// سه شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۲

چرا عدم حضور Assassin’s Creed و FarCry در تعطیلات امسال عالی است؟

چرا تصمیم یوبیسافت برای عدم عرضه‌ی قسمت جدید Assassin’s Creed و FarCry در فصل پاییز امسال عالی است؟

فصل پاییز/تعطیلات را به عنوان دوره‌ای می‌شناسیم که زمانِ عرضه‌ی خیلی از بازی‌های پرخرج و بزرگ سال است. دوره‌ای که هم‌اکنون رسما از اوایل ماه آگوست و عرضه‌ی «آسمان هیچکس» (No Man’s Sky) آغاز شده و با قسمت جدید «دوس اکس» (Deus Ex) ادامه پیدا کرده و روند عرضه‌ی بلاک‌باسترهای حوزه‌ی بازی همین‌طوری تا پایان ماه دسامبر ادامه پیدا می‌کند. بله، بازی‌های هیجان‌انگیز زیادی در این دوره‌ی زمانی عرضه می‌شوند، اما در این یادداشت می‌خواهم درباره‌ی بازی‌هایی حرف بزنم که غایب غیرمنتظره‌‌ی این فصل هستند. هم‌اکنون مطمئنا خیلی از شما منتظر تجربه‌ی «میدان نبرد۱» (Battlefield 1) هستید و زمان انتشار بازی‌های زیادی را در تقویمتان علامت زده‌اید، اما برای من هیجان‌انگیزترین اتفاق فصل پاییز امسال بازی‌هایی که عرضه می‌شوند نیستند، بلکه بازی‌هایی هستند که خبری از آنها نیست. اولی قسمت جدید «فرقه‌ی اساسین» (Assassin’s Creed)، ساخته‌ی یوبیسافت است که در طول دهه‌ی گذشته رسما به یک مجموعه سالانه تبدیل شده بود و دومی «فارکرای» (FarCry)، محصول دیگری از یوبیسافت است که آن هم در طول چند سال گذشته به سرعت در حال تبدیل شدن به یک مجموعه‌ی سالانه‌ی دیگر برای این کمپانی فرانسوی بود.

بنابراین طبق معمول باید منتظر بودیم که پاییز امسال نیز شامل قسمت جدیدی از دو بازی پرچم‌دار آنها باشد. اما یوبیسافت از مدت‌ها قبل اعلام کرد که امسال را به آدمکش‌‌های تاریخی و انقلابیون مسلحش استراحت می‌دهد و این‌گونه برنامه‌هایشان برای عرضه‌ی سالانه‌ی بازی‌هایشان در سبک «ندای وظیفه» را تغییر داد. اما نکته‌ی جالب ماجرا که باعث شد دست به نوشتن این یادداشت ببرم، این است که اخیرا یوبیسافت در مصاحبه‌ای اعلام کرد که حتی ممکن است در سال ۲۰۱۷ هم خبری از «فرقه‌ی اساسین» و «فارکرای» جدید نباشد. مدیر یوبیسافت گفت که آنها یک سال قبل از عرضه باید یک نسخه‌ی آلفا از پروژه داشته باشند، اما آنها دارند به سرعت به زمان ضرب‌الجل نزدیک می‌شوند و خبری از نسخه‌ی آلفا نیست. بنابراین شاید سال ۲۰۱۷ هم بیاید و برود و برای دو سال متوالی بازی‌ جدیدی در این مجموعه‌ها عرضه نشود. راستش را بخواهید این بهترین خبری بود که می‌توانستم بشنوم.

این ابراز خوشحالی به این معنی نیست که از این مجموعه‌ها متنفرم و دوست دارم این دو بازی برای همیشه از صفحه‌ی روزگار محو شوند. اتفاقا تقریبا اکثر بازی‌های هر دو مجموعه را بازی کرده‌ام و از برخی از آنها حسابی لذت برده‌ام. ابراز خوشحالی من از این است که تصمیمِ یوبیسافت یکی از مثال‌های نادری است که نشان می‌دهد این کمپانی محصولشان و مخاطبانشان را می‌شناسد و می‌داند که چه زمانی باید پایش را از روی گاز بردارد. قسمت اول «فرقه‌ی اساسین» وقتی در سال ۲۰۰۷ عرضه شد، به تنها بازی‌ای در ژانر دنیای آزاد تبدیل شد که منهای GTA چیز تازه‌ای برای ارائه داشت. اما بعد از ۹ قسمت کامل کنسولی (و چندتا نسخه‌ برای کنسول‌های دستی)، این مجموعه‌ به نقطه‌ای رسیده است که نیاز به یک استراحت اساسی داشت. چون نه تنها نسخه‌ی «اتحاد» (Unity) به خاطر مشکلات فنی پرتعدادش جنجال به پا کرد، بلکه وقتی «سندیکا» (Syndicate) هم سال گذشته عرضه شد، مورد توجه قرار نگرفت و اصلا انگار نه انگار قسمت جدیدی از مجموعه‌ی سابقه‌داری مثل «فرقه‌ی اساسین» عرضه شده بود. «سندیکا» چیزی بیشتر از تلاش دیگری برای پول درآوردن از کانسپتی کهنه و خسته نبود.

حتی ممکن است در سال ۲۰۱۷ هم خبری از «فرقه‌ی اساسین» و «فارکرای» جدید نباشد

دقیقا چنین اتفاقی درباره‌ی «فارکرای» هم صدق می‌کند. بعد از موفقیت عظیمی که نوآوری‌های «فارکرای۳» برای این سری به ارمغان آورد، به نظر می‌رسید این سری به برگزیده‌ی جدید یوبیسافت تبدیل شده است. «فارکرای ۴» در سال ۲۰۱۴ عرضه شد و اگرچه فیل‌ها و هلی‌کوپترهای تک‌نفره را به گیم‌پلی بازی قبلی اضافه کرده بود، اما بازی چه از لحاظ داستانی و چه از لحاظ تجربه‌ای که ارائه می‌کرد تفاوت خاصی با قسمت قبل نمی‌کرد. اما طاقت طرفداران با عرضه‌ی «فارکرای: نخستین» (FarCry: Primal) در زمستان سال قبل طاق شد. اگرچه در نگاه اول به نظر می‌رسید تغییر خط زمانی بازی به دوران ماقبل تاریخ به معنای تجربه‌ی تازه‌ای است، اما خیلی زود مشخص شد «نخستین» در واقع در همان نقشه‌ی «فارکرای ۴» جریان دارد و ظاهرا یوبیسافت یک محتوای دانلودی را در قالب یک بازی کامل ۶۰ دلاری به طرفداران قالب کرده است.

اگرچه به‌شخصه هیچکدام از بازی‌های اخیر هر دو مجموعه را دوست نداشتم، اما همان‌طور که در نقد «نخستین» هم توضیح دادم، مشکل این بازی‌ها عدم خلاقیت و تکرار مکررات است، وگرنه چرخ‌دنده‌های بازی به خوبی کار می‌کنند و یوبیسافت هم بالاخره متوجه این موضوع شد. اینجا لازم به ذکر است که «فرقه‌ی اساسین» بازی‌ای نیست که مثل «ندای وظیفه» بتواند به‌صورت سالیانه عرضه شود. چرا؟ چون «ندای وظیفه» و بازی‌های ورزشی، وقت‌گیر و پیچیده نیستند. شما فیفا را اجرا می‌کنید، دو دست بازی می‌کنید و تمام. یا کمپین تک‌نفره «ندای وظیفه» را در عرض ۷ ساعت به اتمام می‌رسانید و ابزار و اسلحه‌های جدید بخش چندنفره را امتحان می‌کنید و تمام. اما تنها چیزی که از آخرین قسمت «فرقه‌ی اساسین» به یاد می‌آورم، «خستگی» بود.

اگر یوبیسافت از این زمان برای متحول کردن فرمول و وارد کردن این بازی‌ها به مسیر تازه‌ای استفاده کرده باشد که دیگر معرکه‌تر می‌شود

بله، «فیفا» و «ندای وظیفه» هم تغییر خاصی نمی‌کنند، اما «فرقه‌ی اساسین» برخلاف دوتای قبلی، یک بازی ماجراجویی دنیای آزاد با المان‌های نقش‌آفرینی است که با شروع هر نسخه‌ی جدید باید حجم سنگینی از کارهای تکراری را از دوباره انجام دهید. به‌طوری که ناگهان به خودتان می‌آیید و می‌بینید کماکان در همان پروسه‌ی ۶ سال پیش گرفتار شد‌ه‌اید: بازی را با هیچ‌چیز شروع می‌کنید، پول درمی‌آورید، مهارت‌ها و ابزار جدید کسب می‌کنید، نقاط اشغال‌شده‌ی شهر را آزاد می‌کنید و ماموریت‌های پرتعدادی که نقشه را پر کرده‌اند را انجام می‌دهید. مشکل اذیت‌کننده این است که هیچ تحول خاصی در این فرمول ایجاد نمی‌شود تا بازی‌کننده را مجبور به تکرار آنها کند. با شروع «فرقه‌ی اساسین» آدم می‌داند که بیش از ۳۰ ساعت از وقتش را باید پای آن بگذارد، اما چنین چیزی درباره‌ی «ندای وظیفه» صدق نمی‌کند.

بله، زمانی انجام تمام این کارها لذت‌بخش بود، اما تکرار مداوم و هرساله‌ی آنها باعث می‌شود که دیگر چیز غافلگیرکننده‌ای برای جذب بازی‌کننده وجود نداشته باشد. چنین چیزی درباره‌ی «فارکرای» هم صحت دارد و خوشبختانه به نظر می‌رسد یوبیسافت هم به جای ادامه دادن این روند اشتباه، این موضوع را قبول کرده است. اگر واقعا عرضه‌ی «فرقه‌ی اساسین» جدید تا بعد از پایان سال ۲۰۱۷ عقب بیافتد، این به این معناست که بازی دو-سه سال در مرحله‌ی تولید به سر خواهد برد. بازی‌ای که ظاهرا قرار است اساسین‌ها را به مصر باستان منتقل کند. این وسط نمی‌دانیم برنامه‌ی یوبیسافت برای «فارکرای» چیست و معلوم نیست آیا زمان ساخت طولانی‌تر چقدر روی نوآوری و کیفیت بازی تاثیر مثبت خواهد گذاشت، اما از آنجایی که یوبیسافت دارد سر فرصت کار می‌کند، پس حتما باید پای تغییر بزرگی در میان باشد.

مسئله این است که اگرچه بازی‌های اخیر این دو مجموعه حسابی دلسردم کرده‌اند، اما این بدان معنا نیست که می‌توانم دور آنها را خط بکشم. پس، واقعا خیالم از شنیدن خبر این تاخیرها راحت شد. حدود ۲ سال و نیم تاخیر، زمان خوبی است تا برای یک بازی سندباکس بزرگ دیگر که قرار است بیش از ۳۰ تا ۴۰ ساعت از وقتم را بگیرد، آماده شوم. این‌طوری حتی اگر بازی چندان متحول هم نشده باشد، از آخرین باری که در قالب اساسین‌ها رفته‌ایم خیلی می‌گذرد و به این دلیل آدم علاقه‌ی بیشتری به تکرار آن کارهای قدیمی پیدا می‌کند. حالا اگر یوبیسافت از این زمان برای متحول کردن فرمول و وارد کردن این بازی‌ها به مسیر تازه‌ای استفاده کرده باشد که دیگر معرکه‌تر می‌شود. بزرگ‌ترین آفت یک بلاک‌باستر این است که آن‌قدر عادی شود که کسی در نزدیکی انتشارش برای آن لحظه‌شماری نکند. چند قسمت اخیر «فرقه‌ی اساسین» به چنین مشکلی دچار شدند و به نظر می‌رسد شکستن این عرضه‌های سالانه می‌تواند اُبهت این مجموعه‌ را دوباره به آن برگرداند.

ناگفته نماند حالا که یوبیسافت دوتا از سری‌های پرچم‌دارش را روی نیمکت نشانده است، این به این معنی نیست که این کمپانی در غیاب آنها هیچ جایگزین دیگری ندارد. امسال «سگ‌های نگهبان ۲» (Watch Dogs 2) به عنوان یک بازی سندباکس دیگر عرضه می‌شود که به نوعی اساسین‌ها را به دنیای مدرن آورده است. این در حالی است که آنها مدام در حال تلاش هستند که The Division را به بازی بهتر و بزرگ‌تری تبدیل کنند و باید در یکی-دو سال آینده انتظار دنباله‌ای برای آن را هم بکشیم. این وسط، یوبیسافت سراغ IPهای جدید هم رفته است. از اکشن تاریخی «برای افتخار» (For Honor) گرفته تا بازی ورزشی «شیب تند» (Steep). آنها دارند روی واقعیت مجازی سرمایه‌گذاری می‌کنند و از اولین و تنها کسانی هستند که به عنوان یک کمپانی خارجی از کنسول بعدی نینتندو تعریف می‌کنند.

راستی، کسانی که بدون اساسین‌ها هم نمی‌توانند زندگی کنند، امسال می‌توانند با کالکشن ریمستر اتزیو به درون انیموس برگردند. نمی‌خواهم پاچه‌خواری یوبیسافت را کنم. بالاخره من از کسانی هستم که قبلا حسابی از خجالت سیاست‌های آنها درآمده‌ام، اما به نظر می‌رسد این ناشر تا بیشتر از این دیر نشده، درس‌های خوبی را یاد گرفته است. پس، همان‌طور که از عرضه‌ی بی‌وقفه‌ و عجولانه‌ی «فرقه‌ی اساسین» و «فارکرای» گله کرده بودم، فکر کردم باید از این تصمیم خوبشان قدردانی کرد. چون بالاخره ما با «فارکرای ۳» یا «درفش سیاه» (Assassin’s Creed: Black Flag) دیدیم که کمی حوصله کردن به چه نتایج بی‌نظیری منجر می‌شود و بازگشتن این دو سری به روزهای اوجشان چندان دور از ذهن و نشدنی هم نیست. پس، به امید اینکه مصر باستان به جای لندن ویکتوریایی، خاطرات‌مان از ایتالیای دوران رنسانس را زنده کند.


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده