میشه به سریال FlashForward هم اشاره کرد که سال 2009 یک فصل ازش پخش شد و abc به خاطر استقبال کم تماشاگرا لغوش کرد، سریال خوبی بود ولی همون موقع همه در تب فصلهای آخر Lost بودن و شاید به خاطر سبک داستانی مشابه بازارش اشباع بود
@Katrin مانگا از روی انیمه اقتباس شده و تا حدودی میشه گفت یک پایان باز داره. توی چپتر آخر مانگا با عنوان The Poem of The Sky And Sea پسری (مثل کانائه موجسوار) به کانائه ابراز علاقه میکنه ولی کانائه بهش میگه که قبلا کسی رو دوست داشته و برای دیدن مجدد تاکاکی به توکیو و محلی که یک بار از تاکاکی در موردش شنیده میره و شمارهای هم به کمک خواهرش ازش به دست میاره ولی بین آسمان توکیو (تاکاکی) و دریای محل تولدش (بازگشت) باز هم دچار تردیده که ناگهان با دیدن شخصی که صورتش در مانگا نشون داده نمیشه شوکه میشه (احتمالا تاکاکی) و در صفحهی پایانی فقط تصویر آسمان را میبینیم (احتمالا یک پایان شاد)!
@Katrin 1) خب این بخش رو خلاصه نوشتم شاید یه کم مبهم شده؛ توی نماهنگ پایانی انیمه کانائه رو در حالی میبینم که به فرودگاه رفته و از دور با چشم اشکآلود شاهد پرواز هواپیمای تاکاکی و هنوز به فکرشه... اون دختر عینکی (میزونو سان) در توکیو با تاکاکی آشنا شده (به نظر همکار هستن) اما تاکاکی که باز هم نمیتونه آکاری رو فراموش کنه این رابطه رو بهم میزنه، درحالیکه افسردهتر از همیشه است و از کارش هم استعفا داده... بعدا توی مانگای این اثر سرنوشت شخصیتها بیشتر توضیح داده شده و اینکه کانائه باز هم برای دیدن تاکاکی به توکیو میره و... 2) موافقم کانائه شخصیت محجوب و خواستنیتریه، مقایسه با اوکودرا فقط به خاطر اون حس علاقهایه که او هم کمکم پی به یهطرفه بودنش میبره ولی به خاطر شخصیت پختهترش بیانش میکنه. 3) کاملا موافقم (: 4) شینکای یه انیمهی غیرتخیلی دیگه به اسم The Garden of Words داره که با همین موضوع عشقهایی که شکلی از فاصله میانشون وجود داره، باز هم اثری شاعرانه و تاثیرگذاره. 5) قطعا شینکای به سطح بالایی در ساخت انیمه رسیده ولی منظور از اون جمله این بود که برای رسیدن به جایگاه و اثرگذاری هایائو میازاکی راه طولانی در پیش داره و البته که آثارش هم به سمت تکامل هرچهبیشتر در حرکته. در مورد جایزهی اسکار هم به خاطر ذات غربی خودش نباید ملاک و انتظاری بیشتر از اون ایجاد کرد (;
@amin-93 طبیعتا وقتی در مورد دو اثر یک کارگردان خاص صحبت میکنیم که دغدغهی مشابهی دارن و صحنههایی با دکوپاژ مشابه و موقعیت داستانی نزدیک به هم در هر دو دیده میشه، چرا نباید این بخش رو مقایسه کرد؟ مسلما قرار نیست این مقایسه از نظر کیفیت و البته ساختارهای رایج عاشقانه انجام بشه، بلکه از این نظر که بوده که شما با به یاد داشتن همین موقعیت خاص از انیمهی قدیمیتر کارگردان این بار هم در انتهای کیمی نو نا وا به اولین چیزی که فکر خواهید کرد همون سرنوشته و... ضمن اینکه مطمئن باشید بنده خیلی بیشتر از مقداری که تعیین کردید انیمههای عاشقانه و درام دیدم(; در مورد بقیه حرفاتون هم با شما موافقم و ممنون از به اشتراکگذاری
خب همونطور که از شینکای انتظار میرفت باز هم پایهی داستان عاشقانه است، اگه دنبال بهترین و متفاوتترین فیلمای عاشقانه هستید بقیهی آثار این کارگردان رو هم دنبال کنید؛ داستانپردازی شرقی و فضای محجوبش منحصربهفرده، و البته اون بخش ماجرا که مربوط به فاصلههای زمانی و مکانی قهرمانهای داستانشه و با Your Name نشون داد که میتونه پایانبندی متفاوتی هم داشته باشه... سبک گرافیکی، سکانسهای کلیپمحور و حتی همین دیالوگهای زیگزاکی بین قهرمانهای داستان که از هم فاصله دارن هم از تمهای تکرارشوندهی سینمای شینکای هستند. با اینحال هیچ کدوم از آثارش حس تکراری بودن به آدم نمیده. توی این کار جدیدش هم به نظر میرسه که از ایدههای جدیدی استفاده کرده که همهی اینا باعث میشه هر وقت اومد آب دستت بود بذاری زمین بشینی پاش (:
از انیمهی Fullmetal Alchemist: Brotherhood در مقایسه با گات گفتید، نکتهی جالب اینکه فولمتال آلکمیست یه انیمهی قدیمیتر هم داره که اواسط پخشش به داستان مانگای منبع اقتباسش رسید و سازندهها مجبور شدن داستان انیمه رو خودشون تموم کنن که البته با وجود دارکتر شدن فضای داستان و حتی قابلقبول بودنش، طرفدارای مجموعه رو راضی نکرد و چند سال بعد که مانگا به پایانش نزدیک شد سریال دوباره توسط استودیوی سازنده با رعایت جزئیات کامل و قدمبهقدم داستان، بازسازی کامل شد و Brotherhood به یکی از بهترین انیمههای تاریخ تبدیل شد...
@rohan مینگ اسم شخصیت منفی انیمیشن باب موران بود. جالبه دوستان اینجا چند بار به این سریال اشاره کردن و البته که چقدر هم جذاب بود. باب موران، آلن لیون، بلیک و مورتیمر، اسپیرو و فانتازیو... همگی محصول فرانسه بودن و جالبه که بر اساس داستانهای کمیک ساخته شده بودن.
پست
پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۹۸, ۱۰:۵۹نظر
میشه به سریال FlashForward هم اشاره کرد که سال 2009 یک فصل ازش پخش شد و abc به خاطر استقبال کم تماشاگرا لغوش کرد، سریال خوبی بود ولی همون موقع همه در تب فصلهای آخر Lost بودن و شاید به خاطر سبک داستانی مشابه بازارش اشباع بود
نظر
@ahmadghasemi
سرچ کنید با ترجمهی انگلیسی پیدا میشه. چپتر آخر مانگا به داستان انیمه اضافه شده که داستانش رو در کامنت پایینتر به خلاصه گفتم.
نظر
@Katrin
مانگا از روی انیمه اقتباس شده و تا حدودی میشه گفت یک پایان باز داره.
توی چپتر آخر مانگا با عنوان The Poem of The Sky And Sea پسری (مثل کانائه موجسوار) به کانائه ابراز علاقه میکنه ولی کانائه بهش میگه که قبلا کسی رو دوست داشته و برای دیدن مجدد تاکاکی به توکیو و محلی که یک بار از تاکاکی در موردش شنیده میره و شمارهای هم به کمک خواهرش ازش به دست میاره ولی بین آسمان توکیو (تاکاکی) و دریای محل تولدش (بازگشت) باز هم دچار تردیده که ناگهان با دیدن شخصی که صورتش در مانگا نشون داده نمیشه شوکه میشه (احتمالا تاکاکی) و در صفحهی پایانی فقط تصویر آسمان را میبینیم (احتمالا یک پایان شاد)!
نظر
@Katrin
1) خب این بخش رو خلاصه نوشتم شاید یه کم مبهم شده؛ توی نماهنگ پایانی انیمه کانائه رو در حالی میبینم که به فرودگاه رفته و از دور با چشم اشکآلود شاهد پرواز هواپیمای تاکاکی و هنوز به فکرشه... اون دختر عینکی (میزونو سان) در توکیو با تاکاکی آشنا شده (به نظر همکار هستن) اما تاکاکی که باز هم نمیتونه آکاری رو فراموش کنه این رابطه رو بهم میزنه، درحالیکه افسردهتر از همیشه است و از کارش هم استعفا داده... بعدا توی مانگای این اثر سرنوشت شخصیتها بیشتر توضیح داده شده و اینکه کانائه باز هم برای دیدن تاکاکی به توکیو میره و...
2) موافقم کانائه شخصیت محجوب و خواستنیتریه، مقایسه با اوکودرا فقط به خاطر اون حس علاقهایه که او هم کمکم پی به یهطرفه بودنش میبره ولی به خاطر شخصیت پختهترش بیانش میکنه.
3) کاملا موافقم (:
4) شینکای یه انیمهی غیرتخیلی دیگه به اسم The Garden of Words داره که با همین موضوع عشقهایی که شکلی از فاصله میانشون وجود داره، باز هم اثری شاعرانه و تاثیرگذاره.
5) قطعا شینکای به سطح بالایی در ساخت انیمه رسیده ولی منظور از اون جمله این بود که برای رسیدن به جایگاه و اثرگذاری هایائو میازاکی راه طولانی در پیش داره و البته که آثارش هم به سمت تکامل هرچهبیشتر در حرکته. در مورد جایزهی اسکار هم به خاطر ذات غربی خودش نباید ملاک و انتظاری بیشتر از اون ایجاد کرد (;
ممنون از حضور شما و حسن نظرتون
نظر
@amin-93
طبیعتا وقتی در مورد دو اثر یک کارگردان خاص صحبت میکنیم که دغدغهی مشابهی دارن و صحنههایی با دکوپاژ مشابه و موقعیت داستانی نزدیک به هم در هر دو دیده میشه، چرا نباید این بخش رو مقایسه کرد؟ مسلما قرار نیست این مقایسه از نظر کیفیت و البته ساختارهای رایج عاشقانه انجام بشه، بلکه از این نظر که بوده که شما با به یاد داشتن همین موقعیت خاص از انیمهی قدیمیتر کارگردان این بار هم در انتهای کیمی نو نا وا به اولین چیزی که فکر خواهید کرد همون سرنوشته و...
ضمن اینکه مطمئن باشید بنده خیلی بیشتر از مقداری که تعیین کردید انیمههای عاشقانه و درام دیدم(;
در مورد بقیه حرفاتون هم با شما موافقم و ممنون از به اشتراکگذاری
پست
دوشنبه, ۲۴ تیر ۹۸, ۱۷:۵۹نظر
خب همونطور که از شینکای انتظار میرفت باز هم پایهی داستان عاشقانه است، اگه دنبال بهترین و متفاوتترین فیلمای عاشقانه هستید بقیهی آثار این کارگردان رو هم دنبال کنید؛ داستانپردازی شرقی و فضای محجوبش منحصربهفرده، و البته اون بخش ماجرا که مربوط به فاصلههای زمانی و مکانی قهرمانهای داستانشه و با Your Name نشون داد که میتونه پایانبندی متفاوتی هم داشته باشه... سبک گرافیکی، سکانسهای کلیپمحور و حتی همین دیالوگهای زیگزاکی بین قهرمانهای داستان که از هم فاصله دارن هم از تمهای تکرارشوندهی سینمای شینکای هستند. با اینحال هیچ کدوم از آثارش حس تکراری بودن به آدم نمیده. توی این کار جدیدش هم به نظر میرسه که از ایدههای جدیدی استفاده کرده که همهی اینا باعث میشه هر وقت اومد آب دستت بود بذاری زمین بشینی پاش (:
نظر
از انیمهی Fullmetal Alchemist: Brotherhood در مقایسه با گات گفتید، نکتهی جالب اینکه فولمتال آلکمیست یه انیمهی قدیمیتر هم داره که اواسط پخشش به داستان مانگای منبع اقتباسش رسید و سازندهها مجبور شدن داستان انیمه رو خودشون تموم کنن که البته با وجود دارکتر شدن فضای داستان و حتی قابلقبول بودنش، طرفدارای مجموعه رو راضی نکرد و چند سال بعد که مانگا به پایانش نزدیک شد سریال دوباره توسط استودیوی سازنده با رعایت جزئیات کامل و قدمبهقدم داستان، بازسازی کامل شد و Brotherhood به یکی از بهترین انیمههای تاریخ تبدیل شد...
نظر
@rohan
مینگ اسم شخصیت منفی انیمیشن باب موران بود. جالبه دوستان اینجا چند بار به این سریال اشاره کردن و البته که چقدر هم جذاب بود.
باب موران، آلن لیون، بلیک و مورتیمر، اسپیرو و فانتازیو... همگی محصول فرانسه بودن و جالبه که بر اساس داستانهای کمیک ساخته شده بودن.