عضو تحریریه
رضا حاج‌محمدی

رضا حاج‌محمدی

،
درباره من:
عضویت: پنجشنبه, ۰۶ آذر ۱۳۹۳
    • نظر

      @ایلای سیسترز
      برای اینکه این روزها استودیوها تا کل داستان رو توی تریلرها لو ندن، آروم نمی‌گیرن. گذشت اون زمانی که مردم تازه در حال تماشای ترمیناتور 2 تو سینما فهمیدن آرنولد نقش آدم خوب داستان رو داره. پس اینکه خود استودیو خواسته همه‌چیز رو محرمانه نگه داره قابل‌تحسینه به نظرم. اما باید بگم که این حرکت آلکون چندان به خاطر حال دادن به اونایی که با تریلرهای اسپویل‌کننده مشکل دارن نبود. بلکه آلکون از این طریق می‌خواست یه فضای رازآلود ایجاد کنه و مثلا مردم رو مجبور کنه تا از خودشون بپرسن، بریم ببینم این فیلمه که هیچکی قرار نیست درباره‌شون صحبت کنه چیه، ولی این حرکت به دلایلی که توی متن آوردم جواب نداد.

    • پست
      سه شنبه, ۱۸ مهر ۹۶, ۱۹:۰۱
    • نظر

      @Mikasa Ackerman
      تموم سریال‌هایی که اشاره کردین لیاقت قرار گرفتن توی این لیست رو دارن. ولی ما فقط مجبور به انتخاب ۵ مورد بودیم. پس طبیعیه که خیلی‌ها جا بمونن. این حالیه که تموم سریال‌ها کمدی هم نبودن. سریال‌هایی مثل ریک و و مورتی و بوجک هورسمن کمدی/درام هستن و بعضی‌وقت‌ها بار دراماتیک سریال به بخش کمیکش می‌چربه.

    • پست
      دوشنبه, ۱۷ مهر ۹۶, ۲۲:۵۹
    • نظر

      @نیلوفر ابراهیم پور
      (این ترفند را در ذهنش تصور کرده و ذوق‌مرگ می‌شود)

    • نظر

      @نیلوفر ابراهیم پور
      حیف که دکوریه، رو صورت قرار نمی‌گیره. وگرنه به‌طرز بسیار سوسکی که متوجه نشی بهت دستبرد می‌زدم. بالاخره این همه Dishonored‌ بازی کردن باید به یه دردی بخوره دیگه!

    • نظر

      من اون ماسک لعنتی رو می‌خوام! خیلی خوفه!

      پ.ن: سیم‌ بوکسور! :))))

    • نظر

      خدا کنه اون خرس عروسکی به پوستر خلاصه نشه و شاهد یه نبرد خفن تو فصل سه باهاش باشیم!

    • نظر

      @ gehrman
      با احترام به نظرتون درباره‌ی ماجرای کوین اسپیسی اما من چنین برداشتی نداشتم. اولا باید بدونیم که شخصیت داک ته دلش به بیبی اهمیت می‌داد. تو صحنه‌هایی که کاراکتر جان برتنال یا جیمی فاکس به بیبی گیر می‌دادن، اون از بیبی دفاع می‌کرد و در صحنه‌‌ی توضیح نقشه‌ی سرقت، وقتی جیمی فاکس می‌گه که بیبی گوش نداده، داک با خنده از بیبی می‌خواد تا به بقیه ثابت کنه که نقشه رو بهتر از بقیه حفظه. یه‌جورایی انگار داک به بیبی افتخار می‌کنه. آره، داک بیبی رو مجبور کرده بود برای بدهی‌اش کار کنه و توی پرده‌ی دوم هم از بیبی می‌خواد که دوباره به رانندگی برگرده. اما اگه شما دنبال کاراکتری کاملا سفید یا کاملا سیاه هستید، باید بگم داک همچین شخصیتی نیست. همچنین شما می‌گید که داک یه‌دفعه دل‌رحم شد و تصمیم گرفت تا جون‌شو برای فرار بیبی و دبرا فدا کنه، اما به نظرم این برداشت اشتباهیه. آره، داک بعد از دیدن دبرا و عشق اونا دل‌رحم شد و تصمیم گرفت تا اونا را برای فرار راهی کنه. توی آسانسور خودش جمله‌ای با این مضمون می‌گه که من هم زمانی عاشق بودم. اما داک قصد فدا کردن جون خودشون برای اونا رو نداشت. داک نمی‌دونست که اون خلافکارهای مسلح بیرون از آسانسور منتظرش هستن. اونا یه‌دفعه غافلگیر شدن. تیراندازی شد. داک دوتا گلوله خورد. و تازه در این نقطه که کار از کار گذشته بود داک تصمیم گرفت به قول معروف ایستاده بمیره.

    • نظر

      @detective_rast
      بله، کلیشه می‌تونه یه جا خوب باشه و یه جا بد. به خیلی چیزها بستگی داره. بازی تاج و تخت با شکستن قراردادها و کلیشه‌ها آغاز می‌شه. ما این سریال به خاطر این دوست داریم که کلیشه‌ها رو زیر پا می‌زاره و له می‌کنه. بنابراین وقتی چنین سریالی که با غیرمنتظره‌بودن تو دل‌مون جا باز کرده و خودشو معرفی کرده، قابل‌پیش‌بینی می‌شه طبیعتا ازش انتقاد می‌کنیم. اما ماجرای بیبی درایور کاملا فرق می‌کنه. این فیلم قصد نداره کلیشه‌ای رو بشکنه، بلکه می‌خواد از اونا به عنوان میدانی برای اجرای خلاقیت‌های خودش استفاده کنه. کلیشه‌ لزوما چیز بدی نیست. البته اگه به درستی ازش استفاده بشه. مثلا تعقیب و گریز تو خیابون بعد از سرقت بانک یه کلیشه‌اس که از صد کیلومتری قابل‌پیش‌بینیه، اما ما خودمون دوست داریم این کلیشه اتفاق بیافته. چون می‌خواهیم اون تعقیب و گریز رو ببینم. اگه اون تعقیب و گریز به خوبی کارگردانی شده باشه نه تنها از این اتفاق قابل‌پیش‌بینی ناراحت نمی‌شیم، بلکه خیلی هم کیف می‌کنیم.