«من مثبتم» بازیای دربارهی حقایق بیماری اچآیوی
اینجا نمیخواهیم این بحران را در جامعهی خودمان ریشهیابی کنیم. بحث ما این است که نبود آگاهی خیلی از ما دربارهی چیزی جزئی یا پُراهمیت، ناخواسته سبب وقوع فاجعههای مادی یا انسانی جبرانناپذیری میشود. برای مثال برای همهی ما پیش آمده که در ذهن خودمان در مورد کسی قضاوت اشتباه کنیم و سپس با فهمیدن حقیقت از رفتار خودمان پشیمان شویم. این تفکر منفی شاید اصلا به بیرون سرایت نکند و در دالانهای مغزمان دفن شود. اما همین نا آگاهی را در بُعدی وسیعتر در نظر بگیرد. برای نمونه، عدم اطلاع از پیچ و خم بیماری مهمی مثل
اچآیوی
(HIV) هم میتواند هر روز تعداد بیشتری را به این بیماری مبتلا کند، هم میتواند ناخواسته رفتار انسانهای سالم را با این بیماران تغییر دهد و هم در نهایت این طرز نگاه مردم به ایدز، اتمسفری را ایجاد میکند که سرشار از عناصر بیرحمی، تنفر، منزوی کردن و فکرهای ناجور است. حالا فکرش را بکنید، مطالعه و سپس تصمیمگرفتن، چقدر میتواند دیدمان را نسبت به اچآیوی، زمین تا آسمان تغییر دهد. چون آن بیماران هم حق زندگی دارند و نباید به خاطر عدم اطلاع ما که در نتیجه به رفتاری گستاخانه و غیرانسانی میانجامد، از جامعه رانده شوند. «من مثبتم» (I'm Positive) یک بازی ساده، کارتونی، داستانمحور و آموزشی است که در عرض کمتر از ۱۰ دقیقه بهتر از هرکتابی، اطلاعات اولیه و لازم که هرکسی باید بداند را دربارهی بیماری ایدز در اختیار مخاطباش قرار میدهد.
سلام، من تیم هستم و به تازگی فهمیدم که مبتلا به اچآیوی مثبت هستم. منظورم من نیست! منظورم کاراکتری است که شما در بازی کنترلاش را به دست میگیرد. همهچیز خیلی ساده شروع میشود: من در حال شوتزنی به سمت سبد بسکتبال بودم که تلفنام زنگ زد و پرشهایم را متوقف کرد. کسی که پشت تلفن بود، نامزد سابقام بود که بهم گفت، بعد از اینکه آزمایش خون داده متوجه شده مبتلا به اچآیوی است و اصرار کرد که من هم هرچه سریعتر آزمایش دهم. بعد از اینکه قطع کردم تلفن مثل یک وزنهی صدکیلویی در کف دست نحیفام احساس میشد. نفسام در سینه خفه شد و وحشت تمام صورتام را مال خود کرد. وضعیت وقتی وخیمتر شد که بلافاصله تلفن دوباره زنگ خورد و این یکی جان بود که در آن وضعیت روحی من گیر داده بود که چه جور کیکی برای تولدت میخواهی. من به عنوان شخص خودم بازی میکردم و دیالوگهایی را انتخاب میکردم که شاید در حقیقت هم همانها را به زبان میآوردم.
بازیای که هیچچیز دربارهاش نمیدانستید به یکباره برایتان حیاتی و فوقالعاده تاثیرگذار میشود
درست در اینجا بازیای که هیچچیز دربارهاش نمیدانستید و از روی بیکاری رویش کلیک کرده بودید، اینقدر برایتان تاثیرگذار و حیاتی میشود. از آنجایی که هیچ تصور خاصی از بازی نداشتم، بازی با همان داستان متنی سادهاش، گرافیک درب و داغاناش و البته دید اولشخصاش، من را به عمقی سنگینتر از چیزی که انتظارش را داشتم برد.
«من مثبتم» شاید کوتاه و خیلی بیش از اندازه مینیمالیستی باشد، اما جزییاتِ فراموش شدنی دارد که در ساخت تجربهی کلی اثر نقش مهمی را ایفا میکنند. اینکه هنگام جواب دادن تماس نامزد سابق
تیم
، با عکس یک قلب پیکسلی مواجه شوید. اینکه بعد از اتمام تماس و وقتی که میفهمیم که
تیم
به احتمال زیاد اچآیوی مثبت است، دوربین به ریهها و قلباش کات میخورد و مجبوریم با کلیک کردن و رها کردن، نفس عمیق بکشیم و خود را آرام کنیم. اینکه در این موقعیت قرار میگیرید که آیا خانوادهام را در جریان بیماریام بگذارم یا نه، از همین جزییاتی است که رنگ و لعاب واقعیتری به بازی بخشیده است.
من بیمه ندارم، آیندهام چه میشود
بازی به همین رضایت نمیدهد. چیزی که بیشتر از هرچیز کاربر را درگیر میکند، وقتی است که در اتاق آزمایش درمانگاه نشستهاید و باید آن گوشپاککنها را روی لثههایتان بکشید تا بزاقتان را برای آزمایش جمع کنید. یا در مرحلهی بعدی وقتی پرستار برای آزمایش خون میآید، استرس وحشتناکی وجودتان را در برمی گیرد. اما چیزی که بیشتر از همهی اینها، اذیتکننده به نظر میرسید، سوالهایی بود که با دستپاچگی پایین صفحه نقش میبست. اینکه میپرسیدم من بیمه ندارم. اینکه آیندهام چه میشود. میپرسیدم چه چیزی باعث شده که من الان اینجا باشم. همین سوالها و فعالیتهای به ظاهر ساده است که هم بازی را احساساتبرانگیز میکند، و هم موئثرتر از هر ابزاری شرایط این تجربهی احتمالی را آموزش میدهد.
بازی به صورت غیرمستقیم به ما تلنگر میزند که حواست باشد از روی نادانی به بیماران اچآیوی بیاحترامی نکنی
بازی در کمتر از چند بخش کوتاه و با دیالوگهایی کتابی و غیرقابلباور تمام میشود، اما از آنجایی که در حال شنیدن حقیقتی انکارناپذیر هستیم، هیچکدام از اینها به چشم نمی آید و فقط ما هستیم که در میان شلوغی و اغتشاش زندگی روزمرهمان، برای مدتی بازی در نقش «آدم باهوش» را کنار میگذاریم و به خود یادآوری میکنیم که واقعا باید برای جلوگیری از شیوع این بیماری حواسمان به کارهایی که میکنیم باشد و مهمتر از آن بازی به طور غیرمستقیم به ما تلنگر میزند که حواسمان باشد تا از روی نادانی به بیماران اچآیوی مثبت بیاحترامی نکنیم، یا هزار فکر ترسناک و ناپسند را به آنها نسبت ندهیم. یا با پُر رویی تمام اعتراض نکنیم که چرا این بیماران راست راست در جامعه راه میروند و همهچیز را آلوده میکنند. چون حقیقت این نیست. خیلی از
اچآیوی مثبتها
بیگناه هستند و البته هیچکدامشان نمیتوانند به جز انتقال خون و تماس جنسی، به هیچ شکل دیگری بیماریشان را به جامعه منتقل کنند.
این رفتار بد در برخورد با این بیماران در کشور خودمان به شدت گسترش یافته است. به طوری که خیلی از این بیماران مجبورند برای اینکه در محلکار یا زندگیشان پذیرفته شوند، این حقیقت را پنهان کنند. یا فاش شدن اجباری این مسئله در مثالی واقعی باعث میشود تا به خاطر اعتراض ظالمانهی پدر و مادران دانشآموزان، کودکی نتواند مثل همه درس بخواند و از کودکیاش لذت ببرد. وقتی بزرگان اینگونه رفتار میکنند، از بچههای همسنوسال چه انتظاری است که دوستشان را درک کنند و او را مسخره نکنند. بازیهای ویدیویی همیشه از راهی به روح مخاطباش نفوذ میکنند که مدیوم دیگری قادر به انجاماش نیست. در بازی شما فعال و متصل هستید و اکشنها و روایت را خود با تعاملاتتان جلو میبرید. حالا میخواهد این تعامل به معنای تماشای طبیعت بیرون از پنجره به هنگام فرو رفتن سوزن پرستار در بازویتان باشد یا چک کردن تمام سهیمهی قرصهای هفتگی تا مبدا یکی را فراموش کرده باشید. با تمام اینها، «من مثبتم» با ناامیدی و حس ترسناک ناشناختگی به پایان نمیرسد. بلکه به خوبی و بدون کلام نشان میدهد که داستان زندگی، شاید کمی تغییر کرده باشد، اما امیدوارانه و همانند گذشته ادامه دارد. «من مثبتم» از طرف «مرکز مدیریت و پیشگیری بیماری» (CDC) ایالات متحده برندهی جایزهی «بهترین بازی سلامتی» شده است و هماکنون به صورت رایگان برای سیستمهای لینوکس و ویندوز قابلدانلود است. این مرکز در نظر دارد سال بعد با برنامهریزی تحقیقاتی، مقدار اثرگذاری این بازی را بر آگاهی مردم از این بیماری موردسنجش قرار دهد.
سایت بازی: impositivegame.com