نقد فیلم 65 | سقوط فرازمینیها در کرتاسه
فیلمهای علمیتخیلی مدت زمان زیادی است که در مارکتهای سینمایی حضور دارند، آثاری که بهدنبال تخیل بشر و آرزوهای دستنیافتنیاش ساخته شدهاند. این آثار بهدنبال پیشرفت تکنولوژی و تجهیزات سینمایی در آیندهای نهچندان دور بدون شک سهم بسیار بیشتری را از دنیای فیلم و سریال از آن خود خواهند کرد. این فیلمها حیاتشان به جلوههای ویژه گره خورده و متاسفانه شرکتهای فیلمسازی در سالهای اخیر باتوجه به بودجههای کلانشان دیگر توجهی به فیلمنامه و کیفیت پیرنگ نشان نمیدهند و جذب مخاطب را تنها ازطریق عناصر سبک بصری پیش گرفتهاند.
فیلم 65 اثری علمیتخیلی با بازی آدام درایور است که چند ایدهی متعدد را درهم میآمیزد و اثری میانه تحویلمان میدهد. فیلم باتوجهبه اینکه در دنیای جلوههای ویژهی میگذرد و هزینهی زیادی را نیز متحمل میشود، هرگز بهسمت خودنمایی پیش نمیرود و تنها در فکر روایت داستاناش است. 65، برای تبدیل شدن به اثری خوب تلاش زیادی را انجام میدهد اما شبیه بسیاری از فیلمهای این روزهای سینما از حیث فیلمنامه کم میآورد. درواقع این اثر روی سبک بصری سوار است تا اینکه بخواهد به قهرمانهایش شخصیت داده باشد و آنها را بهطرز قدرتمندی در بستر روایت بگنجاند.
فیلم به 65 میلیون سال پیش میرود، زمانیکه دایناسورها صاحبان اصلی این کره، زمین را در مینوردیدند و دیگر ساکنان این کهکشان نیز به کُرات دیگر سفر میکردند. کاپیتان میلز از حیات پیشرفتهای در آن سوی کیهان به ماموریتی طولانی فرستاده میشود. او بهخاطر هزینهی درمان دخترش تن به این پروژهی دو ساله میدهد. هنگامی که میلز خواب است، سفینهی او وارد یک کمربند سیارکی خطرناک میشود، به آنها اصابت میکند، آتش میگیرد و تکهپارههایش در زمین فرود میآید. زمینی که متعلق به دوران کرتاسه است و هیچ انسانی درش یافت نمیشود. گویا میلز در زمان اتفاق فرضیهی برخورد سیارکها و نابودی دایناسورها روی زمین سقوط کرده است.
فیلم 65، در هستهی مرکزیاش به مفهوم خانواده وفادار است و در بستر آن داستان خود را پیش میگیرد
ایدهی فیلم، ایدهای ناب و جذاب است. اینبار جهشی زمانی رخ نداده و ما با دو فرازمینی به دوران حکومت دایناسورها میرویم. آدمفضاییها که شبیه خودمان هستند، احساس دارند، به خانواده اهمیت میدهند، بهدنبال تخاصم و درگیری نیامدهاند و حتی به خزندهی گرفتار نیز کمک میکنند و گویا طرفدار حقوقشان نیز هستند! در لایهی اول، این فیلم یک اثر علمیتخیلی است که دو ایدهی مخاطبپسند و همیشگی را درهممیآمیزد و داستاناش را تعریف میکند. کهکشان، آدمفضاییها، سفینه، ژوراسیک و دایناسور ایدههای پرتکرار اما همچنان پتانسیلدار سینما اند که در طول تاریخ فیلمسازی طرفداران زیادی را به خود جذب کرده و شرکتها نیز همچنان میتوانند روی پولساز بودنشان حساب باز کنند.
65، در هستهی مرکزیاش به مفهوم خانواده وفادار است و در بستر آن داستان خود را پیش میگیرد. میلز بهخاطر دخترش هدایت سفری پرمخاطره را پذیرفته و درست زمانیکه قصد دارد تا به زندگی خود پایان دهد، تنها بازماندهی سفینه کوآ که همسنوسال دخترش است و در حالت انجماد بهسر میبرد، او را از این کار منصرف میکند. این دو نفر زبان یکدیگر را نمیفهمند اما اولین مفهومی که با زبان تصویر بینشان ردوبدل میشود، خانواده است. میلز از این لحظه به بعد تبدیل به یک ناجی میشود، قهرمانی که باید خودش و کوآ را سالم به خانه بازگرداند. آنها بهدنبال پیدا کردن سفینهی نجات، سفری جادهای را با یکدیگر آغاز میکنند و هممسیر یکدیگر میشوند.
در 65 با فیلمی طرفیم که در مفهوم خود المانهایی از ملودرام را دارد و در لایههای روییاش اکشنی است برای بقا. میلز دخترش را از دست داده و کوآ نیز خانوادهاش را. سفر جادهای این دو نفر برای پیدا کردن راه نجات، مفهومی بهغیر از زنده ماندن در بطن خود دارد. این فیلم از ایدهی تکراری جانشینی شخص سوم بهجای فرزند استفاده میکند. میلز نتوانسته دخترش را نجات دهد اما عزماش را بکار میبندد تا کوآ را به سلامت به سیارهی زندگیشان برگرداند. درواقع این تلاشها راهی برای رستگاری میلز است، کاپیتانی که در غیاباش فرزند خود را از دست داده است.
ضعف دیگر 65 ضدقهرمانهایش هستند. مخاطبی که از دههها پیش با دایناسورها و دوران ژوراسیک در فیلمها سروکلهزده و قصههایشان را دنبال کرده، این نوع از درگیری در این پیرنگ برایش چندان جذاب نخواهد بود
کوآ و میلز باتوجه به ماهیت زندگیشان و ایدهی شکلگیری این سفر، آنچنان که باید روابط دراماتیکی را با یکدیگر تجربه نمیکنند. شیمی بینشان خام است و مخاطب نمیتواند درگیر چیزی شود که در میان میلز و کوآ در حال شکلگیری است. همهی آنچه که بین این دو نفر وجود دارد، از ایدهی ابتدایی خلقشده فراتر نرفته و ما نمیتوانیم هیچ پلان مهمی را که تاثیرگرفته از روابط گرم این دو نفر است بیابیم. اگر به میلز و نوع رابطهاش با تنها بازماندهی سفینه دقیق شویم، میبینیم آن درد و رنجی را که میلز حس میکند تبدیل به عشق و پدرانگی نمیشود، درحالی که پیرنگ ایدهی رستگاری را برایش ترتیب داده است.
ضعف دیگر 65 ضدقهرمانهایش هستند. مخاطبی که از دههها پیش با دایناسورها و دوران ژوراسیک در فیلمها سروکلهزده و قصههایشان را دنبال کرده، این نوع از درگیری در این پیرنگ برایش چندان جذاب نخواهد بود. دایناسورهای این داستان، ضدقهرمانهای خوبی نیستند، میلز و کوآ آنچنان که باید درگیرشان نمیشوند و بهراحتی میتوانند این موجودات ناشناخته را از پای درآوردند. حتی سیارکها نیز که ضدقهرمان دیگری برای شخصیتهای فیلم محسوب میشوند و قرار است هرآنچه که در زمین میجنبد را به نابودی بکشانند، وجودشان برای ایجاد ترس و اضطراب در تماشاگر کنشمند نیست.
علت ناتوایی نیروهای شر قصه را میتوان در تمایل فیلمساز به بهرهگیری از عنصر ترس و دلهره جستوجو کرد. فیلم از همان ابتدای سقوط میلز در زمین از فضاسازی فیلمهای دلهرهانگیز و ترسناک استفاده میکند و با اضافه کردن تعلیق و ترس به رویایی میلز و دایناسورها در پی ایجاد یک زیرژانر دیگری برمیآید؛ که این چندگانگی در سبک و ژانر، فیلم را بهسمت سقوط کشانده است. 65 باتوجهبه این رویکرد دچار نوعی چندگانگی میشود، نه میتواند عناصر دلهره را بهخوبی پرداخت کند و بهسمت یک اثر ترسناک برود و نه میتواند یک روایت علمیتخیلی دلانگیز از دوران دایناسورها باشد.
علت ناتوایی نیروهای شر قصه را میتوان در تمایل فیلمساز به بهرهگیری از عنصر ترس و دلهره جستوجو کرد
از طرفی دیگر نیز دنیای ناشناختهای که میلز از آنجا آمده و سبب شکلگیری زیرژانر فضایی در این اثر علمیتخیلی شده قوت چندانی در پیرنگ ندارد و تماشاگر نسبت بهش بیگانه است. همانطور که در ابتدای این مطلب گفته شده ایدهی یک فرازمینی که کاملا به ما شباهت دارد و 65 میلیون سال پیش زیست میکرده، خیلی جذاب است، یک ایدهی پتانسیلدار و کاملا بدیع که میتوانست برای خودش دنیای جذاب را در این فیلم خلق کند اما فیلمساز با سطحینگری ترجیحاش این است که تنها پایان قصه را رقم بزند.
در میانهی ضعف در سبک روایی، این عناصر سبک بصری است که بسیار چشمنوازی میکند. جلوههای ویژهی کامپیوتری آنقدری دقیق کار میکنند که تماشاگر شاید تاکنون دایناسورهایی به این تمییزی ندیده باشد. فیلم 65 از آن فیلمهایی است که نه میشود بهش خیلی دلخوش کرد و نه میشود کاملا نادیدهاش گرفت. فیلم برای آن دسته از مخاطبانی که طرفدار جلوههای ویژهی میدانی و گرافیکی هستند، مناسب است.
نظرات