خوب بد زشت شماره ۱۳
در خوب بد زشت این شماره، چسبیدیم به کنفرانسهای E3 2018 و آنها را در جایگاههای خوب، بد، زشت قرار دادیم و یک مهمان ویژه هم در یک بخش جدید داریم. با زومجی همراه باشید.
خوب، بد، زشت جدید آمد، بله باز هم دیر آمد، نمیدانم دقیقا چرا همیشه این خوب بد زشت باید دیر بیاید، اما بالاخره میاید. شاید تقصیر نادر عیاری و آرش امرایی است که برای من از آن ساعتهای هوشمند نمیخرند. با یک ساعت هوشمند خیلی راحت و با زمان بندی دقیق مقالههایم سر وقت منتشر خواهد شد، قول میدهم! مخصوصا آن مقاله God of War که خیلیها را منتظر گذاشته است و به خون من تشنه هستید. خب در این قسمت از خوب بد زشت، به سراغ E3 2018 برویم. E3 امسال از جهاتی خوب و هیجانانگیز بود و از جهاتی دیگر نسبت به سال گذشته ضعف داشت و خسته کننده ظاهر شد. بدون معطلی به سراغ بهترین و بدترین و زشتترین برویم؛ راستی یه گزینه «نچسب ماه» هم داریم؛ و یک «عجیب و غریب ماه».
مایکروسافت؛ یک کنفرانس درجه یک
بعد از مدتها حالمان جا آمد
هیچ راهی نداشت که جز مایکروسافت، گزینه دیگری را در این بخش قرار دهم. البته میتوانستم به تنهایی به عنوان یکی از طرفداران FromSoftware، بازی Sekiro را در این بخش قرار دهم و پروندهاش را ببندم و سوت زنان محل را ترک کنم. اما خب این بازی در کنفرانس مایکروسافت معرفی شد، نه فقط سکیرو، بلکه دهها بازی فوقالعاده دیگر نیز در کنفرانس مایکروسافت معرفی شدند؛ باور کنید اگر راه داشت The Last of Us هم در کنفرانس مایکروسافت باشد همه چیز تکمیل میشد. مایکروسافت در E3 2018 سنگ تمام گذاشت و یک کنفرانس بینقص و عالی را ارایه کرد. البته نمیگویم کنفرانس پر بود از انحصاریهای شاخ یا اینکه فیل اسپنسر همانند شروع مراسم یوبیسافت رقص کنان روی سن آمد و با هر حرکت موزون ۴ ۵ تا انحصاری AAA از جیبش بیرون ریخت. نه، متاسفانه چنین اتفاقی رخ نداد، اما اجرای کنفرانس، بازیهای بزرگی که در آن حضور داشتند و از همه مهمتر، امیدواری به طرفداران این کنسول برای آیندهای روشن، مهمترین ستونهایی بودند که کنفرانس مایکروسافت را سر پا نگه داشتند و به بهترین اجرا در چند سال اخیر تبدیل کردند. وقتی فرامسافتور در کنفرانس مایکروسافت بازی جدیدش را معرفی کند مگر بهتر از این هم میشود؟ جان؟ بله دوستان اشاره میکنند که بازیهای فوقالعاده دیگری هم در کنفرانس حضور داشت و اینقدر فنبازی در نیار.
حضور بازیهای ترد پارتی گردن کلفت، یکی از نکات مهم کنفرانس مایکروسافت بود. از نمایش بازیهای جذابی مثل Battlefield V گرفته تا معرفی دور از انتظار Devil May Cry 5، از Jump Force گرفته تا حضور مرد بزرگی به نام تاد هاوارد، و مخصوصا یک نمایش درست حسابی از Cyberpunk 2077، همه و همه کلاس کنفرانس را به سطح بالاتری بردند. از طرفی معرفی بازیهای انحصاری این کمپانی مانند Halo: Infinite و نسخههای جدید Gears و فورتزا هورایزن، شیرینی مراسم را دو چندان کردند. از سویی دیگر، خرید و تاسیس ۵ استودیو جدید توسط مایکروسافت، نور امیدی بود در دلهای ناامید طرفدارانی که سالها منتظر قدرت گرفتن دوباره این کمپانی بودند. فیل اسپنسر و ایکس باکس، کنفرانسی خوب، قوی و جذاب ارایه دادند؛ چه در زمینه اجرا و چه در زمینه معرفی بازیها و سرویسهای مختلف.
یوبیسافتی که با سالهای قبل فرق داشت
یوبیسافتی بدون سورپرایز، یوبیسافتی خسته از لو رفتنها، یوبیسافتی افسرده
مقاله مرتبط
اگر به یاد داشته باشید، یوبیسافت همیشه در جیب پشتش، آستینش، یا حتی در زیر پیرهنی ایو گیلموت (رییس کمپانی)، یک سری سورپرایزهای خفن برای کنفرانسهای E3 خود آماده میکرد. اما امسال خبری از این سورپرایزها نبود. یوبیسافت با خودش فکر میکرد که نسخه جدید سری اسسنیز کرید یعنی Assassin's Creed Odyssey میتواند سورپرایزی باشد که ما را دو سه بار به سقف و سپس به زمین بکوباند و برای جمع کردن فکهای افتادهمان از جا، نیاز به اورژانس باشد. اما از شانس بد آنها، این بازی پیش از معرفی رسمی لو رفت. همه چیزش، از گیمپلی گرفته تا المانهای جدیدش لو رفت و آن شخصی هم که این موارد را لو داد، انگار با یوبیسافت پدرکشتگی داشت که هیچ رحمی به آنها نکرد و نگذاشت ۲تا دونه چیز هم خودشان در کنفرانس معرفی کنند. شاید لو رفتن یک سری اخبار قبل از E3 یا هر زمان دیگری، برای بازیکنان و رسانهها جذاب باشد، اما برای خود استودیویی که سالها روی ساخت بازی زحمت کشیدهاند، چنین لو رفتن کارهایشان یک ضد حال واقعی است. اما خب لو رفتن را که کنار بگذاریم، واقعا بازی Assassin's Creed دیگر یک سورپرایز نیست. اشتباه نکنید، من عاشق سری Assassin's Creed هستم و حالا حالاها قصد دارم در مورد آن و نسخه جدیدش مقاله بنویسم، اما این مجموعه به عنوان سورپرایز آخر کنفرانس یوبیسافت ناامید کننده بود.
ما یوبیسافت را به سورپرایزهای فک برانداز در آخر کنفرانسهایش میشناسیم. بازیهایی کاملا جدید با گرافیک خارقالعاده و گیمپلی هیجانانگیز که بعدها به خاطر کاهش گرافیک و باگهایش شروع کنیم به مسخره کردنشان. اما خب چنین اتفاقی رخ نداد. کنفرانس یوبیسافت بد نبود. ما شاهد نمایش بازیهای خوبی مانند Beyond Good & Evil 2 بودیم که رونمایی از کاراکتر Jade من را به وجد آورد، یا نمایش بازی The Division 2 برای من جذاب بود چرا که نسخه اول بازی را واقعا دوست داشتم. حتی نمایش Assassin's Creed Odyssey برای منی که به شدت این مجموعه را دوست دارم عالی بود؛ سفر به یونان، با آن گرافیک و اتمسفر عالیاش از نگاه سری بازیهای Assassin's Creed برایم هیجانانگیز است. اما نبود یک سورپرایز جذاب، نبود سم فیشر و نسخه جدیدی از Splinter Cell، نبود یک Prince of Persia یا حتی عدم معرفی یک بازی جدید بزرگ، باعث شد نمایش کنفرانس یوبیسافت برای من چندان جذاب نباشد؛ یوبیسافتی که کنفرانس سال پیش آنها جزو بهترینها بود.
روند خسته کننده کنفرانس بتسدا
نابود کردن آرمانها، ضایع کردن من، اجرای عجیب
مقاله مرتبط
دروغ چرا، من کنفرانس بتسدا را دوست نداشتم. نمایش بازیها خوب بود، خیلی هم خوب بود، اما این بتسدایی نبود که من میشناختم. در همین شماره قبل خوب بد زشت قسم خوردم که بتسدا میآید، هر چه بازی در کوله پشتیاش دارد روی زمین میریزد و همه را هم همین امسال منتشر میکند. اما نه تنها این کار را نکرد، بلکه هر چیزی را که از آنها انتظار داشتیم هم خراب کرد. اول از همه آنها Rage 2 را برای انتشار در سال ۲۰۱۹ آماده کردند که خب زیاد هم بد نیست و بازی خیلی جذابی هم هست. اما یک تریلر خشک و خالی از Starfield و یک تریلر خشک و خالیتر (به توان ۲) برای نسخه جدید The Elder Scrolls که از صمیم قلب عاشق این سری هستم، چندان کار جالبی نبود. این که بدانیم نسخه جدیدی از آنها در دست ساخت قرار دارد، خیلی هم خوب است، اما نه به این شکل. حالا ما برای نسخه جدید The Elder Scrolls باید ۳ ۴ سال صبر کنیم و این خوب نیست.
از بازیها که بگذریم، این چه وضع اجرای نمایش بود؟ به جز تاد هاوارد، یک مشت بازیساز از استودیوهای این کمپانی آمده بودند که چندان قدرت سخنوری بالایی نداشتند و فقط باعث شدند ما سر صبحی خوابمان بگیرد. حالا این هم هیچی، اول کنفرانس، نمایش بازی Rage 2 و آن خواننده عجیب و غریب یعنی Andrew W.K نه فقط ما را متعجب کرد، بلکه حضار درون سالن نیز فکر میکردند کنفرانس را اشتباهی آمدهاند. قیافهها را نگاه کنید فقط:
بتسدا با تمام بازیهای خوبش، اجرای چندان خوبی نداشت. کنفرانسهای سالهای گذشته بتسدا را که نگاه کنیم، همگی با برنامه، جذاب و پر از سورپرایز بودند. اما امسال همه چیز روی Fallout 76 متمرکز بود. در اصل کنفرانس امسال بتسدا، اول Fallout 76 بود که بعدا دست و پا در آورد و یک سری بازی دیگر به آن اضافه شدند. البته از نسخه جدید Doom نمیتوان گذشت که شدیدا تشنه نابود کردن شیاطین هستم. خود بازی Fallout 76 هم شدیدا جذاب و مورد انتظار است. اما من به شخصه اصلا نتوانستم با اجرای امسال کنفرانس بتسدا کنار بیایم.
اجرای نچسب کنفرانس سونی
نمایش بازیهای فوقالعاده؛ اجرای ضعیف مراسم
این ماه برای سونی جایگاهی ویژه گذاشتم، چرا که نه بد بود نه زشت، اما از نظر من اجرای کنفرانسشان شدیدا نچسب و خسته کننده بود. آنها ابتدا کارشان را با اجرای زنده گوستاوو سانتائولایا شروع کردند که خوب بود، اما خب با اینکه کارهایش را واقعا تحسین میکنم، فوقالعاده نبود. از طرفی دیگر سونی برای اینکه حس خوبی به تماشاچیان حاضر برای تماشای نمایش The Last of Us Part II بدهد، آنها را به فضایی شبیه به یک کلیسا برد. اصلا نمیدانم این کار برای تماشاچیان چه حسی داشت، آیا لذت بردند یا نه. اما برای من و خیلی از شماهایی که کنفرانس را از خانه تماشا میکردیم، این کار هیچ جذابیتی نداشت. مخصوصا که پس از نمایش بازی، سونی با اتلاف وقت چند دقیقهای، آنها را به سالن سونی دعوت کرد و من و شما باید یک سری مصاحبه خسته کننده را تماشا میکردیم تا ملت به سالن اصلی بروند. هرچند وقتی هم که وارد سالن اصلی شدند، کیفیت اجرای کنفرانس سونی چندان فرقی نکرد و من واقعا امسال از این نظر از سونی ناامید شدم. برنامهریزی و طرح آنها برای اجرای کنفرانس حتی خوب هم نبود، چه برسد به اینکه به آن جذاب و هیجانانگیز بگوییم.
مقاله مرتبط
هرچند چیزی که باعث شد نتوانم آنها را در جایگاه زشت یا بد قرار دهم، نمایش فوقالعاده بازیهایشان بود. The Last of Us Part II ،Spider-Man و Ghost of Tsushima نمایشهای فوقالعادهای داشتند؛ خود The Last of Us Part II به تنهایی من را به وجد آورد. از طرفی دیگر، بازیهای جذابی مثل Nioh 2، Resident Evil 2 و بازی جدید رمدی به نام Control، کیفیت نمایش بازیها را دو چندان کردند. نمایش چنین بازیهایی با اجرای به مراتب بهتر و قویتر، میتوانست باز هم ما را به تحسین سونی وا دارد، چیزی شبیه به کنفرانس E3 2016، همانقدر باشکوه، همانقدر هیجانانگیز.
عجیب غریبِ ماه
چه بازیهایی میکنند؟!
آقا، خانم، ما نخواهیم با کسانی که «فقط» با موبایل بازی میکنند در یک ردیف قرار بگیریم چه شخصی را باید ببینیم؟ با کی باید ملاقات کنیم؟ همانند کَیانوش در شبهای برره به کدام دوربین زل بزنیم؟ اصلا چطور به چنین اشخاصی میتوان گیمر گفت؟ اشخاصی هستند که در کنار کنسول خود هنگام آپدیت شدن بازی یا دانلود محتوا، گوشی خود را بر میدارند و یکی دو تا بازی کوچک بازی میکنند تا کنسول کارش را تمام کند یا شاید هم همانند میثم خلیلزاده باشید که نصف زندگی خود را در مترو میگذراند و چیزی جز موبایل نیست که او را سرگرم کند، پس من با این دست افراد کاری ندارم. اما اشخاصی هستند که حتی برای نصب یک بازی، به مغازههای خدمات موبایل سر میزنند یا از رفیقشان میخواهند یک بازی مثل کلش را برایشان نصب کند. یا حتی فک و فامیل نچسبی هم وجود دارند که کافی است متوجه شوند شما از کامپیوتر و موبایل سر در میآورید، اوج خواسته آنها نصب یک سری نرمافزار و بازی است. حتی خانوادههایی وجود دارند که وقتی بچهشان زبان در میآورد، یک تبلت برایش میخرند تا یک گوشه بشیند و کندی کراش را بازی کند. برای من سوال است، چطور چنین اشخاصی را هم تراز با یک گیمر میدانید؟ دلیل این کار چه چیزی است؟ بالا بردن آماری بیهوده که هیچ فایدهای برای هیچکس ندارد؟ مسئله این است که این اشخاص حتی کژوال گیمر هم حساب نمیشوند که بگویید به هر حال آنها بازی میکنند پس بازیکن هستند. نه تنها این آمار به دلیل حضور اشخاص گوشی و تبلت به دست جذابیتی ندارد، بلکه از نظر من، توهینی به گیمرهایی است که با پیسی یا کنسول خود مشغول به بازی میشوند.