عضو تحریریه
رضا حاج‌محمدی

رضا حاج‌محمدی

،
درباره من:
عضویت: پنجشنبه, ۰۶ آذر ۱۳۹۳
    • نظر

      موافق‌ام... هم نسخه‌ی اول توی کل مجموعه بی‌نظیر بود، وهم نسخه‌ی دوم‌اش به یادماندنی بود... هر دو نسخه توی داستان و گیم‌پلی فوق‌العاده بودن... امیدوارم نسخه‌ی سوم هم به همین روند ادامه بده... تا مثل سری مدرن وارفر، یه سه‌گانه‌ی یک‌دست و تر و تمیز دیگه هم داشته باشیم.

    • پست
      دوشنبه, ۱۴ اردیبهشت ۹۴, ۱۵:۰۲
    • پست
      یکشنبه, ۱۳ اردیبهشت ۹۴, ۱۲:۰۰
    • پست
      پنجشنبه, ۱۰ اردیبهشت ۹۴, ۱۱:۳۰
    • نظر

      اوه اوه... خوش‌‌اومدید به کابوس‌تون فلان‌فلان‌شده‌ها.... داداش‌مون حسابی قاطیه... امیدوارم فقط خشن نباشه و هم از نظر گیم‌پلی و هم داستان، به یه بازی خشن به‌یادماندنی تبدیل بشه و نه یه بازی توخالی که تنها افتخارش این لقب باشه...

    • پست
      دوشنبه, ۷ اردیبهشت ۹۴, ۱۷:۰۰
    • نظر

      ممنون از شما.... اولا بگم که تحلیل این‌جور آثار عمیق به زمان احتیاج داره... به مرور زمان تمام معانی زیرمتنی فیلم کشف میشه... برای مثال یکیش همین شهاب سنگه هست.... البته شهاب سنگ رو تا یه جاهایی می‌دونیم، نماینده‌ی چه چیزی است.... اون شهاب اصلا می‌تونه شهاب سنگ نباشه... اگه با افسانه‌ی ایکاروس آشنایی داشته باشین.... حتما می‌دونین که ایکاروس با استفاده از بال‌هایی که پدرش ساخته بود از یکی از جزیره‌های یونان فرار کرد... پدرش بهش هشدار داد که زیاد نزدیک خورشید نشه... ولی اون به خاطر غرور و جاه‌طلبی

    • پست
      یکشنبه, ۶ اردیبهشت ۹۴, ۱۷:۰۰
    • نظر

      اینو که میگی رو یادم نمی‌یاد... صددرصد بازیش نکردم... ولی این «تهاجم اروپایی» در بازسازی جنگ‌های شمال افریقا... انتقال اون حال و هوای داغ و خفه‌کننده فوق‌العاده بود... بخش‌های برفی‌اش توی اروپا حرف نداشت... فصل افتتاحیه‌اش رو تا لحظه‌ی مرگ‌ام فراموش نمی‌کنم... اصلا الان بهش فکر می‌کنم، نوستالژی می‌خواد مغزمو منفجر کنه...

    • نظر

      بعد از مدال افتخارها، اولین کال آو دیوتی‌ای که بازی کردم شماره سوم‌اش بود.... می‌تونم به جرات بگم همون فصل اول کف و خون قاطی کردم.... اصلا باورم نمی‌شد، یه بازی می‌تونه اینقدر سینمایی باشه... چون مدال افتخارها بیشتر خطی بود، صحنه‌های سینمایی خیلی خیلی کم داشتن.... ولی این یه تجربه دیگه بود... یعنی من اینقدر قسمت سوم رو بازی کردم، شمارش از دستم در رفته.... الان خاطرات‌ام زنده شد.... اون مرحله‌ی اول که توی قبرستان کلیسا است، عالیه... به نظرم قسمت سوم نسبت به قبلی‌ها، حس گرم‌تری داشت... چون قسمت د