آیا برای شما هم پیش آمده است که بعد از تماشای انیمیشن کورالین یا خواندن کتاب آن، حس کنید که چیزی در مورد پایانبندی آن با عقل جور در نمیآمد؟ انگار هنوز حقایقی در پشت پرده پنهان شده بود. اگه این فکر را داشتید، تنها نیستید. برای سالها طرفداران کورالین به تئوریپردازی در مورد اتفاقات و پایانبندی پرداختند که در ادامه میخواهیم به مهمترین آنها بپردازیم. اما در ابتدا، برای یادآوری بهتر است خلاصه داستان آن را با هم مرور کنیم.
در ادامه وقایع انیمیشن و کتاب کورالین فاش خواهد شد
خلاصه داستان انیمیشن کورالین
انیمیشین Coraline ماجرای دختری به نام کورالین (نه کارولاین!) را دنبال میکند که همراه با خانوادهاش به خانهی جدیدی نقل مکان میکنند. پدر و مادر کورالین سخت مشغول کارهایشان هستند و برای همین چندان توجه زیادی به دخترشان نشان نمیدهند.
در جریان گشت و گذار در خانهی جدیدشان، کورالین دریچهای مرموز پیدا میکند که پشت آن با آجر پوشیده شده است اما قرار نیست تا همیشه اینگونه بماند؛ چرا که در شب کورالین در کمال تعجب با یک راهروی نورانی به مکانی دیگر روبهرو میشود.
کورالین کنجکاو داستان با عبور از این راهرو به مکانی مشابه خانه خودشان با تفاوتهای جزئی میرسد. ماجرا وقتی عجیبتر میشود که قهرمان داستان با همزادهای پدر و مادر خودش که فقط جای چشمهایشان دکمه دارند ملاقات میکند. آنها خودشان پدر و مادر دوم کورالین معرفی میکند و از او پذیرایی جانانهای میکنند؛ چیزهایی که پدر و مادر واقعی کورالین به خاطر مشغله زیادشان چندان برآورده نمیکردند.
بلدام با دوختن دکمه به جای چشمهای بچهها روح آنها را اسیر میکند
مشخص است که یک جای کار میلنگد و دیر یا زود حقیقت ماجرا آشکار میشود. مادر دوم کورالین به او میگوید که اگر میخواهد همیشه آنجا بماند باید جای چشمهایش دکمه بدوزد. البته که کورالاین موافقت نمیکند و به دنبال آن کم کم همه چیز ظاهر زیبا و فریبندهاش را از دست میدهد و چهره واقعی خودش را میگیرد. حالا کورالین باید همه سعی خود را بکند که خود را نجات دهد تا برای همیشه در دنیای مادر دوم، که اسم واقعیاش بلدام است، گرفتار نشود.
تفاوت بین کتاب و فیلم کورالین
انیمیشن کورالین در واقع از روی کتابی به همین نام نوشته نیل گیمن ساخته شده است. گیمن در واقع با هدف گفتن یک داستان، این کتاب را برای دختر کوچکش که عاشق قصههای ترسناک بوده نوشته است. شاید جالب باشد بدانید کلمه کورالین در واقع یک اشتباه تایپی بوده که به مذاق نیل گیمن خوش آمده است و بنابراین او تصمیم گرفته همین اسم را نگه دارد. تفاوتهای ریز و درشت بین کتاب و فیلم باعث شده است که تجربه هر دوی آنها کاملا منحصر به فرد باشد.
اما چه تفاوتهایی بین فیلم و کتاب وجود دارد؟ از اصلیترین تفاوتها میتوان به نبودن وایبی و مادربزرگش اشاره کرد. همچنین در کتاب خبری از عروسکی که بلدام به واسطه آن جاسوسی کورالین را میکند نیست.
شاید برایتان سوال باشد که بین کتاب و انیمیشن، کدامیک ترسناکتر است؟ به عنوان کسی که هم کتاب را خوانده و هم انیمیشن را دیده است، میتوانم بگویم که کتاب چند مرحله ترسناکتر است و دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد. به عنوان مثال در بخشی از کتاب بلدام میگوید که با دستهای خودش مادرش را در قبر گذاشته است و هنگامی که مادرش سعی کرده است خودش را بالا بکشد، او را سر جاش برگردانده است! همچنین در بخش پایانی کتاب و زمانی که کورالین گربه را به سمت بلدام پرتاب میکند، مایع سیاه رنگی از صورت زخمی بلدام جاری میشود.
با این حال ترسناکترین قسمت کتاب مربوط به تونلی میشود که دو دنیا را به هم مرتبط میکند. در کتاب نه تنها خبری از یک راهروی بنفش و زیبا نیست، بلکه با یک راهروی تاریک روبهرو هستیم. طبق توصیفهای کورالین انگار تونل زنده است، از حضور او کاملا خبر دارد، دیوارهی آن گرم و از پشم پوشیده شده است. در واقع انگار این موجود از بلدام هم قدیمیتر و ترسناکتر است.
حقایق پنهان انیمیشن کورالین
همسایههای کورالین از بچههای گمشده اطلاع داشتند
هنگامی که کورالین پس از گم شدن پدر و مادر واقعیاش به خانه همسایههایش، خانم فورسیبل و اسپینک میرود، ظرفهای آبنباتی میبینیم که بالای هر کدام یک تاریخ درج شده است. ۱۹۲۱، ۱۹۳۶ و ۱۹۶۰؛ به عقیده طرفداران این تاریخها دقیقا سال گم شدن قربانیهای دیگر بلدام هستند. کورالین در بخشی از کتاب و فیلم با این بچهها ملاقات میکند و لباس و طرز حرف زدن آنها با دورهای که در آن زندگی میکردند مطابقت دارد.
مادربزرگ وایبی برای نجات نوهاش کورالین را قربانی کرد
در انتهای انیمیشن متوجه شدیم که خواهر دوقلوی مادربزرگ وایبی یکی از قربانیهای بلدام بوده است. بر اساس این تئوری، مادربزرگ وایبی از ترس از دست دادن نوهاش تصمیم میگیرد تا خانهاش را به یکی از خونوادههایی که بچه دارند اجاره دهد. به این ترتیب آن کودک به جای وایبی قربانی میشد.
اما این نظریه از کجا نشات میگیرد؟ وایبی از نقل مکان کردن خانواده کورالین تعجب کرده بود و به کورالین گفت که مادربزرگش هیچگاه به خانوادههایی که بچه داشتند خانهاش را اجاره نمیداده است و هیچوقت هم دلیلی برای این کار مشخص نشد.
دریچه، راه اصلی برای ورود به دنیای بلدام نبود
یکی از معروفترین نظریههای کورالین این است که در اصل چاهی که کورالین پیدا میکند راه اصلی برای ورود به دنیای بلدام بوده است. وایبی در حرفهایی که به کورالین میزند میگوید که اگر کسی به درون چاه بیفتد حتی وسط روز آسمان پرستاره را میبیند. اگر دقت کرده باشید در دقایق اولیه انیمیشن عروسک از سمت یک آسمان پرستاره به دست بلدام برسد.
دور این چاه مرموز را حلقهای از قارچها پوشانده است. بر اساس افسانهها، وارد شدن به این حلقه که حلقه پری (Fairy Ring) نام دارد، عواقب ناخوشایندی مانند ناپدید شدن و گرفتاری ابدی در دنیای پریها به دنبال داشته باشد. این دقیقا همان کاری است که کورالین از روی بیحواسی انجام میدهد.
ماهیت اصلی بلدام
شاید انتظار داشتید که در پایان کتاب یا انیمیشن به پیشزمینهای از بلدام اشاره شود اما قصه به سر رسید و هیچ اشارهای به این موجود مرموز نشد. در واقع نویسندهها آن را بر عهدهی بیننده و خواننده گذاشتهاند. اینجا است که خلاقیت طرفداران کورالین گل کرده و نظریههای مختلفی در مورد ماهیت واقعی بلدام بیان شده است. در حالی که برخی او را یک جادوگر میدانند، عدهی دیگر معتقد هستند که او هم یک انسان بوده که درون چاه افتاده و نتوانسته خودش را نجات دهد. با این حال یکی از معروفترین نظریهها به پری بودن بلدام اشاره دارد.
این نظریه از شعری فرانسوی به نام La Belle Dame Sans Merci که معنای زن زیبای بیرحم را دارد نشات میگیرد. در این شعر شوالیهای عاشق زنی میشود غافل از اینکه بداند او یک پری است. شوالیه در نهایت روحش در دنیای پری گرفتار میشود و جانش را از دست میدهد. شباهت این شعر با داستان کورالین در این است که پری شعر و بلدام، هر دو به عشق قربانیانشان نیاز داشتند و در نهایت روح آنها را از آن خود میکردند. یعنی قربانیانشان باید با خواسته خودشان به آنها عشق میدادند.
پایان فیلم در واقع خوش نبود
داستان کورالین ظاهرا به خوبی و خوشی به پایان رسید. کورالین موفق به شکست دادن بلدام شد و نه تنها روح قربانیهای قبلی او را آزاد کرد، پدر و مادرش را هم نجات داد و همه با هم تا ابد با خوشی زندگی کردند. اما، نشانههایی وجود دارد که از حقیقتی تاریک پشت این پایان خبر میدهد. در واقع این نشانهها آنقدر قوی هستند که اکثر طرفداران کورالین معتقدند که پایان فیلم خوش نبوده است.
کورالین وقتی به دنیای بلدام میرفت همانجا میخوابید اما روز بعد در دنیای واقعی از خواب بیدار میشد. ما هیچوقت ندیدیم که کورالین وسط شب از خواب بیدار شود و به اتاق اصلی خودش برگردد. یا اصلا چرا باید این کار را بکند؟ بر اساس این موضوع، نظریهای هست که بیان میکند کورالین اولین باری پایش را به دنیای بلدام گذاشت برای همیشه آنجا گرفتار شد و برگشتن به دنیای خودش توهمی بیش نبوده و بار هر بار خوابیدن به یک سطح عمیقتر میرفته است.
اکثر طرفداران کورالین معتقدند که پایان فیلم خوش نبوده است
وقتی کورالین از هدف اصلی بلدام باخبر میشود و به کمک وایبی از دست وایبی فرار میکند، متوجه میشود که بلدام پدر و مادر واقعیاش را زندانی کرده است. آنها از کورالین درخواست کمک میکنند و برای همین قهرمان داستان ما مجبور میشود برای بار دیگر به دنیای بلدام برگردد که هم پدر و مادرش و هم روح قربانی قبلی بلدام را نجات دهد.
نکتهی قابل توجه این است که چرا باید در دنیای واقعی جادویی وجود داشته باشد اگر همین الان هم دنیای واقعیای در کار نباشد؟ جدا از آن، یک پدر و مادر اصولا همه تلاششان را میکنند که فرزندشان را از خطر دور کنند نه اینکه از او درخواست کنند که خودش را در دل خطر بیندازد. طرفداران معتقدند که همهی اینها بخشی دیگری از نقشه بلدام و بازیهای ذهنی او بوده است تا کورالین را برگرداند یا حداقل این توهم را به کورالین بدهد. این نظریه بین طرفداران حسابی معروف است که کورالین هیچگاه از دنیای بلدام فرار نکرد.
مشتاق شنیدن نظریههای شما هستیم. آیا کتاب را مطالعه کردهاید؟ یادتان نرود که نظرات خود را با ما در میان بگذارید.