پیش نمایش بازی Mad Max
همه چیز دست به دست همه داده تا دو بازی بزرگ Mad Max و Metal Gear Solid V: The Phantom Pain در یک روز منتشر شوند.
بدیهی است که توجه بسیاری به آخرین شاهکار کوجیما جلب شده باشد. مخصوصا این روزهای اخیر که بسیاری از سایتها و مجلات نمرهی کامل را به MGSV اعطا کردند و عطش طرفدارها بیشتر از پیش شد. همین موضوع باعث شده تا Mad Max کمتر دیده شود و حتی شاید بسیاری از مخاطبها در روز انتشار نیز متوجه حضور این بازی در فروشگاهها نشوند! اما اگر به صورت ناگهانی مشغول خواندن این مقاله شدهاید، این تلنگر را جدی بگیرید و این بازی را فراموش نکنید و در زمان انتشار بازی علاوه بر MGSV گوشه چشمی نیز به Mad Max داشته باشید. شاید جالب باشد که بدانید خود کوجیما بارها فیلم آخر Mad Max را در ماههای اخیر تماشا کرده است! چند هفته پیش بود که او در صفحهی توییتر خود اعلام کرد که برای چهارمین بار مشغول تماشای این فیلم شده است.
اولین چیزی که در مورد Mad Max باید بدانید، نام سازندهی آن است. چرا که اگر از طرفدارهای بازی Just Cause باشید، قطعا از Mad Max نیز خوشتان خواهد آمد. استودیوی آوالانچ که در سال ۲۰۱۳ بازی Mad Max را معرفی کرد، وظیفهی ساخت Mad Max را بر عهده دارد. با این پیش زمینهی فکری باید متوجه شوید که قرار است قدم در یک دنیای بزرگ بگذارید و به شکلی دیوانهوار همه چیز را منفجر کنید! نکتهای که قبل از این موضوع باید به آن اشاره میکردم، مجموعه فیلمهای Mad Max بود. این بازی اقتباسی از دنیایی است که توسط جورج میلر (George Miller) در سال ۱۹۷۹ خلق شد. فیلمی با نقش آفرینی مل گیبسون (Mel Gibson) که تبدیل به یک سه گانه شد و در سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۵ ادامه یافت. امسال پس از ۳۰ سال، هنر هفتم و هشتم پذیرای دنیای Mad Max بودند. جورج میلر دوباره با یک Mad Max جدید برگشت. فیلمی که تام هاردی (Tom Hardy) در آن نقش آفرینی کرد و مورد توجه بسیاری از منتقدین قرار گرفت. علاقهمندان به بازیهای ویدیویی نیز سرانجام این فرصت را به دست میآورند تا پس از تماشای فیلم، تجربهای نزدیکتر از دنیای Mad Max را اینبار در قالب یک بازی داشته باشند.
اگر مجموعه فیلمهای Mad Max یا آخرین اثر این مجموعه که چند ماه پیش اکران شد را دیده باشید، مطمئنا با دنیای آن آشنا شدهاید و میتوانید پیش بینی کنید که در بازی چه چیزهایی انتظار شما را میکشند. اما این به آن معنا نیست که با یک بازیفیلم ضعیف که صرفا در کنار فیلم ساخته شده طرف باشیم. خوشبختانه در سالهای اخیر کمتر شاهد چنین بازیهایی بودیم و امیدواریم نسل این بازیها به کل منقرض شود! Mad Max یک بازی کامل است و بدون توجه به داستان فیلم ساخته شده و نباید از این موضوع نگران باشید. عناصر اصلی موجود در دنیای فیلمها در بازی وجود دارند تا شاهد دو دنیای شبیه به هم و وفادار به هم باشیم، اما داستان و وقایع بازی از فیلم جدا است و این موضوع امیدوار کننده است. خود جورج میلر نیز در ساخت بازی با آوالانچ همکاری داشته است و دنیای بازی بر اساس قوانینی که او ترسیم کرده شکل گرفته است. با در نظر گرفتن اینکه ساعات بیشتری را در بازی سپری خواهیم کرد، باید منتظر داستانی قویتر و کمی پیچیدهتری نسبت به فیلم باشیم.
Mad Max اقتباسی از دنیایی است که توسط جورج میلر (George Miller) در سال ۱۹۷۹ خلق شد.
فیلم Mad Max که به شخصه در همین روزهای اخیر موفق به تماشایش شدم، بیشتر از اینکه روی داستان تمرکز داشته باشد به اکشن پرداخت. اما اکشنی که بیننده را در جای خود میخکوب میکند و لحظهای از حرکت نمیایستد. البته من دانش کافی برای نظر دادن در مورد یک فیلم را ندارم و اینجا به عنوان یک مخاطب عام از آن فیلم یاد میکنم. چیزی که برای من مشخص بود، این بود که با توجه به مدت محدود یک فیلم سینمایی و پرداخت بسیاری از دقایق فیلم به اکشن، داستان پیچیده و درگیر کنندهای را ندیدیم. اما در بازی پیش رو همه چیز فرق میکند و فرصت کافی برای آوالانچ وجود دارد تا به داستان بپردازد. قرار نیست در تمام طول بازی مشغول نابود کردن دشمن و محیط بازی باشیم و مطمئنا میانپردههای بازی همانطور که در تریلرها دیدیم، حرفهای زیادی برای گفتن خواهند داشت. با این تفاسیر نگاهی دقیقتر خواهیم داشت از تمام اطلاعاتی که تا امروز از بازی منتشر شده و در پایان به این سوال پاسخ میدهیم که آیا این بازی ارزش تجربه کردن را دارد یا خیر.
اگر بخواهیم به کوتاهترین شکل ممکن کلیت داستان و دنیای Mad Max را شرح دهیم، به یک بیابان در آخرالزمان میرسیم. دنیایی که در آن نیاز به زنده ماندن حرف اول را میزند. آب، بنزین، آهن و دیگر چیزهای اولیه، گرانبهاترین چیزهایی هستند که در این دنیا میتوان پیدا کرد. انسانها نیز سوار بر ماشینهای جنگی خود به نبرد با یکدیگر میپردازند تا برای زنده ماندن این ثروتها را به دست بیاورند. در این میان یک مامور سابق پلیس را میبینیم که با انگیزههای مختلف وارد این بیابان وحشتناک میشود و در کنار اهداف خود تلاش میکند که زنده بماند. شاید درست نباشد تا چهار فیلم قبلی را با جزئیات بیشتری تعریف کنیم و بهتر است به داستان بازی بپردازیم.
آب، بنزین، آهن و دیگر چیزهای اولیه، گرانبهاترین چیزهایی هستند که در این دنیا میتوان پیدا کرد
در اینجا مکس با دخالت گروهی از خانوادهی خود دور میشود و در بیابانی بی آب و علف رها میشود. جایی که هر کسی پس از مدتی آرزوی مرگ خواهد کرد. مکس به سختی خود را از این وضعیت خلاص میکند و کمی بعدتر با فردی به نام Chum Bucket آشنا میشود. او یک مکانیک است و به مکس کمک میکند تا با ماشین خود ماجراجویی در این بیابان داغ را آغاز کند. مکس راه سختی برای پیدا کردن خانوادهی خود خواهد داشت و اتفاقات زیادی در این مسیر خواهد افتاد. مکس همانطور که از نام بازی پیدا است، آنقدر دیوانه است که میتواند هر کاری در این بیابان بی انتها انجام دهد. اما چه کسی در این محیط سالم میماند و به سرش نمیزند؟ با دشمنان سادهای طرف نخواهید بود. آنها علاوه بر اینکه دیوانهی کشتن مکس و هر کسی که برای به دست آوردن ثروت این سرزمین با آنها مبارزه کند هستند، دیوانهی رانندگی هم هستند. آنها خصوصیاتی مشابه مکس دارند. روشهای مبارزهی آنها با مکس یکی است و تمام کارهایی که در بازی انجام میدهند، شما را به یاد فعالیتهای خودتان خواهد انداخت. چیزی که مکس را از آنها متمایز میکند ظاهر و البته تازه وارد بودن او در این دنیای بی رحم است. شما به همراه مکس در این بازی پیشرفت میکنید و رفته رفته قدرت بیشتری برای مقابله با دشمنان به دست میآورید. در ابتدای بازی چیز خاصی به همراه ندارید و بعد از مدت کمی یک ماشین معمولی به دست میآورید. این ماشین Magnum Opus نام دارد. اما نگران نباشید، چرا که میتوانید با روشهای بسیار زیادی ماشین خود را ارتقا دهید.
شخصی سازی در گاراژهای Mad Max، یکی از مهمترین ویژگیهای این بازی است. با توجه به انتخابهای فراوانی که در طول بازی پیش روی شما قرار میگیرد، هزاران ترکیب مختلف میسر خواهد بود تا با سلیقهی خودتان بتوانید ماشین را برای نبرد با دشمنان آماده کنید. همانطور که اشاره شد بحث فقط روی تغییرات ظاهری نیست و علاوه بر آن انتخابهای بسیار زیادی خواهید داشت که مستقیما روی کنترل خودرو و گیمپلی بازی تاثیر خواهند داشت. پس از پشت سر گذاشتن چند ساعت از بازی و رسیدن به مراحل سختتر، انتخابها برای تغییرات در ماشین کمی سختتر میشود. چرا که باید بر اساس نیازها و نقطه ضعف ماشینهای دشمن، ماشین خود را ارتقا دهید و به میدان نبرد بروید. ممکن است خودروی خود را با به دست آوردن ابزار و امکانات بسیار ارتقا دهید و با فکر اینکه هیچکسی نمیتواند جلودار شما شود به سمت بیابان حرکت کنید. اما با ماشینی مواجه شوید که حتی نزدیک شدن به آن مساوی با از بین رفتن شما باشد! پس نباید به فکر یک سپر قدرتمند برای ضربه زدن به آن باشید و باید فکر دیگری کنید و تجهیزاتی که برای ارتقای ماشین به دست آوردهاید را در جای بهتری استفاده کند. در کل دست شما بسیار باز است و در قسمت شخصیسازی حتی به کوچکترین جزئیات ماشینها هم توجه شده تا همان چیزی را که میخواهید بسازید.
ماشین آماده شده و به سمت بیابان حرکت میکنیم! این را میدانیم که با یک بازی Vehicular combat (مبارزه با وسایل نقلیه) طرف هستیم و ساعات زیادی از بازی صرف مبارزه با ماشین میشود. مبارزه در حالت پیاده نیز در بازی وجود دارد و خوشبختانه به آن قسمت نیز توجه خوبی شده تا قسمتهای زیادی از بازی نیز بیرون از ماشین سپری شود و در نهایت ترکیبی از Vehicular combat و اکشن ماجراجویی را در بازی خواهیم دید. در هنگام رانندگی میتوانید بازی را در حالت اول شخص نیز تجربه کنید و منظرهی بازی را از داخل کابین تماشا کنید. همچنین در حالت سوار بر ماشین انتخابهای فراوانی برای مبارزه با دشمن وجود دارد. ضربه زدن به آنها شاید سادهترین روش برای مبارزه باشد. به غیر از آن سلاحهایی در اختیار مکس قرار میگیرد که حتی در حالت رانندگی نیز میتواند از آنها استفاده کند. یکی از مهمترین آنها Harpoon نام دارد که با استفاده از آن میتوانید دشمن سوار بر ماشین را گرفته و به بیرون پرتاب کنید. این سلاح استفادههای دیگری نیز دارد که مربوط به خرابکاریها میشود و صحنههای جالبی را پدید میآورد. یکی دیگر از راههای منهدم کردن ماشین دشمن، شلیک به لاستیک آنهاست که صدمهای جدی به آنها وارد میکند و حتی ممکن است باعث نابودیشان شود. نکتهی جالب در تمام این صحنهها، حالت اسلوموشنی (صحنه آهسته) است که انفجارها را با ظرافت خاصی به تصویر میکشد و این نبردها را جذابتر میکند. اگر بحث در مورد گرافیک بازی را به ادامهی مقاله موکول کنیم و به ماشین مکس برگردیم، یکی از دوستان او را سوار بر ماشین میبینیم که در تریلرهای پخش شده از بازی بسیار جلب توجه میکرد. چام را میبینیم که با شکل و شمایل عجیب در قسمت پشت ماشین مکس ایستاده و در نبردها به مکس کمک میکند.
در واقع اگر از نظر منطق هم به مبارزات نگاه کنیم، مکس نمیتواند با دو دست هم رانندگی کند و هم کارای خارقالعاده انجام دهد. بازیکن دسته را در دست دارد و با کلیدهای مختلف روی آن توانایی انجام کارهای بسیاری را دارد، اما مکس به تنهایی قادر به انجام همهی آنها نیست. اینجاست که چام او را کمک میکند و برخی کارها را انجام میدهد. حتی زمانهایی که تصمیم میگیرید مثل یک اسنایپر به هدفی در فاصلهی دورتر شلیک کنید، اوست که برای لحظاتی پشت فرمان مینشیند تا ماشین شما از حرکت باز نماند. چرا که بازماندن از حرکت مساوی با مرگ خواهد بود. اگر ماشین شما در مبارزه آسیب ببیند، او به جلوی ماشین پریده و مشغول تعمیر میشود! این در حالی است که شما در حال حرکت هستید و فقط چند ثانیه است که از یک نبرد سخت جان سالم به در بردهاید و به زودی دستهی دیگری از دشمنان به سمت شما حمله میکنند. دشمنان نیز مثل شما با راههای مختلف قصد نابودی ماشین شما را دارند. شاید بارزترین سلاحی که معمولا در اختیار آنها قرار دارد یک نوع نارنجک باشد که به شکل نیزه طراحی شده و با برخورد کردن نوک آن با هدف شاهد انفجار خواهیم بود. آنها این نارنجکها را به سمت شما پرتاب میکنند. حتی شما نیز میتوانید چنین سلاحی را در دنیای پهناور بازی به دست بیاورید و بر علیه دشمنان استفاده کنید. انفجارهای به وجود آمده توسط این نارنجک آنقدر قوی نیست که تا چند متر اطراف خود را نابود کند. این سلاح نیزه مانند هدف مقابل خود را مورد حمله قرار میدهد و یک عدد از آنها برای نابودی یک ماشین کافی نیست. اما همین سلاح در مبارزات نفر به نفر معجزه میکند. بگذارید با قاطعیت کامل بگویم: «مبارزات نفر به نفر در این بازی عالی طراحی شده است»!
زمانی که به تماشای یکی از طولانی ترین نمایش های بازی نشستم، مبارزات زیادی را مشاهده کرد. نکتهای که توجه من را به خود جلب کرد این بود که هیچکدام از این مبارزات تکراری نبودند و مکس با رسیدن به هر دشمن یک کمبوی جدید را به نمایش میگذاشت. تنوعی که در این بخش دیدیم بسیار بالا و هیجان انگیز بود. مخصوصا اگر مکس سلاحی مانند همان نارنجکهای نیزه مانند در اختیار داشته باشد تا به دیوانگی او بیش از پیش پی ببریم! نکتهی دیگری که در مورد مبارزات باید به آن اشاره کرد، نوعی سیستم QTE (دکمه زنی به موقع) حاکم بر آن بود که تقریبا در اکثر نبردها دیده میشد. علاوه بر مبارزه با دست خالی یا سلاح سرد، با تفنگ نیز میتوانید به استقبال دشمنان پیاده بروید. اما اینطور به نظر میرسد که به دست آوردن مهمات برای سلاحهای گرم کمی سخت باشد و سازنده در حالت پیاده سعی دارد بازیکن را مجبور به مبارزات نفر به نفر کند. حتی در حالتی که سوار بر ماشین هستید نیز گزینههای مختلفی برای نابودی دشمنان وجود دارد و میتوانید با همان سلاح Harpoon رانندهی ماشین کناری را گرفته و به چند متر آنطرفتر پرت کنید. به هر حال با استودیویی طرف هستیم که Just Cause را ساخته و ایدههای دیوانهکنندهای برای مبارزه و نابودی را در بازیهای خود پیاده میکند. شاید کمی تکراری شده باشد که با یک تفنگ به سمت دشمن شلیک کنیم و بهتر باشد تجربهای متفاوت را در این بازی داشته باشیم.
مکس هم مثل ماشینها در طول بازی بهتر میشود و میتوان مهارتهای او را ارتقا داد. او در حالت پیاده واقا خوب به نظر میرسد و انتظار داریم حداقل نیمی از زمان بازی صرف این حالت شود تا از آن لذت بیشتری ببریم. در محیط بازی پایگاههای مختلفی وجود دارند که با پاکسازی و تصاحب آنها میتوانید تجربهی بیشتر، مهمات و از همه مهمتر سوخت و ابزار مورد نیاز برای ارتقای ماشین خود را تامین کنید. شما مجبور هستید که از مسیر اصلی و داستان بازی فاصله بگیرید تا بتوانید شرایط بقا در این دنیای بیرحم را به دست آورید. در بازی هیچ سیستم پولی وجود ندارد، تنها راهی که میتوانید چیزهای مورد نظر خود را به دست آورید از طریق تواناییها و قابلیتهای شما است. چام توسط تواناییهای خدا گونه در زمینه مکانیک توانسته تا به حال زنده بماند. همه چیز در دنیا با موتورها، برق و مکانیک در جریان است و با قدرت و توانایی چام، مردم به او نیاز دارند، پس او زنده میماند. با اینکه چام برای خود اینگونه شهرت دست و پا کرده، با این وجود او یک فرد عجیب وغریب و گوشه گیر در دنیای بازی است. اما نقشهای برای پیدا کردن این پایگاهها وجود ندارد. در بازی بالنهای کوچکی وجود دارد که در برخی از پایگاههای بزرگتر به آنها برخواهید خورد. با سوار شدن در این بالنها میتوانید کمی ارتفاع بگیرید و با دوربینی که در اختیار مکس است محیط اطراف را مشاهده کنید. با مشاهدهی هر جیزی به جز شن، شاهد اضافه شدن آن به نقشه خواهید بود. امیدواریم تنوع بالایی در ماموریتهای فرعی بازی و تصاحب پایگاهها وجود داشته باشد. چرا که نگرانی بسیار زیادی در رابطه با تکراری شدن بازی وجود دارد. به هر حال بازی در یک بیابان بی انتها جریان دارد و تا چشم کار میکند یک محیط قهوهای رنگ را میبینیم. حتی همین موضوع نیز میتواند بعد از ساعاتی باعث خستگی شوند و ما نمیدانیم سازنده قرار است چگونه در محیطهای بازی تنوع ایجاد کند. تنها چیزی که میتواند بازی را نجات دهد، محیطهای داخلی پایگاهها است که در صورت بزرگ بودن و پر پیچ و خم بودن، میتواند شما را درون خود سرگرم کند تا از نظر ظاهری شاهد تنوع بهتری باشیم. در محیط بیابان نیز میدانیم که قرار است با وضعیتهای مختلف آب و هوایی به خصوص طوفان شن روبرو شویم.
با استودیویی طرف هستیم که Just Cause را ساخته و ایدههای دیوانهکنندهای برای مبارزه و نابودی را در بازیهای خود پیاده میکند.
از طرفی تنوع بالا در گیمپلی و حفظ این روند تا پایان بازی بسیار مهم است.
بازی از نظر بصری واقعا زیبا است. از انجین اختصاصی استودیوی آوالانچ برای خلق دنیای این بازی استفاده شده است. باید خیلی راحت حدس بزنید که تمرکز اصلی روی انفجارها خواهد بود. هیچ چیز زیباتر از انفجارها در Mad Max نخواهد بود. شاید با نگاه به تصاویر و تریلرها، چهرهی شخصیتها خیلی طبیعی و خوب به نظر نرسد. اما انیمیشنها در سطح قابل قبولی هستند و از طرفی محیط بازی به زیباترین شکل ممکن حس حضور در یک بیابان داغ را به بازیکن القا میکند.
برن فاستر (Bren Foster) کار صداگذاری شخصیت مکس را بر عهده دارد. او یک انگلیسی است و همانطور که میدانید Mad Max یک اثر استرالیایی به شمار میرود. اینکه پس از سالها هم شخصیت فیلم و هم صداگذار مکس در بازی، لهجهی استرالیایی ندارد باعث ناامیدی برخی از طرفداران قدیمی مجموعه شده بود. کسانی که عمدتا اهل استرالیا بودند و دوست داشتند این اثر با هویتی استرالیایی بازسازی شود و چهرهای غربی به خود نگیرد. در همان ابتدای معرفی بازی در E3 2013 و بعد مواجه شدن سازندگان با این اعتراضها، آنها قول دادند که افراد معترض را راضی کنند. اما تغییری در این زمینه شاهد نبودیم و به نظر نمیرسد کار خاصی برای راضی کردن معترضان صورت گرفته باشد. در کل Mad Max یکی از بازیهای مهم امسال به شمار میرود و با نمایشهای دیده شده از بازی و سابقهی استودیوی آوالانچ، انتظار یک بازی هیجان انگیز و سرگرم کننده را داریم. باید دید آیا آوالانچ میتواند طرفداران قدیمی Mad Max و طرفداران همیشگی بازیهای اکشن و Vehicular combat را راضی کند یا خیر؟ در چند روز آینده بازی به دست ما خواهد رسید و با بررسی آن به جواب این سوالها خواهیم رسید. اگر هنوز هم در خریدن Mad Max دچار شک و تردید شدهاید منتظر آیتمهای زومجی باشید. علاوه بر بررسی بازی، در بخش نیمنگاه نیز به انجام بازی و صحبت در مورد آن خواهیم پرداخت.
بازی Mad Max در تاریخ ۱۱ شهریور ماه سال ۹۴ بر روی پلتفرمهای پلیاستیشن 4، ایکسباکس وان و رایانههای شخصی منتشر خواهد شد. این بازی در ابتدا برای عرضه بر روی پلتفرمهای پلیاستیشن 4، ایکسباکس وان، پلیاستیشن 3، ایکسباکس 360 و رایانههای شخصی برنامه ریزی شده بود، اما اگر شما جزو دارندگان دو کنسول نسل قبلی هستید و هنوز برای ورود به نسل جدید بازیهای رایانهای اقدام نکردهاید درمورد این بازی با کمی بدشانسی مواجه خواهید شد چرا که بر اساس اطلاعات منتشر شده نسخههای پلیاستیشن 3 و ایکسباکس 360 این بازی کنسل شدهاند.