پیش نمایش بازی The Evil Within 2
تهیه لیستی از بازیسازان بزرگ که آثار بزرگی خلق کردهاند، کار خیلی سختی نیست. اما وقتی بخواهیم لیستی از بازیسازانی داشته باشیم که تاثیر بسیار مهمی روی صنعت بازیهای ویدیویی گذاشتهاند، پیدا کردن اسامی به مراتب کار خیلی سختی میشود. اما نه فقط به دلیل علاقه شخصی بلکه به دلایلی غیرقابل انکار، شخصا شینجی میکامی را یکی از تاثیرگذارترین بازیسازان تاریخ میدانم. چرا که اولا وی با خلق بازی رزیدنت ایول، تعریف جدیدی از بازیهای ترسناک ارائه کرد که بعدا خیلی بازیهای کوچک و بزرگ دیگر از آن الهام گرفتند. از آن طرف وی یک بار دیگر با ساخت بازی Resident Evil 4، چیزی را که خودش خلق کرده بود به شکل بهتری تغییر داد و دوباره استانداردهای جدیدی چه در زمینه گیمپلی و چه در زمینه روایت داستان برای این ژانر تعریف کرد. به همین دلیل هم بعد از جدا شدن میکامی از کپکام و سری رزیدنت ایول، این مجموعه هرگز نتوانست به آن شکوه سابقش برگردد.
با این حال میکامی پس از جدا شدن از کپکام، رویاهای دیگری در سر داشت؛ رویاهایی که در سال ۲۰۱۴ منجر به خلق بازیای به اسم The Evil Within شدند که به شخصه در آن سال اشتیاق خیلی زیادی برای تجربه آن داشتم. اما راستش را بخواهید، یا انتظار من از این بازی خیلی زیاد بود یا اینکه واقعا بازی، همانطور که رضا حاجمحمدی هم در مطلبی به آن اشاره کرده است، آن تجربهای که میخواستیم نبود. درست است که امضای شینجی میکامی را میشد کاملا در این اثر دید و بازی مخصوصا از حیث گیمپلی حرفهای زیادی برای گفتن داشتن، اما حداقل از حیث داستانی The Evil Within با آن شاهکاری که انتظار داشتیم فاصله داشت. دلایل زیادی را میتوان برای این موضوع مطرح کرد؛ برای مثال خیلیها انتظار داشتیم The Evil Within از حیث داستانی چیزی در حد و اندازههای رزیدنت ایول 4 باشد اما شاید هم انتظار ما بیجا بود چرا که نه شخصیت سباستین آن محبوبیت لئون اس کندی را داشت و نه آن پیشبینه پربار این شخصیت را که در طول سالها با آن آشنا شده بودیم، یدک میکشید. علاوه بر آن جهان بازی هم فرسنگها با دنیای بزرگ و محبوب سری رزیدنت ایول فاصله داشت و به همین دلیل هم شاید بهتر بود The Evil Within را به چشم یک اثر نوپا ببینیم و انتظاراتمان را در این حد نگاه داریم. اما از نسخه اول بازی که بگذریم، به نسخه دوم میرسیم که کمتر از یک هفته دیگر منتشر خواهد شد؛ بازیای که انتظار میرود بتواند مشکلات نسخه قبلی را برطرف کرده یا به حداقل برساند.
داستان The Evil Within 2 در مقایسه با نسخه اول سرراست و قابل فهمتر خواهد بود و از طرفی دیگر شاهد پیچشهای مختلفی در آن خواهیم بود
البته باید به این موضوع اشاره کرد که شینجی میکامی دیگر شخصا وظیفه ساخت این بازی را برعهده ندارد و جان جوهاناس، فردی که بستههای الحاقی نسخه قبلی را ساخته بود، کارگردان اصلی بازی است. البته میکامی کاملا روی پروسه ساخت بازی نظارت داشته و تهیهکننده این اثر هم به شمار میرود. میکامی چندی پیش در مصاحبهای اعلام کرده بود که باید به بازیسازهای جوان فرصت انجام کارهای بزرگ داده شود و به همین دلیل هم وی شخصا ساخت بازی را برعهده نگرفته است. علاوه بر این، همین مساله باعث شده تا میکامی زمان بیشتری برای مدیریت استودیو تانگو گیم ورکز داشته باشد.
اما از بحث خود میکامی که بگذریم، به The Evil Within 2 میرسیم و در این مطلب مروری بر اطلاعات و ویژگیهای این بازی خواهیم داشت. پیش از E3 2017 هم شایعههای زیادی پیرامون این بازی وجود داشت و حتی یک سال زودتر هم منتظر بازی بودیم، با این حال در نهایت در کنفرانس بتسدا در نمایشگاه E3 امسال بود که بازی با تریلر عجیب و مرموزی رونمایی شد. زومجی پیش از این در مقالهای به طور مفصل به داستان نسخه اول اشاره کرده و دلیلی ندارد دوباره آن را شرح دهیم، اما داستان نسخه دوم، با فاصله چند سال از وقایع قسمت قبلی آغاز میشود. سباستین اتفاقاتی را که در قسمت قبلی برایش افتاده بودند، برای خیلیها تعریف کرده اما تقریبا هیچکس حرف وی را باور نکرده است. حتی همین مساله باعث شده تا وی شغل خودش را هم از دست بدهد و به نوشیدنیهای الکلی اعتیاد پیدا کند. راستش را بخواهید وضعیت سباستین در اوایل نسخه دوم، یادآور شرایط مکس پین در Max Payne 3 است. اما میکامی و دوستانش چه خوابی برای سباستین دیدهاند که بتواند دوباره او را دست به اسلحه کرده و به دنبال ماجراجویی بفرستد؟ جواب این سوال لیلی، دختر سباستین است؛ دختری که سباستین همیشه تصور میکرد در اثر آتش سوزی کشته است اما سه سال پس از وقایع نسخه اول، جولی کیدمن، همکار سابق سباستین، روزی به سراغ وی رفته و به او میگوید که لیلی هنوز زنده است.
در اصل، سازمان موبیوس از لیلی به عنوان یک موش آزمایشگاهی استفاده کرده و با ذهن او، دنیای STEM یونیون را خلق کرده است. حال سباستین برای اینکه بتواند دخترش را نجات دهد، باید وارد این دنیای مجازی شده و خطرات زیادی را پشت سر بگذارد. درست است که داستان نسخه قبلی هم جذابیتهای خاص خودش را داشت، اما موردی که باعث شده بود تا شخصا نتوانم ارتباط خیلی خوبی با داستان قسمت قبلی برقرار کنم، مشخص نبودن انگیزههای سباستین بود. در واقع انگار شخصیت اصلی بازی به شکلی ناخواسته وارد یک جهان متفاوت شده بود که حتی خودش هم دقیقا نمیدانست چرا آنجا است و چه هدفی دارد. همین هم باعث شده بود تا مخاطب هم نتواند آنطور که باید و شاید با این شخصیت ارتباط برقرار کند. اما به نظر میرسد در The Evil Within 2، این مشکل تا حد زیادی برطرف شده است. چرا که این بار نه کسی سباستین را مجبور به کاری کرده و نه وی بازیچه یک سری افراد دیگر قرار گرفته است، بلکه این بار سباستین با خواست خودش و برای نجات دخترش، تنها فردی که واقعا برایش مهم است، وارد این جهان خطرناک شده و به استقبال کابوسهای مختلفی میرود. پس حداقل داستان بازی پتانسیل این را دارد که به مراتب بهتر و عمیقتر از نسخه قبلی شود و حتی کاری کند که شخصیت اصلی بازی هم به فرد محبوبترین بین گیمرها تبدیل شود.
شینجی میکامی چندی پیش در توصیف داستان بازی، گفته بود که در بخشهای ابتدایی The Evil Within 2، بیشتر شاهد تلاش سباستین برای بقا در جهانی بیرحم خواهیم بود. با این حال هرچه به اواخر بازی نزدیکتر میشویم، بار احساسی بازی سنگینتر از قبل میشود و حتی در اواخر بازی، کار به جایی میرسد که شاید گیمر نتواند جلوی اشکهایش را بگیرد. وی همچنین به این موضوع هم اشاره کرده بود که شاید در بازی شاهد بیش از یک آنتاگونیست یا شخصیت منفی باشیم. البته اطلاعات بیشتری در این موارد ارائه نشده و باید منتظر ماند و دید که بازی چطور قرار است اشک ما را در بیاورد و آنتاگونیستهای آن چه افرادی خواهند بود. همچنین آخرین مورد در رابطه با داستان بازی، این است که در طول داستان، شاهد پیچشهای مختلفی خواهیم بود؛ پیچشهایی که باعث میشوند داستان بازی حالتی سطحی نداشته باشد و همهچیز طبق انتظار مخاطب پیش نرود. از طرفی دیگر سازندهها وعده دادهاند داستان بازی، قابل فهمتر از نسخه قبلی باشد و روایت آن آنقدر پیچیده نشود که فهم داستان برای خیلیها کار دشواری شود. در مجموع داستان بازی، حداقل این پتانسیل را دارد که یک سر و گردن از داستان نسخه قبلی بهتر باشد و باید تا انتشار بازی صبر کنیم و ببینیم که آیا این وعدهها در عمل هم اجرایی خواهند شد یا خیر.
ترس موجود در بازی فقط از نوع جامپ اسکر و خشونت و خون و خونریزی نخواهد بود و شاهد جنبه دیگری از ترس یعنی وحشت روانی نیز در The Evil Within 2 خواهیم بود
اما مساله دیگری که شاهد پیشرفت بسیار زیاد آن در The Evil Within 2 خواهیم بود، گیمپلی بازی است. اولین موضوعی که در این رابطه اهمیت دارد، این است که سازندهها دو شیوه کنترل برای این بازی طراحی کردهاند. اولی همان شیوه کنترلی که در نسخه قبل هم شاهد آن بودیم و دومی کنترلی که به استناد افرادی که شانس تجربه بازی را پیش از عرضه داشتهاند، بسیار روانتر و بهتر از حالت کنترل پیشفرض بازی است. پس اگر شما هم این مشکل را داشتید که حس میکردید کنترلهای The Evil Within تا حدود زیادی خشک هستند، باید خوشحال باشید که این مساله در نسخه دوم بهتر شده است. مورد بعدی که از قضا میکامی هم تاکید زیادی در صحبتهایش روی آن داشته، مساله اکتشاف است. در اصل میکامی طی مصاحبهای، اعلام کرده بود که نسخه اول The Evil Within شبیه به یک جاده یک طرفه بود که گیمر در آن فقط رو به جلو هدایت میشد تا به پایان بازی برسد. اما نسخه دوم، این چنین نخواهد بود و جهان بازی به مراتب بزرگتر و وسیعتر از قسمت قبلی است و از آن مهمتر، اینکه با گردش در این جهان آیتمهای باارزش و بسیار مهمی دریافت خواهید کرد که همین باعث خواهد شد دلتان بخواهید گوشه کنار محیطها را به دقت گشته و شانس خود را برای پیدا کردن آیتمها امتحان کنید.
البته اکتشاف در بازی و محیطها، فقط جنبه طولانیتر کردن بازی را ندارد و امری بسیار مهم و حیاتی است. چرا که جهان یونیون، به مراتب بیرحمتر از جهان نسخه اول بازی است و خطرات زیادی از دشمنان معمولی در انواع مختلف گرفته تا باسهای متنوع در بازی انتظاراتان را میکشند. حال برای اینکه بتوانید در این دنیا بیرحم زنده مانده و در نهایت به سرنوشت دختر شخصیت اصلی پی ببرید، باید تجهیزات و مهمات کافی را داشته باشید که از قضا در بازی کمیاب هم هستند و اکتشاف محیطها و گشتن گوشه کنار نقشه با دقت زیاد، تنها شانس اصلی شما برای پیدا کردن مهمات و موارد دیگر است. علاوه بر این در بازی شاهد یک حالت ساخت و ساز هم هستیم که در آن میتوانید با استفاده از آیتمهایی که پیدا کردهاید، مهمات و موارد دیگر را بسازید. قسمت ساخت و ساز هر زمان که اراده کنید در دسترس است اما اگر این کار را در میزهای کاری که در مناطق مختلف وجود دارند انجام دهید، به منابع کمتری نیاز خواهید داشت. اما در دسترس بودن این سیستم در تمام لحظات بازی، این مزیت را دارد که مثلا اگر در حین مبارزه با موجوداتی به کمبود مهمات روبهرو شدید، بتوانید سریع اقدام به ساخت گلوله کنید.
اگر The Evil Within را یک بازی خطی بدانیم، The Evil Within 2 را میتوان یک بازی نیمه جهانباز دانست. عمدا از واژه «نیمه» استفاده کردم چرا که از طرفی بازی داستانش را به شیوهای روایت خواهد کرد که انسجام کافی را داشته باشد و از این نظر شبیه بازیهای خطی است و از طرفی هم جهان بازی همانطور که اشاره کردیم، به مراتب بزرگتر از نسخه قبلی است و آزادیعمل بیشتری در آن به گیمر داده میشود. برای مثال شما علاوه بر امکان اکتشاف در جهان بازی، میتوانید به دلخواه یک سری ماموریتهای جانبی را نیز انجام دهید که پرده از رازهای مختلفی برمیدارند. همچنین در طول بازی، دستگاهی با نام The Communicator خواهید داشت که با استفاده از آن، میتوانید محل دشمنان یا آیتمهای موجود در محیط را پیدا کنید و از آن مهمتر، The Communicator میتوانید اطلاعاتی به شما در مورد قسمتهای مختلف جهان یونیون بدهد.
نسخه اول The Evil Within با این وعده منتشر شده بود که قرار است روشهای مختلفی برای از بین بردن دشمنان در اختیار گیمر قرار بدهد. روشهایی مثل درگیری مستقیم یا استفاده از مخفیکاری. با این حال تجربه نهایی بازی، بیش از همه چیز حس و حال یک اثر اکشن را داشت که هرگز به شکلی پیش نمیرفت که گیمر برای استفاده از مخفیکاری علاقهمند باشد. با این حال در نسخه دوم، این قضیه رنگ و بوی بهتری خواهد گرفت و روند بازی به شکلی خواهد بود که گاهی روش درست را در استفاده از مخفیکاری پیدا کنید. البته هنوز هم این امکان وجود دارد که اول تا آخر بازی را به شکلی اکشن به پایان برسانید. The Evil Within 2 سه درجه سختی مختلف با نامهای Casual، Survival و Nightmare دارد که شینجی میکامی توصیه کرده بار اول، حتما بازی را در حالت Casual به پایان برسانید. در درجههای سختی بالاتر داشتن تعادل بین اکشن و مخفیکاری اهمیت بیشتری هم پیدا میکند و باید حسابی مراقب تصمیمهایی که میگیرید باشید. همچنین در کنار اکشن و مخفیکاری، روشهای دیگری هم برای عبور از دشمن در بازی وجود خواهد داشت؛ روشهایی که سازندهها آن را با نسخههای اولیه سری رزیدنت ایول مقایسه کرده و گفتهاند که معمولا در این بازیها، میشد حتی بدون درگیری هم از دست برخی دشمنها فرار کرد و این هم یک روش برای تجربه بازی بود. از این رو در The Evil Within 2 هم شاهد روشهای مختلفی برای مقابله با دشمن خواهیم بود.
در حالی که در نسخه قبلی انگیزههای سباستین خیلی برایمان واضح و مشخص نبود، اما در این نسخه وی یک سری انگیزه شخصی نیز دارد که جذابیت خاصی به داستان میدهند
آخرین مورد در رابطه با گیمپلی بازی، وجود سیستم شخصیسازی در The Evil Within 2 است. این سیستم شخصیسازی هم برای کاراکتر بازی و هم برای اسلحهها در دسترس است و میتوانید با استفاده از Green Gel، تواناییهای کاراکتر اصلی را در پنج شاخه ارتقا بدهید. از طرفی دیگر با گشتن در جهان یونیون، یک سری قطعه مربوط به سلاح پیدا خواهید کرد که با استفاده از آنها، میتوانید اسلحههایتان را شخصیسازی یا تقویت کنید و با قدرت بیشتری به نبرد با دشمنها بروید. در مجموع گیمپلی بازی The Evil Within 2، به نوعی تکمیلکننده گیمپلی نسخه اول است که از قضا نقطه قوت بازی هم به حساب میآمد. به همین دلیل هم میتوان امیدوار بود که از حیث گیمپلی، در The Evil Within 2 شاهد تجربه سرگرمکننده و جذابی باشیم.
اما یکی از اصلیترین مواردی که خیلیها در ارتباط با The Evil Within به آن اعتراض میکردند، سطحی بودن درجه ترس موجود در بازی بود. به هر حال وقتی فردی مثل شینجی میکامی که او را پدر سبک ترس میدانند سازنده یک بازی باشد، همه انتظار دارند که اثر نهایی یک تجربه ترسناک عالی باشد. اما The Evil Within در این زمینه آنطور که باید و شاید قوی ظاهر نشد و بخش زیادی از بازی بیش از آنکه حس و حال یک تجربه ترسناک را داشته باشد، شبیه به یک بازی اکشن صرف بود. با این حال میکامی وعده داده که این مساله در The Evil Within 2 به مراتب بهتر خواهد بود. یکی از مواردی که باعث ترسناکتر شدن بازی خواهد شد، ایجاد تعادل درست بین استفاده از جامپ اسکرها و ترس روانی است. میکامی در مصاحبهای با گیماسپات، اعلام کرده بود که آنها دقت زیادی در استفاده از جامپ اسکرها به خرج دادهاند؛ به طوریکه اولا سعی شده در بخشهایی از بازی از جامپ اسکرها استفاده شود که گیمر اصلا انتظارش را نداشته یا در آسیبپذیرترین حالت ممکن باشد و همین امر تاثیر استفاده از این صحنهها را افزایش خواهد داد. از طرف دیگر بازی تمام بار ترسناک بودنش را روی دوش جامپ اسکرها و صحنههای خشن و خونین نگذاشته تا به قول میکامی، این صحنهها حالت لوس و تکراری پیدا نکنند.
مساله بعدی که در The Evil Within 2 شاهد آن خواهیم بود، نوع دیگری از ترس یعنی ترس روانی است؛ ترسی از جنس وحشت سری بازیهایی چون سایلنت هیل که شاید در لحظه مخاطب را نترساند و شوکی لحظهای به او وارد نکند، اما مثل یک سرمای جانسوز به اعماق وجود مخاطب نفوذ میکند و باعث میشود تا در همه لحظات بازی، یک وحشت عجیب و افسردهکننده با وی همراه شود. مواردی زیادی باید در بازی دست به دست هم بدهند تا بتوانیم شاهد ترسی اینچنینی در The Evil Within 2 باشیم؛ مواردی مثل آنتاگونیستهای بازی که باید آنقدر پرداخت خوبی داشته باشند که همواره از آنها بترسید. یا موردی مثل اتمسفر بازی که باید با ترکیبی از جلوههای صوتی و بصری بتواند این ترس را به گیمر منتقل کند. برای نتیجهگیری در این مورد هنوز زود است و باید تا انتشار بازی صبر کنیم و پس از تجربه آن، بتوانیم نظر درستی در این رابطه بدهیم. در مجموع امیدوارم سازندهها به وعدههای خود در رابطه با ترسناک بودن The Evil Within 2 جامه عمل بپوشانند و شاهد بازیای باشیم که پس از تمام کردنش، بتوانیم آن را هم در بین بهترین بازیهای ترسناکمان قرار بدهیم.
بتسدا کمپانی بزرگی است که بازیهای درجه یکی را تا به امروز منتشر کرده؛ چه بازیهایی که توسط استودیوهای خود این کمپانی ساخته میشود و چه بازیهایی که بتسدا وظیفه انتشار آنها را برعهده دارد. اما در رابطه با بازیهای این شرکت، همواره یک ترس وجود دارد و آن هم مشکلاتی است که بازیها ممکن است از حیث فنی داشته باشند. برای مثال نسخه اول همین The Evil Within در هنگام انتشار از حیث فنی مخصوصا در پیسی شرایط خوبی نداشت یا در مثالی دیگر بازی Dishonored 2 را داشتیم که نسخه پیسی آن به معنی واقعی کلمه در هنگام عرضه غیرقابل بازی بود. راستش را بخواهید این نگرانی را در رابط با The Evil Within 2 هم دارم. چرا که بازی با همان موتور id Tech 5 ساخته میشود که نسخه اول هم با آن ساخته شده بود و امیدوارم این بار سازندگان توانسته باشند با استفاده از این موتور، اولا گرافیک بهتری برای بازی خلق کنند و ثانیا از نظر فنی شاهد کمترین مشکلات ممکن باشیم.
به هر حال همین که نام فردی مثل شینجی میکامی در بین تیم سازنده یک بازی ترسناک باشد، کافی است تا آن بازی به اثر موردانتظار تبدیل شود. اما هنوز هم نمیتوان با قاطعیت از موفقیت The Evil Within 2 سخن گفت و باید تا ۲۱ مهر و انتشار بازی منتظر بمانیم تا بتوانیم در مورد بازی نظر بدهیم. نظر شما در مورد The Evil Within 2 چیست؟ آیا این بازی به اثر موفقی تبدیل خواهد شد؟ نظرات خود را با زومجی به اشتراک بگذارید.