// دوشنبه, ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۰۱

نکات پنهان فیلم های جان ویک که نمی‌دانستید!

از معنای خالکوبی‌های آقای ویک تا ادای احترام به اسطوره‌های تاریخ سینما؛ در قالب این ویدیو/مقاله نکات پنهان سه فیلم نخستِ جان ویک را مرور می‌کنیم. همراه زومجی باشید.

هر نسلی فیلم اکشنِ معرف و اصیلِ خودش را دارد و مجموعه‌ی «جان ویک» هم با هدف قرار دادنِ ذهن طرفداران درست مثل یک هدشاتِ دقیق، به اکشنِ معرفِ دهه‌ی دومِ قرن بیست و یکم تبدیل شده است. این فیلم‌ها به‌لطفِ احترام بی‌اندازه‌ای که برای هنر بدلکاری قائل می‌شوند و تعهدشان به بهره‌برداری از اکشن به‌عنوانِ ابزار داستان‌گویی، به سطحی از بدعت‌گذاری دست یافته‌اند که در سال‌های اخیر شاهد ظهورِ کلون‌های اکثرا بی‌کیفیتِ زیادی که سودای جان ویک‌شدن دارند بوده‌ایم. حالا که «جان ویک ۴» قرار است اُدیسه‌ی خونینِ بابایاگا را به سرانجام برساند، تصمیم گرفتیم به این بهانه به گذشته بازگردیم و برخی از باحال‌ترین نکات و جالب‌ترین جزییاتِ سه فیلم اولِ این مجموعه را مرور کنیم:

لطفا برای حمایت از فیلمزی، ویدیو را در یوتیوب تماشا کنید


جان ویک خشاب تفنگش را عوض می‌کند

۱- نکته‌ی اول که واقع‌گرایی وسواس‌گونه‌ی سازندگانِ این مجموعه را نشان می‌دهد این است: در قسمت دومِ «جان ویک» وقتی جان در این صحنه (تصویر بالا) یک خشابِ جدید داخل تفنگِ کیمبرِ مُدل ۱۹۱۱ قرار می‌دهد، او ابتدا کشوییِ تفنگ را مقدار بسیار کمی عقب می‌کشد تا از پُربودنش با گلوله اطمینان حاصل کند. چرا این کار را می‌کند؟ چون تفنگ‌های کیمبر مُدل ۱۹۱۱ به گیر کردنِ اولین گلوله‌ی خشابشان بدنام هستند. به خاطر همین است که جان ویک این کار را پس از تعویضِ خشاب تفنگ‌های دیگر انجام نمی‌دهد.


ارجاع به کتاب شیبومی در فیلم جان ویک

۲- در اوایل فیلم جان برای تمرین رانندگی به یک فرودگاهِ کوچک می‌رود. مامور حراستی که در را برای او باز می‌کند، مشغول خواندن کتابی به اسم «شیبومی» است. داستان این کتاب درباره‌ی یک آدمکشِ بازنشسته‌ است که مُتخصص یک رشته‌ی رزمی به اسم «برهنه/کُشتن» است: متخصصان این رشته هنر استفاده از وسایل معمولی به‌عنوان ابزار مرگ را آموزش می‌بینند. برای مثال شخصیت اصلی این کتاب یک بار در گذشته از مداد برای کُشتنِ رقبایش استفاده کرده است؛ درست همون‌طور که جان ویک به آدمکشی با مداد مشهور است و می‌تواند هر شیِ روزمره‌ای مثل کتاب و کمربند را به آلت قتاله تبدیل کند. «شیبومی» یکی از کتاب‌های محبوبِ دوران کودکی چاد استاهلسکی، کارگردانِ فیلم‌های «جان ویک» بوده و او قصد دارد اقتباسِ سینمایی‌اش را هم کارگردانی کند. همچنین، دیوید لیچ، دیگر کارگردانِ قسمتِ اول «جان ویک» پس از از اینکه از این مجموعه جدا شد، فیلم‌های «بلوند اتمی» و «قطار سریع‌السیر» را کارگردانی کرد و او در این دو فیلم هم به رُمان «شیبومی» ارجاع می‌دهد.


جان سگ را تحویل می‌گیرد در فیلم جان ویک

۳- حالا که حرف از استفاده از وسایل معمولی به‌عنوان ابزار مرگ شد این نکته را داشته باشید: در فیلم اولِ مجموعه، قبل از اینکه از زبانِ ویگو از مهارتِ جان در آدمکشی با مداد اطلاع پیدا کنیم، در صحنه‌ای که جان قفسِ حاویِ سگ همسرش را تحویل می‌گیرد، او خودکارِ پُستچی را پس از امضا کردنِ رسید داخل جیبش می‌گذارد. از آنجایی که جان در این وضعیت مُسلح نیست، او برحسبِ عادت و شاید کاملا ناخودآگاهانه از پس دادن خودکار پرهیز می‌کند. چون همه‌ی ما می‌دانیم که دسترسی آقای ویک به یک خودکار ساده می‌تواند به اندازه‌ی دسترسی یک آدم عادی به یک مسلسل خطرناک باشد! حرف از خطرناک شد: وقتی جان برای پیدا کردنِ ماشین‌ِ به‌سرقت‌رفته‌اش به دیدنِ آرلیو، دوستِ مکانیک‌اش می‌رود، آرلیو برای او نوشیدنی می‌ریزد. اگر به بطری نوشیدنی دقت کنیم، می‌توانیم ببینیم که برند این نوشیدنی «پِلی‌گروسو» نام دارد که در زبانِ اسپانیایی «خطرناک» معنی می‌دهد؛ نکته‌ی نامحسوسِ دیگری که هویتِ واقعی جان را زمینه‌چینی می‌کند.


خالکوبی‌های پشت جان ویک

۴- در فیلم اول وقتی جان مشغول حمام کردن است، می‌توانیم خالکوبی‌های پشتش را را برای اولین‌بار ببینیم؛ اما هرکدام از آن‌ها چه معنایی دارند؟ اولین خالکوبی‌اش تصویری از دست‌هایی درحالِ دعا کردن هستند. این خالکوبی با الهام از نقاشیِ «مطالعه‌ی دست‌های یک فرستاده» توسط یک نقاش آلمانی به اسم آلبرشت دورِر طراحی شده است که تصویرگرِ دست‌های یک کشیشِ زانوزده درمقابلِ مقبره‌ی مریمِ باکره‌ است و استعاره‌ای از «احترام» «عزاداری» است. دومین خالکوبیِ جان که روی شانه‌ی چپ‌اش قرار دارد، سگی را در احاطه‌ی شعله‌های آتش به تصویر می‌کشد؛ این سگ در اسطوره‌شناسی یونان «سِربروس» نام دارد؛ سِربروس از جهانِ زیرین پاسداری می‌کند و از عدمِ فرار کردنِ مُردگان از جهنم اطمینان حاصل می‌کند. روی شانه‌ی سمت راستش هم خالکوبی گرگی درحالِ دندان قروچه کردن به نام «اُسکال» دیده می‌شود؛ اُسکال در زبان روسی «پوزخندِ بزرگ» معنی می‌دهد. این خالکوبی به خُرده‌فرهنگِ زندانیان روسی تعلق دارد و طغیان دربرابر سلطه یا نیشخند زدن و لخت کردنِ دندان دربرابرِ سیستم را نمایندگی می‌کند. درنهایت، جمله‌ی «فورتیس فورتونا آدیوات» که در پشت گردنش حک شده است، یک ضرب‌المثل لاتین است؛ گرچه این جمله معمولا «بخت و اقبال به جسوران رو می‌کند» ترجمه می‌شود، اما ترجمه‌ی درست‌اش این است: «بخت و اقبال یاور نیرومندان است». بالاخره در دنیای «جان ویک» قدرت ارزش بیشتری نسبت به جسارت و گستاخی دارد؛ ناسلامتی همین جسارتِ یوسف در فیلم اول بود که او را به کُشتن داد و کلِ این‌ درگیری‌ها را به راه انداخت.


خالکوبی سوفیا، فیلم جان ویک ۳

۵- حرف از خالکوبی شد: خالکوبی روی گردنِ سوفیا که به زبان عربی است «این زندگی‌ایه که خودم انتخاب کردم» ترجمه می‌شود. جمله‌ای که روی استقلال فردی، یکی از تم‌های فیلم‌های «جان ویک» تاکید می‌کند: مثلا در فیلم اول ویگو به مارکوس، دوستِ تک‌تیراندازِ جان، قول می‌دهد که او مارکوس را به روش خودش خواهد کُشت (ازطریق زجرکُش کردن)، اما مارکوس ناگهان از جا می‌پَرد، دوتا از بادی‌گاردهای ویگو را می‌کُشد و درآخر با شلیکِ بادی‌گارد سوم به همان شکلی که خودش می‌خواهد، درحالی که روی پای خودش ایستاده است، به روشِ خودش کُشته می‌شود. این موضوع درباره‌ی مرگ جیانا، خواهر سانتینو هم صادق است. او قبل از خودکشی در توصیفِ انگیزه‌اش برای این کار به جان می‌گوید: «چون به روش خودم زندگی کردم. و به روش خودم هم می‌میرم».


نمایش قصه‌ی دو گرگ در فیلم جان ویک

۶- در اوایل فیلم سوم درحالی که جان دارد از دستِ قاتلانش فرار می‌کند، از کنار یک سالن تئاتر عبور می‌کند که نمایشی به اسم «قصه‌ی دو گرگ» را روی سردرش تبلیغات می‌کند. «قصه‌ی دو گرگ» ارجاعی به یک افسانه‌ی قدیمی است که در فرهنگ سرخ‌پوستان ریشه دارد. در این داستان یک پدربزرگ برای نوه‌اش تعریف می‌کند که درون همه دو گرگ وجود دارد که همواره مشغولِ مبارزه هستند. وقتی نوه‌اش می‌پُرسد که کدام گرگ پیروز خواهد شد، پدربزرگ جواب می‌دهد: «هرکدوم رو که تغذیه کنی». جان هم باید بینِ بدل شدن به سِربروس که سگی در خدمتِ سران جهنم است و اُسکال، گرگی که دربرابر سلطه قیام می‌کند، انتخاب کند که کدامشان را تغذیه می‌کند.


ارجاع به فیلم‌های ماتریکس و پوینت بریک فیلم جان ویک

۷- در اواخر فیلم اولِ مجموعه در صحنه‌ای که یوسف، پسرِ ویگو در خانه‌ی امن مخفی شده است، یکی از دوستانش مشغول انجام یک بازی ویدیوییِ تیراندازی است. نکته این است: نه‌تنها یوزرنیمِ کسی که دارد بازی می‌کند «نئو» است، بلکه یوزنیمِ یکی از کسانی که به‌دستش کُشته می‌شود هم «پوینت بریک» (Point Break) است؛ واضح است که هردو یوزنیم ارجاعی به دو فیلم اکشنِ قبلی کیانو ریوز هستند.


ارجاع به ماتریکس در فیلم جان ویک

۸- حرف از ارجاع به فیلم‌های قبلی کیانو ریوز شد: در فیلم «جان ویک ۲»، در سکانسی که جان با منشیِ هتل تماس می‌گیرد تا تصمیمش برای تخلیه کردنِ اتاقش را بهش اطلاع بدهد، او از یک تلفنِ قدیمی با شماره‌گیرِ چرخشی استفاده می‌کند. اگر این تلفن به‌طور به‌خصوصی برایتان آشنا به نظر می‌رسد، اشتباه نمی‌کنید: این همان مُدل تلفنی است که قبلا نمونه‌اش را در فیلم‌‌های «ماتریکس» هم دیده بودیم.


جان سگ را نجات می‌دهد فیلم جان ویک

۹- در لحظاتِ پایانی فیلم اول، جان سرپرستی یک سگ را قبول می‌کند. اگر به مشخصاتِ این سگ درکنار قفس‌اش نگاه کنیم، می‌توانیم ببینیم که این سگ قرار بوده کُشته شود. به عبارت دیگر، برخلاف چیزی که در ظاهر به نظر می‌رسد جان با برداشتنِ بی‌اجازه‌ی سگ، حیوان را نمی‌دزد، بلکه درحقیقت جانش را نجات می‌دهد.


شارون، منشی لابی هتل کانتیننتال

۱۰- اسم شخصیتِ شارون با بازی لنس رِدیکِ فقید که نقش منشیِ لابیِ هتل کانتیننتال را ایفا می‌کند، ارجاعی به شخصیتِ شارون در اسطوره‌شناسی یونانِ باستان است. در اساطیر یونان شارون قایق‌بانی است که مُردگان را از رودخانه‌ی اِستیکس که مرز بینِ زمین و جهانِ زیرین را مشخص می‌کند، عبور می‌دهد. یونانیان به هنگام دفن مُرده یک سکه‌‌ی طلا در دهانش می‌گذاشتند تا مُرده آن را به‌عنوانِ دستمزد به شارون بپردازد. در فیلم‌‌های «جان ویک» هم آدمکش‌ها هزینه‌ی اقامتشان در هتل کانتیننتال را که نقش ورودی‌شان به دنیای زیرینِ خلافکاران را ایفا می‌کند، در قالبِ سکه‌ی طلا به شارون پرداخت می‌کنند.


جان در مترو از دست قاتلانش فرار می‌کند فیلم جان ویک ۳

۱۱- در اواخر فیلم دوم، در صحنه‌ای که جان ویک در ایستگاه مترو دارد از دستِ قاتلانِ پُرتعدادش فرار می‌کند، سه تابلو روی دیوار به چشم می‌خورند؛ روی اولی نوشته شده است: «سیستم رو به چالش بکش»، روی دومی نوشته شده: «تنها راه خروج حرکت به سمتِ جلو است» و روی سومی هم نوشته شده: «اول به آن‌ها برتری بده». اما از آنجایی که واژه‌ی Lead در زبان انگلیسی می‌تواند «لِد» به معنای «سُرب» یا «گلوله» هم خوانده شود، پس آخری می‌تواند «اول بهشون تیراندازی کن» هم ترجمه شود. خلاصه اینکه هر سه تابلو تم‌های مجموعه فیلم‌‌های «جان ویک» را در خودشان خلاصه کرده‌اند.


جان در موزه با سانتینو دیدار می‌کند فیلم جان ویک

۱۲- در فیلم دوم، در سکانسی که سانتینوی ایتالیایی در یک موزه با جان قرار می‌گذارد تا ماموریتش را برای او شرح دهد، او درمقابل یک تابلوی نقاشی که جنگ داخلی ایتالیا را به تصویر می‌کشد نشسته است. سانتینو در این صحنه از جان می‌خواهد تا خواهرِ خودش را به قتل برساند. پس به عبارت دیگر، درحالی که یک ایتالیایی قصدِ کُشتن یک ایتالیاییِ دیگر را را دارد، مشغول تماشای تابلویی درباره‌ی جنگ داخلی ایتالیاست!


جان ویک به دیدن کارگردان می‌رود

۱۳- حرف از تابلوهای نقاشی شد: در فیلم سوم جان برای درخواستِ کمک به دیدنِ شخصیت «کارگردان» می‌رود. در سکانسِ گفتگوی آن‌ها سه تابلو براساس داستان‌های انجیلی در پشت سرِ کارگردان به چشم می‌خورند. اولی «تغییر آیین پُلِ قدیس» نام دارد؛ پُل در ابتدا یک یهودی بود که کارش تعقیب، مجازات و کشتن مسیحیان بود، اما اون پس از اینکه شخصِ عیسی مسیح بر او ظاهر می‌شود، مُتحول می‌شود و به مسیحیت تغییر دین می‌دهد؛ داستانی که به دیدار متحول‌کننده‌ی جان با هلن، همسرش که درنهایت به تصمیمِ جان ویک برای کنار گذاشتنِ آیینِ اعضای میز بالا و قیام علیه آن‌ها منجر می‌شود، بی‌شباهت نیست. دومین تابلو «قربانی کردنِ اسحاق» نام دارد که راوی دستور خدا به ابراهیم برای قربانی کردن پسرش است. این داستان هم تصمیم سختِ جان برای تقدیم کردن حلقه‌ی ازدواجش به ریش‌سفید، تصمیمش برای اثباتِ ایمانش به خدایانِ میز بالا ازطریقِ فدا کردنِ عزیزترین دارایی‌اش را مُنعکس می‌کند. تابلوی آخر هم «قتل‌عام بیگناهان» نام دارد؛ در هنگام تولد عیسی مسیح وقتی هِرود بزرگ، پادشاه یهودیه که جزیی از امپراتوری روم بود، خبر تولد پسربچه‌ای در قلمرویش را شنید که بنا به پیش‌گویان دربارش، پادشاه یهود خواهد شد، دستور داد تا تمامِ پسرانِ زیر دوسالِ بِیتْ‌لَحْم، محل تولد عیسی، کُشته شوند. تابلو مادر و فرزندی را درحالِ مخفی شدن از سربازانِ هرود به تصویر می‌کشد؛ این تابلو هم منعکس‌کننده‌ی وضعیتِ جان در جریانِ فیلم سوم است: سرانِ میز بالا سربازانشان را سراغِ کسی که تهدیدی برای حکومتشان به حساب می‌آید فرستاده‌اند.


مجسمه کالی در فیلم جان ویک ۲

۱۴- در فیلم دوم، یک سکانسِ شوم وجود دارد که درجریانِ آن وینستون به سانتینو هشدار می‌دهد که نباید خشمِ جان ویک را دست‌کم بگیرد. وینستون این جملات را درحالی بیان می‌کند که دوربین به‌طرز دراماتیکی او را دربرابر مجسمه‌ی پشت‌سرش به تصویر می‌کشد؛ این مجسمه، مجسمه‌ی کالی، ایزدبانوی مرگ، ویرانی و قدرتِ غایی در آئینِ هندو است. حیف که سانتینو از نمادپردازی چیزی سرش نمی‌شود!


جان ویک به خیاط مراجعه می‌کند

۱۵- در فیلم دوم پس از اینکه جان به ایتالیا سفر می‌کند، برای خرید یک کت‌و‌شلوارِ جدید به دیدنِ خیاطی به اسم آنجلو می‌رود. بازیگری که نقش خیاط را ایفا می‌کند لوکا موسکا نام دارد. بخش جالبِ ماجرا این است که لوکا موسکا طراح لباسِ فیلم «جان ویک ۲» هم است. به بیان دیگر، طراح لباسِ آقای ویک در پشت و جلوی دوربین یکسان است.


ارجاع به باستر کیتون در فیلم‌های جان ویک

۱۶- در نخستین دقایقِ «جان ویک ۲» بخش‌هایی از فیلم «شرلوک جونیور» با بازی باستر کیتون با پروژکتور روی دیوار یک ساختمان پخش می‌شود. همچنین، نه‌تنها در اوایل «جان ویک ۳» می‌توانیم پخش شدنِ «پلیس‌ها»، یکی دیگر از فیلم‌های باستر کیتون را روی بیلبوردهای پشت‌سرِ جان ببینیم، بلکه در پایانِ این فیلم نحوه‌ی سقوط جان از ساختمان و استفاده از سایه‌بان‌ها برای کاهش سرعتِ سقوطش ارجاعی به شوخی مشابهی از فیلم دیگری از باستر کیتون به اسمِ «سه عصر» است. تازه، کسانی که «جان ویک ۴» را دیده‌اند هم می‌گویند که این فیلم هم حاوی ارجاعِ خودش به سینمای باستر کیتون است. علتش این است که باستر کیتون که به‌عنوانِ یکی از پیشگامانِ بدلکاری‌های واقعی و یکی از اُستادان کمدی اسلپ‌استیک شناخته می‌شود، تاثیر بی‌اندازه‌ای روی فیلم‌های «جان ویک» گذاشته است و همه‌ی این ارجاعات هم ادای دِینی به یکی از اسطوره‌های سینمای صامت است. حالا که حرف از اسطوره‌های سینمای صامت شد، قابل‌ذکر است که آن پوستر معروفِ «جان ویک ۲» (تصویر بالا) هم بازسازیِ صحنه‌ی مشابهی از فیلم کوتاهِ «گاسی دولول» از هارولد لوید است.


ارجاع به فیلم خوب بد زشت در فیلم جان ویک ۳

۱۷- حالا که حرف از ادای دِین به اسطوره‌ها شد این نکته را هم داشته باشید: در اوایل «جان ویک ۳»، جان با پیاده کردنِ دو هفت‌تیر رِمینگتون و کُلت و سپس ترکیب کردنِ قطعاتِ آن‌ها با یکدیگر، یک هفت‌تیرِ شخصی‌سازی‌شده می‌سازد. این صحنه که اتفاقا به یک ملودیِ وسترن‌طور هم ختم می‌شود، ادای دِینی به سکانس مشهور مشابهی در فیلم «خوب، بد، زشتِ» سرجیو لئونه‌ است؛ صحنه‌ای که شخصیت توکو را مشغول پیاده و سوار کردنِ هفت‌تیرهای مختلفی که رمینگتون و کُلت هم جزوشان هستند می‌بینیم. اتفاقا هردو بلافاصله مخلوقِ کُشنده‌شان را امتحان می‌کنند: جان روی یک آدم زنده و توکو روی اهدافِ مقوایی. همچنین، در فیلم اولِ «جان ویک»، کلاب شبانه‌ای که جان برای پیدا کردنِ پسر ویگو به آنجا سر می‌زند، «دایره‌ی سرخ» نام دارد؛ این نام ارجاعی به فیلم جناییِ فرانسوی «دایره‌ی سرخ»، محصول ۱۹۷۰ با بازی آلن دلون است که یکی دیگر از منابع الهامِ فیلم‌های «جان ویک» محسوب می‌شود.


جان ویک به دیدن ریش‌سفید می‌رود

۱۸- در فیلم سوم وقتی جان برای دیدار با شخصیت «ریش‌سفید» به مراکش سفر می‌کند، در یک نما (تصویر بالا) چارچوبِ درِ پشت‌سرِ جان به‌شکلی طراحی شده است که او شبیه به نگاره‌ای از یک شخصیتِ دینیِ مقدس و رنج‌دیده‌ی مسیح‌گونه که هاله‌ای نورانی سرش را احاطه کرده است به نظر می‌رسد. همچنین، در همین فیلم شخصیتِ «قاضی» معرفی می‌شود که وظیفه‌ی رسیدگی به قانون‌شکنی‌های جان ویک را دارد. پس اگر جان قدیس است، دشمنش باید شیطان باشد؛ همین اتفاق هم می‌اُفتد: در سکانسی که به سقوط جان از پشت‌بام منتهی می‌شود، در یکی از نماها می‌توانیم ببینیم که گُل‌های پس‌زمینه به‌شکلی قرار گرفته‌اند که انگار قاضی شاخ‌های سرخِ شیطان‌گونه دارد!


جان ویک برای سگش اسباب‌بازی می‌خرد فیلم جان ویک

۱۹- در فیلم اول، در صحنه‌ای که جان به سگش غذا می‌دهد، به حیوان می‌گوید که غذای سگ ندارد و بعدا برای او غذا خواهد خرید. کمی بعدتر، در سکانس پمپ‌ بنزین می‌توانیم در صندلی عقبِ ماشین جان ببینیم که اون علاوه‌بر غذا، برای سگ‌اش اسباب‌بازی هم خریده است!


کتاب بابایاگا در فیلم جان ویک ۳

۲۰- در اوایل فیلم سوم، جان ویک به کتابخانه‌ی عمومی نیویورک می‌رود تا وسایلی را که داخلِ یکی از کتاب‌ها جاساز کرده است بردارد. نکته این است: کتابی که او از آن برای مخفی کردنِ وسایلش استفاده کرده است، «داستان‌های عامیانه‌ی روسیه» نوشته‌ی الکساندر آفاناسیف‌ نام دارد.؛ آن صفحه از کتاب که جان روی آن توقف می‌کند به داستانِ واسیلیسای زیبا اختصاص دارد و او را در مقابل کلبه‌ی بابایاگا به تصویر می‌کشد.


کلکسیون تفنگ‌های وینستون فیلم جان ویک

۲۱- در اواخر فیلم سوم، وقتی وارد اسلحه‌خانه‌ی شخصی وینستون می‌شویم، در یکی از نماها می‌توانیم چینشِ دایره‌ای‌شکلِ کلکسیونِ سلاح‌های کلاسیکِ وینستون را روی دیوارِ سمتِ چپِ اتاق ببینیم. نکته‌ این است: آن تفنگی که در مرکز این دایره قرار دارد، ماکتِ همان تفنگ کوچکی است که جان ویلکس بوث از آن برای ترورِ آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده، استفاده کرده بود.


سکانس تعقیب و گریز با موتور فیلم جان ویک

۲۲- در فیلم سوم، جان در تمام طول سکانس تعقیب‌و‌گریزِ با موتور از دستِ چپ‌اش برای مبارزه استفاده می‌کند و دستِ راست‌اش را در تمام این مدت روی گاز نگه می‌دارد. بااین‌حال، وقتی جان مجبور می‌شود از دستِ راست‌اش برای مبارزه استفاده کند، او بلافاصله جای دستِ چپ‌اش را برای گرفتنِ دسته گاز موتور عوض می‌کند. پس وقتی جان نمی‌تواند از دست راست‌اش برای گاز دادن و حفظ سرعت‌اش استفاده کند، با آن یکی دستش دسته گاز موتور را می‌گیرد. نکته این است: از آنجایی که این سکانس کاملا در استودیو و جلوی پرده‌ی سبز و با موتورسیکلت‌های ساکن فیلم‌برداری شده است، پس کیانو هیچ دلیلی برای گاز دادن نداشته است. بااین‌حال، کیانو با گذاشتنِ یکی از دست‌هاش روی دسته گازِ موتور در تمام طول این سکانس، او با رعایت این نکته‌ی جزیی که ممکن است در شلوغی این سکانس اصلا به چشم نیاید، از حفظِ واقع‌گرایی این سکانس اطمینان حاصل می‌کند.


بازیگران مشترک سری ماتریکس و جان ویک

۲۳- فیلم‌های «جان ویک» حکم گردهمایی هم‌بازی‌ها و همکارانِ سابقِ کیانو ریوز در فیلم‌های «ماتریکس» رو دارند. چاد استاهلسکی، کارگردان فیلم‌های «جان ویک»، در سه‌گانه‌ی «ماتریکس» بلدکارِ ریوز بود؛ دیوید لیچ (که قسمت اول مجموعه را مشترکا با استاهلسکی کارگردانی کرده بود) به‌عنوان بدلکار روی دنباله‌های «ماتریکس» کار کرده بود. دنیل برن‌هارت که نقش یکی از نوچه‌های ویگو را بازی می‌کند، در فیلم‌های «ماتریکس» ایفاگرِ نقش مامور جانسون بود؛ رَندل دوک کیم هم که در  قسمت دوم «ماتریکس» نقش شخصیت کلیدساز را ایفا کرد، در فیلم‌های «جان ویک» به‌عنوانِ «دکتر» حضور پیدا می‌کند. در فیلم سوم هم کسی که جان او را در سکانس پرتابِ چاقو با فرو کردنِ چاقو در تخمِ چشمش می‌کُشد، تایگر چِن نام دارد که یکی دیگر از بدلکارانِ دنباله‌های «ماتریکس» است. لارنس فیش‌برن هم در قامتِ مورفیوس و پادشاهِ بَئوری هم که دیگر خیلی تابلو است!


جان ویک تفنگش را به سمت ویگو نشانه می‌گیرد

۲۴- درنهایت اگه برایتان سوال است که تعداد قربانیانِ آقای ویک در طولِ سه فیلم اول مجموعه چندتاست، طرفداران آمار کُشت‌و‌کشتارش را محاسبه کرده‌اند: جان در فیلم اول ۷۷ نفر، در فیلم دوم ۱۲۸ نفر و در فیلم سوم ۸۵ نفر را می‌کُشد. او در پایان این سه فیلم مجموعا حدود ۲۹۰ نفر را به قتل رسانده است. تازه آن‌هم در جریان فقط یک هفته! بله، این رکورد وقتی شگفت‌انگیزتر می‌شود که یادمان باشد شاید بین اکران هرکدام از فیلم‌های «جان ویک» چند سال فاصله وجود دارد، اما داستانِ این سه فیلم در یک بازه‌ی زمانی بسیار کوتاهِ یک هفته‌ای اتفاق می‌اُفتد.



منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده