شاهین رستم‌خانی

شاهین رستم‌خانی

،
درباره من:
عضویت: دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۴
    • نظر

      خواهش می‌کنم دوستِ عزیزم بله منظورم از اون جمله‌ها سایه‌ی سنگینِ ناسا در فیلم بود که شدیدا به شکل‌گیریِ درام در مریخی ضربه زده و به‌قولی نذاشته که شخصیتِ مارک واتنی، واقعا در ستیزش با تنهایی در مریخ حس بشه.. به عبارتِ دیگه، ابتدا صلاحِ ناسا مدِ نظر قرار گرفته و سپس ساختارِ سینماییِ فیلم‌نامه و فیلم بله در بستنِ قاب‌ها که بحثی نیست؛ به‌هرحال شخصی به‌نامِ ریدلی اسکات عنوانِ کارگردان رو یدک می‌کشه؛ اما واقعا حیف میشه تمامِ این‌ها وقتی که زیربنای فیلم‌نامه خراب باشه. درواقع خشتِ اول گر نهد معمار ک

    • نظر

      درود به شما دوستِ عزیز سپاس‌گزارم که مطالبِ سینمایی رو دنبال می‌کنید. فقط لطفا دلیل‌تون رو که می‌فرمایید این مطلب مقاله‌ای بی‌اساس و دلیل هست مطرح کنید تا هم من و هم دیگر دوستان از اون مطلع بشیم سپاس از شما دوستِ مهربان

    • نظر

      درود به شما دوستِ عزیز ضمنِ تشکر از انتقادتون، اگر لطفا اون بخش‌هایی که از نحوه‌ی صحیحِ نوشتنِ نقد پیروی نمی‌کنه رو مشخص کنید و دلیل‌تون رو هم ذکر کنید ممنون می‌شم دوستِ عزیزم سپاس‌گزارم از شما

    • نظر

      درود به شما دوستِ عزیز و سپاس‌گزارم

    • نظر

      درود به شما دوستِ عزیز بله کاملا درون‌مایه‌ای مشترک بینِ این دو فیلم وجود داره. فیلمِ «جاذبه» صحنه‌هایی داره که واقعا تاثیرش رو نهادینه می‌کنه. وقتی که دوربینِ «امانوئل لوبزکی» به اون شکلِ دیوانه‌وار در فضا معلق می‌چرخه و کرکترِ محوری مثلِ جنین، تنها و تنها خودش رو بغل کرده چطور میشه همذات‌پنداری نکرد؟ یا وقتی در انتهای «جاذبه» واردِ دریا و خاکِ زمین میشیم؛ چقدر اون لمس کردنِ خاک به بیننده منتقل میشه و تاثیرگذاره. در حقیقت «مریخی» در مقابلِ «جاذبه» اندکی کم‌رنگ ظاهر شده سپاسگزارم دوستِ عزیز

    • نظر

      درود به شما دوستِ عزیز نه دوستِ مهربان، پلاتِ فیلم رو نخوندم. اگر با دیدگاهِ ارسطویی و کلاسیک به مفهومِ «درام» نگاه کنیم، این واژه معنایی بس گسترده‌تر از احساساتِ لطیف و عاشقانه خواهد داشت. ببینید شخصیتِ مارک وقتی در مریخ به تنهایی گرفتار میشه، به نظرِ شما نباید در موقعیتی بحرانی و دراماتیک قرار بگیره؟ واژه‌ی «درام» در مفهوم به معنای کشمکش و ستیزی هست که شخصیتِ محوری برای گره‌افکنی و رفعِ بحرانِ پیشِ‌رو با اون دست و پنجه نرم می‌کنه. حالا این ستیز می‌تونه انواعِ مختلفی داشته باشه؛ فرد با فرد؛ فر

    • نظر

      درود به شما دوستِ عزیز بله کاملا موافقم با شما؛ شاید اگه حضورِ ناسا کم‌رنگ‌تر و تنهایی و کشمکشِ مارک با محیط، پررنگ‌تر میشد، شاهدِ این مشکل نبودیم سپاس‌گزارم از شما

    • نظر

      درود به شما دوستِ عزیز در مبحثِ فیلم‌سازی ریتم و تمپو مکملِ همدیگه قرار می‌گیرند؛ تمپو، شور و حرکتِ درونیِ آدم هست که باعثِ تندتر شدنِ ضربانِ قلب میشه؛ ریتم اما جنبه‌ی بیرونی داره؛ کاری که امپرسیونیت‌ها با تدوینِ سریع و حرکاتِ تند و تیز، درش صاحبِ امتیاز به حساب میان. حالا نکته‌ی مهمی که مطرح میشه درباره‌ی ریتم، این هست که باید از دلِ تمپو بیرون بزنه تا مخاطب رو بر موجِ حرکاتِ سریع‌اش سوار کنه. یکی از کارگردان‌هایی که معمولا ریتمِ فیلم‌هاش تند هستند، دنی بویل هست. در مقامِ مقایسه فیلمِ «127 ساع

    • نظر

      درود به شما دوستِ عزیز بله موافقم با شما؛ ایده‌ی خوبی که زیرِ سایه‌ی ناسا تلف شده سپاس‌گزارم

    • نظر

      درود به شما دوستِ عزیز فرمودید پاراگرافِ آخر ربطی به نقدِ سینمایی نداشته؟ منظورتون شخصیت‌پردازی و درون‌مایه و کلیشه و این‌ها هست بله؟ به نظرِ شما این‌ها ساختارِ اساسی در ساختِ یک فیلمِ سینمایی نیستند دوست عزیزم؟

صفحه ۶ از ۷