قسمت چهارم فصل دوم سریال «رابطه» روی یک موضوع تمرکز کرده: نمایش زندگی و روان بههمریختهی نوآ و هلن در آستانهی طلاق. زومجی در این مطلب نگاهی به روند این قسمت انداخته است. همراه زومجی باشید.


با روز فاجعهبار هلن شروع میکنیم که زاویهی دیدش با دادگاهی استرسزا استارت میخورد و از آنجا بلافاصله به انفجار متوالی بدبیاری و ناراحتی تبدیل میشود
بعد از پایان داستان هلن است که به یکی از بهترین نکاتِ سریال پی میبریم که رسیدن به آن در چنین موقعیتی، هنر میخواهد. ما بدبختی و عذابی که روی سر هلن سرازیر شده را میبینیم و دلمان برایش میسوزد. اما در کمال تعجب هرگز زیر لب به نوآ فحش نمیدهیم و تمام بدبیاریهای این زن تنها را زیر سر خودخواهیهای نوآ نمیدانیم. اصولا خیلی سخت است در چنین موقعیتی، داستانتان را از قضاوت کردن و ایجاد طرف خوب و بد دور نگه دارید، اما «رابطه» در این کار موفق شده است. بله، مطمئنا مشخصترین دلیلی که میتوانیم برای روزگار جدید هلن پیدا کنیم، نوآ است. اما با این حال، سریال جای مای مخاطب تصمیم نمیگیرد و سعی نمیکند، تصمیمات و رفتارهای کاراکترهایش را بد جلوه دهد. به خاطر شخصیتپردازی عمیق و خاکستری کاراکترها، روشن بودن دلیل تصمیماتشان و صدالبته ماهیت پرسپتکتیو محوری داستان، هرگز نمیتوان با خیال راحت بین خوب و بد یک خط راست کشید. ما در طول «رابطه» متوجه شدهایم که صحنههای زمان گذشته براساس حافظهی بلندمدت و چیزهایی که هرکدام از کاراکترها از آن زمان به یاد میآورد، است. پس، هرگز نمیتوان با اطمینان گفت آیا یک کاراکتر در واقعیت دست برده یا با گذشت زمان اتفاقات و احساساتش را عوضی به خاطر میآورد. مثلا به داستان نوآ در این قسمت نگاه کنید. ما او را در برخی از احمقانهترین و جاهلانهترین لحظاتش میبینیم. آیا او واقعا خودش را با چنین صفاتی به یاد میآورد یا به دلایلی در حقیقت دست برده؟ 
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده