نویسنده: فریده صالحی
// دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۲۸

دیوید لینچ کاندید اصلی کارگردانی فیلم Fast Times At Ridgemont High بود

دیوید لینچ کارگردان مطرح سینما که آثار موفق خیلی زیادی زیر نظر او ساخته شده‌اند، در ابتدا قرار بود کارگردان فیلم‌ Return of the Jedi و Fast Times at Ridgemont High باشد.

زمانی که دیوید لینچ کار خود را در صنعت فیلمسازی آغاز کرد، کاملا مشهود بود چقدر این فرد بااستعداد است اما هیچ شخصی در این حرفه نمی‌دانست که دقیقا چگونه باید از استعداد او استفاده کنند و در کجا به کار گیرند. بعد از اینکه دیوید لینچ آثاری مانند فیلم مرد فیل نما (The Elephant Man) و Eraserhead را کارگردانی کرد، پیشنهادی از طرف کمپانی لوکاس فیلم مبنی بر کارگردانی فیلم جنگ ستارگان: بازگشت جدای (Star Wars: Return of the Jedi) به او شد اما او این پیشنهاد که می‌توانست آینده خیلی خوبی برای او رقم بزند را رد کرد. دلیل رد کردن این پشنهاد از جانب لینچ این بود که او در سال ۱۹۸۴ یعنی یک سال بعد از اکران فیلم بازگشت جدای، فیلم تپه شنی (Dune) را برای اکران داشت که تصور می‌کرد موفقیت خیلی خوبی را به دست خواهد آورد اما چندان طبق میل‌اش پیش نرفت. همچنین خیلی از کسانی که او می‌شناسند، به خاطر نوع عجیب و غریبی که طنز‌های او دارد، فکر می‌کنند گزینه خیلی مناسبی برای کارگردانی فیلم‌های کمدی است.

تابستان امسال فیلم Fast Times at Ridgemont High سی و پنج ساله می‌شود. کامرون کرو که فیلمنامه این اثر را براساس کتاب خودش با همین نام نوشته بود، در گفت‌وگویی کوتاه اعلام کرد ما در ابتدا دیوید لینچ را برای کارگردانی این فیلم با حال و هوای دبیرستانی در نظر گرفته بودیم. او خطاب به گزارشگران Variety گفت:

من آن زمان یک قرار ملاقات با دیوید لینچ داشتم. زمانی که نشستیم و من شروع به صحبت کردم، او لبخند عجیبی بر لب داشت. قرار شد که او برود و فیلمنامه را مطالعه کند و بعد از آن ما دوباره قرار ملاقات دیگری را تنظیم کردیم. او دفعه بعد رفتار خیلی خیلی خوب و دوست داشتنی داشت اما کمی هم سردرگمی در او دیده می‌شد که ما فکرش را می‌کردیم. او به من گفت «این فیلم داستان خیلی خیلی خوبی دارد اما از آن مدل کارهایی نیست که من کارگردانی آن را قبول کنم. امیدوارم که موفق باشید». بعد او سوار یک فولکس سفید شد و رفت.

ما هیچ وقت نمی‌فهمیم که لینچ چه کاری می‌خواست با شخصیت جف سیپیکالی، کل داستان و جزئیات آن انجام دهد و احتمالا تصمیمی که او در آن لحظه گرفت بهترین تصمیم برای خودش و بقیه بود. همچنین تعجب او از این پیشنهاد کاملا قابل درک است که چرا در بین این همه کارگردان او را برای این کار در نظر گرفته بودند. در پایان اگرچه لینچ این پیشنهاد را رد کرد اما امی هکرلینگ به طرز خیلی خوبی آن را ساخت و این اثر را به فیلم کلاسیکی تبدیل کرد که هیچ وقت دیدن آن تکراری نخواهد شد.


منبع ThePlaylist
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده