در MCU بوده است
در نهایت سه شخصیت به کار خود رسما پایان دادند که نفر اول، بلک ویدو بود که پایانی تراژدیک داشت. ناتاشا رومانوف همواره شخصیت تاثیر گذاری در دنیای سینمایی مارول بوده که توانسته پا به پای دیگر شخصیتها رشد کند، اما به واسطه اینکه این شخصیت قدرت خاصی نداشت، شاید توسط برخی چندان جدی گرفته نمیشد. در هر حال پایان بلک ویدو در دنیای سینمایی مارول پایانی غم انگیز، اما تاثیرگذار بود که نشان داد چرا او شخصیت مهمی در این مجموعه است و نویسندگان به خوبی از پتانسیل این موضوع برای به تصویر کشیدن اهمیت بلک ویدو در MCU استفاده کردند. ناتاشا نقش غیر قابل انکاری در شکست تانوس داشت که شاید انتخاب او به نحوی نشان از اهمیت این شخصیت در مجموعه هم داشته باشد که تقریبا همه به نوعی وابستگی خاصی به او داشتند و در نهایت او راه را برای شکست تانوس هموار کرد. هرچند این شخصیت قرار است در فیلم پیش درآمد خود نیز حضور داشته باشد که شاید پایان بندی بهتری نیز برای این شخصیت نیز محسوب شود.
استیو راجرز در طول فیلم Endgame به فکر شروع یک زندگی جدید و عادی با پگی کارتر افتاده بود
شاید بسیاری انتظار داشتند که استیو راجرز در پایان فیلم Avengers: Endgame بمیرد، اما او در این سالها زندگی عادی نداشته و حق داشته که با عشق زندگی خود یک زندگی معمولی را شروع کند. اگر به مسیر استیو راجرز در MCU توجه کنید، او هیچگاه شخصیتی متعلق به این دوران نبوده و نتوانسته خود را با آن وفق دهد و همواره در نبردهای مختلف شرکت کرده و در مجموع او ظاهرا هیچگاه زندگی عادی در این مدت نداشته است. شاید خیلیها همیشه به او تکیه کردهاند، اما دیدن زندگی تونی استارک شاید انگیزهای برای راجرز بود که پس از اتفاقات فیلم زندگی جدیدی را شروع کند و دیگر بهعنوان یک ابرقهرمان فعالیتی نداشته باشد. این تنها یک جرقه برای پایان بندی استیو راجرز بود و با دیدن پگی کارتر در دهه ۷۰، میتوان گفت که او تصمیمش را رسما گرفت تا در صورتی که آنها در ماموریت خود موفق شدند، او به گذشته برگردد و زندگی جدیدی را با پگی آغاز کند. در نهایت هم راجرز تصمیم خود را عملی کرد و شاهد پایانی خوب برای این شخصیت محبوب بودیم که شاید مارول بهترین تصمیم را در مورد او گرفت.
اما تونی استارک شاید سرنوشت تلخ و شیرینی داشت. استارک در فیلم Iron Man تا مرز کشته شدن پیش رفت و این موضوع در فیلم Avengers یا حتی فیلم Iron Man 3 نیز تکرار شده بود و حتی احتمال داشت که در فیلم Infinity War شاهد مرگ استارک توسط تانوس باشیم، اما به لطف استرنج این اتفاق رخ نداد. هرچند در ابتدای فیلم Endgame بار دیگر شاهد نزدیک شدن استارک به مرگ بودیم، اما در واقع استرنج از مرگ استارک خبر داشت و تصمیمی را گرفت که باید گرفته میشد و تنها این اتفاق به تعویق افتاده بود. استارک بارها از مرگ گریخته بود، اما او اکنون صاحب فرزندی شده و احساس مسئولیت بیشتری را نیز نسبت به گذشته دارد. با این حال، خط داستانی استارک در فیلم Endgame به بهترین شکل ممکن تکمیل میشود. او همیشه از اینکه هیچگاه نتوانسته بود با پدرش خداحافظی کند دچار عذاب وجودان بود و حال او در این فیلم فرصتی را پیدا کرد تا برای آخرین بار با پدرش ملاقات و به نحوی خداحافظی کند.
تونی استارک فرصت این را پیدا کرد تا با پدرش برای آخرین بار دیدار کند
همچنین با بازگشت افراد پودر شده و دیدن دوباره پیتر پارکر در نبرد پایانی، استارک شاید به آرامش رسیده بود و حال تنها کاری که باید میکرد این بود که جلوی تانوس را بگیرد و در نهایت او خودش را فدا کرد تا بار دیگر جمعیت دنیا و کهکشان نصف نشود. پایان استارک تلخ، اما بسیار تاثیر گذار بود که به نحوی بسیاری را تحت تاثیر خودش قرار داد. در واقع مرگ او شاید از ابتدا هم در نظر گرفته شده بود. با این حال، دنیای سینمایی مارول با جمله من آیرون من هستم شروع شد و سه فاز اول نیز با این جمله خاتمه یافت و استارک همانطور که شروع کننده The Infinity Saga بود، به آن نیز خاتمه داد تا فصل اول دنیای سینمایی مارول به کار خود پایان دهد.
تاثیر Avengers: Endgame روی آینده دنیای سینمایی مارول
شاید فیلم Avengers: Endgame پایانی بر اتفاقات The Infinity Saga بود، اما این بدان معنا نیست که این فیلم روی فیلمهای آینده تاثیری نگذاشته باشد. بهجز فیلم Black Widow که اتفاقات آن در گذشته جریان دارد و احتمالا زمینهساز حضور یلنا بلووا در فیلمهای آینده است و همچنین فیلم The Eternals که اتفاقات آن سالها قبل جریان خواهد داشت و فیلم Shang-Chi and The Legend of the Ten Rings که چیز زیادی از آن نمیدانیم، این فیلم روی بقیه فیلمها و سریالهای تایید شده تقریبا تاثیر گذاشته است. در فیلم Guardians of the Galaxy Vol 3 احتمالا باید شاهد حضور شخصیت ثور باشیم که یکی از کراساورهای مورد انتظار MCU بود که باید دید رابطه استار لرد و ثور به کجا خواهد رسید. از طرفی با گامورای متفاوتی مواجه هستیم که ظاهرا هدف پیتر کوئیل یافتن او است و احتمالا این بخشی از داستان این فیلم است.
در فیلم Guardians of the Galaxy Vol 3 شاهد یکی از کراساورهای مورد انتظار MCU خواهیم بود
از دیگر تاثیر فیلم Endgame روی شخصیت ثور این بود که او پادشاهی آزگارد را به والکری سپرد تا هدف جدیدش را پیدا کند و احتمالا همین موضوع باعث داستان فیلم Thor: Love and Thunder خواهد شد که مایتی ثور نیز در آن حضور دارد و والکری نیز قرار است ماجراجویی جدیدی را آغاز کند و شاید داستان ثور نیز در این فیلم رسما به پایان برسد. هنوز مشخص نیست که دنباله فیلم Captain Marvel یک پیش درآمد یا یک دنباله خواهد بود، اما دنبالهی فیلم Black Panther میتواند چالش جدید تیچالا برای پادشاهی نیز باشد. بههرحال او پنج سال غیبت داشته و باید دید طی این مدت چه اتفاقاتی در واکاندا رخ داده است. همچنین ظاهرا در بخشی از فیلم به شخصیت نیمور نیز اشاره شده بود که فعلا این موضوع تکذیب شده، اما اصلا بعید نیست که شاهد نبرد واکاندا و آتلانتیس در این فیلم باشیم.
هاوک آی وظیفه دارد تا کیت بیشاپ را آموزش دهد
سریال The Falcon and the Winter Soldier یکی از سریالهای تحت تاثیر فیلم Endgame است که حال سم ویلسون که اکنون سپر کاپیتان آمریکا را در اختیار دارد، بههمراه باکی بارنز باید به دنبال بارون زیمو باشند که ظاهرا از زندان خود فرار کرده است و باید دید هدف جدید او چه کسی خواهد بود. در مجموع این سریال میتواند بهخوبی دوران پس از استیو راجرز را نشان دهد و حتی ممکن است نسخه سم ویلسون کاپیتان آمریکا را هم مشاهده کنید، اما در حال حاضر بارون زیمو ممکن است بار دیگر هایدرا را نیز تشکیل دهد که نمیتواند خبر خوبی برای سم و باکی باشد. سریال Loki نیز در واقع بهنظر میرسد که در یک خط زمانی دیگر جریان دارد. در واقع لوکی را مشاهده خواهیم کرد که با تسراکت از نیویورک فرار کرده و ظاهرا در حال سفر در زمان و مکانهای مختلف است و شاید لوکی به دنیای موازی هم سفر کند و زمینهساز اتفاقات عجیبی از جمله حضور در قسمت جدید فیلم Thor شود. همچنین سریال Hawkeye میتواند آخرین حضور کلینت بارتون در MCU باشد که او در این فیلم وظیفه دارد تا به کیت بیشاپ آموزش دهد که برخلاف انتظار، قرار نیست دختر او نیز باشد و مانند کامیک یک شخصیت غریبه با توانایی مشابه او است.
سریال WandaVision قرار است روی دنباله فیلم Doctor Strange تاثیر بگذارد
کلینت بارتون که مدت کوتاهی بهعنوان رونین فعالیت کرد، با لطف ناتاشا این فرصت را دارد تا دوباره به خانواده خود برسد و همچنین به شخص دیگری نیز کمک کند. بااین حال، کلینت ممکن است پیش از اتفاقات فیلم Endgame با کیت بیشاپ آشنا شده باشد و حال او به دنبال کمک به او است و باید دید خط داستانی این شخصیت که اکنون هم تقریبا تکمیل شده، چگونه قرار است به پایان برسد. اما سریال WandaVision شاید یکی از مرموزترین و شاید تاثیر گذارترین سریالهای مارول برای آینده آن باشد. در سریال WandaVision قرار است شاهد حضور مونیکا رامبو باشیم که اکنون بزرگ شده است و احتمالا هنوز قدرتی هم ندارد. با این حال، اگر به پایان فیلم Endgame بازگردیم، اسکارلت ویچ تقریبا به قدرت کامل خود اکنون دست یافته و در پایان فیلم به کلینت بارتون گفت که میداند ویژن هم مثل ناتاشا اکنون خوشحال است، اما مگر ویژن توسط تانوس کشته نشده است؟ اشاره وندا به ویژن شاید اتفاق عجیبی هم نباشد و او حتی به تانوس گفت که همه چیز او را ازش گرفته، اما اگر با این شخصیت آشنا باشید باید کمی هم نگران شوید!
اسکارلت ویچ قرار است در فیلم Doctor Strange In The Multiverse Of Madness نیز حضور داشته باشد و اتفاقات سریال WandaVision بیارتباط با آن نخواهد بود و در واقع پیش زمینه آن نیز محسوب میشود. اگرچه دکتر استرنج اکنون به قدرت زیادی دست پیدا کرده، اما او قرار است در اولین فیلم ترسناک دنیای سینمایی مارول در قلمروهای مختلفی گرفتار شود که احتمالا وندا نیز در آن تاثیر داشته است. نظریههای زیادی در این مورد وجود دارد، اما شاید محبوبترین آن این است که وندا به قدرت ایجاد یک دنیای خیالی دست پیدا کرده که در آن ویژن زنده است و ممکن است زمینهساز حضور نایتمر نیز شود که حال استرنج باید با کمک اسکارلت ویچ با این ابرشرور مبارزه کند. در کنار این موارد شاید فیلم Ant-Man 3 هم ساخته شود که علاوه بر انت من و واسپ، شاهد حضور کسی لنگ بهعنوان شخصیت Stature باشیم؛ البته فعلا ساخت این فیلم تایید نشده است.
در ادامه اطلاعاتی از داستان فیلم Spider-Man: Far From Home هم لو میرود
پیتر پارکر به دنبال خارج شدن از زیر سایه تونی استارک و آیرون من جدید است
در پایان، Spider-Man: Far From Home شاید اولین فیلمی باشد که تاثیر Endgame را روی آن مشاهده کردیم. این تاثیر برای هر شخصیت و گروه تفاوت داشت و به طور مثال برادر ند لیدز که پودر نشده بود، اکنون هم سن ند شده و همکلاسی او است. بیشتر همکلاسیهای پیتر نیز طی این مدت پودر شده و بدین ترتیب خیلی تفاوتی در این زمینه ایجاد نشده است. در مقابل میستریو از نبود شخصیتی مثل آیرون من برای مشهور و محبوب شدن خود استفاده کرده بود. در نهایت شاید بیشترین تاثیر روی شخصیت پیتر پارکر بوده باشد که نتوانسته مرگ تونی استارک را تحمل کند و حال این موضوع بخشی مهمی از داستان فیلم نیز شده است. اگر پیتر در فیلم قبلی به دنبال هویت خود بود، در این فیلم به دنبال راهی برای خروج از زیر سایه تونی استارک و اثبات خودش بهعنوان اسپایدرمن است و در مقابل باید با مرگ استارک هم کنار بیاید.