بازی بعدی سازندگان Batman: Arkham به کدام کتاب ابرقهرمانی میپردازد؟
استودیو راکاستدی توانست با سری بازیهای بتمن کاری کند که کمتر کسی انتظار موفقیت آنها را داشت. هر بار که یک استودیو سعی داشت تا یک بازی بر اساس داستانهای مصور قهرمانهای مختلف بسازد، بی چون و چرا ذهن خود را به سوی یک بازی بسیار ساده و کودکانه میبردیم. اما با ورود راکاستدی و در دست گرفتن داستان شخصیت محبوب بتمن، این استودیو توانست دنیایی سیاه، تاریک و کاملا بزرگسالانه خلق کند تا نشان دهد قهرمانها نیز میتوانند در صنعت گیم جایی فراتر از چند بازی کودکانه داشته باشند و حتی محبوبیتی فراتر از شخصیتهای اصلی صنعت گیم دست و پا کنند. برای اولین بار در بازیها، میتوانستیم حس واقعی یک شوالیه سیاه بودن را بچشیم. آنها توسط این سهگانه توانستند سیستم مبارزه خود را به نقطهای برسانند که به گونهای در این صنعت صاحب سبک باشد و از آن به نام سبک آرکام-استایل یاد کنیم. این استودیو با مدیریت و صد البته علاقه خود به این سری، بدون شک توانست حرمت و احترام طولانی داستانهای مصور این شخصیت را نگه دارد و هیچگاه با تغییرات بیجا سعی در برهم زدن سیستم داستانی و شخصیتی آن نداشته باشد. راکاِستدی توانست درکنار احترام به تک تک شخصیتهای کامیکها و ایجاد داستانی در خور آنها، تجربهای بینظیر از بازی و یک گیمپلی عالی را به ارمغان بیاورد. آنها کار بسیار بزرگی انجام دادند.
مورد بسیار شگفتانگیز این است که راکاستدی متوجه رسیدن بازی خود به بالاترین سطح شد و حال زمان آن رسیده تا با آن خداحافظی کند یا حداقل استراحتی چندین ساله به این شخصیت و جنایتکاران دور و بر او بدهد. بر خلاف بسیاری از بازیها مانند مجموعه Assassin’s Creed، راکاستدی حس کرد که قبل از اینکه شکل و شمایل بازیهای خلق شده توسط خود را خراب کنند و ادامههای آبکی برای آن بسازند، باید مجموعه را کنار بگذارند «البته ما بازی Arkham: Origins را حساب نکردیم چون این بازی اصلا به دست راکاستدی ساخته نشده بود». تیزهوشی و خودداری آنها از وسوسه ساخت ادامه بازی، تصویر بسیار نادری است که خیلی کم در صنعت گیم شاهد آن هستیم. صنعتی که دنبالههای بازیهای موفق تبدیل به یک پادشاه شدهاند و خود استودیوهای سازنده، تبدیل به زندانی مخصوص این مجموعهها که فقط و فقط در پی درآمدزایی بدون هیچ خلاقیتی هستند.
دانلود ویدیو با رزولوشن HD 720p | دانلود ویدیو با رزولوشن 480p
البته شایعههایی وجود دارد که استودیو راکاستدی هدف بعدی خود را روی شخصیت سوپرمن قرار داده است. این استودیو چگونه میتواند با این همه تجربه خود در بازی بتمن هوشمندانه عمل کنند اما ناگهان با چنین اشتباهی خود را وارد تله و مخمصه نادرستی بیاندازند؟ همه ما بسیار خوب میدانیم که هرگز هیچ زمانی یک بازی خوب از سوپرمن نخواهیم دید، زیرا اصلا ممکن نیست همانند بتمن ابزار بسیار خوبی را به شخصیت اصلی واگذار کنیم که هر بار باعث جذابتر شدن گیمپلی میشوند. او برای مبارزه با قانون شکنها بسیار قدرتمند است و هر تلاشی برای سطح آن و البته ایجاد سیستم ارتقایی برای این شخصیت یک اشتباه و تقلب محسوب میشود.
در کنار این موضوع، حرکت به سوی سوپرمن، راکاستدی را استودیو فاقد خلاقیت نشان خواهد داد. کار خود را با یکی از دو شخصیت بسیار بسیار شناخته شده DC به پایان رساندند و حالا به سرعت به سراغ دیگری بروند؟ شاید کاری بسیار بی احتیاط و گستاخانه است. برای استودیویی کهنه کار و با استعداد که میتواند هر پروژهای را در دست بگیرد، سوپرمن میتواند انتخاب بسیار حوصله سربر باشد. تعداد بسیار زیادی از شخصیتهای داستانهای مصور هستند که عملا انتظار ساخت شدن بازی خود را میکشند. اگر راکاستدی قصد دارد تا در حیطه قهرمانها و ضد قهرمانها باقی بماند، واقعا نیازی نیست که به سمت این شخصیت عجیب الخلقه بروند. فکر میکنم تعدادی شخصیت در داستانهای مصور هستند که با قوانین و عملکرد استودیو راکاستدی میتوانند تبدیل به بازیهای بسیار جذابی شوند.
The Punisher
مجازات گری بیرحم
درست است که تعداد زیادی از ما عاشق سری بازیهای آرکام هستیم، اما بعد از کنترل شخصیت استوار و قانونمند بتمن در چهار بازی از آن و مبارزه چندین و چند باره با شخصیتهای منفی، به دلیل اینکه او به خود اجازه نمیداد از خط قرمز عبور کند و مثلا شخصی را بکشد، حال دوست داریم تا کنترل یک قهرمان عملیتر را تجربه کنیم. شخصیتی که مشکلات را ببیند و به حساب آنها برسد. شاید خیلی از گیمرهای بزرگسالی که با فیلمهای اکشن دهه ۸۰ بزرگ شدهاند، از نظر آنها تمام مشکلات با یک اسلحه دوست داشتنی و گلولههای کشنده حل شوند. البته میدانیم چنین چیزی درست نیست اما به هر حال این امر چیزی است که حداقل شخصیت فرانک کسل «Frank Castle شخصیت مجموعه پانیشر» با آن موافق باشد.
دوست داریم بالاخره یک بازی با بودجهای بالا در مورد شخصیتی ببینیم که دچار PSTD است. PSTD به اشخاصی گفته میشود که به شکل حرفهای مقابل جنایت کاران و خشونت ایستادگی میکنند به گونهای که این کار شبیه به یک مواد مخدر یا بیماری عمل میکند و کاریست که اگر هر روز آن را انجام ندهند دچار رنج میشوند. البته بازی Punisher یک گذشتهای در صنعت گیم دارد. یک نسخه از آن در دهه ۹۰ میلادی عرضه شد که یک بازی دو بعدی بزن بزن «beat-em-up» بود. همچنین یک نسخه از این بازی برای کنسول پلیاستیشن 2، ویندوز و ایکسباکس اورجینال با سبک اکشن سوم شخص منتشر شد، بازیای که بسیاری از پروندهها و افراد شرور در آن برای طرفداران این شخصیت بدون مجازات ماندند و حال این راکاستدی است که میتواند حس واقعی این شخصیت را با تمام جزییات به بازیکنها عرضه کند.
تکهای از New York City را تصور کنید که همانند شهر گاتهام در بازی Arkham Knight به شکل فوقالعادهای پردازش و به تصویر کشیده شده است. البته نه اینکه مکانی به بزرگ خود نیویورک بسازند که کل بودجه بازی را به خود اختصاص دهد و بیشتر آن بیهوده باشد. در این بازی نیاز به محیطی برای فرانک داریم تا به راحتی بچرخد و گشت و گذار کند و از همه مهمتر مکانی باشد تا مجرمان زیر زمینی را از راه و روش خاص خود ادب کند. همانند بتمن به او لیستی از اهداف مختلف را بدهند تا بتواند به سرتاسر نقشه بازی سفر کند، راه را خود شخصیت پیدا کند و آزادانه با مجرمین برخورد کند. همچنین میتوان با الهام گیری از سیستم نمسیس در بازی Shadow of Mordor به فرانک این اجازه را بدهید تا ابتدا باسهای ضعیفتر را شناسایی کند و برای آنها قلدری کند و رفته رفته به سوی کله گندههای شهر برود.
و البته خواهشا برای اسلحهها کم نگذارید. این یک Punisher است که در مورد آن صحبت میکنیم. شخصیت آن یعنی فرانک، هیچ قدرت فراطبیعی ندارد که به دشمنان نشان دهد. تمام چیزی که او در خود دارد، سرسختی و استحکام او است. پس این بازی نیاز دارد تا تسلیحات در آن به شکل جدی کار شود و جزییات برای آنها در حد کمال برسد. تمام اینها را گفتیم، اما یک مانع بر سر راکاستدی برای عملی کردن این ایده وجود دارد و آن هم لایسنس ساخت بازی بر اساس شخصیت پانیشر است. پانیشر شخصیتی در کمیکهای مارول است و نمیدانیم آیا مارول اجازهی ساخت بازی به استودیو راکاستدی که زیر مجموعهای از کمپانی وارنر، صاحب کمیکهای دیسی است، میدهد یا خیر!
Zatanna
ساحرهای مرموز
زاتانا میتواند یک شخصیت جدید و جالب در صنعت گیم باشد. شاید بعد از پیشنهاد ما برای ساخت شخصیت پانیشر، معرفی زاتانا کمی رایاکارانه به نظر برسد اما شاید نیاز به این داریم تا از شخصیتهای تاریک، غم افزا و انتقام جو در دنیای داستانهای مصور فاصله بگیریم و چیزی جدید را انجام دهیم. دنیای سِرّی و جذابیت خاص زاتانا فقط یک مسیر متفاوت نیست، بلکه یک پرش یا خیز به یک ابعاد کاملا متفاوت است.
اکثر ابرقهرمانها به گونهای از یک پیش زمینه علمی کاذب شکل گرفتهاند. مثلا یکی از آنها در اصل یک آدم فضایی است که به زمین آمده، دیگری دارای یک لباس فولادین است که با یک قلب الکترونیکی کار میکند، یکی از آنها توسط یک عنکبوت گزیده میشود و به قدرتهای عجیب میرسد و حتی گاهی قهرمان داستان یک غول سبز بزرگ است! ممکن است که آنها غیر مقبول، احمقانه و مسخره باشند اما همه آنها از نقطهای تقریبا باورپذیر توسط علم، ثروت یا سیارهای دیگر به وجود آمدهاند. اما زاتانا شبیه به هیچ یک از آنها نیست. او بدون هیچ علمی دارای تواناییهای جادویی است و میتواند فقط با صحبت کردن و ابزار جادوگران و ساحرین کار خود را پیش ببرد. هنگامی که زاتانا اراده کند، حتی دیواری مستحکم به راحتی از جلوی او ناپدید میشود یا در هم میشکند. او در دنیای داستانهای DC زندگی میکند. جهانی که پر شده از دشمنان، جنایتکاران و بیگانههای ستمگر که البته زاتانا همانند دیگر اعضای لیگ عدالت «Justice League» با آنها برخورد میکند. اما در کنار چنین عملهایی، او دستی در دنیای عجایب، قلمروی ارواح، ذهن خوانی و تمهید شیاطین دارد که هیچ یک از دیگر قهرمانان داستانهای مصور قادر به انجام این کارها نیستند. واقعا میتوان با این شخصیت متفاوت یک بازی جالب به وجود آورد، بازی متفاوتی که با دیوانگیهای دوست داشتنی زاتانا همراه باشد. او نسبت به سایر اشخاص DC بسیار متفاوتتر است و کارهایی فراتر از آنها را انجام میدهد.
Lex Luthor
خوب یا بد؟ مسئله این است
هر شخصی خود را به عنوان قهرمان داستان خود میداند، حتی مرد دیوانهای مانند لکس لوتر. در ذهن او این چنین میگذرد که او باید هر کاری انجام دهد تا بیگانهها را از سیاره خود دور کند و از نظر لکس لوتر این کار به منفعت مردم سیاره زمین است و مهم نیست که کارهای او برای به ثمر رساندن چنین هدفی چقدر پست و خوار باشد. به طور مثال او سوپرمن را یک تهدید برای انسانها میداند و برای بیرون راندن آن به ناچار باید نقش یک شخصیت منفی را برای منفعت انسانها بازی کند. شاید بگویید چگونه لکس لوتر قرار است به عنوان یک شخصیت اصلی در یک بازی سوم شخص قرار بگیرد، اما خوب چه کسی میگوید که استودیو راکاستدی حتما باید روی یک بازی سوم شخص کار کند؟ تعداد بسیار زیادی استعداد در این استودیو قرار دارد و هنگامی که آنها به کار خود در سری آرکام افتخار میکنند، اما شاید از تغییر شیوه کار خود هم لذت ببرند.
خوب نظر شما در مورد یک شبیهساز مدیریت شیطانی چیست؟ یک بازی که شما به عنوان شخصیت طاس و باهوش لکس لوتر بر کمپانی لکس کورپ نظارت داشته باشید و آن را کنترل کنید. شاید مضحک به نظر برسد اما یک بازی کاملا متفاوت با تواناییهای راکاستدی با استفاده از چنین شخصیتی در دنیای داستانهای مصور یک فرصت یا یک مکث بین دیگر پروژههای بزرگ آنها باشد. یک بازی فرعی بین بتمن و دیگر پروژه بزرگ این استودیو که میتواند یک امر عالی در ضمینه در دست گرفتن کنترل شخصی که سعی بر بیرون راندن ابرقهرمانها دارد باشد.
Ghostrider
موتور سوار بیاعصاب
گوست رایدر را میتوان شخصیت جالبی دانست. او یک تجسم روح مانند از رانندهای با شیرین کاریهای خاص خود است که خیابانها را توسط موتور آتشین و جهنمی، جمجمه شعلهور و نگاه خشمگین خود به یک پاتوق انحصاری تبدیل کرده است. او میتواند به یک شخصیت عالی در بازیهای ویدیویی تبدیل شود. اصلا نمیتوان قبول کرد که در صنعت گیم، بهترین حضور شخصیت گوست راید در بازی Marvel Vs. Capcom 3 باشد! باور کنید جای چنین شخصیتی در این بازیها نیست. استودیو راکاستدی به راستی میتواند بزرگترین و عالیترین پارتیزان موتور سوار جهنمی را به عنوان یک بازی ویدیویی خلق کند.
در حقیقت، شوخ طبعی وحشیانه گوست رایدر همراه با زنجیرهای جهنمی در کنار موتور آتشین خود به راستی میتواند یک بازی ویدیویی زیبا را از سوی راکاستدی رقم بزند. البته او هم شخصیتی از دنیای مارول است و مشکلی که برای پانیشر گفتیم، برای روحسوار هم وجود دارد.
Teenage Mutant Ninja Turtles
لاکپشتهایی که شوخی ندارند!
تقریبا ۲ سال پیش بعد از عرضه دومین نسخه از سری بازیهای آرکام یعنی آرکام سیتی، شایعهای درز کرد که خبر از ساخته شدن یک بازی جدی و تاریک از شخصیتهای لاک پشتهای نینجا توسط استودیو راکاستدی را میداد. این خبری بود که خیلی از گیمرها را خوشحال میکرد زیرا حال میتوانستند بالاخره چهار لاک پشت دوست داشتنی دنیای کارتونهای خود را در یک بازی جدی و پرخرج ببینند. مخصوصا اگر راکاستدی سازنده آن باشد و سیسستم مبارزات عالی بتمن را در آن ادغام کند. همچنین در کنار این موارد، گرافیک عالی سری آرکام و زیبایی شهر در هنگام شب این بار از نگاه لاک پشتهای نینجا میتواند خاطرات عالی را رقم بزند. اما یکی از مشکلاتی که بر سر راه چنین پروژهای قرار دارد این است که کمپانی اکتیویژن نام تجاری لاک پشتهای نینجا را در دست دارد و چنین مسئلهای برای طرفداران راکاستدی کمی ناراحت کننده به نظر رسید. اما شاید بتوان به این موضوع امید داشت.
نظر شما چیست؟ استودیو راکاستدی حال با تجربهای فراوان و اثابت قدرت خود قادر است به سوی دیگر شخصیت محبوب برود، اما به نظر شما آن قهرمان چه شخصی خواهد بود؟
منبع: Destructiod