آرشیو: Retro City Rampage DX؛ GTA با طعم پارودی!
خب بازهم پنجشنبه و بازهم قسمت جدیدی از سری مقالات آرشیو. به رسم قسمتهای زوج مقاله، این بارهم سراغ یک بازی مستقل با نام Retro City Rampage رفتهایم که یکی از اصلیترین دلایل انتخاب شدنش، در دسترس بودن آن روی عملا هر پلتفرمی است که فکرش را میکنید؛ از کامپیوتر و کنسولهای پلیاستیشن 4، ایکسباکس وان و سوییچ گرفته تا حتی گوشیهای اندروید و آیفونها و حتی سیستمعامل DOS و کنسولهای قدیمیتر نینتندو مثل 3DS و Wii U. این ویژگی دلیل خوبی است تا همه بتوانند در آخر هفته پیشرو چند ساعتی را هم که شده به این بازی اختصاص بدهند. اما جدا از این ویژگی، Retro City Rampage هم بازی باکیفیتی است که مخصوصا پس از آپدیتهای مختلف مشکلات مختلف آن هم حل شده و حتی نسخه سوییچ بازی که جدیدترین پورت منتشرشده از آن است، نمره متای عالی ۹۱ را ثبت کرده است و هم با اثری طرف هستیم که جدا از تمام خصوصیات مثبتی که در یک بازی ویدیویی میتوان پیدا کرد، طنز خیلی جالبی هم دارد و سازندهاش از آن بهعنوان یک پارودی برای انواع و اقسام آثار مختلف در مدیومهای متفاوت استفاده کرده است. راستی با اینکه Retro City Rampage یک تجربه جهانباز در اکثر دقایق است ولی مرور ریشههای این سبک را به قسمت دیگری از آرشیو موکول میکنم تا مستقیم به سراغ فرایند ساخت جالب این بازی و بعد هم مرور ویژگیهای آن برویم. با ما همراه باشید.
Retro City Rampage یک وجه اشتراک با یکی دیگر از بازیهای معرفیشده در آرشیو یعنی Axiom Verge دارد و آن هم اینکه این بازی هم تقریبا توسط یک نفر ساخته شده است؛ تقریبا به این دلیل که برایان پرووینسیانو، اکثر مراحل ساخت بازی را بهتنهایی پیش برده اما برای مراحل پایانی کار از یک پیکسل آرتیست هم کمک گرفته است و البته وظیفه ساخت آهنگهای بازی هم برعهده سه آهنگساز بوده است. برایان که کارش را بهعنوان یک برنامهنویس آغاز کرده است، در سال ۲۰۰۲ برای خودش یک کیت توسعه NES ساخت و تصمیم گرفت در اوقات فراغتش، یکی از محبوبترین بازیهای خودش یعنی GTA III را در قالب یک بازی ۸ بیتی برای این کنسول بازسازی کند. شاید برای همه ما عجیب باشد که چرا برایان کنسول قدیمی NES را برای این کار انتخاب کرده بود اما خود او در مصاحبهای اعلام کرده که این پروژه را درواقع بیشتر بهعنوان یک کار تجربی در نظر گرفته بود و میخواست به همه ثابت کند که میتوان یک بازی سهبعدی مثل GTA III را در قالب یک بازی هشت بیتی هم بازسازی کرد. علاوهبر این ساخت بازی برای این کنسول چیزی بود که یک نفر هم امکان انجام دادنش را داشت در نتیجه برایان این پروژه را آغاز کرد. وی همچنین علاقه زیادی به سری بازیهای GTA و نسخههای اول و دوم آن داشت که از دوربین بالا به پایین استفاده میکردند. در نتیجه زمانیکه نسخه سوم منتشر و تحولی در دنیای بازیهای ویدیویی جهانباز ایجاد کرد، جلب رضایت برایان را هم در پی داشت و پس از مدتی هم این ایده به ذهن وی رسید که چرا یک بازسازی از این اثر اما با ظاهر نسخههای اول و دوم نسازد؟ بدین ترتیب بود که پروژه شخصی وی با اسم رمز Grand Theftendo کلید خورد.
هدف اولیه برایان بازسازی GTA III با دوربین بالا به پایین بهعنوان یک پروژه شخصی بود اما از سال ۲۰۰۷ ایدههای جدیدی به ذهن وی رسیدند که نتیجه آن ساخته شدن یک بازی مستقل بود
هرچند برایان کارش را نه برای انتشار یک بازی و صرفا برای کسب تجربه آغاز کرده بود و انتظار داشت وقتی این پروژه به پایان برسد جنبههای مختلف بازیسازی مثل طراحی هوش مصنوعی را هم یاد گرفته باشد، ولی خب مثل اکثر پروژههای موفق تکنفره، برایان هم در بخشی از فرایند ساخت بازیاش تصمیم گرفت تحول مهمی در آن ایجاد کند. البته این تحول خیلی هم زود اتفاق نیافتد و بهگفته خود وی اوایل سال ۲۰۰۶ یعنی پس از گذشت بیش از سه سال از آغاز فرایند ساخت بازی بود که برایان با خودش گفت، حال که تا اینجا بازی را ساختهام و از نتیجه هم راضی هستم چرا قدم بزرگتری برندارم و واقعا یک بازی برای منتشر شدن نسازم؟ وی در این مقطع صرفا یک محیط کوچک برای بازیاش طراحی کرده بود و جدا از آن ایده شوخی کردن با بازیهای دیگر و قرار دادن ارجاعاتی به آنها در قالب پارودی در بازی هم به ذهنش رسیده بود و حدس بزنید اولین نمونه از این پارودیها چه بود؟ بله همان مهمانخانه محلی که در دقایق آغازین بازی مانکی آیلند با آن آشنا میشویم و برایان آن را در گوشهای از نقشه اولیه بازیاش قرار داده بود. از این مرحله به بعد، برایان تصمیم گرفت بهجای ساخت بازیاش برای کیت توسعه NES پروسه ساخت آن را به پیسی منتقل کند و ایده پارودیها را بیشازپیش گسترش بدهد؛ برای مثال چه اشکالی دارد اگر در بخشی از بازی با لولههای مشهور سری ماریو شوخی کند و شخصیت بازی برای فرار وارد یک لوله شود؟ برایان این ایدهها را مثل همان لامپهایی میداند که در انیمیشنها برای لحظهای روی سر شخصیت اصلی ظاهر میشوند و زندگی وی را متحول میکنند!
با اینکه هنوز هم ایده برایان بازسازی GTA III در قالب یک بازی با دوربین بالا به پایین بود، اما در سال ۲۰۰۷ و همزمان با زمانیکه وی تصمیم گرفته بود بازیاش را واقعا تا مرحله انتشار ادامه بدهد، این ایده جایش را به خلق یک بازی جدید داد که درنهایت تبدیل به Retro City Rampage شد. بهعلاوه برایان تا پیش از این، به شکل پارهوقت روی بازیاش کار میکرد و بهعنوان یک نکته برای علاقهمندان به بازیسازی، در مصاحبهای حتی پیشنهاد کرده که این افراد بهتر است قبل از اینکه مستقیما کارشان را بهعنوان یک بازیساز آغاز کنند، سعی کنند شغلی در یکی از شرکتهای بازیسازی بهدست بیاورند و به شکل پارهوقت نیم نگاهی هم به بازیسازی مستقل داشته باشند و زمانیکه حس کردند پروژه شخصی خودشان در حال تبدیل شدن به چیزی لاقل انتشار و بزرگ است، کارشان بهعنوان بازیساز مستقل را به حالت تمام وقت تبدیل کنند. این دقیقا همان اتفاقی است که در سال ۲۰۰۷ برای برایان افتاد و وی به مرور اضافه کردن شخصیتها یا مکانهایی از بازیهای دیگر را هم آغاز کرد تا جنبههای پارودی بودن Retro City Rampage برای آثار دیگر شکل و شمایل جدیتری به خود بگیرد. اما پس از ادامه دادن پروسه ساخت بازی به شکل انفرادی، برایان تصمیم گرفت یک پیکسل آرتیست هم به تیمش اضافه کند تا در طراحی جلوههای بصری به وی کمک برساند. در ادامه همچنین سه آهنگساز هم به تیم ساخت بازی اضافه شدند تا جنبههای صوتی بازی هم شکل جدیتری به خود بگیرند و موسیقی رترو و در عین حال زیبایی که در جریان بازی میشنویم، دستپخت این سه نفر است. با نزدیک شدن به سال ۲۰۱۲، برایان نمایشهای مختلفی از بازیاش منتشر شد و حتی در جریان نمایشگاه PAX سال ۲۰۱۰ جایزهای برای بهترین نمایش بازی مستقل دریافت کرد و کنفرانس توسعهدهندگان بازیهای ویدیویی در سال ۲۰۱۱ هم استقبال زیادی از توضیحات برایان در مورد پروسه ساخت این بازی، دردسرهای کار روی آن و موارد دیگر شد. Retro City Rampage پس از طی کردن این پروسه ساخت طولانی و تقریبا ۱۰ ساله با درنظرگرفتن نسخه اولیه که قرار بود بازسازی GTA III باشند، درنهایت در سال ۲۰۱۲ برای پیسی منتشر شد و مورد استقبال خوبی هم قرار گرفت. هرچند بازی در ابتدا مشکلاتی داشت اما به مرور برایان و تیمش با انتشار آپدیتهای مختلفی سعی در بهتر کردن آنها داشتند و جالب است بدانید که نسخه پیسی این اثر ۱۵ آپدیت مختلف دریافت کرده و به همین دلیل هم به کیفیتی رسیده که خیلی راحت میتوان بازی کردن آن را به همه پیشنهاد کرد. درکنار انتشار آپدیتها برای رفع مشکلات، Retro City Rampage به مرور برای پلتفرمهای دیگر هم منتشر شد و کنسولها و حتی گوشیهای موبایل هم نسخهای از این بازی را دریافت کردند.
اما حالا که پروسه ساخت Retro City Rampage را مرور کردیم، بد نیست کمی هم در مورد خود بازی صحبت کنیم. داستان بازی در سال ۱۹۸۵ و در شهری به نام تفتروپلیس آغاز میشود. شخصیت اصلی که همواره در بازی با اسم «The Player» از وی یاد میشود یک خلافکار است که برای انجام دادن کارهای خلاف مختلف به عضویت یک باند به رهبری جستر درمیآید. چند سال بعد این باند تصمیم میگیرند از یک بانک دزدی کنند و پس از منفجر کردن گاوصندوق و دزدیدن پولها، با یک اتوبوس مدرسه تصمیم به فرار میگیرند. اما از دل غافل که این اتوبوس، وارد خیابانی میشود که اتوبوسهای مشابه زیادی با سرعت در حال عبور از آن هستند و به همین دلیل هم فرصت ورود به خیابان را به اتوبوس شخصیتهای ما نمیدهند! در نتیجه جستر عصبانی میشود و با بداخلاقی تمام کل خیابان را به گلوله میبندد، اتوبوسهای در حال از عبور از آن و حتی اتوبوس خودشان را منفجر میکند و حتی این وسط به یکی از اعضای باند هم رحم نمیکند و خب طبیعتا در این وضعیت پولهایی که از بانک دزدیده بودند هم در داخل همان اتوبوس میسوزند و از بین میروند. جستر برای اینکه دست خالی به خانه برنگردد، تصمیم میگیرد تا همراهبا شخصیت اصلی بازی از یک فروشگاه ساده دزدی کند و بازیکن در مسیر رسیدن به این فروشگاه، با یک باجه تلفن روبهرو میشود و پس از ورود به آن، اتفاقی که باید، میافتد! منظور از این اتفاق سفر در زمان است که شخصیت اصلی بازی را به قرن ۲۱ میبرد و بدتر اینکه پس از رسیدن به مقصد این باجه تلفن هم خراب میشود و دیگر راه برگشتی برای بازیکن وجود ندارد. اما در همین حین شخصیتی به نام Doc Choc که درواقع یکی از پارودیهای بازی و اشارهای به دکتر براون از مجموعه Back to the Future است، به داد بازیکن میرسد و باجه تلفن و شخصیت بازی را به محلی امن میبرد. وی همچنین تصمیم میگیرد دستگاه سفر در زمان بازیکن را تعمیر کند اما برای این کار نیاز به قطعاتی دارد که باید با تجربه بازی آنها را به دست بیاورید و در اختیار دکتر قرار بدهید. در این راه البته تهدیدهای مختلفی هم پیش روی شما قرار میگیرند که یکی از آنها دکتر ون باتنیک است که یکی دیگر از پارودیهای بازی و اشارهای به شخصیت دکتر اگمن از سری سونیک است. وی که بهنوعی رقیب دکتر چاک بهحساب میآید، انواع و اقسام روشها را امتحان خواهد کرد تا مانع از موفقیت شما شود.
شاید کلیت داستان Retro City Rampage خیلی فوقالعاده نباشد اما طنز بسیار جالبی در بخش بخش داستان بازی قرار گرفته است که مخصوصا اگر اطلاعات خوبی از بازیهای ویدیویی یا حتی فیلمها و سریالهای قدیمی داشته باشید، ارجاعات و شوخیهایی که بازی با این آثار کرده است میتوانند برای دقایقی هم که شده شما بخنداند. درواقع این نوع پارودیها، یکی از مهمترین ویژگیهای Retro City Rampage هستند و اصلا بازی بیشتر از گیمپلی و جنبههای دیگرش با این شوخیها شناخته میشود. درکنار مجموعههایی مثل سوپر ماریو یا بازگشت به آینده و سونیک که اشاره کردیم، در بخشی از تعقیب و گریزهای بازی ناگهان لاک پشتهای نینجا از یک مجرای فاضلاب خارج میشوند و سر راه شما قرار میگیرند. یا در بخش دیگری از بازی دشمنی که شباهت خیلی زیادی به روبوکاپ دارد جلوی شما را میگیرد و برای عبور از مرحله باید با وی مبارزه کنید. متال گیر، داک هانت، زلدا و خیلی بازیهای دیگر هم در فهرست پارودیهای بازی قرار دارند و اگر هم حس میکنید با دانستن اینها چیزی از بازی برایتان اسپویل شده، نگران نباشید! چرا که پارودیهای بازی آنقدر زیاد و متنوع هستند که این چند مورد فقط حکم مشت در مقابل خروار را برای آن دارند.
جدا از وجود چنین شوخیهایی در بخش بخش بازی، Retro City Rampage از حیث سبک بازی هم به آثار مختلفی اشاره دارد و اصلا به همین دلیل هم تصمیم گرفتم تا در این مقاله سراغ ریشههای آثار جهانباز نروم چون نمیتوان این بازی را یک تجربه صرفا تکژانری دانست. برای مثال در همان مراحل ابتدایی بازی، به سبک بازی قدیمی Commando وارد یک حالت اکشن از بازی میشویم که در آن باید پس از کشتن سربازها، درنهایت یک زندانی را آزاد کنیم و با منتقل کردن وی به یک هلیکوپتر از مرحله فرار کنیم. یا در مثالی دیگر بازی در دقایقی به شکل یک اثر پلتفرمر/اکشن دوبعدی در میآید که در آن باید به سبک ماریو روی سر دشمنان بپریم تا از بین بروند! اما خب با وجود این تغییر سبکها و ارجاعاتی که برایان سعی کرده در قالب آنها به بازیهای دیگر داشته باشد، Retro City Rampage در اکثر بخشهایش شبیه به نسخههای اولیه GTA است و میتوانید با کنترل شخصیت اصلی، در سطح شهر بچرخید، به دلخواه مأموریتهای موجود را انجام دهید یا اینکه نه کلا قید این کار را بزنید و به ایجاد هرجومرج در سطح شهر بپردازید. برای این کار هم ابزار مختلفی در اختیار شما قرار گرفته است و جدا از اینکه میتوانید سوار انواع و اقسام ماشینها در شهر شوید و حتی از سلاحهای موجود روی نمونههای نظامی آنها استفاده کنید، برایان یک کلکسیون بسیار گسترده از انواع و اقسام سلاحها را برایتان در نظر گرفته است که در بین آنها از موشکانداز و انواع مسلسل گرفته تا یک گیتار که میتوانید آن را روی سر مردم بیگناه شهر بکوبید و زمانی هم که در حال مبارزه نیستید با آن آهنگ بزنید، دیده میشوند. البته به رسم بازیهای سری GTA، در مقابل ایجاد هرجومرج باید انتظار واکنش پلیس را هم داشته باشید که میتوانند دردسرساز باشند؛ البته بین خودمان باشد در بازی Retro City Rampage، این پلیسها بیشتر از آنکه یک تهدید جدی باشند حکم هیجان و آشوب بیشتر را دارند و میتوانند میزان هرجومرج موجود در بازی را حتی بیشتر از قبل کنند.
لاک پشتهای نینجا، متال گیر، سوپر ماریو و زلدا تنها تعداد خیلی از کمی از آثاری هستند که بازی با آنها شوخی میکند و ارجاعاتی به آنها دارد
Retro City Rampage همچنین درکنار حالت داستانی خودش، یک بخش آزاد هم دارد که در آن بدون توجه به داستان بازی فقط میتوانید در سطح شهر بگردید و به ایجاد هرجومرج بپردازید. بخشی که قطعا اگر شما هم از آن بازیکنانی بودید که در GTA: San Andreas و پس از فعال کردن انواع کدهای تقلب ضد ضربه و ضد پلیس به جان مردم بیگناه شهر میافتادید، بسیار لذتبخش و نوستالژیک خواهد بود. راستی داشت یادم میرفت که Retro City Rampage فقط هم به انجام مأموریت و ایجاد آشوب در شهر خلاصه نشده و محیط نسبتا بزرگ آن، شامل تعداد زیادی مغازه یا مکان تفریحی هم میشود که میتوانید با آنها هم سرگرم شوید. خب برای یک جمعبندی، Retro City Rampage اثری است که داستانی با اشاره به تعداد زیادی فیلم و بازی دیگر دارد، در بین شوخیهایش با این آثار قطعا هر بازیکنی چیزی برای خندیدن پیدا خواهد کرد، مأموریتهایش هرکدام حس و حال ویژه خود را دارند و گاهی هم گیمپلی بازی را شبیه به بازیهای ویدیویی دیگر میکنند، امکان گشتوگذار آزاد در دنیای بازی را فراهم میکند و برای لذت بردنتان از این کار هم انواع و اقسام ابزار، سلاح و حتی ماشینها را در اختیارتان میگذارد. خب بین خودمان مگر از یک بازی ویدیوی چه انتظاری داریم؟ طبیعتا در وهله اول همه ما از یک بازی دنبال یک سرگرمی مفرح هستیم که چند ساعتی از زندگی روزمره فاصله بگیریم و غرق دنیای بازیها شویم و خب Retro City Rampage که نسخه پیسی آن کلا ۳۵ مگابایت دارد، این وظیفه را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد. با اینکه بازی از نظر گرافیکی شبیه به آثار پیکسلی و قدیمی است، اما ترکیب رنگهای عالی، جزییات ریز استفادهشده در محیطها و ویژگیهایی از این دست باعث میشوند از حیث بصری هم با اثر خوبی روبهرو باشیم. همچنین با رفتن به قسمت تنظیمات بازی میتوانید انواع و اقسام فیلترهای گرافیکی را برای آن انتخاب کنید که هرکدام ظاهر خاصی به بازی میبخشند.
همچنین اگر پس از بازی کردن Retro City Rampage از آن لذت بردید، یک دنباله هم برای این بازی با نام Shakedown: Hawaii چند ماه پیش منتشر شد که وقایع آن ۳۰ سال پس از این نسخه روایت میشوند و در آن هم ویژگیهای اصلی بازی از جمله پارودیها یا ارائه یک دنیای بزرگ و دادن آزادیعمل بالا برای انجام کارهای مختلف دیده میشوند. طبق اعلام برایان، تا سال ۲۰۱۴ بازی Retro City Rampage موفق شده ۴۰۰ هزار نسخه فروش داشته باشد اما پس از این تاریخ بازی روی پلتفرمهای دیگری هم منتشر شده و مخصوصا نسخه سوییچ آن کیفیت خیلی خوبی دارد. بهعنوان یک مورد پایانی و شاید بهعنوان نکتهای بهدردبخور برای بازیسازان مستقل، برایان در مصاحبهای اعلام کرده بود که این گروه از بازیسازان بهتر است بازیشان را بدون دخالت ناشرها بسازند؛ چرا که اکثر ناشرها برای اینکه بازی درنهایت به استانداردهای مدنظر آنها برسد دخالتهای مختلفی در فرایند ساخت آن میکنند و در نتیجه آن خلاقیتی که بازیساز در ذهنش دارد، به مرور از بازی حذف و جای آن را ایدههای ناشر میگیرد که اغلب، جهتگیری تجاری دارند.
اگر Retro City Rampage را تجربه کردید، نظرات خود را در مورد آن با ما در میان بگذارید. راستی روز بازیهای ویدیوییتان هم مبارک!