بهترین فیلم های ۲۰۲۳ | از اوپنهایمر تا آناتومی یک سقوط

بهترین فیلم های ۲۰۲۳ | از اوپنهایمر تا آناتومی یک سقوط

دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۰۰

در این مقاله قرار است به معرفی بهترین فیلم های سال ۲۰۲۳ از نگاه تحریریه زومجی بپردازیم. همراه ما باشید.

سال ۲۰۲۳ سال بسیار پرباری برای سینما بود. هم شاهد آثار شاخصی در دنیای انیمیشن بودیم همچون انیمیشن مرد عنکبوتی در میان دنیای عنکبوتی و انیمه پسر و مرغ ماهیخوار میازاکی، هم شاهد آثار محبوب جریان اصلی بودیم همچون اوپنهایمر، قاتلان ماه گل و جاماندگان و هم شاهد نمونه‌های شاخصی در سینمای هنری بودیم همچون درباره علف‌های خشک از جیلان و برگ‌های افتاده از کوریسماکی.

به همین دلیل در این لیست نیز سعی کردیم فهرستی متنوع و نسبتا جامع از همه آثار شاخص در این سه دسته ارائه کنیم. این نکته را هم باید اعلام کنیم که تا زمان آماده شدن این لیست، کیفیت خوبی از انیمه میازاکی به دستمان نرسید و به همین دلیل این انیمه در لیست بهترین های ۲۰۲۳ قرار ندارد. شما نیز فیلم های محبوبتان را برای ما کامنت کنید تا لیست را به کمک شما جامع‌تر کنیم.

فیلم‌های این فهرست به همراه رتبه‌بندی‌شان بر اساس نظر تحریریه زومجی انتخاب شده‌اند.


بهترین فیلم های ۲۰۲۳

والپیپر رسمی فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3

۳۰- فیلم نگهبانان کهکشان بخش ۳

فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3

  • کارگردان: جیمز گان
  • نویسنده: جیمز گان
  • بازیگران: کریس پرت، زوئی سالدانا، دیو باتیستا، کارن گیلان، پام کلمنتیئف، وین دیزل، بردلی کوپر، ویل پولتر، شان گان، چوکودی ایووجی، لیندا کاردلینی، ناتان فیلیون، دانیلا ملچیور، ماریا باکالوا، نیکو سانتس و سیلوستر استالونه
  • میانگین امتیازات فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3 در IMDB: ۷.۹

خلاصه داستان: در فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3، نگهبانان در مقر جدیدشان در Knowhere، کهکشان توسط آدام وارلاک، یک جنگجوی مستقل که توسط کاهن اعظمشان عایشه ایجاد شده‌ است، مورد حمله قرار می‌گیرند. پس از اینکه آدام به‌شدت راکت را زخمی می‌کند، توسط نبیولا مورد اصابت چاقو قرار می‌گیرد و فرار می‌کند. نگهبانان نمی‌توانند زخم‌های راکت را با بسته‌های دارویی خود التیام بخشند، زیرا سوییچ کشتن او توسط OrgoCrope تعبیه شده‌ است، شرکتی که توسط یک دانشمند دیوانه و خالق راکت به‌نام High Evolutionary هدایت می‌شود. حالا آن‌ها باید آخرین و شاید سخت‌ترین مأموریت خود را برای نجات دوست خود انجام دهند.

گروه نگهبانان کهکشان سرانجام به پایان ماجراجویی تقریبا یک دهه‌ای خود در دنیای سینمایی مارول رسیده‌اند. این گروه محبوب که شاید در ابتدا کسی تصورش را نمی‌کرد به محبوبیت امروز دست پیدا کنند، آخرین مأموریت خود را در فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 3 تجربه می‌کنند که در آن باید یک مأموریت مرگ و زندگی را انجام دهد. اگرچه دنیای سینمایی مارول روزهای خیلی خوبی را سپری نمی‌کند، اما فیلم نگهبانان کهکشان بخش ۳ باعث شد تا بسیاری دوباره به آینده MCU امیدوار شوند.

البته این فیلم اول قرار بود در سال ۲۰۲۰ اکران شود، اما ماجرای جنجالی جیمز گان باعث شد تا چند سال برای این فیلم صبر کنیم و البته گان هم‌اکنون در حال کار در دنیای دی سی و ساخت فیلم جدید سوپرمن است. جیمز گان بارها از این فیلم به‌عنوان پایانی بر کار این گروه یاد کرد، اما پایان‌بندی فیلم به شکلی است که باعث شد بسیاری تصور کنند گان درهای زیادی را برای ادامه دادن داستان این گروه باز گذاشته است. بااین‌حال فیلم Guardians of the Galaxy 3 یکی از بهترین فیلم‌های ابرقهرمانی چند سال اخیر هالیوود نیز محسوب می‌شود که در طول سال‌های اخیر شاهد آثار با کیفیت کمتری نسبت به گذشته در این ژانر هستیم.


پوستر فیلم فراری به کارگردانی مایکل مان

۲۹- فیلم فراری

فیلم Ferrari

  • کارگردان: مایکل مان
  • نویسنده: تروی کندی مارتین
  • بازیگران: آدام درایور، پنه‌لوپه کروز، شیلین وودلی، سارا گدون، گابریل لئون، جک اوکانل و پاتریک دمپسی
  • میانگین امتیازات فیلم Ferrari در IMDB: ۶.۵

خلاصه داستان: فیلم Ferrari داستان زندگی انزو فراری در سال ۱۹۵۷ را دنبال می‌کند که با مشکلات خانوادگی برخورد می‌کند و در عین حال برای مسابقه میلی میگلیا ۱۹۵۷ آماده می‌شود.

دوازدهمین فیلمِ مایکل مانِ ۸۰ ساله حکمِ پروژه‌ی رویاهای او را داشت؛ نه‌تنها او از اواخر دهه‌ی ۹۰ تلاش می‌کرد تا فیلمی براساس زندگی شخصی و حرفه‌ای اِنزو فِراری بسازد (اما مُدام در تأمینِ بودجه‌اش ناکام بود)، بلکه او از اولین برخوردِ نزدیک‌اش با یک خودروی فِراری در دهه‌ی ۶۰ در خیابان‌‌های لندن، به‌عنوان رویدادی تأثیرگذار در زندگی‌اش یاد می‌کند، و حتی اولینِ دستمزدِ قابل‌توجهی که برای ساختنِ فیلم «سارق» (۱۹۸۱) گرفته بود نیز خرجِ خریدنِ یک فِراری کرده بود.

علاوه‌بر اینها، خودِ شخصیت واقعی فِراری هم تمام خصوصیاتِ پروتاگونیستِ ایده‌آلِ سینمای مان را شامل می‌شود: تقریباً همه‌ی فیلم‌های او، به مردانِ نابغه‌ای می‌پردازند که در رشته‌ی خودشان مُتخصصی بی‌همتا هستند و خود را به‌طرز وسواس‌گونه‌ای وقفِ مهارتشان کرده‌اند؛ مردانی با پوسته‌ای سخت و نفوذناپذیر اما روحیِ مُچاله‌شده و زخمی: از گاوصندوق‌بازکن‌ها («سارق»)، دزدها («مخصمه») و جرم‌شناس‌ها («شکارچی انسان») گرفته تا ژورنالیست‌ها («نفوذی») و هکرها («بلک‌هت»). فِراری هم که با شوروشوقی مرگبار به تولید خودرو و رهبری کردنِ مخلوقاتِ فلزی‌اش در پیستِ مسابقه عشق می‌ورزد، از این قاعده مستثنا نیست.

بنابراین، گرچه «فِراری» روی کاغذ همچون یک فیلم زندگینامه‌ای اُسکارپسندِ متداولِ دیگر درباره‌ی یک شخصیتِ تاریخی برجسته به نظر می‌رسید، اما در حقیقت، با فیلمی بسیار شخصی مواجهیم که خلافِ جهتِ قراردادهای رایجِ آثار هم‌تیروطایفه‌اش رانندگی می‌کند: «فراری» نه یک فیلم ورزشیِ آشنایِ الهام‌بخش درباره‌ی هیجانِ غلبه کردنِ یک مدعیِ توسری‌خور بر رقبای قوی‌اش است («فورد علیه فراری») و نه داستانِ پیروزمندانه‌ای درباره‌ی تحققِ رویاها («گرن توریسمو»): درعوض، اینجا با مطالعه‌ی شخصیتیِ مردی سرشار از تناقص مواجهیم که به قولِ خودش، مسابقه نمی‌دهد که بتواند خودرو بفروشد، بلکه خودرو می‌فروشد تا بتواند مسابقه بدهد؛ فیلمی که راننده‌ی جوانِ آینده‌دارش در صحنه‌‌ی کابوس‌واری که به سینمای وحشت پهلو می‌زند، خودش و تماشاگرانِ کنارِ جاده را به تکه‌ گوشت‌های متلاشی‌شده تبدیل می‌کند؛ پروتاگونیستِ کاپیتالیست‌‌اش برای قسر در رفتن از عواقبِ یکی دیگر از فاجعه‌هایی که باعث‌اش شده، به پول متوسل می‌شود؛ و لحظاتِ پایانیِ فیلم هم که در قبرستان جریان دارد، فراری و وارثِ کوچک‌اش را درحال قدم برداشتن به سمتِ آرامگاه خانوادگی‌شان، در جاده‌ای به تصویر می‌کشد که یادآور مقصدِ مشترکِ گریزناپذیری که همه‌ی جاده‌ها به آن ختم می‌شوند، است: مرگ.


مبارزه کیانو ریوز، بازیگر جان ویک با لانچیکو در فیلم John Wick: Chapter 4

۲۸- فیلم جان ویک: بخش ۴

فیلم John Wick: Chapter 4

  • کارگردان: چاد استاهلسکی
  • نویسنده: شی هیتن و مایکل فینچ
  • بازیگران: کیانو ریوز، ایان مک‌شین، لارنس فیشبرن، مارکو زارور، لانس ردیک، رینا ساوایاما، دانی ین، هیروکی سانادا، بیل اسکاشگورد، شمیر اندرسون و اسکات ادکینز
  • میانگین امتیازات فیلم John Wick: Chapter 4 در IMDB: ۷.۷

خلاصه داستان: جان ویک در فیلم John Wick: Chapter 4 راهی را برای شکست دادن «های تیبل» پیدا می‌کند؛ اما پیش از اینکه بتواند آزادی خود را به‌دست‌آورد، باید با یک دشمن جدید روبه‌رو شود و با آن مقابله کند؛ دشمن جدیدی که متحدان و نیروهای بسیار قدرتمندی در سراسر جهان دارد که می‌تواند دوستانی قدیمی را به دشمنانی جدید تبدیل کند.

وقتی قسمت اول «جان ویک» در سال ۲۰۱۴ اکران شد، هدف‌اش این بود تا در هالیوودِ اشباع‌شده با اکشن‌های سی‌جی‌آی‌زده، پلاستیکی و بی‌وزنِ ابرقهرمانی، خاطره‌ی دورانِ باشکوهِ تمام‌شده‌ای از این ژانر را زنده کند؛ دورانی در طول دهه‌ی ۸۰ و ۹۰ که مردانِ بزن‌بهادری مثل آرنولد شوارتزنگرها، سیلوستر استالونه‌ها، بروس ویلیس‌ها و جکی چان‌ها، سلاطینِ سینمای اکشن بودند. اما پس از اینکه قسمت اول موفق از آب درآمد، هدفِ چاد استاهلسکی، مغزمتفکرِ مجموعه، با دنباله‌هایش به‌طرز فزاینده‌ای جاه‌طلبانه‌تر شد: چگونه می‌توان مرزهای سینمای اکشن را جابه‌جا کرد و جایی ابدی در تالارِ مشاهیرِ این ژانر به‌دست آورد؟

فیلم چهارم که آقای ویک را با اسطوره‌‌هایی مثل دانی یِن، اسکات ادکینز و هیروکی سانادا همراه می‌کند، به قله‌ی جنون‌آمیزِ تازه‌ای نه‌تنها در این مجموعه، که در تاریخ سینمای اکشن تبدیل می‌شود. همیشه کلیدواژه‌‌ای که فیلم‌های «جان ویک» را تعریف می‌کرده، «درد» بوده است؛ این فیلم‌ها با بدن‌های قهرمان‌اش و دشمنانِ او همچون بوم‌های سفیدِ نقاشی رفتار کرده است، و از قلموهای مختلفی (از لوازم تحریر گرفته تا نانچیکو) استفاده کرده است تا آن‌ها را با کبودی‌ها، کوفتگی‌ها، شکستگی‌ها، بُریدگی‌ها و حفره‌ها رنگ‌آمیزی‌ کند.

استاهلسکی در «جان ویک ۴»، پرریخت‌و‌پاش‌ترین و افسارگسیخته‌ترین نقاشیِ خشونت را روی بدنِ کاراکترهایش رسم می‌کند: چه وقتی که بابایاگا در سکانسِ فک‌اندازی که وام‌دارِ بازی ویدیویی «هات‌لاین میامی» است، مُجهز به نفسِ آتشینِ اژدها، دشمنانش را به تکه‌ای از گوشت‌ِ کباب‌شده تبدیل می‌کند، و چه وقتی که خودش در اسلپ‌استیک‌ترین لحظه‌ی تاریخِ مجموعه، از راه‌پله‌ای بی‌انتها به پایین قِل می‌خورد.

در همین حین، اینکه «جان ویک ۴» به یک اکشنِ بی‌مغز تنزل پیدا نمی‌کند، شگفت‌انگیز است؛ دستاورد کم‌نظیر استاهلسکی این است که او موفق می‌شود تا این کشت‌و‌کشتارِ پُرهیاهو را به تمثیلِ لطیف و پراحساسی درباره‌ی تلاش یک‌ مردِ عزادار برای غلبه بر غم و اندوهِ ناشی از فقدانِ یک عزیز تبدیل کند، و سفرِ بی‌رقیب‌ترین آدمکشِ دنیا را به نقطه‌ای می‌رساند که او باید چگونه مُردن را یاد بگیرد.


فیلم Showing Up

۲۷- فیلم نمایش

فیلم Showing Up

  • کارگردان: کلی رایکارد
  • نویسنده: کلی رایکارد و جاناتان ریموند
  • بازیگران: میشل ویلیامز، هانگ چائو، جاد هیرش، ماریان پلانکت، جان ماگارو، آندره لارن بنجامین، هیتر لولس، آماندا پلامر، لری فسندن و جیمز لوگرو
  • میانگین امتیازات فیلم Showing Up در IMDB: ۶.۴

خلاصه داستان: فیلم Showing Up داستان مجسمه‌سازی را دنبال می‌کند که برای افتتاح یک نمایش جدید آماده می‌شود و باید زندگی خلاقانه‌اش را با درام‌های روزانه خانواده، دوستان، هنر و صنایع دستی متعادل کند.

کِلی رایکارد از زمانِ «رودخانه‌ی علف» (۱۹۹۴) تاکنون، کارنامه‌‌ی ۳۰ ساله‌ای از خود به جا گذاشته است که نه‌تنها کیفیتِ یکدستِ کم‌رقیبی دارد، بلکه او را به‌عنوانِ یکی از منحصربه‌فردترین فیلمسازانِ سینمای مستقلِ آمریکا نیز ثابت کرده است. سینمای آهسته‌ و مینیمالیستیِ رایکارد معمولاً به مناطقِ کوچکِ برونشهری می‌پردازد، سوژه‌هایش را در حاشیه‌های جامعه پیدا می‌کند و روی ترسیمِ جزئیات و ریتمِ زندگیِ روزمره متمرکز است. این موضوع همچنان درباره‌ی «حاضرشدن»، که به تلاشِ یک مجسمه‌ساز برای برقراری تعادل میانِ فعالیتِ هنری و حواس‌پرتی‌ها و مشغله‌های کلافه‌‌کننده‌ی زندگیِ شخصی‌اش می‌پردازد، نیز صادق است.

او که لیزی نام دارد، قهرمانِ تیپیکالِ رایکارد است: زنی با اخم‌های دائمی، حالتی قوزدار و جوراب‌های ساق‌بلندی که زیرِ صندل‌هایش می‌پوشد. لیزی یک هنرمندِ بزرگ و شناخته‌شده نیست؛ او برای اینکه خرجِ زندگی‌اش را دربیاورد و کار کردن روی هنرش را امکان‌پذیر کند، باید به انجامِ یک کارِ نارضایت‌بخشِ اداری در همان دانشگاهی که سال‌ها قبل ازش فارغ‌التحصیل شده بود، تن بدهد (مثلاً، یکی از وظایفِ او که به کلافگی‌اش می‌افزاید، درست کردنِ آگهی تبلیغاتی برای هنرمندانِ دیگری که از دانشگاه دیدن می‌کنند، است).

بنابراین، از یک سو، لیزی شور و نیازِ قدرتمندی به خلق کردن احساس می‌کند و از سوی دیگر، سروکله‌زدن با موانع و حواس‌پرتی‌های روزمره (از غذا دادن به گربه‌اش و تیمار کردنِ یک کبوترِ صدمه‌دیده گرفته تا خراب‌بودنِ آب‌گرم‌‌کن‌اش و رسیدگی به برادرش که با مشکلاتِ روانی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند) سببِ می‌شود تا نتواند کل وقت‌اش را در کارگاه‌اش سپری کند. نتیجه، شخصیتی است که رایکارد به‌وسیله‌ی او تم‌های مختلفی را کندوکاو می‌کند؛ از ناسازگاربودنِ هنر و نظام سرمایه‌داری (همه‌ی هنرمندها آزادی لازم برای وقف کردنِ زندگی‌شان به هنرشان را ندارند) تا نقشِ حیات‌بخشی که هنر در زندگیِ انسان ایفا می‌کند (لیزی برای زنده ماندن به مجسمه‌هایش نیاز ندارد؛ اما کار روی آن‌ها خاصیتِ تسکین‌بخشی برای او دارد که روح‌اش را تغذیه می‌کند).


تام کروز و ربکا فرگوسن در فیلم Mission: Impossible – Dead Reckoning Part One

۲۶- فیلم ماموریت: غیرممکن – روزشمار مرگ بخش اول

فیلم Mission: Impossible – Dead Reckoning Part One

  • کارگردان: کریستوفر مک‌کوری
  • نویسنده: کریستوفر مک‌کوری و اریک جندرسون
  • بازیگران: تام کروز، ربکا فرگوسن، هایلی اتول، اسای مورالس، پام کلمنتیئف، شیا ویگهام، سایمون پگ، هنری چرنی، ونسا کربی، وینگ ریمز، کری الویس، ایندیرا وارما، راب دلینی، چارلز پارنل، مارک گیتیس، هولت مک‌کالانی،‌ نیک آفرمن، جانت مک‌تیر، هانا وادینگهام و ماریلا گاریگا
  • میانگین امتیازات فیلم Mission: Impossible – Dead Reckoning Part One در IMDB: ۷.۷

خلاصه داستان: در فیلم Mission: Impossible – Dead Reckoning Part One ایتن هانت از طرف آی‌ام‌اف مأموریت پیدا می‌کند تا نگذارد یک فناوری مرموز به نام «انتیتی» که یک هوش مصنوعی قدرتمند است به‌دست افراد نادرست بیفتد. او در این راه با دشمنانی مواجه می‌شود که انتظار آن را نداشته‌است.

سال گذشته، یکی از برداشت‌های فرامتنیِ رایج و صحیح از «تاپ گان: ماوریک»، این بود که این فیلم تمثیلی است از هویتِ تام کروز به‌عنوان آخرینِ بازمانده‌ی گونه‌ی تقریباً منقرض‌شده‌ای از فیلمسازان که به ساختِ اکشن‌های اُلداسکول با بدلکاری‌های واقعی مُتعهد هستند: کاپیتان ماوریک در زمانی‌که پهبادهای بدونِ سرنشین دارند جایگزینِ جنگنده‌های سرنشین‌دار می‌شوند، باید منسوخ‌شدگیِ خودش و هم‌نوعانش را متوقف می‌کرد.

حالا در زمانی‌که خطرِ جایگزین شدنِ هنرمندان واقعی توسط الگوریتم‌های هوش مصنوعی به یکی از جنجال‌برانگیزترین موضوعاتِ سال ۲۰۲۳ تبدیل شده بود، در «مأموریت غیرممکن ۷» نیز با نسخه‌ی به‌روزِ دیگری از تمِ انسان علیه ماشین مواجهیم: این‌بار ایتن هانت نه با تروریست‌ها یا شبکه‌های جاسوسیِ بین‌المللی، بلکه با یک هوش مصنوعی طغیان‌گر به نام «اِنتیتی» مبارزه می‌کند؛ سلاحی که هر دولت یا سازمانی که کنترل‌اش را به‌دست بیاورد، صاحبِ توقف‌ناپذیرترین و در عینِ حال مُطیع‌ترین مامورِ مخفیِ دنیا خواهد شد. ماهیتِ ماوراطبیعه‌گونه‌ی این آنتاگونیست، حال‌و‌هوای آخرالزمانی‌تر و دلهره‌آورتری به فیلم جدید بخشیده است: پارانویای غلیظی که در سرتاسر فیلم احساس می‌شود، تداعی‌گرِ «موجودِ» جان کارپنتر است؛ در هر دو فیلم، با هیولای بی‌چهره، تعریف‌ناپذیر و فریبنده‌ای طرفیم که می‌تواند خودش را به شکلِ هرکسی یا هرچیزی دربیاورد.

علاوه‌براین، اِنتیتی که در حکمِ همتای اهریمنیِ ایتن هانت است، فرصتی را برای فیلم فراهم می‌کند تا مهم‌ترین ارزش‌های معرفِ قهرمان‌اش را موشکافی کند: سرکشی‌‌، اخلاق‌مداری و غیرقابل‌پیش‌بینی‌بودنِ ایتن که از نگاهِ دولت‌ها عیب و ایراد حساب می‌شوند، دقیقاً همان عناصری هستند که او را از یک هوش مصنوعی مُتمایز می‌کنند: ایتن به‌طرز کورکورانه‌ای به دولت‌اش مُتعهد نیست و هیچ دستوری را بدونِ زیرسوال بُردنِ انگیزه‌های صادرکننده‌اش اجرا نمی‌کند. این داستان به بستری تبدیل می‌شود تا کریستوفر مک‌کوئری، با خلقِ برخی از پرتنش‌ترین، مُفرح‌ترین و مهم‌تر از همه، دراماتیک‌ترین سکانس‌های اکشنِ سال، یک‌بار دیگر ثابت کند که چرا یکی از بهترین اکشن‌سازانِ زنده‌ی دنیاست.


امپراتور فرانسه در انتظار گرفتاری دشمنان در تله یخی در فیلم ناپلئون

۲۵- فیلم ناپلئون

فیلم Napoleon

  • کارگردان: ریدلی اسکات
  • نویسنده: دیوید اسکارپا
  • بازیگران: واکین فینیکس، ونسا کربی، طاهر رحیم، بن مایلز، لودیوین سنیه، متیو نیدهم، یوسف کرکور، فیل کورنول، ایان مک‌نیس، پال ریس، جان هالینگورث، ادوارد فیلیپونات و گوین اسپوکس
  • میانگین امتیازات فیلم Napoleon در IMDB: ۶.۴

خلاصه داستان: فیلم Napoleon داستان به قدرت رسیدن ناپلئون ازطریق دیدگاه رابطهٔ اعتیادآور و ناپایدار او با ملکه ژوزفین را به تصویر می‌کشد و در طول آن حمله به کشور مصر نمایش داده می‌شود.

ناپلئون یکی از موردانتظارترین فیلم‌های سال گذشته‌ی میلادی بود. فیلمی به‌کارگردانی ریدلی اسکات و با فیلم‌نامه‌ای از دیوید اسکارپا؛ در ناپلئون، هم‌کاری این دو به دستاوردی جالب‌توجه رسیده است. فیلمی که درباره‌ی یکی از معروف‌ترین شخصیت‌های تاریخِ پرجنگِ بشر ساخته شده است بیش‌تر فیلمی است عاشقانه. قصه‌ی عشقِ ناپلئون به ژوزفین، فرانسه و به ارتش.

فیلم در استراتژیِ روایی‌اش تصمیم ندارد تا تصویری باشکوه از ناپلئون ترسیم کند و همین هم مجال را به رئالیستی‌کردنِ کاراکترِ او داده است. ما با ترس‌ها و کمبودهای او مواجه می‌شویم. در همان اولین نبرد، برای بازپس‌گیریِ بندر از بریتانیایی‌ها، می‌توان ترس را در چهره و اعمال ناپلئون به‌تماشا نشست. کشته‌شدنِ اسب‌ش در همان ابتدا نیز واقعه‌ای در همین راستا و برای اسطوره‌زدایی از اوست. یا بعدتر، شاهدِ اوییم که هنگام شلیک توپ‌ها، دست‌هایش را روی گوش‌هایش می‌گذارد. فیلم در ساختار روایی خود، شرح فتوحات یا شکست‌های ناپلئون را با فراز و فرودهای رابطه‌اش با ژوزفین هماهنگ کرده است. طبیعی است که در چنین حال‌وهوایی و برای شکل‌گیریِ یک شیمی عاشقانه‌ی درست، بازیگرها مهم‌ترین نقش را ایفا می‌کنند و واکین فینیکس (در نقش ناپلئون) و ونسا کربی (در نقش ژوزفین) هر دو حسابی گل کاشته‌اند.


وید و امبر در استادیوم در انیمیشن Elemental

۲۴- انیمیشن المنتال

انیمیشن Elemental

  • کارگردان: پیتر سون
  • نویسنده: جان هوبرگ، کت لیکل و براندا هسوئه
  • صداپیشگان: مامودو آتی، لیا لوئیس، رونی دل کارمن، شیلا اومی، وندی مک‌لندن کاوی، کاترین اوهارا، جو پرا و میسون ورتیمر
  • میانگین امتیازات انیمیشن Elemental در IMDB: ۷

خلاصه داستان: انیمیشن Elemental داستان و ماجراجویی یک زوج غیر عادی به‌نام امبر و وید را دنبال می‌کند که در حال زندگی در شهری هستند که ساکنان آن از آتش، آب، خاک و هوا تشکیل شده است. این زوج که از یک زن جوان آتشین و مردی به شکل آب و بسیار آرام است، در شرف کشف یک نکته اساسی هستند و آن هم این است که آن‌ها واقعا چقدر دارای نقاط مشترک هستند.

پس از شکست انیمیشن Lightyear، چشمان زیادی به انیمیشن Elemental دوخته شد و بسیاری اعتقاد داشتند که عملکرد این انیمیشن می‌تواند آینده پیکسار را نشان دهد. انیمیشن المنتال داستانی عاشقانه را دنبال می‌کند که در آن امبر و وید که هر یک از دو گروه متفاوت از شهر المنت هستند، عاشق یکدیگر می‌شوند. انیمیشن درواقع در تلاش است تا تفاوت‌های فرهنگی را با استفاده از عناصر آب و آتش به تصویر بکشد و نشان دهد چقدر این تفاوت‌ها ممکن است روی چنین روابطی تاثیر بگذارد.

انیمیشن Elemental که باتوجه‌به تجارب شخصی پیتر سون به‌عنوان مهاجر ساخته شده است، به‌خوبی به وضعیت مهاجرین در یک جامعه می‌پردازد و چالش‌های فرهنگی آن را به نمایش می‌گذارد. اگرچه انیمیشن درنهایت پایانی خیلی با ریسک بالایی نداشت، اما با روایت دلگرم کننده و دلنشین خود توانست نظر بسیاری را به خود جلب کند و باعث شود بسیاری به آینده پیکسار امیدوارتر شوند. انیمیشن المنتال شاید بهترین کار پیکسار نباشد، اما باعث می‌شود تا دیزنی را همچنان مجاب کند تا این استودیو به ساخت آثار اورجینال ادامه دهد.


غرش گودزیلا در فیلم Godzilla Minus One

۲۳- فیلم گودزیلا منهای یک

فیلم Godzilla Minus One

  • کارگردان: تاکاشی یامازاکی
  • نویسنده: تاکاشی یامازاکی
  • بازیگران: ریونوسوکه کامیکی، مینامی هامابه، یوکی یامادا، هیده‌تاکا یوشیئوکا، ساکورا آندو، ساساکی کورانوسوکه و مونتاکا آئوکی
  • میانگین امتیازات فیلم Godzilla Minus One در IMDB: ۸.۳

خلاصه داستان: در فیلم Godzilla Minus One ژاپن به سختی توانسته از جنگ جهانی دوم ریکاوری کند و در همین زمان خطر بزرگی در سواحل توکیو ظاهر می‌شود. کویچی که یک فراری از جنگ است، از اولین رویارویی با گودزیلا آسیب می‌بیند و این را فرصتی برای جبران رفتار خود در طول جنگ می‌بیند.

فیلم گودزیلا منهای یک ۳۷امین فیلم از مجموعه گودزیلا و ۳۳امین فیلم گودزیلایی شرکت توهو محسوب می‌شود و همچنین پنجمین فیلم از دوران Reiwa این هیولا هم است. این فیلم ۶۹ سال پس از اکران فیلم Gojira که با نام Godzilla هم شناخته می‌شود در سال ۱۹۵۴ در کشور ژاپن روی پرده‌های سینما رفته است. مانند فیلم Shin Godzilla که شروع کننده دوران جدید این هیولای محبوب ژاپنی بوده است، در فیلم Godzilla Minus One تنها شاهد حضور گودزیلا هستیم که انسان‌ها باید برای متوقف کردن او تمام تلاش خود را به‌کار ببرند تا مانع انقراض خود شوند.

فیلم گودزیلا منهای یک به‌عنوان یکی از ضد جنگ‌ترین فیلم‌های این مجموعه شناخته می‌شود که بهترین شکل ممکن مفهوم ضد جنگ را به تصویر کشیده و داستانی عمیق و قابل لمس را ارائه کرده است و همچنین کشتار وحشیانه گودزیلا باعث شده است تا بسیاری آن را یک فیلم ترسناک هم بدانند. اما درکنار اینکه گودزیلا همچنان ستاره اصلی فیلم خود است، شخصیت‌های انسانی قدرتمند و غنی هم در فیلم حضور دارند و بسیاری آن را کلاس درسی برای فیلم‌های هیولایی می‌دانند. همچنین فیلم Godzilla Minus One اولین فیلم دنیای گودزیلا است که نامزد دریافت یک جایزه اسکار می‌شود و بدون شک یکی از بهترین‌های سال ۲۰۲۳ هم بوده است.


سگ و ربات در حال تماشا رودخانه در انیمیشن Robot Dreams

۲۲- انیمیشن رویاهای ربات

انیمیشن Robot Dreams

خلاصه داستان: اتفاقات انیمیشن Robot Dreams در نیویورک دهه ۸۰ میلادی جریان دارد که داستان سگ تنهایی را دنبال می‌کند که یک ربات به‌عنوان همراهش خریداری می‌کند که در ادامه به بهترین دوست او تبدیل می‌شود. اما در روز کارگر و زمانی‌که آن‌ها برای گردش به ساحل کانی آیلند می‌روند، قطعات فلزی ربات زنگ می‌زند و او نمی‌تواند حرکت کند. در ادامه ساحل تا تابستان سال بعد تعطیل می‌شود و سگ باید تا آن موقع برای نجات ربات صبر کند.

در بین تمامی انیمیشن‌های سال ۲۰۲۳ بدون شک انیمیشن Robot Dreams خاص‌ترین آن است. انیمیشن داستانی در مورد روزمرگی یک سگ را نشان می‌دهد که از شدت تنهایی تصمیم می‌گیرد تا یک ربات همدم بخرد، اما همین ربات هم در ساحل گرفتار می‌شود. انیمیشن تلاش می‌کند تا به مسائلی مثل دوستی‌ها، پیشرفت فناوری که باعث می‌شود ربات‌ها در آینده جای دوست و همدم را برای انسان‌ها بگیرند و مسائلی مثل روابط از راه دور بپردازد و کنایه‌ای به روابط امروزی هم بزند.

انیمیشن رویاهای ربات با اینکه عملا دارای هیچ دیالوگی نیست، اما نشان داد که می‌شود اثری ساخت که حتی بدون یک دیالوگ مفاهیم زیادی را بازگو و روایت کند. همچنین این انیمیشن دوباره نشان می‌دهد که یک انیمیشن صرفا قرار نیست برای کودکان ساخته شود و می‌تواند هدف آن بزرگسالان هم باشد و آثاری مثل انیمیشن Robot Dreams دوباره حرف گیرمو دل تورو در مورد اهمیت انیمیشن‌ها را ثابت می‌کند.


فیلم Yannick

۲۱- فیلم یانیک

فیلم Yannick

خلاصه داستان: فیلم Yannick داستان یانیک را دنبال می‌کند که در میانه اجرای نمایشنامه «بلوار بسیار بدی» یانیک از جای خود بلند می‌شود و نمایش را قطع می‌کند تا شب را در دست بگیرد.

کوئنتین دوپیو، یکی از جالب‌ترین فیلم‌سازان زنده‌ی جهان است! اینکه مرد فرانسوی، در اوایل هزاره‌ی جدید تصمیم گرفت تا درکنار فعالیت به‌عنوان دی‌جی و موزیسین الکترونیک (تحت نام مستعار «مستر وازو»)، فیلم هم بسازد، اتفاق بسیار مبارکی بود! او در دو دهه‌ی اخیر، کمدی‌های سورئالیستیِ تجربی و جنون‌آمیزی ساخته است که دیدن‌شان می‌تواند برای مخاطبان جدی سینما، آمیزه‌ای از ذوق و حیرت را به همراه بیاورد!

یانیک اگرچه برخلاف آثار دیگر دوپیو سورئال نیست، درست مانند همان‌ها، کانسپت مرکزیِ بسیار جذابی دارد. ماجرا از جایی آغاز می‌شود که مردِ کارگرِ ساده اما جسور هم‌نام با فیلم، به تماشای اجرای یک نمایش می‌رود؛ ولی از این اجرا، ابدا خوش‌اش نمی‌آید! برخلاف اکثریت، یانیک تصمیم می‌گیرد که نارضایتی‌اش از نمایش را درجا به روی عوامل بیاورد و وقتی با واکنش منفی و تند آن‌ها مواجه می‌شود، موقعیت را به نحوی غیرقابل‌پیش‌بینی مدیریت می‌کند!

فیلم تک‌لوکیشن و تنها ۶۶ دقیقه‌ای دوپیو، هم بامزه و سرگرم‌کننده است و هم عمیق و تامل‌برانگیز. سوژه‌ی جالب محوری فیلم، راه می‌دهد به بحث‌هایی جدی درباره‌ی مواجهه با آثار هنری و قراردادهای پذیرفته‌شده درباره‌ی آداب برخورد صحیح اجتماعی. یانیک در ظرفیت دراماتیک ایده‌ی اصلی‌اش هم عمیق می‌شود و روانشناسی شخصیت‌های آسیب‌دیده‌اش را بیش از حد موردانتظار، جدی می‌گیرد.


فیلم Tótem

۲۰- فیلم توتم

فیلم Tótem

  • کارگردان: لیلا آویلس
  • نویسنده: لیلا آویلس
  • بازیگران: نیما سنتیس، مونتسرات مارانون، ماریسول گاسه، سائوری گورزا و متئو گارسیا الیزوندو
  • میانگین امتیازات فیلم Tótem در IMDB: ۷.۱

خلاصه داستان: فیلم Tótem داستان سول هفت ساله را به تصویر می‌کشد که روز را در خانه پدر بزرگش سپری می‌کند تا یک مهمانی غافلگیر کننده برای توناتیو، پدر بزرگش برگزار کند.

فیلم توتم، درامی احساس‌برانگیز است، درباره‌ی یک روز از زندگی دخترکی درون‌گرا، حساس و تنها به نام سول. روزی که او در خانه‌ی پدربزرگ‌اش می‌گذراند و به مهمانی گرمی برای پدر بیمارش ختم می‌شود. بخش زیادی از زمان فیلم، روایت‌گر تقابل دنیای کوچک و آرام ذهنیِ سول، با شلوغی جنون‌آمیز جهان پیرامون است. اما وجه تحسین‌برانگیز کار لیلا آویلس، شکلی است که با هدفمندی و تسلط، جمع بزرگ‌تری از شخصیت‌های نه‌چندان دوست‌داشتنی را در میان لحظاتی پراکنده، برای تماشاگر همدلی‌برانگیز می‌کند.

توتم از آن دسته فیلم‌هایی است که آدم با دیدنش، بیشتر احساس انسان بودن می‌کند! جایی نزدیک به انتهای فیلم، صحنه‌ای بسیار شیرین، لبریز از عواطف خالص خلق می‌شود که حال‌و‌هوای اصیل آن، از لحظات خوبِ سینمای سال ۲۰۲۳ میلادی است. فیلمِ آویلس، مایه‌ی متافیزیکال غافلگیرکننده‌ای هم دارد که از ظاهر رئالیستی آن انتظار نمی‌رود؛ اما فکر کردن به ظرایف‌اش، می‌تواند ارزشی مضاعف برای فیلم باشد.


استیو کارل در تصویری از فیلم پربازیگر فیلم Asteroid City به کارگردانی وس اندرسون

۱۹- فیلم استروید سیتی

فیلم Asteroid City

  • کارگردان: وس اندرسون
  • نویسنده: وس اندرسون و رومن کوپولا
  • بازیگران: تیلدا سوینتن، بیل مری، آدرین برودی، تام هنکس، مارگو رابی، روپرت فرند، جیسون شوارتزمن، اسکارلت جوهانسون، برایان کرانستون، هوپ دیویس، جفری رایت، لیو شرایبر، تونی ریوولوری، مت دیلون، ریتا ویلسون، استیو کارل، سوفیا لیلیس، مایا هاوک، ادوارد نورتون، ویلم دفو، استیو پارک، فیشر استیونز، جیک رایان، ایتن جاش لی، هانگ چائو، گریس ادواردز و جارویس کوکر
  • میانگین امتیازات فیلم Asteroid City در IMDB: ۶.۵

خلاصه داستان: در فیلم Asteroid City برنامه کنوانسیون Junior Stargazer/Space Cadet (برنامه‌ای که برای گردهم آوردن دانش‌آموزان و والدین از سراسر کشور برای مشارکت و رقابت علمی سازمان‌دهی شده) به‌طور چشمگیری توسط رویدادهای در حال تغییر جهان مختل شده است. اتفاقات فیلم در یک شهر کوچک بیایانی در آمریکا در سال ۱۹۵۵ جریان دارد.

وس اندرسون در فیلم استروید سیتی، جاه‌طلبی‌ فرمی آشنای این سال‌هایش را به خلوص داستانگویی ابتدای کارنامه‌‌اش پیوند می‌دهد. نتیجه، یکی از بهترین آثار او است. شوخ‌طبعی ممتاز و درک عالی اندرسون از کمدی، چیزی نبوده است که در جایی از کارنامه‌اش فراموش کرده باشد؛ اما آن‌چه استروید سیتی را متمایز می‌کند، بازگشت مولف آمریکایی به کیفیتی مغفول در ساخته‌های جاه‌طلبانه‌ی متاخرش است: داستانگویی باحوصله، مکث روی روان‌شناسی شخصیت‌ها و در نتیجه، دستیابی به مودِ اصیل سینمایی.

اندرسون، از این طریق، به دور از تکثر اضافی یا خودنمایی سطحی آثار متاخرش، جزئیات ریز و درشت لایه‌های مختلف متن‌اش را، حول چند مایه‌ی تماتیک مشترک وحدت می‌بخشد و با کنار گذاشتن فروتنانه‌ی ریتم جنون‌آمیز روایی مطلوب‌اش -که در آن به استادی رسیده بود- به صحنه‌های متعددی در استروید سیتی، اجازه‌ی نفس کشیدن می‌دهد. نتیجه، به مراقبه‌ای هستی‌شناسانه‌ در باب سوگواری و خلق هنری شبیه شده است.


اهمیت عنصر عکس در فیلم بلوط پیر

۱۸- فیلم بلوط پیر

فیلم The Old Oak

  • کارگردان: کن لوچ
  • نویسنده: پل لاورتی
  • بازیگران: دیو ترنر، ابلا ماری، دبی هانی‌وود، روبن بینبریج، راب کرتلی، اندی داوسون، کریس گاتز، لوید مولینگز و جو آرمسترانگ
  • میانگین امتیازات فیلم The Old Oak در IMDB: ۷.۱

خلاصه داستان: اتفاقات فیلم The Old Oak در یک جامعه معدنی در کانتی دورام که قبلاً پر رونق بود، تی‌جی بناتین صاحب یک میخانه است که تلاش می‌کند تا میخانهٔ خود را نگه دارد و آن را به‌عنوان فضای عمومی باقیمانده در شهر خود حفظ کند تا مردم بتوانند با هم در آن‌جا ملاقات کنند. در همین حال، وقتی پناهجویان سوری در این شهر مستقر می‌شوند، تنش‌ها در شهر بالا می‌رود اما بناتین با یکی از پناهندگان به نام یارا دوستی برقرار می‌کند.

تازه‌ترین، و شاید آخرین ساخته‌ی کن لوچ، چریک پیر انگلیسی، یک سوگواریِ تلخ است برای اتحادی که احتمالن هرگز به‌دست نخواهد آمد. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را نیز پل لاوِرتی، فیلم‌نامه‌نویس ثابت فیلم‌های لوچ، نوشته است. فیلمی که باید گفت در میان بهترین فیلم‌های سال ۲۰۲۳جایگاه محکمی دارد. بلوط پیر داستان مهاجرین سوری‌ای را تعریف می‌کند که به منطقه‌ای مسکونی در انگستان آورده می‌شوند. جایی که ساکنانِ قدیمی‌اش چندان از آن‌ها پذیرایی خوبی به‌عمل نمی‌آورند و دودستگیِ نامطلوبی در آن‌ها به‌وجود می‌آید. کسانی که خود را بومی می‌دانند در مقابلِ مهاجرها می‌ایستند.

«فقدان» یکی از عنصرهای مهم فیلم است. آدم‌های توی فیلم را همین عنصر دور هم جمع می‌کند. همین عنصر است که به آن‌ها کمک می‌کند تا یک‌دیگر را بهتر بفهمند. اولین باری که تی‌جی به خانه‌ی یارا می‌رود، ما از وضعیت پدرِ یارا آگاه می‌شویم. پیش‌تر، در سکانس عکاسیِ یارا از آرایشگاه، با موارد دیگری از فقدان روبه‌رو شده بودیم. بعدتر می‌فهمیم که خود تی‌جی با چه فقدان‌ها و ازدست‌دادن‌هایی در زندگیِ خود مواجه است. این آدم‌ها همگی چیزی از دست داده‌اند. خیلی‌هایشان گذشته‌ی خود را ــ گذشته‌ای که به‌واسطه‌ی کارشان، آن را واجد معنا و اهمیت می‌دانستند ــ و بعضی‌هایشان عزیزان‌شان را. و در آخر نیز همین فقدان و ازدست‌دادن است که بارِ دیگر همه‌ی این آدم‌ها را دوباره متحد کرده و دور هم جمع می‌کند.


کوجی یاکوشو نشسته روی نیکمت یک پارک کنار آریسا ناکانو در نمایی از فیلم روزهای عالی به کارگردانی ویم وندرس

۱۷- فیلم روزهای عالی

فیلم Perfect Days

  • کارگردان: ویم وندرس
  • نویسنده: ویم وندرس و تاکوما تاکاساکی
  • بازیگران: کوجی یاکوشو، آریسا ناکانو، تاکیو اموتو، یومی آسو، سایوری ایشیکاوا، توموکازو میورا، آئوی یامادا و مین تاناکا
  • میانگین امتیازات فیلم Perfect Days در IMDB: ۷.۹

خلاصه داستان: فیلم Perfect Days داستان هیرایاما را دنبال می‌کند که یک تمیزکننده توالت در توکیو است و به‌نظر می‌رسد که از زندگی ساده خود راضی باشد. او یک زندگی روزمره ساختاریافته را دنبال می‌کند و اوقات فراغت خود را به علاقه‌اش به موسیقی و کتاب اختصاص می‌دهد. هیرایاما همچنین به درختان علاقه دارد و از آن‌ها عکس می‌گیرد. بیشتر گذشته او به تدریج ازطریق یک سری برخوردهای غیرمنتظره آشکار می‌شود.

ویم وندرس بزرگ، نزدیک چهار دهه پس از مستند تصاویری از توکیو (Tokyo-Ga)، با روزهای عالی، دوباره به پایتخت ژاپن سر زده است تا یکی از پیرمردهای آرام سینمای اسطوره‌اش، یاسوجیرو ازو، را در جهان امروز به تصویر بکشد. حاصل، بهترین ساخته‌ی بلند داستانی مولف آلمانی در قرن بیست‌ویکم است.

در روزهای عالی با ۱۲ روز از زندگیِ پیرمردی تنها (با بازی خوب کوجی یاکوشو) همراه می‌شویم که به‌عنوان نظافت‌چیِ توالت‌های پیشرفته‌ی شهر توکیو، از یک روتین مشخص پیروی می‌کند. مطابق الگوی آشنای «سینمای آهسته»، چارچوب ثابت زندگی پروتاگونیست، بنا است با تَرَک‌هایی از جنس بی‌نظمی‌های پیش‌بینی‌نشده و خلاف عادت، دچار خلل شود و نهایتا، فرو بریزد. این فروپاشی، نکاتی را درباره‌ی درونیات شخصیتِ کم‌گو و خوددارِ اصلی، افشا خواهد کرد.


اما استون و رامی یوسف در باغ در فیلم Poor Things

۱۶- فیلم بیچارگان

فیلم Poor Things

  • کارگردان: یورگوس لانتیموس
  • نویسنده: تونی مک‌نامارا
  • بازیگران: اما استون، ویلم دفو، مارک رافلو، رامی یوسف، مارگارت کوالی، جراد کارمایکل، کریستوفر ابوت، کاترین هانتر، سوزی بمبا و وین برت
  • میانگین امتیازات فیلم Poor Things در IMDB: ۸.۲

خلاصه داستان: فیلم Poor Things داستان زن جوانی از دوره ویکتوریا را دنبال می‌کند که اقدام به خودکشی می‌کند اما ازطریق پیوند مغز نجات می‌یابد و به سفر ماجراجویانه‌ای به‌منظور خودشناسی می‌رود.

بیچارگان، پرخرج‌ترین، پرفروش‌ترین، صریح‌ترین و سرگرم‌کننده‌ترین فیلم یورگوس لانتیموس است. بله، فیلمی که در آن مغز یک نوزاد را داخل بدن یک زن و مغز یک بز را داخل بدن یک مرد می‌گذارند، نزدیک‌ترین چیزی است که فیلمساز ابسوردیست یونانی به یک فیلم جریان اصلی ساخته است!

بیچارگان، یک داستان بلوغ است. درباره‌ی کودک معصومی که در ابتدا برای ماجراجویی در جهان شگفت‌انگیز پیرامون‌اش هیجان‌ دارد؛ اما هرچه این دنیا را بیشتر می‌شناسد، غمگین‌تر می‌شود. او باید تصمیم بگیرد که یا به وضع تاریک حاکم تن دهد یا راهی برای بهبود آن پیدا کند.

کمدی هجوآمیز و گوتیک لانتیموس، همان سبک متمایز بصری‌ آشنای فیلمساز را، این‌بار برای نمایش نسخه‌ای علمی-تخیلی از جهان واقعی به کار می‌گیرد. نتیجه، فستیوالی حیرت‌انگیز از ایده‌هایی خلاقانه در فیلم‌برداری، طراحی صحنه و لباس و جلوه‌های ویژه‌ی بصری است. در میان همه‌ی این جلوه‌ها اما، خیره‌کننده‌ترین مناظر فیلم را اما استونی می‌آفریند که طی یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های کارنامه‌اش، مراحل رشد یک نوزاد را داخل بدن زنی بالغ، به تصویر می‌کشد و به شخصیت بی‌همتای بلا بکستر، جان می‌بخشد.


جفری رایت در فیلم American Fiction

۱۵- فیلم داستان آمریکایی

فیلم American Fiction

  • کارگردان: کورد جفرسون
  • نویسنده: کورد جفرسون
  • بازیگران: جفری رایت، تریسی الیس، راس ایسا رای، استرلینگ کی براون، جان اورتیز، اریکا الکساندر، آدام برودی، لزلی اوگامس، میرا لوکرتیا تیلور، میریام شر و کیث دیوید
  • میانگین امتیازات فیلم American Fiction در IMDB: ۷.۶

خلاصه داستان: فیلم American Fiction داستان یک داستاننویس و پروفسور سیاهپوست سرخورده را دنبال می‌کند که در حرکتی هجوآمیز، کتابی را براساس کلیشههای عجیب و رایج «سیاه» مینویسد تا بلکه بتواند شانسی برای انتشار و کسب شهرت و تحسین پیدا کند.

فیلم American Fiction داستان نویسنده و پروفسور رنگین‌پوستی را روایت می‌کند که در تلاش است تا با نوشتن کتابی در مورد کلیشه‌های نژادی و در مورد سیاه‌پوستان به شهرت زیادی برسد. این فیلم درواقع روایت و نقدی هجوآمیز از هالیوود امروز است که در تلاش است تا نشان دهد چگونه گروهی در تلاش هستند با چنین نگاهی به شهرت برسند و نقدها و تحسین‌های زیادی را دریافت کنند. کورد جفرسون در فیلم داستان آمریکایی که اولین فیلم بلند او محسوب می‌شود، در تلاش است تا نشان دهد با وجود تلاش هالیوود در چند سال گذشته‌، مردم رنگین پوست رضایتی ندارند.

چرا که این عقیده وجود دارد که جریان اخیر بیش از حد دچار شعار زدگی است و این موضوع باعث نشده است جامعه آفریقایی-آمریکایی فرصت شغلی مناسبی نسبت به گذشته پیدا کنند و تغییری در زندگی آن‌ها ایجاد نشده است. همه این موارد باعث می‌شود که این فیلم کمدی درام به اثری تبدیل شود که باید آن را تماشا کرد. در هر حال بازی درخشان جفری رایت از دیگر عوامل موفقیت فیلم است که کمک زیادی به بهتر شدن کیفیت فیلم کرده است. فیلم American Fiction همچنین اخیرا جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را دریافت کرده است. 


پوستر ناتالی پورتمن و جولیان مور در فیلم می دسامبر

۱۴- فیلم می دسامبر

فیلم May December

خلاصه داستان: اتفاقات فیلم May December بیست سال پس از اینکه عشق بدنام یک زوج متأهل با اختلاف سنی بالا در سراسر کشور پخش شده‌ است، جریان دارد که یک بازیگر زن وارد می‌شود تا برای فیلمی درباره گذشته‌شان تحقیق کند که آن‌ها را مورد فشار قرار می‌دهد.

اینکه می-دسامبر، نخستین فیلمنامه‌ی بلند سمی برچ است، شگفت‌انگیز به نظر می‌رسد؛ چرا که با یکی از بهترین متن‌های سال ۲۰۲۳ میلادی مواجه هستیم. دهمین ساخته‌ی بلند داستانی تاد هینز، به کمک غنای تماتیک و روانشناختیِ این متن، جلوه‌ای خوفناک از زندان فریبِ روابط ناسالم، می‌سازد و همچنین، در پرسش‌هایی اخلاقی درباره‌ی فرایند خلق هنری، عمیق می‌شود. از سوی دیگر، سبک بصری هینز، با تمرکز بر بازتاب آدم‌ها در آینه‌ها، تصاویر زیبای فیلم‌ را به‌نوعی تصنع خودآگاهانه و بیمار، آلوده می‌کند.

این حال و هوای مریض، در پسِ زیبایی شخصیت‌های زن فیلم هم جاری است. جولین مور، شمایل شکننده‌ی همیشگی‌اش را در خدمت جان دادن به هیولایی رقت‌انگیز، به کار می‌گیرد. ناتالی پورتمن هم با آرامش و نظاره‌گریِ دائمی‌اش، هوشی تبهکار را نمایندگی می‌کند که در تلاش برای جعل واقعیت است. این جعل، ختم می‌شود به مونولوگ نفس‌گیرِ پورتمن نزدیک به اواخر فیلم که هیچ توصیفی نمی‌تواند جایگزین دیدن‌اش شود. چارلز ملتون هم در نقش پسرکی محبوس در بدنی مردانه، تصویری دل‌خراش از قربانی معصومی می‌سازد که در زندان فریب دو زن اصلی قصه، گیر افتاده است.


مایکل فاسبندر در حال راه رفتن در خیابان در نمایی از فیلم قاتل به کارگردانی دیوید فینچر

۱۳- فیلم آدمکش

فیلم The Killer

  • کارگردان: دیوید فینچر
  • نویسنده: اندرو کوین واکر
  • بازیگران: مایکل فاسبندر، تیلدا سوئینتن، آرلیس هاوارد، چارلز پارنل، سالا بیکر و سوفی شارلوت
  • میانگین امتیازات فیلم The Killer در IMDB: ۶.۷

خلاصه داستان: فیلم The Killer راجع به مردی منزوی و سرد است که هیچ‌گونه عقده یا احساس پشیمانی در زندگی ندارد. او در سایه‌ها صبر می‌کند و انتظار هدف یا همان قربانی بعدی خود را می‌کشد. هرچه باید بیشتر صبر کند، بیشتر احساس می‌کند که در حال از دست دادن عقل خود است. او به‌عنوان یک قاتل حرفه‌ای در مرکز یک داستان نوآر خشن و خون‌آلود قرار دارد؛ گم‌شده داخل جهانی بدون اصول اخلاقی.

احضار سامورایی ملویل به زمانه امروز. آدمکش فینچر با وسواس و اشراف تمام نسبت به مناسبات و ادوات جهان مدرن و تکنولوژیکال پیرامونش قادر است از تمام مرزها و قیود معماری آن نیز بگذرد تا میل به کشتن خود را ارضا کند. همانطور که زودیاک فرزند زمانه خود بود و رسانه او را به دنیا آورد، آدمکش نیز فرزند این زمانه است. و سرمایه داری او را به دنیا آورده. اگر مطابق با قراردادهای ابتدایی فیلم پیش برویم و متر و معیاری از پیش با خود برای قضاوت فیلم نیاوریم، تا حد خوبی به پرتره یک قاتل و درونیات ذهنی‌اش نزدیک می‌شویم. پرتره امپرسیونیستی پوستر فیلم نیز همین آدرس را می‌دهد. انتظار، وسواس، انگیزه‌ای همچون معشوقه و ارضای میل، ماهیت درونی این قاتل را شکل می‌دهد.


شخصیت سوزومه در انیمیشن ماکوتو شینکای

۱۲- انیمه سوزومه

انیمه Suzume

  • کارگردان: ماکوتو شینکای
  • نویسنده: ماکوتو شینکای
  • صداپیشگان: نانوکا هارا، هوکوتو ماتسومورا، اری فوکاتسو، شوتا سومتانی، سیری ایتو، کانا هانازاوا، ماتسوموتو کوشیرو نهم، ریونوسوکه کامیکی، آیمی، کوتونه هاناسه و ان یامانه
  • میانگین امتیازات انیمه Suzume در IMDB: ۷.۶

خلاصه داستان: انیمه Suzume داستان دختری ۱۷ ساله به‌نام سوزومه را دنبال می‌کند که در یک شهر آرام در کیوشو زندگی می‌کند. یک روز مسافر جوانی به او می‌گوید که دنبال یک در می‌گردد و این موضوع زندگی او را برای همیشه تغییر می‌دهد. او مرد جوان را تا سمت کوه‌ها دنبال می‌کند که در آن یک در قدیمی وجود دارد که توسط ساختمان‌های مدرن احاطه شده است و این آغاز سفر مرموز سوزومه است.

ماکوتو شینکای پس از کارگردانی انیمه Your Name و انیمه Weathering With You، حالا به سراغ یک انیمه جذاب دیگر رفته است و انیمه Suzume جدیدترین اثری است که او آن را کارگردانی کرده است. شینکای در این انیمه دوباره داستانی تماشایی را روایت می‌کند که سوزومه به‌دنبال یافتن راهی برای نجات مسافر جوان است و در ادامه برای یافتن جواب‌های خود یک ماجراجویی هیجان‌انگیز را آغاز می‌کند که نه‌تنها قرار است باعث شود دنیای او برای همیشه تغییر کند، بلکه با آدم‌ها جدیدی هم آشنا می‌شود.

سوزومه سال‌ها در حال دیدن رویاهایی است که در آن او در دنیایی نامشخص مادر خود را گم کرده است و درنهایت هم به شکل غیر منتظره‌ای نجات پیدا می‌کند. انیمه حاوی صحنه‌های کمدی، احساسی و عاشقانه زیادی است و شینکای دوباره از عناصر و سبک کاری خود پیروی کرده است که نتیجه آن هم اثری جذاب، سرگرم کننده و خوش ساخت است. انیمه Suzume یکی از بهترین آثاری است که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد و با داشتن پیام‌هایی در مورد دوستی، خانواده و عشق توانسته است دوباره افراد زیادی را به خود جلب کند و مأموریت همیشگی خود را با موفقیت پشت سر بگذارد.


والپیپر انیمیشن Spider-Man: Across the Spider-Verse با محوریت نسخه های مختلف مرد عنکبوتی

۱۱- انیمیشن مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی

انیمیشن Spider-Man: Across the Spider-Verse

  • کارگردان: واکیم دوس سانتوس، کمپ پاورز و جاستین کی. تامپسون
  • نویسنده: دیوید کالاهام، فیل لرد و کریستوفر میلر
  • صداپیشگان: شمیک مور، هیلی استاینفلد، اسکار آیزاک، جیک جانسون، ایسا رای، دنیل کالویا، کاران سونی، جیسون شوارتزمن، جورما تاکونی، گرتا لی،‌ ریچل درچ، لونا لورن ولز و برایان تایری هنری
  • میانگین امتیازات انیمیشن Spider-Man: Across the Spider-Verse در IMDB: ۸.۶

خلاصه داستان: انیمیشن Spider-Man: Across the Spider-Verse داستان مایلز مورالز به‌عنوان مرد عنکبوتی به‌همراه گوئن استیسی ملقب به اسپایدر گوئن را دنبال می‌کند که در سراسر جهان چندگانه به ماجراجویی می‌پردازد و در آن‌جا با تیم جدیدی از افراد عنکبوتی به رهبری میگل اوهارا ملقب به مرد عنکبوتی ۲۰۹۹ آشنا می‌شود، اما با آن‌ها بر سر رسیدگی به تهدید جدیدی درگیر می‌شود.

«مرد عنکبوتی۲» با وعده‌ی جسورانه و جاه‌طلبانه‌ی گوئن استیسی آغاز می‌شود: «بذارین این دفعه متفاوت شروع کنیم. خیلی متفاوت». انگار سازندگان دارند هدفشان با این دنباله را از زبانِ گوئن مشخص می‌کنند: «اگه انتظار دارید که این فیلم یه دنباله‌ی امن و مرسومِ دیگه باشه که از درنوردیدنِ مرزهای تازه عقب‌نشینی می‌کنه، سخت در اشتباهید». این وعده، جسورانه است، چون صحبت از دنباله‌ای است که قسمت اولش چهار سال قبل، یک ایده‌ی نخ‌نماشده (بازگویی دوباره‌ی منشاء مرد عنکبوتی) را برداشته بود و آن را به‌لطف داستان‌گویی باظرافت و سبک بصریِ بدیع و پرانرژی‌اش، نه به یک فیلم صرفاً متفاوت، بلکه به یک شاهکار انقلابیِ تمام‌عیار تبدیل کرده بود.

پس، سؤال این بود: منظور گوئن (بخوانید: سازندگان) از اینکه «بذارین این‌دفعه متفاوت شروع کنیم» چیست؟ مگر متفاوت‌تر از قسمت اول هم شدنی است؟ پاسخ مثبت است. اگر فیلم اول درباره‌ی سرزدنِ کاراکترهای دیگر به دنیای مایلز مورالز بود، این دنباله درباره‌ی گشت‌و‌گذارِ مایلز در سراسر دنیاهای عنکبوتی و وقت گذراندن در آنهاست. هرکدام از این دنیاها هویتِ زیباشناسانه‌ی منحصربه‌فرد خود را دارند و بازتاب‌دهنده‌ی روحیاتِ ساکنانشان هستند. درنتیجه، سبک‌های بصریِ متنوعی که سازندگان به‌طرز یکپارچه‌‌ای بایکدیگر درهم‌آمیخته‌اند، به‌چنان شکلِ افسارگسیخته‌‌ای لبریز از ذوق و خلاقیت هستند که تماشای آن به یک ضیافتِ صوتی/بصریِ سایکدلیک بدل می‌شود؛ انگار تک‌تک فریم‌های فیلم با هدفِ شکوفا کردنِ تمام ظرفیت‌های دست‌نخورده‌ی مدیومِ انیمیشن ساخته شده‌اند؛ تا جایی که حالا قسمت اول با وجودِ همه‌ی جاه‌طلبی‌اش در مقایسه با دنباله همچون یک دست‌گرمی به نظر می‌رسد.

در همین حین، گرچه تعداد کاراکترهای فیلم افزایش پیدا کرده است و مقیاسِ اکشن‌ها هم پیچیده‌تر و حماسی‌تر شده است، اما نه‌تنها سازندگان هرگز از کشمکش‌های درونیِ مایلز و گوئن غافل نمی‌شوند، بلکه ازطریقِ زیر سؤال بُردنِ مولفه‌ها و کلیشه‌های تثبیت‌شده‌ی فرنچایزِ ۶۰ ساله‌ی اسپایدرمن (مثلاً: بنیادی‌ترین لازمه‌ی مرد عنکبوتی‌بودن چه چیزی است؟ یا چرا نسخه‌های مختلفِ مرد عنکبوتی حتماً باید یک گذشته‌ی تراژیکِ انگیزه‌بخش داشته باشند؟)، داستانِ پُرمغزی را روایت می‌کنند که شهامتِ لازم برای منحرف شدن از مسیرِ آشنا و محافظه‌کارانه‌ی داستان‌های این کاراکتر را دارد.


پل جیاماتی با لباس گرم و کلاهی بر سر ایستاده کنار دامنیک سسا در محیطی برفی در نمایی از فیلم جاماندگان به کارگردانی الکساندر پین

۱۰- فیلم جاماندگان

فیلم The Holdovers

خلاصه داستان: فیلم The Holdovers داستان یک معلم تاریخ را دنبال می‌کند که در یک مدرسه شبانه‌روزی در نیو انگلند درس می‌دهد. حالا او مجبور می‌شود که در تعطیلات کریسمس با چند دانشآموز که جایی برای رفتن ندارند، بماند و با آن‌ها وقت بگذراند و همراهی کند.

جاماندگان، تنها به اسم هشتمین فیلم آلکساندر پین و روایت دانش آموزانی که از بودن در کنار خانواده‌شان در شب کریسمس جامانده‌اند محدود نمی‌شود. این نام، بهترین عنوان برای معرفی سینمای پین تا به امروز است؛ سینمای جاماندگان. آدم‌هایی که در یک شرایط نامتعارف و یا در بزنگاه‌های میانسالی، ناگهان به خودشان می‌آیند و متوجه می‌شوند که از خواسته‌هایشان جامانده‌اند. کارمندی به نام اشمیت در درباره اشمیت، از داشتن یک رابطه صمیمی و اثرگذار با دختر و همسرش، نویسنده‌ای به نام مایلز در مسیرهای فرعی از چاپ یک رمان به اسم خودش، پدری به نام مت در نوادگان از داشتن یک رابطه نزدیک با همسر در حال مرگ و دخترانش، پدر پیری به نام وودی در نبراسکا از داشتن یک میراث مادی و معنوی برای خانواده‌اش و معلمی به اسم پاول در جاماندگان از تدریس در دانشگاهی معتبر و داشتن دانش آموزانی مشتاق، جامانده‌ است.

 این آدم‌ها پس از سال‌ها زندگی روزمره، به ناگاه خود را مورد قضاوت قرار می‌دهند و درمی‌یابند که آنطور که باید میراثی از خود بر جای نگذاشته‌اند. این میراث غالبا خودش را به شکل اثرگذار بودن بر دیگران نشان می‌دهد. به همین دلیل است که کاراکترهای فیلم‌های پین غالبا شغلی همچون معلم یا نویسنده دارند. آن کاراکتری هم که همچون اشمیت، کارمندی ساده بوده است، بعد از بازنشستگی روی به نوشتن می‌آورد. آن‌ها می‌نویسند و آموزش می‌دهند تا شاید برکسی اثرگذار باشند. اما در نگاه اول وقتی خودشان را ارزیابی می‌کنند این حس را دارند که بر هیچ کس اثری نگذاشته‌اند. به ویژه بر نسل جوان‌تر.

 با این فرمول می‌توانید به سراغ فیلم جاماندگان بروید.


نمایی از فیلم چشمانت را ببند

۹- فیلم چشمانت را ببند

فیلم Close Your Eyes

  • کارگردان: ویکتور اریسه
  • نویسنده: ویکتور اریسه و میشل گاستامبیده
  • بازیگران: مانولو سولو، خوزه کرونادو، آنا تورنت، ماریا لئون، پترا مارتینس، سولداد بیژامیل، آنتونیو دکنت، ماریو پاردو، هلنا میگوئل، جوزپ ماریا پو و ونچیا فرانکو
  • میانگین امتیازات فیلم Close Your Eyes در IMDB: ۷.۳

خلاصه داستان: فیلم Close Your Eyes داستان خولیو آرناس، بازیگر معروف و ناپدید شده را دنبال می‌کند که در سال ۲۰۱۲ و پس از ۲۰ سال ناپدید شدن در یک برنامه تلویزوینی مرتبط با این موضوع ظاهر می‌شود. در این برنامه، کارگردان فیلم و دوست صمیمی آرناس به‌نام میگل گارای وارد جلسه می‌شود و با آنا، دختر جولیو، مکس سردبیر فیلم و دوست مشترک لولا درباره ماجرا گفت‌وگو می‌کنند. این جلسه باعث رونق دوباره‌ی معمای ناپدید شدن آرناس می‌شود.

تازه‌ترین فیلمِ ویکتور اریسه، فیلم‌ساز اسپانیایی، بعد از چهل سال، فیلمی است درباره‌ی سینما و جادوی آن. داستان بازیگری که بعد از سال‌ها، دوباره سروکله‌اش پیدا می‌شود. او در این فیلم، و در طراحی داستان و شخصیت اصلی، گویا به خودش نظر داشته است و داستانی را برای‌مان تعریف می‌کند که می‌تواند تا اندازه‌ای درباره‌ی خودش باشد.

چشمان‌ت را ببند از جایی آغاز می‌شود که می‌فهمیم بازیگری به‌اسم خولیو آرناس نزدیک به بیست سال است که غیب‌‌ش زده است. برخی می‌پندارند که او مرده، اما هیچ جسدی از او کشف نشده است. حالا و پس از این‌همه وقت، برنامه‌ای تلویزیونی به‌اسم پرونده‌های ناتمام تصمیم گرفته تا برنامه‌ای را حولِ این مسئله بسازد و به همین دلیل، از کارگردان آخرین فیلمی که خولیو در آن بازی می‌کرد (میگل) دعوت کرده است تا در برنامه حضور به‌هم برساند و چیزهایی از خولیو و دوستی‌شان بگوید. این‌گونه، دوباره پرونده‌ی خولیو موردِ بررسی قرار می‌گیرد و بعد از پخش برنامه، اثری از او پیدا می‌شود.

فیلم در اثنای داستان خود، به‌نوعی همانندسازی‌ای میان شخصیت میگل و خولیو انجام می‌دهد و نیز سینما را به‌عنوان عنصری نجات‌بخش ــ که هم باعث پیداشدنِ خولیو می‌شود و هم حافظه‌ی ازدست‌رفته‌ی او را تکان می‌دهد ــ معرفی می‌کند.


پوستر فیلم Afire

۸- فیلم شعله‌ور

فیلم Afire

  • کارگردان: کریستین پتزولد
  • نویسنده: کریستین پتزولد
  • بازیگران: توماس اسکوبرت، پائولا بیر، لانگستون یبل، انو تربز، ماتیاس برانت، استر اش، جنیفر آنتونی، جوناس داسلر و ماریکه زورات
  • میانگین امتیازات فیلم Afire در IMDB: ۷.۲

خلاصه داستان: در یک خانه تعطیلات در دریای بالتیک نه چندان دور از اهرنشوپ در تابستان گرم و خشک، چهار جوان ملاقات می‌کنند. یک آتش‌سوزی جنگل وجود دارد و به آرامی و به‌طور نامحسوس در میان دیوارهای شعله محصور می‌شوند. به دام افتاده، آن‌ها نزدیک تر می‌شوند و سپس میل و عشق بر آن‌ها چیره می‌شود.

شعله‌ور، تازه‌ترین ساخته‌ی کریستین پتزولد، توانسته بود در جشنواره‌ی برلینِ گذشته خرس نقره‌ای را از آن خود کند. «عشق» یکی از مهم‌ترین عناصرِ تماتیک در این فیلم پتزولد است. تمی که موردعلاقه‌ی پتزولد است و ساخته‌های گیشینِ او نیز حول این مسئله شکل گرفته بودند. این‌جا قصه درباره‌ی دو جوان (فلیکس و لئون) است که برای آماده‌کردن کارهای خود به خانه‌ای در جنگل آمده‌اند تا بتوانند با تمرکز، کارهای خود را آماده کنند.

اما شرایط آن‌طور که آن‌ها پیش‌بینی کرده بودند پیش نمی‌رود. در مواجهه با مسائل و مشکلاتِ تازه‌ای که گریبان‌گیر آن‌ها می‌شود، فلیکس راحت‌تر و با دیدِ بازتری با مسائل مواجه می‌شود و نسبت‌به آن‌ها پذیراتر است، ولی لئون به همه‌چیز و همه‌کس با گارد نگاه می‌کند و هر اتفاقِ غیرمنتظره‌ای می‌تواند او را به‌هم بریزد. این نکته‌ی مهمی است که بعدتر، و در مواجهه‌ی این دو فرد با مسئله‌ی «عشق» نیز، به آن برمی‌خوریم.

شعله‌ور شاید به تکان‌دهندگی و تأثیرگذاریِ ساخته‌های قبلی پتزولد نباشد، اما فیلمی است که نمی‌توان آن را به‌عنوان یکی از بهترین‌های سال نادیده گرفت. شعله‌ور داستانِ آدمی است که عشق او را آتش زده است، ولی او این آتش را نادیده می‌گیرد؛ تا زمانی که آتیش بیاید و گریبان‌ش را بگیرد. مثل اتفاقی که برای جنگل‌های آتش‌گرفته‌ی فیلم می‌افتد.


گرتا لی و تئو یو ایستاده مقابل یکدیگر داخل واگن یک مترو در نمایی از فیلم زندگی‌های پیشین به کارگردانی سلین سانگ

۷- فیلم زندگی های گذشته

فیلم Past Lives

خلاصه داستان: فیلم Past Lives داستان نورا و هه سونگ را دنبال می‌کند که دو دوستی هستند که از زمان کودکی با هم بوده‌اند. بعد از مهاجرت خانواده‌ی نورا از کره‌جنوبی آن‌ها از هم جدا می‌شوند. بیست سال بعد آن‌ها مجددا هم را ملاقات می‌کنند و سرنوشتشان با عشق پیوند می‌خورد. فیلم زندگی‌های پیشین درواقع یک داستان درام عاشقانه را روایت می‌کند که از سنین کودکی آغاز شده و تا سنگین بزرگسالی تداوم داشته است.

اولین فیلم بلند سلین سانگ، فیلم‌ساز کره‌ای ـ کانادایی، یکی از فیلم‌های گیرا و مهم سال گذشته‌ی میلادی بود. فیلمی که از جشنواره‌ی برلین نامِ خود را بر سر زبان‌ها انداخت و آرام‌آرام خود را تا نامزدی بهترین فیلم و بهترین فیلم‌نامه‌ی غیراقتباسی در اسکار نیز بالا کشید. فیلم داستان دختر و پسری کره‌ای را تعریف می‌کند که عشق نوجوانی‌شان به‌واسطه‌ی مهاجرتِ خانواده‌ی دختر به آمریکا ناکام می‌ماند. حالا و بعد از گذشت دوازده سال، دوباره فرصتی پیش می‌‌آید تا این دو همدیگر را بیابند و با هم دیدار کنند.

بنا بر این داستان، ما با عاشقانه‌ای سروکار داریم که بزرگ‌ترین هوشمندی‌اش تمرکز بر شخصیت‌ها و اندیشه‌های آنان است و از کارهای سانتی‌مانتالِ معمولِ عاشقانه‌ها برای دراماتیک‌کردنِ بیهوده‌ی موقعیت‌ها دوری می‌کند. هدف اصلی سانگ اهمیت‌دادن و عمق‌بخشیدن به فلسفه‌ای است که در جریان دیالوگ‌های دختر به آن اشاره می‌شود. اشاره به مفهومی برخاسته از تناسخ که ارتباط آدمیان را در همه‌ی زندگی‌های پیشین یا بعدیِ آن‌ها پی می‌گیرد. پرنده‌ای که روزی روی شاخه‌ی درختی نشسته است ممکن است در زندگیِ بعدی آدمی باشد که با آدمی دیگر ــ که قبل‌تر شاخه‌ی درخت بوده است ــ ارتباط پیدا کند.این‌گونه، سانگ این ماجرای عاشقانه را به‌شکلی ریشه‌ای‌تر با مسئله‌ی هویت و مهاجرت پیوند می‌زند. این‌که تو در هرحال از ریشه‌های خود، از گذشته‌ی خود، جدا نیستی.


پوستر رسمی فیلم About Dry Grasses نوری بیگله جیلان

۶- فیلم درباره علف های خشک

فیلم About Dry Grasses

خلاصه داستان: فیلم About Dry Grasses داستان معلمی را دنبال می‌کند که با امید به مهاجرت به استانبول، در روستایی در آناتولی شرقی کار می‌کند و متهم به آزار یک دانش‌آموز می‌شود.

فیلم درباره علف های خشک چکیده تمام آثار قبلی جیلان است. شروعش یادآور فیلم دوردست (Uzak)، شخصیت اصلی‌اش به نوعی جوانی پدر سنان در درخت گلابی وحشی (The Wild Pear Tree) و اتمسفر فیلم هم تلفیقی از اقلیم‌ها (Climates)، خواب زمستانی (Winter Sleep) و روزی روزگاری در آناتولیا (Once Upon a Time in Anatolia) است. دور از انتظار نبود که شکل روایی فیلم درباره علف‌های خشک هم مانند آثار قبلی‌اش، روح شخصیت‌های حراف داستایفسکی و اتمسفر پوچ و طناز چخوف را دوباره احضار کند. در کنار همه این‌ تمهیدات، یک تصمیم فاصله گذارانه برشتی نیز فیلم آخر را در جایگاهی کاملا متمایز قرار می‌دهد. همه چیز آماده است که از آخرین ساخته سه ساعت و هفده دقیقه‌ای جیلان لذت ببرید. فقط اگر درباره پایان‌اش دچار تردید در احساسات شدید تنها نیستید. این سرگردانی و تناقضِ پایانی لازمه‌اش چندین بار تماشاست که دلمان با فیلم به طور کامل صاف شود. نمی‌توان درباره علف‌های خشک را بهترین فیلم جیلان نامید اما حضورش در بهترین فیلم های ۲۰۲۳، ساده‌ترین انتخاب است.


صحنه سینما در فیلم Fallen Leaves

۵- فیلم برگ های افتاده

فیلم Fallen Leaves

خلاصه داستان: فیلم Fallen Leaves داستان زن مجردی را در هلسینکی دنبال می‌کند. او با یک قرارداد ساعت صفر در یک سوپرمارکت کار می‌کند. یک شب او با کارگری الکلی به نام هولاپا آشنا می‌شود که به همان اندازه تنها است. دربرابر تمام شانس‌ها و سوء تفاهم‌ها آن‌ها سعی می‌کنند رابطه‌ای را ایجاد کنند. در نتیجه، هولاپا موفق می‌شود اعتیاد خود را به الکل کنترل کند.

تازه‌ترین ساخته‌ی آکی کوریسماکی، مانند ساخته‌های پیشین‌ش، فیلمی امیدوارانه است. کوریسماکیِ فنلاندی بار دیگر با این فیلم، و با تعریف و ایجاد فضایی بی‌مکان و بی‌زمان، که فقط اخباری از جنگ آن را به دنیای تیر‌ه‌وتارِ امروزی وصل می‌کند، ماجرایی عاشقانه را تعریف می‌کند بین دو کاراکترِ منزوی و نسبتن منفعل که در این زمانه می‌خواهند تا جای ممکن از خود و از عشق‌شان محافظت کنند. کوریسماکی با ایجادِ این گسست بین فضای فیلم‌ش با واقعیتِ موجود در دنیای امروزی به‌نوعی بیانیه‌ای نیز صادر می‌کند؛ بیانیه‌ای برای دفاع از همه‌ی عاشقانِ خسته از وضع موجود. کسانی که هنوز به سالن‌های سینما می‌روند و شماره‌های خود را روی کاغذ به دلبرشان می‌دهند.

شاید برگ‌های ریزان بیش‌ترین شباهت را در بینِ فیلم‌های خود کوریسماکی به ابرهای گذران داشته باشد. یک زن و یک مرد، میزانسن‌هایی به‌شدت خلوت و البته به‌شدت چیده‌شده، نورهای موضعی و تئاتری، دیالوگ‌های کم و کنایه‌آمیز و خلاصه هر چیزی که در ساخت دنیای فانتزیِ فیلم و فاصله‌گرفتن از رئالیسم معمول به فیلم‌ساز کمک کند. ضمن این‌که با ارجاع هوشمندانه‌ای که کوریسکامی به آخرین فیلم جارموش داده است می‌توان گفت که زن و مردِ فیلم درواقع آخرین بازمانده‌های انسان‌هایی‌اند که در دورانِ زامبی‌ها باید از خودشان و از آخرین مظاهر انسانیت دفاع کنند.


زاندرا هولر در تصویری از فیلم مورد انتظار Anatomy of a Fall به کارگردانی ژوستین تریه

۴- فیلم آناتومی یک سقوط

فیلم Anatomy of a Fall

  • کارگردان: ژوستین تریه
  • نویسنده: ژوستین تریه و آرتور هراری
  • بازیگران: زاندرا هولر، اسوان آرلو، میلو ماچادو گرانر، آنتوان رینارتز، ساموئل تیس، جنی بث، سعدیه بنطائب، کامیل رادرفورد، آن راتگر و سوفی فیلیرس
  • میانگین امتیازات فیلم Anatomy of a Fall در IMDB: ۷.۸

خلاصه داستان: فیلم Anatomy of a Fall داستان زاندرا وویتر، نویسنده بنام آلمانی را دنبال می‌کند پس از مرگ شوهرش در برف گیر می‌کند و در شرایطی مرموز به جرم قتل همسرش دستگیر می‌شود و سعی می‌کند در طول دادگاه بی گناهی خود را ثابت کند.

ژوستین تریه، موفق به خلق روایتی شده است که از آناتومی یک سقوط، موجودیتی متناسب با توصیف «فیلم/دادگاه» می‌سازد! فیلمساز، می‌داند که قاضیِ اصلی در یک درام دادگاهی، خودِ تماشاگر است. پس، مقابل دیدگان او چالشی جالب را قرار می‌دهد: تماشاگر، باید قضاوت خود‌ را دقیقا مبتنی بر امکانات واقعیِ در دسترسِ دادگاه، شکل دهد.

مفهوم کلیدی در فهم ظرافت‌های «آناتومی یک سقوط»، «زاویه‌ی دید» است و عناصر تعیین‌کننده‌ی زاویه‌ی دید در درام ظریف تریه، «شواهد» و «اسناد» هستند. آن‌چه درون قاب قرار می‌گیرد را یا شاهدی عینی دیده است یا سندی واضح برای صحت‌اش داریم. آن‌چه حذف می‌شود، یا آن‌چه به تصویر در نمی‌آید را، یا چشمی ثبت نکرده است یا مدرکی غیرقابل انکار برای اثبات‌اش نداریم. تمام انتخاب‌های روایت و کارگردانی در حذف یا نمایش وقایع، برای فاصله‌گذاری میان مخاطب و متهم (با بازی پیچیده و ظریف ساندرا هولر)، از منطقی واضح تبعیت می‌کنند. در «فیلم/دادگاه» تریه، از افشای حقیقت خبری نیست؛ چون: «دادگاه‌ها درباره‌ی حقیقت نیستند.»

نکته‌ی تمایزبخش دیگر فیلم تریه از الگوی درام دادگاهی، حضور تعیین‌کننده‌ی پسرک کم‌بینا و به‌غایت باهوشِ متهم است. انشایی که دنیل، از روی دستِ بزرگ‌سالانِ قصه می‌نویسد، به «سقوط» در متن فیلم، معنایی تکان‌دهنده‌ می‌بخشد.


مادر و کودک در فیلم The Zone of Interest

۳- فیلم منطقه مورد علاقه

فیلم The Zone of Interest

  • کارگردان: جاناتان گلیزر
  • نویسنده: جاناتان گلیزر
  • بازیگران: زاندرا هولر، کریستیان فریدل، مدوسا کنوپف، دانیل هولزبرگ، ساشا ماز،‌ مکس بک، ولفگانگ لمپل، یوهان کارتهاوس و رالف هرفورث
  • میانگین امتیازات فیلم The Zone of Interest در IMDB: ۷.۶

خلاصه داستان: فیلم The Zone of Interest داستان فرمانده اردوگاه آشویتس رودولف هاس و همسرش هدویگ را دنبال می‌کند که در تلاش هستند تا در خانه و باغ کنار اردوگاه، یک زندگی رویایی برای خانواده‌شان بسازند.

فیلمسازان زیادی هستند که مهارتِ ویژه‌ای در برانگیختنِ احساسِ شادی، غم، هیجان یا ترس در مخاطب دارند؛ اما کمتر فیلمسازی مثل جاناتان گلیرز را می‌توان پیدا کرد که اُستادِ تجسم بخشیدن به فقدانِ احساس، استاد خلق فضای اهریمنی و خفقان‌آوری از جنسِ تهی‌بودن و خلاء باشد. گلیرز در «زیرپوست» از این مهارت برای قرار دادنِ ما در کالبدِ یک موجودِ غیرانسانی و وادار کردن‌مان به دیدنِ دنیا از پشتِ چشمانِ خونسردِ بیگانه‌اش استفاده کرده بود.

به همین دلیل است که ایده‌ی ساختنِ فیلمی تاریخی درباره‌ی هولوکاست توسط خالقِ یکی از نامتعارف‌ترین و هولناک‌ترین فیلم‌های ترسناکِ سینما کنجکاوی‌برانگیز بود: از یک طرف، اگر فقط یک نفر وجود داشته باشد که بتواند بدون اُفتادن به دامِ تکرار مکررات و سانتی‌مانتالیسم، ما را وادار به خیره شدن به درونِ عمقِ تاریکیِ تهوع‌آورِ این جنایت کند، او خودِ گلیرز است، و از طرف دیگر، ایده‌‌ی ساختن فیلمی با محوریتِ اُردوگاه آشویتس با استفاده از فُرمِ عریان و ناهنجارِ «زیر پوست»، به‌قدری کابوس‌وار بود که از تصور کردنش می‌ترسیدم.

حق هم داشتم: چون آن اتمسفرِ غیرطبیعی‌ و انتزاعیِ هدفمندی که فرم فیلمسازی گلیزر را تعریف می‌کند، با «منطقه‌ی دلخواه‌» غلیظ‌تر از همیشه شده است: هدفِ گلیرز نگریستن به کاراکترهایش با رویکردی فاصله‌دار و انسان‌شناسانه (نه همدلانه) است. درنتیجه، در طولِ اکثر زمان فیلم، کاراکترها با دوربین‌های ساکن و در نماهای باز که دوربین‌های مداربسته را تداعی می‌کنند، به تصویر کشیده می‌شوند. نه‌تنها بازیگران از محلِ قرارگیریِ دوربین‌ها بی‌اطلاع بودند، بلکه خود گلیرز و تیم‌اش هم سر صحنه‌ی فیلم‌برداری حضور نداشتند، و درعوض، نتیجه را ازطریقِ مجموعه‌ای از نمایشگرها واقع در ساختمانی جداگانه تماشا می‌کردند. گلیرز در این فیلم تمام وحشت‌های آشویتس را به آنسوی دیوارها منتقل می‌کند و درعوض، روی زندگی سرخوشانه‌ی یک خانواده‌ی نازی که در حاشیه‌ی ارودگاه با روتینِ روزمره‌شان مشغول هستند، تمرکز می‌کند.

تضادِ ناهنجار میانِ دنبال کردنِ دغدغه‌های یک خانواده‌ی تیپیکال در ویلای بهشتی‌شان و صدای جسته‌و‌گریخته‌ی کوره‌ها، جیغ‌ها و شلیک گلوله‌ها که از جهنمِ آنسوی دیوارها به گوش می‌رسند، «منطقه‌ی دلخواه» را در زمینه‌ی بهره‌برداری از امکاناتِ بیانیِ فضای غیرقابل‌رویتِ خارج از قاب، به یکی از بهترین نمونه‌ها در تاریخ سینما بدل کرده است. همچنین، گلیرز با تمرکز روی تمام راه‌هایی که یک جامعه، مشارکتش در شرارت را سرکوب یا حتی توجیه می‌کند، فیلمی بی‌زمان و بی‌مکان ساخته که نه درباره‌ی هولوکاست، بلکه درباره‌ی تمام جنایت‌هایِ دنیای امروز است که تا وقتی به موزه تبدیل نشوند، به رسمیت شناخته نخواهند شد.


لئوناردو دیکاپریو و رابرت دنیرو در حال بحث کردن در جلوی در ماشین در فیلم Killers of the Flower Moon

۲- فیلم قاتلان ماه گل

فیلم Killers of the Flower Moon

  • کارگردان: مارتین اسکورسیزی
  • نویسنده: اریک راث و مارتین اسکورسیزی
  • بازیگران: لئوناردو دی کاپریو، رابرت دنیرو، جسی پلمونز، لیلی گلداستون، ویلیام بلو، لوئیس کانسلمی، جیسون ایسبل، استرگیل سیمپسون، تانتو کاردینال، کارا جید مایرز، جانا کالینز، جیلیان دیون، تاتانکا مینز، مایکل ابوت جونیور، پت هیلی، اسکات شپرد و گری باسارابا
  • میانگین امتیازات فیلم Killers of the Flower Moon در IMDB: ۷.۷

خلاصه داستان: فیلم Killers of the Flower Moon به داستان قتل‌های ایالات اکلاهما در مردمان اوسیج طی دهه ۱۹۲۰ می‌پردازد که پس از کشف نفت در زمین‌های قبیله‌ای رخ داد. اعضای قبیله حق امتیاز استخراج ذخایر خود در مناطق بومی‌نشین را داشتند. بااین‌حال، فرصت‌طلبان سفیدپوست در پی تصاحب دارایی اعضای این قبیله هستند.

مارتین اسکورسیزی ۸۱ ساله در قاتلین ماه گل با یادآوری یک جنایت تاریخی در دهه ۱۹۲۰ و ثبت سینمایی اون، به شکل طعنه‌آمیزی به توصیف سیاست آمریکا از گذشته تا به امروز می‌پردازد. جالب است که امسال فیلم قاتلین ماه گل هم مثل اوپنهایمر، جنایاتی رو در در تاریخ آمریکا یادآوری می‌کند و امیدوار است که با این یادآوری، جلوی تکرار تاریخ رو از طریق مدیوم سینما بگیرد.

این اولین بار نیست که اسکورسیزی به واکاوی بخش‌هایی از تاریخ و سیاست کشورش می‌پردازد. با یک نگاه به کارنامه‌اش، از فیلم‌های ابتدایی مثل Mean Street گرفته تا آثار شاخصی همچون Good Fellas، Taxi Driver،Departed و حتی گرگ وال استریت، همگی از گذشته تا به امروز مولفه‌هایی همچون، خشونت، احساس گناه ، تبعات جنگ، مافیا و فساد سیستماتیک رو در دل جامعه و سیاست‌های آمریکا واکاوی می‌کنند.

این رویکرد به فیلم قاتلین ماه گل هم آمده و جالب است که باز هم رابرت دنیرو در یکی دیگر از فیلم‌های اسکورسیزی به نمادی از خود آمریکا و سیاست‌هایش بدل می‌شود. ویلیام هیل که خودش رو کینگ یا پادشاه خطاب می‌کند، تمثیل بسیار دقیقی از سیاست آمریکا از گذشته تا به امروز است.

پایان بندی فیلم نیز یکی از بهترین پایان بندی های سال و شاید سینمای اسکورسیزی باشد. پایانی که حکم یک جور وصیت از جانب اسکورسیزی است.


تفکر عمیق کیلین مورفی در فیلم Oppenheimer کریستوفر نولان

۱- فیلم اوپنهایمر

فیلم Oppenheimer

  • کارگردان: کریستوفر نولان
  • نویسنده: کریستوفر نولان
  • بازیگران: کیلین مورفی، امیلی بلانت، رابرت داونی جونیور، مت دیمون، فلورنس پیو، رامی ملک، بنی سفدی، جاش هارتنت، دین دی‌هان، جک کواید، آلدن ارینرایک، دیوید دستمالچیان، دیوید کرامهولتز، کنت برانا، دیلن آرنولد، متیو موداین، کریستوفر دنهام، اسکات گریمز، جیسون کلارک، گری اولدمن، جیمز دارسی، کیسی افلک، مایکل آنگارانو، ماتیاس شوایگهوفر، جاش پک، هریسون گیلبرتسون و اما دومان
  • میانگین امتیازات فیلم Oppenheimer در IMDB: ۸.۴

خلاصه داستان: اتفاقات فیلم Oppenheimer در در طول جنگ جهانی دوم جریان دارد که سپهبد لزلی گرووز جونیور، فیزیکدانی به‌نام جی. رابرت اوپنهایمر را برای کار روی پروژه فوق سری منهتن منصوب می‌کند. اوپنهایمر و تیمی از دانشمندان سال‌ها وقت خود را صرف توسعه و طراحی بمب اتمی می‌کنند. بالاخره کار آن‌ها در ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۵، زمانی‌که شاهد اولین انفجار هسته‌ای در جهان بودند، به ثمر نشست و مسیر تاریخ را برای همیشه تغییر داد.

«هر چیزی که اتفاق بیفته یه جا ردی از خودش به جا میذاره» این دیالوگ را از فیلم درخشش کوبریک به یاد بیاوردید. دیالوگی که هالوران، سرآشپز هتل اورلوک، به دنی می‌گوید. در ادامه او به دنی اعلام می‌کند که تنها کسانی قادر هستند این نشانه‌ها را ببینند که توانایی Shine داشته باشند. شخضا بهترین تفسیر Shine را در نگاهی مشرف بر زمان و مکان می‌بینم. چشم‌هایی که قادرند به عمق تاریخ نفوذ کنند و جنایات گذشته و تبعات آینده را آشکارا ببینند. همچون نگاهی که دنی به راهروی هتل اورلوک می‌اندازد و جنازه دو دختر دوقلو به همراه دریایی از خون را می‌بیند. او به عنوان نماینده نسل جدید و تنها نقطه امید کوبریک، قادر است جنایات نسل‌های گذشته را به خوبی درک کند و دیگر مسیر آن‌ها را پیش نگیرد. درست به سان صحنه‌ی پایانی فیلم درخشش که دنی از ردپای جامانده‌ی خود بر برف، مسیرش را برمی‌گردد و رهایی می‌یابد. 

این نگاه مشرف بر گذشته و آینده، به اوپنهایمر نولان هم آمده و یکی از بهترین دریچه‌های ورود به تحلیل فیلم است. فیلم با یک نگاهِ پیش از شروع فاجعه آغاز می‌شود و با نگاهی به عمق فاجعه و تبعات آن در آينده به اتمام می‌رسد. آری، رابرت اوپنهایمر به عنوان یکی دیگر از مردان کت و شلوار پوش سینمای نولان، همچون آدم‌هایی با توانایی Shine‌، رفته رفته متوجه تبعات تاریخی مسیری که خودش پای در آن گذاشته است می‌شود.

نولان فیلمساز زمانه است و به خوبی می‌داند در هر برهه چه فیلمی را بسازد. هشدار بمب اتم در زمانه‌ای که بیش از هر زمان خطرش حس می‌شود، هوشمندی او را می‌رساند.


در تهیه و نگارش این فهرست نویسندگانی همچون محمدامیر جلالی، مسیح کریمی، رضا حاج‌محمدی، فرید متین، عرفان استاد‌رحیمی، محمدحسین جعفریان، سوگند مختاری، مریم اصلانی، مهرداد داوودی، رضا اسکندری، فریده صالحی، رضا علمی و مرتضی صوفی همکاری داشته‌اند.


پرسش‌های متداول

۱- بهترین فیلم های ۲۰۲۳ کدامند؟

از میان بهترین فیلم های ۲۰۲۳ می‌توان به فیلم اوپنهایمر، قاتلان ماه گل، آناتومی یک سقوط و منطقه مورد علاقه اشاره کرد.

۲- پرافتخارترین فیلم های ۲۰۲۳ کدامند؟

فیلم اوپنهایمر با ۷ جایزه اسکار، فیلم آناتومی یک سقوط برنده نخل طلای کن و فیلم بیچارگان برنده شیر طلایی ونیز از پرافتخارترین فیلم‌های ۲۰۲۳ بودند.

منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده