عضو تحریریه
رضا حاج‌محمدی

رضا حاج‌محمدی

،
درباره من:
عضویت: پنجشنبه, ۰۶ آذر ۱۳۹۳
    • نظر

      @ایجنت 47
      جیمی تا وقتی می‌تونست ادعا کنه فقط اون حرف‌ها رو برای دل‌خوشی به چاک گفته که برای شکستن نوار برنمی‌گشت. ولی قاضی مطمئنا این موضوع رو در نظر می‌گیره که حتما متهم حقیقت رو گفته که برای نابود کردن مدرک برگشته. پس، آره شاید هنوز جیمی و کیم بتونن با این ادعا از خودشون دفاع کنن، اما تیم چاک هم برخلاف گذشته که چیزی تو چنته نداشتن، حالا سلاحی برای مبارزه دارن.

    • نظر

      @aminha
      @aminha
      من درباره‌ی برداشتم درباره‌ی حرف‌های مطرح شده توی فیلم نوشتم. پیام اسکورسیزی هم اتفاقا خیلی مهمه. حالا اگه برای شما مهم نیست، به این معنی نیست که برای من و دیگران هم مهم نیست. من هیچ‌وقت نگفتم برداشت من یا پیام کارگردان حقیقت محضه. کارگردان با فیلمش چنین حرفی زده و اینم برداشت منه، کسی درباره‌ی حقیقت محض حرف نزد. شما می‌تونی مخالف فیلم یا منتقد باشی یا نباشی.

      "قویترین فیلمهای پیام دار هم نمیتونن بیشتر از دو خط مطلب عمیق و صغرا کبرای کارگردانشونو مطرح کنن"

      خب، پس قدرت هنر رو دست‌کم گرفتین.

      خیلی ممنون از نظرتون.

    • پست
      چهار شنبه, ۳۰ فروردین ۹۶, ۱۷:۰۲
    • پست
      چهار شنبه, ۳۰ فروردین ۹۶, ۱۰:۵۹
    • نظر

      @ایجنت 47
      خب، شما دارید مقایسه‌ی اشتباهی می‌کنین. شما دارین پیامبر و یارانش رو با یه سری آدم‌های معمولی مقایسه می‌کنین. در صدر اسلام اون یه پیامبر بوده که از طرف خدا دستور گرفته بوده تا همراه با یارانش تا ته ماجرا مبارزه کنه. درست مثل چیزی که در «آخرین وسوسه‌ی مسیح» هم می‌بینیم. حتی توی اون فیلم هم اسکورسیزی نشون می‌ده که حتی اگه یه پیامبر هم باشی می‌تونی به دستور خدا شک کنی و در برابر اتفاقات بدی که انقلاب تو داره به وجود میاره دستت بلرزه. ولی ماجرای سکوت فرق می‌کنه. همون‌طور هم که توی متن گفتم، حالا هزاران سال گذشته و پیامبر چیزی بیشتر از یه اسطوره توی کتاب تاریخ نیست که با واقعیت خیلی فرق داره. سکوت درباره‌ی گسترش دین توسط یه سری آدم‌ عادی مثل ماست. درباره‌ی نقش ایمان در دنیای مدرن. سوالی که فیلم مطرح می‌کنه هم همینه: آیا تو اجازه داری نقش پیامبر رو بازی کنی و همون‌طور که انقلاب مسیح و محمد باعث شکنجه شد، تو هم باعث درد آدم‌ها بشی یا نه؟

    • نظر

      @ایجنت 47
      خب، مسئله اینه که شما لگد کردن عکس رو کار بدی می‌دونی. ولی من این‌طوری فکر نمی‌کنم. اصلا یکی از بحث‌های فیلم هم همینه که این سمبل‌های الکی مقدس رو بندازید دور و به اصل دین بچسبید و در جستجوی اصل ماجرا باشین، نه ماچ کردن یه تیکه چوب و یه عکس. اگه از این زاویه به کار رودریگز نگاه کنیم، اون با لگد کردن عکس نه تنها کار بدی نمی‌کنه، بلکه کار درستی می‌کنه.

    • نظر

      @mohammadasadi711
      محسن وزیری عزیز. آره، هرهفته منو شگفت‌زده می‌کنه.

    • پست
      سه شنبه, ۲۹ فروردین ۹۶, ۱۰:۵۹
    • نظر

      @ایجنت 47
      خیلی ممنون که منظورتون رو شرح دادین... اون‌طوری که من فهمیدم، شما می‌گین رودریگز برای گسترش دینش، عکس مسیح رو لگدمال کرد و این کار اشتباهی است. شما می‌گین اون کار بدی برای رسیدن به هدف خوبی انجام داده که قابل‌قبول نیست. خب، با این حساب باید بگم فکر کنم شما پایان فیلم رو اشتباه متوجه شدین. یه جورایی کاملا برعکس متوجه شدین. هدف رودریگز برای لگد کردن عکس، رسیدن به ماموریتش نیست. رودریگز لحظه‌ی آخر با کمک صدای خود مسیح، متوجه می‌شه که اونقدر دوست داشته با تحمل شکنجه‌هاش، روی مسیح رو سفید کنه که در غرور خودش غرق شده و حاضر بوده آدم‌ها رو برای هدف خوبش به کشتن بده. بنابراین عکس رو لگد مال می‌کنه و اونا رو نجات می‌ده. یعنی همون چیزی که شما گفتی. می‌توجه می‌شه هدف، وسیله رو توجیه نمی‌کنه. متوجه میشه عکس کیلو چنده، مهم پیدا کردن خدا توی قلب خودشه. متوجه میشه آزمایش واقعی‌اش، نه شکنجه شدن فیزیکی، بلکه زندگی کردن بقیه‌ی عمرش به عنوان یه مسیحی تحت نظر ژاپنی‌ها است.

    • نظر

      @ HDf
      ژاپنی‌ها کشیش‌ها رو بعد از دستگیری و تغییر دین‌شون، تا آخر عمر اونجا نگه می‌داشتن و هر از گاهی از دوباره مجبورشون می‌کردن تا مسیحیت رو به‌طور متنی یا لگد کردن عکس نفی کنن. چرا بازم لگد کرد؟ چون رودریگز بالاخره فهمید که لگد کردن یه عکس اهمیت نداره. ایمان به خدا و جستجوی حقیقت اون باید توی قلب اتفاق بیافته، نه سمبل‌های بی‌اهمیت.