درود به شما دوستِ عزیزم
خواهش میکنم فرهیختهی گرامی و بسیار خوشحالم که این مطالب، موردِ توجه و لطفِ شما قرار گرفته. امیدوارم در آینده هم بتونم با مطالبِ بیشتر، رضایتِ شما رو بهدست بیارم
صمیمانه از دیدگاهتون سپاسگزارم دوستِ مهربانم
درود به شما دوستِ عزیزم
با توجه به صحبتهای شما، اینگونه برداشت میشه که خارج از ایران تشریف دارید. در این صورت لذتی فراموش نشدنی در سینماهای درجهی یک و استاندارد و تمامعیارِ روزِ دنیا با تماشای این فیلم تجربه کردید که گوارای وجودتان!
بله دوستِ گرامی، البته ساختارِ سهپردهای از دورانِ ارسطو و بوطیقای ارزشمندش مطرح شده و همچنان هم ادامه خواهد داشت. چراکه هر داستانی قطعا شروع میانه و پایانی داره که به صورتهای متعارف و نامتعارف روایت میشه. «جادهی خشم» هم در همین قالب قرار میگیره؛ اما همونط
درود به شما دوستِ عزیزم
بسیار ممنونم و خوشحالم که این مطلب و سایرِ مطالب موردِ توجهتون قرار گرفته. از لطف و مهربانیِ شما صمیمانه سپاسگزارم دوستِ ارجمندم
درود به شما دوستِ عزیز
خوشحالم که این مطلب موردِ توجهتون قرار گرفته. «دنیس ویلنوو» با شاهکاری به نامِ «دشمن» به یکی از کارگردانهای موردِ علاقهی من تبدیل شد. اگه فرصتی بود به تحلیل و موشکافیِ اون اثر میپردازیم. در «سیکاریو» اما «ویلنوو» تلاش میکنه تا با شخصیتِ بانوی درستکار و پاکی که به عنوانِ کرکترِ محوری برگزیده، پرده از زیرلایههای فاسد، سیاه، بیرحم و تلخِ عدالتجویان و رئسای والامقامِ دولت برداره؛ پارادوکسی که بهشدت کنتراستِ دو لایهی سفید و سیاهاش رو بالا میبره. شخصیتِ محوری، ابتدا
درود به شما دوستِ عزیز
خوشحالم که مطالبِ بنده موردِ توجهتون قرار گرفته؛ نه دوستِ مهربانم مقایسهای در کار نیست. «جادهی خشم» فردی به نامِ «جوی جاویدان» رو نمادی از رهبرانِ دیکتاتورِ مذهبی معرفی میکنه که جاننثارانی معتقد و مردمی محکوم به اطاعت در زیرِ سلطهی خودشون دارند. این ماجرا در تمامِ مذاهب و جوامعِ دیکتاتوری به چشم میخوره و اشارهای به فرد یا سرزمینِ خاصی نیست.
سپاسگزارم از دیدگاهتون دوستِ ارجمندم
درود به شما دوستِ عزیز
البته خودِ اون فیلم هم باید لایههای تمثیلی و نمادین و چندوجهی داشته باشه تا زمینهی تحلیل و واکاوی رو فراهم کنه و لذتِ کشفِ لایههای مختلفاش رو به مخاطبش هدیه بده
سپاسگزارم از دیدگاهتون دوستِ مهربان
خواهش میکنم دوستِ عزیزم
نه «آنارشیزم» در همون معنای خودش بهکار رفته؛ یعنی طغیانی آزادیخواهانه و سرپیچیِ آگاهانه.. به همین شکل و معنای سیاسی-مذهبیِ خودش اگه «آنارشیزم» رو معنا کنیم همه چیز در مطلب، تحتِ کنترل باقی میمونه دوستِ مهربانم
اون اشارهای هم که در بابِ «هرج و مرج» معنا شدنِ «آنارشیزم» کردین از لحاظِ عمومی درست هست. سطحیترین معنای این جنبشِ سیاسی-مذهبی، «هرج و مرج» خونده میشه و بهنوعی صرفا جنبهی نمایشیِ اون رو نمایان میکنه؛ درحالی که همونطور که در مطلب و همچنین پاسخِ شما عرض کر
درود به شما دوستِ عزیزم
این نظرِ لطفِ شماست و جای خوشحالی داره که این مطلب موردِ توجه و پسندتون قرار گرفته
درسته که عربها در این زمینه پیشتاز هستن و نگاهِ منزجرکنندهای به همتای زیبای جنسِ مرد، یعنی زن دارن، اما این فقط شاملِ عربها نمیشه و متاسفانه در اکثرِ سرزمینها با تفکراتِ جاهلانه و مذهبیِ تاریخگذشته به چشم میخوره. چیزی که در «جادهی خشم» هم تلاش بر این شده تا بهش اشاره بشه
سپاسگزارم از دیدگاهتون دوستِ مهربانم
درود به شما دوستِ عزیز
خوشحالم که این مطلب مورد توجهتون قرار گرفته و ازش لذت بردید
نه دوستِ مهربانم، واژهی «آنارشیزم» در معنای سیاسی-مذهبیِ خودش در این مقاله بهکار رفته. بنده تعمدا فلسفهی سیاسی-مذهبیِ این واژه رو باز نکردم چراکه خودش بهنظرم به اندازهی کافی جاافتاده در میانِ مردم و معنای خودش رو میرسونه. اتفاقا توضیحاتی که در بخشِ «فلسفه» و حتا مقدمه مطرح کردم در بابِ همپوشانیِ همین آنارشیزم بوده. تیپهایی مثلِ رهبر، سربازِ فدایی، مردم، قربانی، و مکانهای چون آخرزمان، والهالا و غیره، هم
درود به شما دوستِ عزیز
خواهش میکنم، نظرِ لطفتونه. بله همونطوری که در مطلب هم عرض کردم، این فیلم به خوبی از پسِ فلسفهی مذهبیاش بر اومده و قصهای تیپیکال-اسطورهای رو روایت میکنه که در زمینهای سیاسی چیده شده و جلو میره
سپاسگزارم از دیدگاهتون دوستِ مهربان
نظر
درود به شما دوستِ عزیزم خواهش میکنم فرهیختهی گرامی و بسیار خوشحالم که این مطالب، موردِ توجه و لطفِ شما قرار گرفته. امیدوارم در آینده هم بتونم با مطالبِ بیشتر، رضایتِ شما رو بهدست بیارم صمیمانه از دیدگاهتون سپاسگزارم دوستِ مهربانم
نظر
درود به شما دوستِ عزیزم با توجه به صحبتهای شما، اینگونه برداشت میشه که خارج از ایران تشریف دارید. در این صورت لذتی فراموش نشدنی در سینماهای درجهی یک و استاندارد و تمامعیارِ روزِ دنیا با تماشای این فیلم تجربه کردید که گوارای وجودتان! بله دوستِ گرامی، البته ساختارِ سهپردهای از دورانِ ارسطو و بوطیقای ارزشمندش مطرح شده و همچنان هم ادامه خواهد داشت. چراکه هر داستانی قطعا شروع میانه و پایانی داره که به صورتهای متعارف و نامتعارف روایت میشه. «جادهی خشم» هم در همین قالب قرار میگیره؛ اما همونط
نظر
درود به شما دوستِ عزیزم بسیار ممنونم و خوشحالم که این مطلب و سایرِ مطالب موردِ توجهتون قرار گرفته. از لطف و مهربانیِ شما صمیمانه سپاسگزارم دوستِ ارجمندم
نظر
درود به شما دوستِ عزیز خوشحالم که این مطلب موردِ توجهتون قرار گرفته. «دنیس ویلنوو» با شاهکاری به نامِ «دشمن» به یکی از کارگردانهای موردِ علاقهی من تبدیل شد. اگه فرصتی بود به تحلیل و موشکافیِ اون اثر میپردازیم. در «سیکاریو» اما «ویلنوو» تلاش میکنه تا با شخصیتِ بانوی درستکار و پاکی که به عنوانِ کرکترِ محوری برگزیده، پرده از زیرلایههای فاسد، سیاه، بیرحم و تلخِ عدالتجویان و رئسای والامقامِ دولت برداره؛ پارادوکسی که بهشدت کنتراستِ دو لایهی سفید و سیاهاش رو بالا میبره. شخصیتِ محوری، ابتدا
نظر
درود به شما دوستِ عزیز خوشحالم که مطالبِ بنده موردِ توجهتون قرار گرفته؛ نه دوستِ مهربانم مقایسهای در کار نیست. «جادهی خشم» فردی به نامِ «جوی جاویدان» رو نمادی از رهبرانِ دیکتاتورِ مذهبی معرفی میکنه که جاننثارانی معتقد و مردمی محکوم به اطاعت در زیرِ سلطهی خودشون دارند. این ماجرا در تمامِ مذاهب و جوامعِ دیکتاتوری به چشم میخوره و اشارهای به فرد یا سرزمینِ خاصی نیست. سپاسگزارم از دیدگاهتون دوستِ ارجمندم
نظر
درود به شما دوستِ عزیز البته خودِ اون فیلم هم باید لایههای تمثیلی و نمادین و چندوجهی داشته باشه تا زمینهی تحلیل و واکاوی رو فراهم کنه و لذتِ کشفِ لایههای مختلفاش رو به مخاطبش هدیه بده سپاسگزارم از دیدگاهتون دوستِ مهربان
نظر
خواهش میکنم دوستِ عزیزم نه «آنارشیزم» در همون معنای خودش بهکار رفته؛ یعنی طغیانی آزادیخواهانه و سرپیچیِ آگاهانه.. به همین شکل و معنای سیاسی-مذهبیِ خودش اگه «آنارشیزم» رو معنا کنیم همه چیز در مطلب، تحتِ کنترل باقی میمونه دوستِ مهربانم اون اشارهای هم که در بابِ «هرج و مرج» معنا شدنِ «آنارشیزم» کردین از لحاظِ عمومی درست هست. سطحیترین معنای این جنبشِ سیاسی-مذهبی، «هرج و مرج» خونده میشه و بهنوعی صرفا جنبهی نمایشیِ اون رو نمایان میکنه؛ درحالی که همونطور که در مطلب و همچنین پاسخِ شما عرض کر
نظر
درود به شما دوستِ عزیزم این نظرِ لطفِ شماست و جای خوشحالی داره که این مطلب موردِ توجه و پسندتون قرار گرفته درسته که عربها در این زمینه پیشتاز هستن و نگاهِ منزجرکنندهای به همتای زیبای جنسِ مرد، یعنی زن دارن، اما این فقط شاملِ عربها نمیشه و متاسفانه در اکثرِ سرزمینها با تفکراتِ جاهلانه و مذهبیِ تاریخگذشته به چشم میخوره. چیزی که در «جادهی خشم» هم تلاش بر این شده تا بهش اشاره بشه سپاسگزارم از دیدگاهتون دوستِ مهربانم
نظر
درود به شما دوستِ عزیز خوشحالم که این مطلب مورد توجهتون قرار گرفته و ازش لذت بردید نه دوستِ مهربانم، واژهی «آنارشیزم» در معنای سیاسی-مذهبیِ خودش در این مقاله بهکار رفته. بنده تعمدا فلسفهی سیاسی-مذهبیِ این واژه رو باز نکردم چراکه خودش بهنظرم به اندازهی کافی جاافتاده در میانِ مردم و معنای خودش رو میرسونه. اتفاقا توضیحاتی که در بخشِ «فلسفه» و حتا مقدمه مطرح کردم در بابِ همپوشانیِ همین آنارشیزم بوده. تیپهایی مثلِ رهبر، سربازِ فدایی، مردم، قربانی، و مکانهای چون آخرزمان، والهالا و غیره، هم
نظر
درود به شما دوستِ عزیز خواهش میکنم، نظرِ لطفتونه. بله همونطوری که در مطلب هم عرض کردم، این فیلم به خوبی از پسِ فلسفهی مذهبیاش بر اومده و قصهای تیپیکال-اسطورهای رو روایت میکنه که در زمینهای سیاسی چیده شده و جلو میره سپاسگزارم از دیدگاهتون دوستِ مهربان