// جمعه, ۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۰۲

نقد فیلم روسی

فیلم «روسی» ساخته امیرحسین ثقفی و با بازی طناز طباطبایی، امیر آقایی و تعدادی بازیگر سرشناس دیگر مدتی است اکران شده است. در این مطلب نگاهی به این فیلم داشته‌ایم. همراه زومجی باشید.

امیرحسین ثقفی فرزند علی اکبر ثقفی، تهیه‌کننده پیشکسوت سینمای ایران است. ثقفی با ساخت فیلم کوتاه «وینستون» در سال ۱۳۸۷ فعالیت‌های سینمایی خود را شروع کرد. او اولین فیلم بلند سینمایی خود را با نام «مرگ کسب‌و‌کار من است» ساخت. این فیلم ایرانی موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین کارگردانی از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر شد و نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. فیلم دوم او‌ «همه چیز برای فروش» در سال ۱۳۹۱ ساخته شد و جایزه ویژه انجمن منتقدان سینما را برایش به ارمغان آورد و با ساخت فیلم «مردی که اسب شد» توانست تندیس و دیپلم افتخار ویژه هیئت داوران بخش هنر و تجربه سی و سومین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کند. ثقفی سال ۱۳۹۶ چهارمین فیلم خود یعنی «روسی» را ساخت. نویسنده فیلمنامه این اثر هم خود ثقفی است. فیلم «روسی» در ادامه کارهای ثقفی فیلم قابل توجهی به حساب می‌آید. یکی از خصوصیات بارزی که در کارهای ثقفی دیده می‌شود فضاسازی‌های فیلم‌های او است. او به خوبی فضا را آنگونه محیا می‌کند که مخاطب شرایط و حال و روز شخصیت‌ها را حس کند. داستان فیلم جدید ثقفی در مورد مردی به نام توماج است که به خاطر اینکه فهمیده به مرجان، زنش تعرض شده از زندان فرار می‌کند.

ادامه مطلب ممکن است داستان فیلم را لو دهد

روسی

فیلم با یک قاب بسته آغاز می‌شود. رفته رفته دوربین عقب می‌کشد و مخاطب فضای بیشتری را می‌بیند و درک بهتری از موقعیت مکانی به‌دست می‌آورد

اولین نکته‌ای که در فیلم «روسی» باید به آن توجه کرد این است که حادثه محرک فیلم (حادثه‌ای که تمام اتفاقات فیلم به‌خاطر آن شکل می‌گیرد) در زمانی قبل از زمان شروع فیلم اتفاق افتاده است و آن اتفاق هم این است که به مرجان تعرض شده است. دومین نکته در مورد فیلم این است که زاویه دید فیلم سوم شخص نامحدود یا همان دانای کل است. در روایت دانای کل مخاطب بنا برنیاز با شخصیت‌های گوناگون همراه می‌شود و داستان را با آن شخصیت‌ها ادامه می‌دهد. در شیوه روایت دانای کل مخاطب باید تمام ماجراهای مهمی را که در طول فیلم برای شخصیت‌های گوناگون اتفاق می‌افتد ببیند.

فیلم شروع خوبی دارد و با یک قاب بسته و موسیقی درگیرکننده آغاز می‌شود. رفته رفته دوربین عقب می‌کشد و مخاطب فضای بیشتری را می‌بیند و درک بهتری از موقعیت مکانی به‌دست می‌آورد. این شروع با داستان فیلم سازگار است. چون در ابتدای فیلم، مسائل گنگ زیادی وجود دارد که رفته رفته تا انتهای فیلم این مسائل روشن می‌شوند. در ابتدای فیلم، توماج در جایی است که تعدادی واگن و لوکوموتیو قدیمی آن‌جا هستند. این فضا بیان‌کننده گذشته خاک گرفته توماج است که در پی درست کردن آن است. همینطور توماج درپی فهمیدن مسائلی است که در گذشته اتفاق افتاده و او از آن‌ها بی اطلاع است.

روسی

کارگردان قصد دارد بیان کند که هرکس گناهی را در گذشته‌اش انجام دهد تا مدت‌ها آن گناه گریبانش را می‌گیرد. اما مشکل اینجا است که این موضوع زیاد به واقعیت نزدیک نیست

در فیلم «روسی» تمام شخصیت‌ها آشفته‌اند و در فیلم در جاهایی که بیشتر شبیه خرابه است به‌سر می‌برند.  هرکدام از این شخصیت‌ها به‌گونه‌ای مجازات می‌شود. این موضوع به خاطر گناه‌هایی است که در گذشته انجام داده‌اند و کارگردان اینگونه قصد دارد بیان کند که هرکس گناهی را در گذشته‌اش انجام دهد تا مدت‌ها آن گناه گریبانش را می‌گیرد. اما مشکل اینجا است که این موضوع زیاد به واقعیت نزدیک نیست. همانگونه که در جامعه شاهد آن هستیم افرادی وجود دارند که غرق در گناهند اما آسوده و بی دغدغه به زندگی خود ادامه می‌دهند. پس شاید بهتر این بود که حداقل یکی ازشخصیت‌ها در عین گناهکاربودن به هیچ سرنوشت بدی دچار نشود. فیلمنامه فیلم در بعضی نقاط مخاطب را سردرگم می‌کند و بجای آنکه مخاطب تمرکزش را روی اصل ماجرا بگذارد مُدام باید سعی کند تا روابط بین شخصیت‌ها را حدس بزند. برای مثال یوسف (میلاد کیمرام) و ابراهیم (صابر ابر) با هم برادرند اما این ضعف فیلمنامه است که مخاطب این موضوع را تا اواخر فیلم دقیق متوجه نمی‌شود. دیگر اینکه این دوشخصیت برادرند و در یک خانه زندگی می‌کنند اما در فیلم تنها در دو، سه صحنه این دو را با هم می‌بینیم و رابطه برادری آن‌ها در فیلم درنیامده است.

فیلم روسی

تنها فرد بی‌گناه در فیلم سونیا است که در کل فیلم لال است و نظاره‌گر خشونت و دعوا میان شخصیت‌ها است

در انتهای فیلم تمام شخصیت‌ها به‌گونه‌ای حیران و سرگردان می‌شوند یا می‌میرند. همه این بلاها هم فقط به‌خاطر گناه‌هایی است که در گذشته انجام داده‌اند. تنها فرد بی‌گناه در فیلم، سونیا (دختر ابراهیم) است که در کل فیلم لال است و نظاره‌گر خشونت و دعوای میان شخصیت‌ها است. سونیا یک قربانی است که محکوم شده در بین افرادی زندگی کند که همه گناه‌کارند. سونیا در انتهای فیلم آنقدر اتفاق‌های بد می‌بیند که جسم پاکش اینقدر زشتی و بدبختی را تاب نمی‌آورد و تمام بغض‌هایش را با فریادهایی از گلو بیرون می‌ریزد. مرجان هم که شاید در فیلم بی‌گناه به نظر برسد در انتها مرتکب گناه می‌شود. او یوسف را دوست داشته ولی یوسف بنابه دلایلی او را رها کرده و در انتهای فیلم مرجان، گناه را برگردن یوسف می‌اندازد و نه‌تنها گناه دروغ و انتقام را مرتکب می‌شود بلکه باعث مرگ یوسف هم می‌شود که این هم خود، یک گناه است. عطا (برادر توماج) مقصر اصلی است و مرجان این را می‌داند ولی به‌خاطر انتقام گرفتن از یوسف، حقیقت را پنهان می‌کند. مرجان در انتها عطا را به قتل می‌رساند که این هم گناه دیگر مرجان است. پس با این حساب مرجان که در ابتدا بی‌گناه‌ به نظرمی‌آمد در انتها سنگین‌ترین گناه‌ها را مرتکب می‌شود. شخصیت‌پردازی مرجان در فیلم بسیار قوی‌تر از سایر شخصیت‌ها از کار درآمده است.

یکی از نکات مثبت فیلم، فضاسازی عالی آن است که با موضوع کاملا همخوانی دارد. هوایی که بیشتر اوقات گرفته و بارانی است و خانه‌هایی که بیشتر شبیه خرابه‌اند تا خانه. همین موضوع به فیلم بسیار کمک کرده تا مخاطب حال و روز شخصیت‌ها را بهتر درک کند. همچنین باید به لوکیشن‌های ناب فیلم هم اشاره کرد که کارگردان با دکوپاژهای خوبی که انجام داده قاب‌های زیبایی را خلق کرده است که تا مدت‌ها در ذهن مخاطب خواهد ماند. حرکت‌های دوربین هم در فیلم بسیار حساب‌شده و لذت‌بخش است. برای مثال در صحنه‌ای که توماج برای اولین‌بار به ابراهیم می‌رسد بسیار زیبا از کرین (نمای چرثقیلی) استفاده شده و یکی از صحنه های زیبای فیلم را به‌وجود آورده‌ است. همینطور کارگردان اصلا  قصد خودنمایی نداشته و زیاد از حرکت‌های پیچیده دوربین استفاده نکرده و در صحنه‌هایی که لازم بوده از نمای ثابت استفاده کرده است. یکی از نکات مثبت دیگر فیلم که بخش جداناپذیری از فیلم هم محسوب می‌شود موسیقی زیبا و درگیرکننده فیلم است. بعضی از صحنه‌های فیلم با بودن موسیقی است که قدرت پیداکرده و جذاب شده است و این نشان‌دهنده کار خوب آهنگساز فیلم (کارن همایون‌فر)  است.

نقد فیلم روسی

طناز طباطبایی شخصیت مرجان را به نحوی بازی کرده که مخاطب ابتدا به حال او دل بسوزاند اما رفته رفته دریابد که این شخصیت زیاد لایق دل سوزاندن نیست

بازی طناز طباطبایی در این فیلم بیادماندنی‌است. او شخصیت مرجان را به نحوی بازی کرده که مخاطب ابتدا به حال او دل بسوزاند اما رفته رفته دریابد که این شخصیت هم زیاد لایق دل سوزاندن نیست. طناز طباطبایی در فیلم‌های «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» و «خشم و هیاهو» نقش افراد مظلوم را بخوبی بازی کرد اما در این دو فیلم به‌گونه‌ای خود را تکرار کرد. حالا طناز طباطبایی با بازی در این فیلم نشان داده توانایی بازی در نقشی تقریبا متضاد با آن نقش‌ها را دارد. امیر آقایی هم در این فیلم، نقش یک عاشق رانده شده را که می‌خواهد به عشقش کمک کند بازی کرده است و باید گفت که برای این نقش کم نگذاشته است. شاید بتوان گفت درخشان‌ترین صحنه فیلم که هم طناز طباطبایی و هم امیر آقایی در آن هستند صحنه‌ای است که مرجان در تاریکی شب با ماشین دنبال توماج می‌رود. درون ماشین بازی‌هایی را از این دو بازیگر می‌بینیم که شاید بهترین بازی‌های آن‌ها در طول فیلم باشد.

میلاد کیمرام هم در این فیلم نقش آدمی را بازی می‌کند که در گذشته گناهی را مرتکب شده و برای همین خود را مستحق زجرکشیدن می‌داند. یوسف، مرجان را دوست دارد اما مانند گذشته مُدام از او فرار می‌کند چون خود را مستحق خوشی نمی‌داند. اما مشکلی که در فیلمنامه وجود دارد این است که معلوم نمی‌کند یوسف دقیقا در گذشته چه خطایی کرده که اینگونه عذاب وجدان گرفته است. اینکه در فیلم گفته شود در گذشته خطایی انجام شده اما نگوید که چه خطایی و برای مخاطب این مسئله را مجهول بگذارد خوشایند نیست. صابرابر در این فیلم از لحاظ صدایی، صداسازی ای را برای شخصیت ابراهیم انجام داده و واقعا این صدا به شخصیت ابراهیم آمده است. در کل بازی قابل قبولی از صابرابر می‌بینیم اما نکته مهم این است که شخصیت ابراهیم زیاد با شخصیت‌های قبلی که صابر ابر بازی کرده تفاوتی ندارد. صابر ابر در سال‌های اخیر نقش‌های شبیه به هم را زیاد بازی کرده که این برای یک بازیگر می‌تواند خطرناک باشد. در کل باید گفت فیلم «روسی» اگرچه بهترین فیلم امیرحسین ثقفی نیست ولی فیلم بدی هم نیست و ارزش دیدن دارد.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده