توضیحات کارگردان The Last of Us Part 2 پیرامون منابع الهامش در بازیسازی
نیل دراکمن، کارگردان بازیهایی چون The Last of Us، یکی از چهرههای مشهور حاضر در رویداد دایس است که در جریان پنلهایی، توضیحات مختلفی ارائه کرده است. وی دیروز اعلام کرد که شاید بازی بعدی استودیو ناتیداگ یک اثر سوم شخص نباشد و حال امروز، وی در پنل دیگری توضیحاتی پیرامون منابع الهامش در بازیسازی ارائه کرده است. وی صحبتهایش را این چنین آغاز کرد:
من از گذشته علاقه زیادی به بازیهایی با داستان قوی داشتم؛ بازیهایی مثل Monkey Island یا ساختههای استودیو Sierra. همچنین هنوز هم به یاد دارم که چقدر هنگام تجربه بازی Half-Life شگفتزده شده بودم.
در جریان این پنل دراکمن توضیحات خیلی کمی در مورد بازی بعدیاش یعنی The Last of Us Part 2 ارائه کرد. با این حال وی به این موضوع اشاره داشت که برای دیالوگهای این بازی، از سریال «پایان دنیا» شبکه نتفلیکس الهامهایی گرفته است. دراکمن فعالیتش در استودیو ناتی داگ را با کار روی بازی پلتفرمر Jak 3 به عنوان برنامهنویس آغاز کرد اما در ادامه وی مشغول کار روی سری Uncharted شد که داستانی غنی روایت میکرد. حال دراکمن در مورد این تغییر سبک بازیهای استودیو هم توضیحاتی ارائه کرده و گفت:
ما پیش از آن بیشتر بازیهایی با کاراکترهای کارتونی ساخته بودیم. اما در آن زمان این فکر در ذهن من بود که چطور میتوانیم داستان بهتری در بازیها روایت کنیم و از این فکر بود که به سری آنچارتد با کاراکتری مثل نیتن دریک رسیدیم. رسیدیم به چنین نقطهای و عملی کردن ایدههایمان، در ابتدا شبیه به یک رویا بود که به واقعیت تبدیل میشد. از این نقطه به بعد ما سعی داشتیم تا داستان را در بازیهایمان جدی بگیریم و کارهای قهرمانان بازی را بر اساس داستان شکل دهیم. مثلا در بازی Jax and Dexter ما مکانسیم سواری با موشک را پیاده کرده و سپس به این فکر کردیم که چطور میتوانیم این مکانیسم را در داستان بازی هم قرار داده و آن را به شکلی منطقی پیاده کنیم.
دراکمن در ادامه به عنوان یکی از کارگردانهای بازی The Last of Us مشغول شد که در یک دنیای آخرالزمانی جریان داشت و داستانی پیرامون دو شخصیت الی و جوئل روایت میکرد. دراکمن در جریان دایس در مورد نحوه شکلگیری ایده این بازی گفت:
هیچکدام از بازیهای ما، از جمله The Last of Us، فقط با ایده یک نفر ساخته نشدهاند. بلکه ایدههای مطرحشده توسط افراد مختلف استودیو و جمعبندی آنها در نهایت منجر به ساخت بازی میشود. با این حال ایده اصلی The Last of Us، برگرفته از یکی از پروژههای شکستخورده زمان دانشجویی خود من بود. محوریت اصلی این پروژه در رابطه با یک مرد و زن در دنیایی پر از زامبی بود که در نهایت موفق نشد. سپس در حالی که من روی ریبوت Jax and Dexter کار میکردم، اعضای تیم تصمیم گرفتند تا سراغ ایدهای جدید برویم و همین باعث شد تا ابتدا با سونی صحبت کرده و رضایت آنها را برای انجام یک کار کاملا متفاوت جلب کنیم. پس از آن ما ایدههای مختلفی مطرح کردیم که در نهایت این ایدهها توسعه یافته و به The Last of Us تبدیل شدند. The Last of Us از نظر گیمپلی یک بازی شوتر است ولی داستان بازی، در مورد محافظت جوئل از الی است. پس همواره سبک داستان و گیمپلی بازی یکسان نیست و همین امر هم باعث شد تا ما در هنگام ساخت The Last of Us، سراغ مطالعه عمیق ریشههای این دو سبک برویم و یاد بگیریم که چطور میتوانیم هم گیمپلی اکشن خوبی در بازی پیاده کرده و هم این داستان عاطفی را به شکل درستی روایت کنیم. من همچنین دوست دارم تا داستان بازی را از طریق یک سری المانهای گیمپلی متفاوت روایت کنم. برای مثال شما یک هسته گیمپلی کلی دارید که روند کلی بازیتان بر اساس آن پیاده شده است. اما در کنار این مساله، یک سری المانهای گیمپلی مجزا هم دارید که از طریق آنها، داستان روایت میکنید. مثلا ممکن است این المانها شامل یک سری حرکات یا انیمیشنهای خاص باشند که در یک بازه پنج دقیقهای در بازی اتفاق میافتند ولی وجود آنها در بازی برای پیش بردن داستان ضروری است.
جدیدترین بازی نیل دراکمن The Last of Us Part 2 است که چند روز پیش شایعههایی پیرامون انتشار آن در سال ۲۰۱۸ منتشر شدند.