نویسنده: مریم اصلانی
// پنجشنبه, ۲۷ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۵۹

داستان درختان والینور در جهان ارباب حلقه ها چیست؟

این روزها که اخبار مربوط‌به سریال حلقه‌های قدرت مورد توجه قرار گرفته و واکنش‌های متفاوتی را میان طرفداران آثار تالکین برانگیخته است، بی‌مناسبت نیست کمی بیشتر با جهان حماسی و زاییده خیال این نویسنده شهیر آشنا شویم. با زومجی همراه باشید.

در ارباب حلقه‌های تالکین، طبیعت نمودی خاص دارد و دراین بین، درختان جذابیتی دو چندان پیدا کرده‌اند. از درخت سفید گوندور تا جنگل‌های متراکم لوتلورین و البته انت‌های سیاه بیشه که همگی به شکلی برجسته در این حماسه‌ی خیال‌انگیز جلوه‌گری می‌کنند. اما مخاطبان سه‌گانه‌های جذاب ارباب حلقه‌ها و هابیت، شانس آشنایی با درختان جادویی والینور را پیدا نکردند. نمادی ماندگار از دو درخت جادویی طلایی و نقره‌ای رنگ که مدت‌ها قبل از ساخت حلقه یگانه و شروع ماجراجویی‌های فرودو بگینز نابود شدند.

دو درخت والینور یکی از طلا و دیگری از نقره بود، درختانی باشکوه که منبع نور و روشنایی این شهر بودند. شاید به‌همین خاطر بود که پس از نابودی دو لامپ بزرگ و نورانی، این دو درخت به‌عنوان تنها منبع نور در آردا (زمین) شناخته می‌شدند. اما ملکور و انگولیانت به‌دنبال ازبین‌بردن درختان والینور بودند و درنهایت با از بین رفتن درختان، سرانجام خورشید و ماه جایگزین آن‌ها شدند. در ادامه به معرفی خالق این دو درخت و همینطور کسانی که آن‌ها را نابود کردند می‌پردازیم.

یاوانا، ایزد بانویی که درختان والینور را خلق کرد

چه کس خالق دو درخت والینور بود؟

درختان از آهنگی که به‌وسیله‌ی یاوانا (Yavanna)، والار میوه‌ها و همه‌ی چیزهای درحال رشد خوانده می‌شد، خلق شدند. پس ازاینکه ملکور دو منبع نور عظیم را از بین برد، آردا برای مدتی در تاریکی فرو رفت. سپس والار به آمان بازگشته و والینور را شکل دادند و دو درخت طلایی و نقره‌ای را خلق کردند تا نور بر این سرزمین بتابد.

بدنیست بدانید وقتی والار وارد آردا شد، آن را صاف و بی‌جان و بدون هیچ ویژگی جغرافیایی خاصی دید. شکل اولیه آردا که به وسیله والار انتخاب شد، یک قاره متقارن بود. والار که به نور و درخشندگی نیاز داشت، نور مه‌آلودی که زمین بایر را در برگرفته بود پیدا و آن را جمع کردند. سپس این نور را در دو لامپ بزرگ متمرکز کردند که از آن‌ها با نام لامپ‌های والار یاد می‌شود. یکی «ایلوین» (Illuin) یا آبی آسمانی بود که در انتهای شمالی آردا قرار داشت و دیگری «اورمال» (Ormal) یا طلایی بود که در قسمت جنوب واقع شده بود. این دوران به بهار آردا معروف بود. اما با نابودی لامپ‌های بزرگ نورانی، جهان یک بار دیگر در تاریکی فرو رفت.

یاوانا به درختان والینور جان بخشید و نینا با اشک‌های خود آن‌ها را آبیاری کرد تا روشنی بخش والینور باشند

سپس یاوانا این دو درخت را در «ازلوهار» (Ezellohar) که تپه‌ای سرسبز در خارج از شهر والار بود، جان بخشید. والمار محل اقامت اولیه والار و مایاها بود که در بخش مرکزی آمان قرار داشت. در همین‌جا بود که نیِنا، والار غم و اندوه، این درختان درحال رشد را با اشک‌های خود آبیاری کرد. نام درخت طلایی «لارولین» (Laurelin) بود که جنسیت آن را ماده در نظر گرفتند، درحالی که درخت نقره‌ای «تلپریون» (Telperion) نامیده شد و ظاهرا نر بود. هر درخت به مدت هفت ساعت با طلوع/ غروب خورشید همپوشانی داشت. واردا ملکه والار، با شبنمی که از روی برگ‌های این درختان جمع‌آوری می‌کرد، ستاره‌ها را خلق کرد. نکته جالب اینجا است که دو درخت والینور در پس زمینه اولین تصویر از تیزر آمازون از سری جدید ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت قابل مشاهده است و همین امر تا مدتی علاقمندان دنیای تالکین را در مورد بازه تقریبی مدنظر سریال به شک انداخته بود. چون درختان در عصر اول سرزمین میانه از بین رفته و نشانی از آن‌ها باقی نمانده بود.

تالکین هیچ‌گاه به‌صورت مشخص در مورد ابعاد این درختان صحبت نکرد، اما از آنجایی که آن‌ها با نور خود تمام والینور را روشن می‌کردند، می‌توان حدس زد که آن‌ها باید درختانی بسیار عظیم‌الجثه می‌بودند. منبع الهام او برای خلق این دو درخت، افسانه‌های قرون وسطایی بود که از ماه و خورشید به‌عنوان دو درخت نام می‌بردند. در یکی از این متون قدیمی انگلیسی زبان متعلق به قرن دوازده میلادی به نام «عجایب یا شگفتی‌های شرق» (The Wonders of the East) می‌خوانیم که اسکندر مقدونی به بهشت سفر کرده و آن‌جا دو درخت جادویی می‌بیند.

انگولیانت و ملکور در زمان نابودی دو درخت والینور

چه کسی مسئول نابودی دو درخت والینور بود؟

والار فاسد ملکور و انگولیانت که یک عنکبوت غول‌پیکر بود، عامل اصلی نابودی دو درخت جادویی والینور هستند. ملکور که از الف‌ها و از والار متنفر بود، پس سال‌ها نقشه کشید تا دو لامپ بزرگ و بعدا دو درخت نورافشان را نابود کند.

انگولیانت موجود باستانی ساکن امان، دارای قدرتی منحصربه‌فرد به نام« Unlight» بود، ردای تاریکی که نور و روشنایی را می‌بلعید. درحالی که والار و الف‌ها درحال جشن گرفتن یک شاهکار بودند، ملکور و انگولیانت خود را به کمک نور به درختان نزدیک کردند. سپس ملکور با استفاده از نیزه سیاه رنگ خود به هر دو درخت ضربه زد، به‌طوری که شیره درختان همچون جویباری از خون به زمین ریخت. سپس انگولیانت با حرصی سیری ناپذیر از شیره درختان نوشید و نوشید تازمانی که آن‌ها پژمرده شدند، درحالی که خود عنکبوت هم بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد.

والار و الف‌های والینور ناگهان خود را دوباره درمیان تاریکی دیدند، درحالی که به‌شدت برای نابودی دو درخت جادویی غرق در غم و اندوه بودند. یاوانا سعی کرد دوباره آن‌ها را به زندگی برگرداند و نینا قطرات اشک خود را صرف آبیاری آن‌ها کرد تا اینکه آخرین گل تلپریون و میوه لورلین را تداعی کرد.

نقاشی از درختان والینور-تلپریون و لورلین

چه اتفاقی برای نور دو درخت افتاد؟

وقتی دو درخت درخشان و جادویی ناپدید شدند، نور آن‌ها به‌صورت کامل از بین نرفت، بلکه ازطریق منابعی که قبل و بعد از نابودی آن‌ها ایجاد شده بود روشن ماند. به این ترتیب والار خورشید را از آخرین میوه لورلین و ماه را از واپسین گل تلپریون خلق کرد. خورشید یا آرین و ماه یا تیلیون همچنین جنسیت درختان مربوط‌ به خود را حفظ کردند و اینگونه است که در افسانه تالکین برای نام بردن آن‌ها از ضمیر مذکر یا مؤنث استفاده می‌شود.

پرواضح است که آرین و تیلیون از نظر قدرت، نیرویی به مراتب کمتر از دو درخت جادویی داشتند، بااین‌حال تولد آن‌ها یک شکست بزرگ و قابل‌توجه برای ملکور به شمار می‌رفت که به‌دنبال راهی برای جنگ با الف‌ها و غلبه بر‌ آن‌ها در سرزمین میانه بود.

3 جواهر درخشان و گرانبهای سیلماریل که فئانور آنها را ساخته بود

سیلماریل‌ها

الفی به نام نولدور فئانور (Ñoldor Fëanor) موفق شد نور این دو درخت را در سیلماریل‌ها به تصویر بکشد، سه جواهر باشکوه که تمایل برای تصاحب آن‌ها باعث هزاران سال جنگ و خونریزی در سرزمین میانه شد. تمایل ملکور به دراختیار داشتن این سه جواهر هم باعث شد که او درهمان وهله‌ی اول کمر به نابودی دو درخت جادویی ببندد.

از سه سیلماریل، دو جواهر به‌وسیله‌ی نوادگان فئانور در اقیانوس و درگودال آتش گم شدند. سومین جواهر توسط ارندیل (Eärendil) به والینور بازگردانده شده و مبدل به یک ستاره شد.

موهای گالادریل منبع ساخت سه سیلماریل بود

موهای گالادریل

در دنیای افسانه‌ای تالکین، داستان‌های زیادی در مورد موهای طلایی نقره‌ای رنگ باشکوه گالادریل گفته شده است. در کتابی همچون داستان‌های ناتمام (The Unfinished Tales) می‌خوانیم که الف‌ها باور داشتند نور دو درخت درمیان تارهای گیسوان گالادریل به دام افتاده‌‌اند.

موهای گالادریل همچنین به احتمال زیاد همان منبع الهامی بود که فئانور را تشویق کرد ماهیت نور دو درخت را در قالب سه جواهر درخشان سیلماریل جانی دوباره ببخشد. فئانور سه بار از این الف بانو درخواست کرد تارهای مویش را به او بدهد و هر سه بار گالادریل این درخواست را رد کرد. نکته جالب اینکه هزاران هزار سال بعد و زمانی‌که دورفی به نام گیملی چنین درخواستی از او کرد، این‌بار گالادریل دست رد به سینه او نزده و درخواستش را اجابت کرد به طوری که دیگر الف‌ها را شگفت‌زده کرد.

تلپریون و لاورلین در آردا

آیا ردپای درختان والینور در آردا باقی ماند؟

اگرچه لارولین و تلپریون مدت‌ها قبل از بین رفته و مرده بودند، اما ملکور موفق نشد ردپای آن‌ها را در آردا به‌صورت کامل از بین ببرد. تلپریون فرزندانی داشت که در طول قرون اول، دوم و سوم به‌صورت درختانی جادویی به زندگی خود ادامه دادند. از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

گالاتیلیون سلبورن

الف‌های والینور این دو درخت و به‌خصوص تلپریون را بسیار دوست داشته و حتی می‌توان گفت آن را می‌پرستیدند. به‌ خاطر این عشق عمیق، یاوانا تصمیم گرفت هدیه‌ای به آن‌ها بدهد و اینگونه گالاتیلیون را خلق کرد. درختی شبیه تلپریون با این تفاوت که نشانی از نور درخشان آن نداشت. گالاتیلیون در شهر الف‌ها به نام تیریون کاشته شده و نهال‌های زیادی از آن گرفته شد که یکی از آن‌ها در «تول ارِسی» (Tol Eressëa) یا جزیره تنها کاشته شد بعدها به درخت معروفی به نام «کلبون از آمان» (Celeborn of Aman) معروف شد.

نیملوت در نومه نور هم از یکی از نهال‌های کلبورن رشد کرد. پادشاهان نومنور در طول عصر دوم از آن مراقبت کردند، درحالی که برخی دیگر درخت را نادیده گرفتند. تااینکه سرانجام به اصرار سائورون پادشاه نومه‌نور «آر-فارازون» (Ar-Pharazôn) بانی نابودی این درخت شد. البته ایسیلدور موفق شد یکی از میوه‌های نیملوت را قبل از نابودی نجات دهد.

درختان طلایی و نقره ای تلپریون و لارولین

چهار درخت سفید گاندور

اولین درخت سفید از همان میوه نیملوتی که ایسیلدور نجات داده بود، رشد کرد. او آن را در میناس ایتیل کاشت که به‌دست سائورون افتاده و بعدها به میناس مورگول تبدیل شد. خوشبختانه ایسیلدور یک نهال دیگر از درخت را با خود برد، چون سائورون به محض تصرف میناس ایتیل سایر درختان را از بین برد.

ایسیلدور دومین درخت سفید را در میناس آنور کاشت که تا زمان شیوع طاعون بزرگ در اواسط عصر سوم به حیات خود ادامه داد. پس از آن نهال دیگری کاشته شده و این سومین درخت سفید هم به رشد خود ادامه داد، تااینکه سلسله پادشاهان نومه نور از بین رفت و جای آن‌ها را پیشکاران گاندور گرفتند. آن‌ها درخت را به حال خود رها کردند تا به‌صورت نمادین نشان دهند که در انتظار بازگشت پادشاه هستند.

چهارمین درخت سفید گاندور در سال به تخت نشستن آراگورن، شکوفه داد

زمانی‌که آراگورن بالاخره حق خود را پس گرفته و تاج پادشاهی را برسر گذاشت، یک نهال دیگر از درخت سفید را در «میندولوئن» (Mindolluin) کشف کرد. به‌همین خاطر او سومین درخت سفید مرده را به خانه مردگان میناس تریت یا همان دخمه سلطنتی برده و نهال تازه کشف شده را به‌جای آن کاشت. به این ترتیب چهارمین و آخرین درخت سفید گاندور در سالی که آراگورن مراسم تاجگذاری خودرا برگزار کرد، به شکوفه نشست.

درختان والینور که روشنایی بخش آمان بودند

دراینجا به پایان داستان درختان شگفت‌انگیز والینور می‌رسیم که در زمان حیات‌شان به آردا روشنی می‌بخشیدند و تا مدت‌ها پس از مرگ هم به اشکال خود نشانه‌ای از امید در قلب ساکنان این سرزمین باقی گذاشتند.

آیا پیش از این داستان درختان والینور را شنیده بودید؟ تااینجا کدام جنبه از آثار تالکین توجه شما را به خود جلب کرد؟ به‌نظر شما سریال آمازون می‌تواند دنباله‌ای شایسته برای مجموعه‌های محبوبی همچون ارباب حلقه‌ها و هابیت باشد؟ خوشحال می‌شویم نظرات و دیدگاه‌های خود را با ما و دیگر دوستان‌تان هم درمیان بگذارید.


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده