آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از روزی روزگاری در آناتولی تا دندان نیش
شماره ۳۰۳ام از مجموعه مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» مطابق سهشنبههای هر هفته، به معرفی فیلمهایی جذاب و دیدنی برای دنبالکنندگان این سری از مجموعه مقالات میپردازد. ما در این مقاله مطابق مجموعههای قبلی سعی بر این داشتهایم که سلایق مختلف برای معرفی فیلمها را در نظر بگیریم. در این شماره سری به سینمای یونان و ترکیه زدهایم و در این بین نیز از اثری موزیکال و حالخوبکن حرف خواهیم زد. فیلمهایی که در این مقاله به شما معرفی میشوند، آثاری مطرح از فیلمسازانی صاحب سبک هستند که میتوانند شما را با جهانهایی جذاب و البته هولناک آشنا کنند.
فیلم روزی روزگاری در آناتولی
فیلم Once Upon a Time in Anatolia
- کارگردان: نوری بیلگه جیلان
- بازیگران: ییلماز اردوغان
- سال انتشار: ۲۰۱۱
مقامات پلیس بههمراه دادستان و پزشکی قانونی، بهدنبال جسدی هستند که قاتل احتمالی در تپههای آناتولی دفن کرده است.
روزی روزگاری در آناتولی در شب شروع میشود. در میان روزمرگیهای افراد قانون، قتلی رخ داده و آنها بهدنبال پیدا کردن جسد هستند. فیلم در پیچوخم جادههای تاریک روایت خود را پیش میبرد و مخاطبی که شاهد گفتگوهای افراد پلیس در آن ماشین است احساس خفگی میکند. جیلان شب را به پیدا کردن جسد دفن شده میگذراند و درست بعد از اینکه دختر کدخدا اولین کد را به تماشاگر میدهد، صبح میشود و پلیس محل دفن جسد یاشار را مییابد. تا قبل از اینکه زنی وارد این کشمکشها شود، همه چیز تاریک است اما به محض ورود یک زن، باران میبارد و جادهها روشنایی روز را بهخود میبینند.
صبح میشود، ظاهرا معمای جسد حل شده اما اینبار راز وحشتناکتری در راه است. خردهداستانی که همراه داستان اصلی قدمبهقدم پیش رفته؛ و آن راز زندگی دادستان است که با درونمایهی هدف قتل یاشار قرینگی دارد. ذات و جوهرهی اصلی زندگی مردهای این داستان، شبیه یکدیگر است. جیلان در خارج از قابهای خود از زنان استفاده میکند تا زندگی این مردان را در تلاطم بیندازد. کنعان، دادستان، دکتر و حتی پلیسی که در ماشین آرامآرام با همسرش صحبت میکند، همگی مسحور زنانگیهایی ویرانگر هستند.
Once Upon a Time in Anatolia، درامی انسانی است، داستانی دربارهی عشق، انتقام، خیانت و از دست دادن. جیلان با بکارگیری ایده عدم قطعیت، پلیس را به کناری میزند و نشان میدهد که خیلی از اتفاقات با قوانین مدنی حل نخواهند شد. درست همانند کاری که دکتر در پایان فیلم انجام میدهد. فیلم همانند سبک همیشگی جیلان، خالق قابهایی مینیمال است و با ریتمی آهسته سعی به نفوذ در روان تماشاگرش را دارد. وجود زن در این فیلم مثل وجود این موجود در خواب زمستانی، الهامبخش است. طبیعت و آبوهوا دوباره بخشی از شخصیت فضاسازی هستند. در نهایت روزی روزگاری در آناتولی با زیرپا گذاشتن قواعد ژانری نوآر، تجربهی جدیدی از یک درام انسانی را تحویل مخاطب میدهد.
فیلم پرام
فیلم The Prom
- کارگردان: رایان مورفی
- بازیگران: مریل استریپ، نیکول کیدمن
- سال انتشار: ۲۰۲۰
دیدی و بری بعد از یک اجرا متوجه میشوند که نیویورک تایمز نقد بدی راجعبه نمایششان نوشته است، آنها از این اتفاق ناراحت میشوند و تصمیم میگیرند که شهرت خود را بازگردانند.
پرام که به جشن پایان دوره دبیرستانها در آمریکا اشاره دارد، فیلمی موزیکال با ایدههایی طنزناک است که اگر از دیدن درامهای جدی و عمیق خسته شده باشید، این فیلم برای پایان هفته میتواند گزینهی خوبی باشد. پرام اثری پرزروقوبرق، بانشاط، رنگارنگ و جسورانه است که داستاناش در یک دبیرستان آمریکایی اتفاق میافتد. فیلم روی دختری بهنام اِما متمرکز است. او قرار بوده که که در جشن پایان سال، دوستش را به مراسم رقص ببرد اما با مخالفت سهامداران مدرسه مواجه میشود و چند تن از ستارگان مشهور برادوی تصمیم میگیرند که به او کمک کنند.
مریل استریپ که تا پیش از این استعداداش را در مامامیا نشان داد، در این فیلم نیز باز هم گل میکارد و جذاب و جسورانه به هنرنمایی میپردازد. او آنقدر پرشور است که گاهی فکر میکنیم، استریپ ذاتا یک خواننده است تا یک بازیگر. The Prom، از آن دسته از آثار موزیکالی است که موسیقی به کمک داستاناش آمده و عنصری جدا از درام نیست. درواقع اگر این موزیکها را از فیلم جدا کنیم، رویدادهای پیرنگ باز هم به تنهایی میتوانند ادامه داشته باشد.
پرام اقتباسی از یک نمایشنامهی موزیکال است که تا مدتها در برادوی فروش خوبی را تجربه کرد. رایان مورفی در این اثر دربارهی تابوها و تعصباتی صحبت میکند که میتوانند جشنی خوب را خراب کنند و روابط میان آدمها را به نابودی بکشانند. موسیقیهای این فیلم برای مخاطب یادآور آثار موزیکال عصر طلایی هالیوود است. پرام با اینکه کاملا در چارچوب گونهی موزیکال حرکت میکند اما بواسطهی بازیهای جذاب و آن طراحیهای دلانگیزش اثری حالخوبکن برای تماشا خواهد بود.
فیلم دندان نیش
فیلم Dogtooth
- کارگردان: یورگوس لانتیموس
- بازیگران: کریستوس استرگیوگلو
- سال انتشار: ۲۰۰۹
پدری فرزنداناش را در خانه حبس کرده و به شیوهی خود تربیت میکند. او روز آزادیشان را به زمانی موکول میکند که دندان نیششان بیفتد.
جهان لانتیموس، دنیایی تاریک، هولناک و وحشتآفرین است. او به طرز عجیبی لحنی سرد را در فیلمهایش جا میدهد و بهطرزی عجیبتر هم کنترلاش میکند. آخرالزمانهای لانتیموس شبیه هیچ یک از آخرالزمانهای سینمایی نیست، گویی او در پهنای فاجعهای دستوپا میزند که هیچکسی نمیتواند به درک درستی از آن برسد. لانتیموس در یونان به دنیا آمده و در همانجا نیز فیلم ساخته است. نتیجهی این قرابت مکانی با یکی از مرموزترین و کهنترین کشورهای جهان، فیلمهایی لایهمند است که بهخوبی فلسفه و اسطورهها درش جریان دارند.
خانوادهای یونانی با سه فرزند خود در شرایط پیچیدهای زندگی میکنند. پدر خانواده روزها در شرکتی مشغول به کار است اما بقیهی اعضا حق بیرون آمدن از خانه را ندارند. لانتیموس تا به اینجا با الهام از شرایط زندگی در یونان باستان، خانوادهای مردسالار را بهتصویر میکشد که در آن تنها پسر خانواده حق برقراری رابطهی جنسی را دارد و تنها اوست که باید از ارتباط با جنس مخالف لذت ببرد. این تفکر از سمت پدر تا جائی پیش میرود که فیلمساز ایدهی دیگری را از دنیای باستان وارد میکند و شاهد برقراری رابطه با اعضای خانوادهاش میشود. ایدهی مردسالاری که میراثی از یونان باستان است بهعنوان زیرلایهای حسابشده، عمل میکند که درنهایت دختر خانواده با شکستن دندان نیش خود، علیه مردسالاری قیام میکند و از قلمرو پدر خارج میشود.
فیلم Dogtooth، نمایشی استعاری دربارهی نظامهای سلطهگر است. حکومتهایی که شهروندان خود را احمق بار میآورند، معانی کلمات را برایشان عوض میکنند و به آنها اجازه نمیدهند که به مسائلی بهجز چیزهایی که برایشان تدارک دیده شده، بیندیشند. لانتیموس اما پایان این کنترلگری و حبس اندیشهها را با عصیان رقم میزند. دندان نیش فیلمی بسیار لایهمند و مالیخولیایی است که تماشاگر را به تفکر وامیدارد.