آیا در آستانهی E3 2015، سونی باید فلسفه خود را تغییر دهد؟
میگویند همیشه همهچیز همینطوری باقی نمیماند. همیشه خورشید پشت ابر نخواهد ماند و همیشه نمیتوان پشت سنگرهای قلعهی مستحکمی که ساختهاید، قایم شوید و انتظار داشته باشید که باد به سمت شما بوزد. میگویند کسی که از تاریخ درس نگیرید، محکوم به تکرار آن است. این موضوع را در خیلی زمینهها و چشماندازهای بزرگ و کوچک به چشم دیدهایم. از حکومتهایی که به خاطر تن ندادن به تغییر سقوط کردهاند تا همین بارسلونایی که بعد از سالها موفقیت متوالی در زمان گوآردیولا، بالاخره اسرارش توسط دیگران کشف شد و شکست خورد. سونی درحالی قدم به همایش E3 امسال میگذارد که کماکان سوار بر همان موجی است که چند سال قبل، با جملات پایانی جک ترتون شکل گرفته بود. بعد از آن کنفرانس بود که ناگهان تعادل دنیا به سمت سونی متمایل شد. البته تمام اینها به استراتژیهای خوب سران شرکت ژاپنی مربوط نمیشد. استارتِ حکمرانی سونی زمانی زده شد که ایکسباکسوان از اشتباهاتِ سلطنتِ سرکشانهی دان متریک هم ضربه خورد. خوشبختانه، خیلی زود آن روزهای سیاه جای خودشان را به طلوعی دوباره دادند. مایکروسافت از آن زمان اشتباهاتِ اولیهاش را جبران کرد و برای راحت کردن خیال طرفدارانش، موج موج بازیهای انحصاری درجهیک روی کنسولش منتشر کرد؛ کنسولی که آن هم به مرور هویتش را تغییریافتهشده پیدا کرد. اگرچه مایکروسافت حسابی برای بازگشت زحمت کشید. اما هنوز کلید شتاب و حرکت در دستانِ سونی است و مایکروسافت بهشکل شگفتآوری موفق به کم کردن سرعت رقیبش نشده است.
۲۲ میلیون کنسولی که در ۱۸ ماه اولِ زندگی پلیاستیشن4 فروخته شدند، همین الان نشانهی قدرتمندی از خود برجای گذاشتهاند. اینکه به خریداران و مردم عادی بفهمانید که کنسولی که ۲۲ میلیون فروخته با کنسول من فرقی نمیکند، خیلی سخت است. به همین دلیل، برای جبران آن اشتباه ابتدایی که شاید کوچولو به نظر میرسید، مایکروسافت حالا حالاها باید بدود. بله، البته این در صورتی است که خیلی خطی و سادهنگرانه به رقابت این دو نگاه کنیم. حتما موافقاید که مسابقهی این دو کمپانی برخلاف چیزی که همه باور دارند، یک دوی ماراتون نیست، بلکه یک مبارزهی شمشیربازی در دنیایی فانتزی است. شمشیربازهای قهاری که به یک سری جادوها و افسونها و قدرتهای جانبی هم مجهز هستند. کافی است مایکروسافت در استراتژی حملهاش تغییری ناگهانی ایجاد کند و با اعمالِ جادویی ضدضربهکننده، خودش را به حریف برساند. یا سونی جاخالی دهد... و خب، سر مایکروسافت را از بیخ قطع کند! باور کنید، هر دو مبارز این تواناییها را دارند. سوال این است که کِی و چگونه از آنها استفاده میکنند. یا شاید چرا و چگونه از آنها استفاده نمیکنند. در هر دو صورت، مبارزه شاید زودتر از چیزی که فکرش را میکنید از این حالت یکنواخت درخواهد آمد.
سونی بااعتماد به نفس است و کاملا هم این حق و فرصت را دارد که آرامشش را حفظ کند. اینقدر اعتماد به نفس دارد که زمان انتشار بزرگترین سلاحش، «آنچارتد۴» را به اوایل سال بعد منتقل کرده است و به نیتن دریک اجازه داده تا از وسط راه مادرش، لارا کرافت کنار برود و تمام میدان را به انحصاری (زمانی) ایکسباکس وان واگذار کند. اینقدر اعتماد به نفس دارد که این احتیاج را در خود احساس نکرده که باید بازیهای بزرگِ طراز بالای خودش را برای فصل شلوغ و حیاتی کریسمس آماده کند. این وسط، مایکروسافت درحالی وارد چهار ماه آخر سال ۲۰۱۵ میشود که «هیلو ۵» و «فورتزا ۶» و همچنین «مهاجم مقبره» (Tomb Raider) را در نتیجهی قراردادی که با اسکوئر انیکس بست، برای پر کردن شکم کنسولش در چنته دارد. درحالی با ورود به E3، سونی چیزی جز سهگانهی بازسازیشدهی بستهبندیشدهی تاحدودی خاکخوردهی «آنچارتد» برای نمایش و عرضه در نزدیکی کریسمس ندارد. حالا شاید سونی در کنفرانسش از چیز جدیدی رونمایی کند که در درکنار کالکشن «آنچارتد» منتشر شود، اما حتما موافقاید که به دلایل بسیاری، چنین تصوری کاملا غلط است و احتمال وقوعش یک در میلیون است. اما منظورم از تمام این حرفها این نیست که وضعیت سونی خراب است. اتفاقا وضعیت سونی اینقدر خوب است که با اعتماد به نفس کامل، آتشبازیهایش را برای وقتی دیگر و فرصتی بهتر، نگه داشته است. پلیاستیشن4 انحصاری دندانگیری تا آیندهای نزدیک و حتی شاید دور به خود نخواهد دید. اما با این حال چرا سونی همینطوری به موفقیت در بازار فروش ادامه میدهد و این مایکروسافتِ بیچاره با آن آیندهی درخشانش است که خونین و مالین رها شده. این مایکروسافت چه کار غلطی کرده که نمیتواند از فرصت خشکسالی بازیهای رقیب استفاده کند؟
این اولینباری نیست که سونی با دستان خالی از سوی استودیوهای اصلیش وارد پایان سال میشود و شاید از قبل تجربه کسب کرده که بازی تغییر کرده و یک کریسمسِ پربار و شلوغ تنها کلید پیروزی نیست. شاید به سادگی سونی در این برهه زمانی نیازی به چنین رویکردی ندارد. مسئله این است که بخش عظیمی از جذبه و نیروی درگیرکنندهی پلیاستیشن4 که استراتژی سادهای نیز برای موفقیتش است، این است که این کنسول درحال حاضر بهترین مکان برای بازی کردن بزرگترین بازیها است. سونی این را در ذهن مردم کرده که کنسولش بهترین جا برای سرگرمشدن است. این فقط مربوط به فروش بیشتر دستگاهها یا تعداد افراد بیشتری که با آنها میتوانید آنلاین بازی کنید، نمیشود--هرچند که اینها هم دلایل قدرتمندی هستند. اما وقتی سونی به احتمال زیاد امسال نیز برای محتواها و ویژگیهای انحصاری با «جنگهای ستارهای: جبههی نبرد» (Star Wars: Battlefront) قرارداد امضا خواهد کرد، پس چرا باید نگران بود. لطفا در قدرت «جنگهای ستارهای» یک لحظه هم شک نکنید. این بازی تیراندازیای خواهد بود که غول سالانهای مثل «ندای وظیفه» را هم به گوشه خواهد راند. بنابراین، وقتی حمایت بازی پرطرفدار و پر سر و صدایی مثل «جنگهای ستارهای» را داشته باشیم، فقط کافی است خیلی ریلکس بشینیم و اجازه دهیم بازیکنندهها مثل مور و ملخ سرازیر شوند. حتما یادتان هست که سونی کمتر از یک سال پیش طوری با ساختهی استودیوی بانجی، «سرنوشت» (Destiny) برخورد کرد که خیلی از مردم آن را به چشم انحصاری پلیاستیشن4 میدیدند. تازه، «سرنوشت» هنوز بهطرز وسیعی درحال بازی شدن است و جدیدترین بستهی الحاقی بازی هم اول برای پلیاستیشن4داران منتشر میشود. شاید این از معدود بازیهایی باشد که تا آغاز موفقیتِ اجتنابناپذیر «جنگهای ستارهای»، چراغِ کنسول را روشن نگه خواهد داشت. پس، با این تفاصیر، چرا باید گلولههایمان را حرام کنیم؟
با داشتن بادهای قدرتمند اکتیویژن و الکترونیک آرتز که به نفع شما میوزند، کاملا قابلدرک است که چرا سونی از سلاحهای خودش برای ناکار کردن رقیبش که همین الانش هم ضربهدیده و آسیبپذیر است، استفاده نمیکند. «متالگیرسالید۵» و همچنین همکاری احتمالی با «فالآوت۴» را هم به علاوهی بالاییها کنید و خواهید دید که بازار بازیهای AAA از همین لحظه در جبههی سونی صف کشیده است. اینکه بیرون میداننبرد بنشینید و آبمیوه بخورید، درحالی دیگران به جای شما مبارزه میکنند، اصلا ایدهی بدی نیست که سونی نخواهد از آن بهترین بهره را ببرد.
هرچه که تا حالا گفتم، همان حرفهای تکراری و خستهکنندهای بود که از زمان کنسولهای نسل هشتمی میزنیم؛ کدام شرکت به بازیکنندهها اهمیت میدهد. کدام شرکت موفق میشود و کدام شرکت برخواهد خواست. اما دنبال کردن ماجرای زندگی پلیاستیشن4 از اینجا به بعد است که دوباره هیجانانگیز و دیدنی میشود. موضوع شگفتآوری که من را برای کنفرانس E3 سونی بیقرار کرده این است که سونی برای سال ۲۰۱۶ و فراتر از آن، سیستمش را در چه موقعیتی قرار میدهد و چه برنامههایی برایش خواهد ریخت. فاز اول موفقیت پلیاستیشن4 به پایان رسیده است. حالا داریم کمکم احساس میکنیم که خط سیر دستگاه به بالاترین نقطهی کوه رسیده و آهستهآهسته درحال وارد شدن به سراشیبی است. اگر جلوی این سقوطِ ملایم را نگیریم، بعدها با کامیون ۱۸ چرخی طرف هستیم که مثل هیولایی افسارگسیخته ترمز بریده و آنگاه توقفش خیلی سخت میشود. فروش ۲۰ میلیونی سونی نشان میدهد که استراتژی آنها برای آغاز کار پلیاستیشن4 عالی بوده است. اما همانطور که در ابتدای متن هم گفتم، تغییر و تحول برای ادامهی مسیر اجتنابناپذیر است. باید به فکر آینده بود و برایش زمینهچینی کرد. سوال هیجانانگیز بعدی در رابطه با سونی این است که استراتژی جدید آنها برای اضافه کردن به موفقیتِ سیستمشان چه خواهد بود؟ شعار «برای بازیکنندهها» حسابی به آنها کمک کرد تا از مرز ۲۰ میلیون عبور کنند و یک عالمه پول و شهرت و محبوبیت به جیب بزنند. اما تاثیر این شعار دارد ته میکشد. اکنون سر و کلهی چالش واقعی درحال پیدا شدن است. حالا که طرفدارانِ اصلی و بازیکنندههای هاردکور سوار کشتی پلیاستیشن4 شدهاند، سونی برای اینکه جنبش و حرکتِ کنسولش را به همین شکل نگه دارد، باید فلسفهاش را تغییر دهد. پلیاستیشن با آن شعار، وعدهدهندهی سرزمینی بود که بازیکنندههای حرفهای میتوانستند عطششان را سیراب کنند. اکنون وقت این است که سونی با تصمیمی جدید، قشرهای دیگر مصرفکنندگان را به سوی خود جذب کند.
این فلسفهی جدید چیست؟ آیا تبدیل شدن به پیشرویِ حوزهی واقعیت مجازی در قالب هدست مورفیس، قدم بعدی سونی خواهد بود. با وجود تاریخ عرضهی سال ۲۰۱۶، قرار دادن پلیاستیشن۴ به عنوان موج نخستِ واقعیت مجازی، حرکت هوشمندانهای از سوی آنها است. مطمئنا حضور مورفیس در بازار در مقابل رقبایی مثل آکیولوس و اچ.دی.سی ویو، داغتر خواهد بود، اما نمیتوان انتظار داشت که مورفیس آورندهی مخاطبهای جدیدی به اکوسیستمِ پلیاستیشن باشد. بدونشک این دستگاه در سالهای ابتداییاش مورداستفادهی دارندگان حاضر پلیاستیشن4 خواهد بود. هرچند باید دید آیا سونی میتواند با محتواهای مختلف بازیکنندههای کژوآل را هم برای آن هیجانزده کند یا تمرکز نخست سونی فقط روی فروش مورفیس به همین ۲۰ میلیون پلیاستیشن4دارهای حاضر است.
در کنار تحولِ چشمانداز، سونی باید پلیاستیشنداران حاضر را هم راضی از کنفرانس بیرون بفرستد و هنوز به شعارش وفادار بماند. پس، شاید جواب در «آسمانِ هیچکس» (No Man’s Sky) باشد. انحصاری زمانی سونی که با آن الگوریتمِ دیوانهکننده و باورنکردنیش، میتواند یک نسل را تعریف کند. همین الان میتوانید احساس کنید که سنگینی انتظارات مردم بر دوش اعضای استودیوی هِلو گیمز روز به روز چقدر خردکنندهتر و غیرقابلتحملتر میشود. در چنین زمانی، شاید یک تریلر خیرهکننده از بازی که در نهایت تاریخ انتشار آن را مشخص میکند، برای داغتر کردن تبِ طرفداران و خوشحال نگه داشتنشان، کافی باشد.
یا شاید نگاهی به دورنمای پروژههای استودیوهای جهانی سونی، کلید کار باشد. «ویچر۳» ثابت کرد که ورود به یک دنیای آزاد و بیانتهای فانتزی چقدر میتواند موفقیتآمیز باشد، پس چه بهتر از اینکه نیم نگاهی به عنوان کاملا جدید استودیوی گوریلا، بیاندازیم. نقشآفرینی محیط بازی که در آن با شمشیر و تیر و کمان به جنگ دایناسورهای روباتیک در کوهستانهای برفی میروید. حتی فکر کردن به آن هم مغز آدم را به مرحلهی انفجار میکشد، حالا فکرش را بکنید وقتی این خبر تایید شود، چه غوغایی به پا خواهد شد. یادتان باشد، داریم دربارهی استودیویی حرف میزنیم که دموهایشان تقریبا فقط و فقط برای ترکاندنِ کنفرانسهای E3 ساخته میشوند. اینکه ببینیم آنها بالاخره به دور از دنیای «کیلزون» (Killzone) چه چیزهای برای ثابت کردن دارند، به اندازهی کافی تحسینبرانگیز است.
شاید وقت باز شدن مشت استودیوی پولیفونی دیجیتال هم رسیده است. جایی که منطق امر میکند مطمئنا شاهد «گرن توریسمو ۷» در کف دستانِ کازونوری یامایوچی خواهیم بود که حال افسردهی طرفداران را تسکین خواهد داد و آنها را خشنود بدرقه خواهد کرد. خب، حالا که داریم بدونمحدودیت برای خودمان رویاپردازی میکنیم، چرا مراسم را با نسخهی بازآفرینیشدهی آرزوی غیرممکنی به اسم «آخرین نگهبان» (The Last Guardian) برای پلیاستیشن4 تمام نکنیم؟ بیشتر از خود بازی، میخواهم ببینم استودیوی تیمایکو در تمام این مدت چه کار میکرده است. ناتیداگ از سال ۲۰۰۷ که ساخت «آخرین نگهبان» شروع شد، سهگانهی «آنچارتد»، «آخرین ما» و بازسازیش برای پلیاستیشن4 را منتشر کرده و الان هم حداقل نصف راه را با «آنچارتد۴» رفته است، درحالی که به نظر میرسد تیمایکو در این مدت بادبادک هوا میکرده و از شکنجه دادن ما با قولهای توخالی لذت میبرده است! جدا از تمام اینها، این سوال باقی میماند که سونی دقیقا پلیاستیشن4 را بعد از شروعِ درخشانش، به کدام سو هدایت میکند. آنها یا باید جواب این سوال را بدهند یا با رونمایی دوباره از «آخرین نگهبان» و پاسخ به سوال مهمتری که شش سال آزگار بر کنفرانسهایش سایه انداخته است، حواس همه را به سمت دیگری معطوف کرده و ساکتمان کند.
سونی این فرصت طلایی را دارد تا در زمانی که رقیبانش در وضعیتِ تغییرات پی در پی و دوگانه به سر میبرند، با مخاطبانش رو راست و مستقیم باشد و برای محکمکاری باری دیگر بر سر میخش بکوبد؛ چون میدانید مایکروسافت فعلا بین کنسول و پیسی گیر کرده و درگیر ماجرای ویژگی پلتفرمهای ضربدریش است و از آن سو، نینتندو هم قبل از اینکه از پروژهی NXش به طور کامل رونمایی کند، درحال وقت خریدن است. سونی میتواند امسال هم با فریاد زدن همان پیامِ ساده اما تاثیرگذار همیشگیاش، ماموریتش را با موفقیت تمام کند. اما از یک نکته نمیتوان فرار کرد که آنها برای چیره شدن بر قسمتهای دیگر بازار، باید استراتژی تبلیغاتیش را تغییر دهد. اینکه چقدر با این مسئله موافق هستید را نمیدانم. ولی حقیقت این است که سونی به هدف اولش، یعنی جذب تمام و کمال بازیکنندههای هاردکور رسیده است، حالا درکنار راضی نگه داشتن آنها، برای فروش بیشتر و فتح تمام بازار باید به فکر قشرهای دیگر جامعه هم بود. البته احتمال اینکه این تحول فلسفی در کنفرانس امسال اتفاق بیافتد، خیلی پایین است.
منبع: Eurogamer