// چهار شنبه, ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۲۶

آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از مبارزه با نازی‌ها تا چگونه یک خط لوله را منفجر کنیم

دو فیلم درباره‌ی جنگ‌های عجیب با نازی‌ها، یک قصه‌ی معنی‌دار در غرب وحشی با درخشش کریستین بیل و یک اثر بحث‌برانگیز از سینمای مستقل.

درحالی‌که زمان انتشار سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» رسانه زومجی به عصر چهارشنبه منتقل شده، در این مقاله‌ی معرفی فیلم سینمایی با چهار اثر متمرکز روی نبردها روبه‌رو می‌شوید؛ از فیلمی که یک داستان واقعی متعلق به دوران جنگ جهانی دوم را روایت می‌کند تا اثری که می‌پرسد برای رسیدن به هدف درست، چه‌قدر آدم‌ها می‌توانند از انجام کارهای غلط قسر در بروند؟

یک درام وسترن با بازی رزمند پایک و یک اکشن جنگی بزرگسالانه از سینمای فنلاند هم انتظارتان را می‌کشند.

تام کروز با چشم‌بندی در فیلم Valkyrie

Valkyrie (2008)

این روزها انقدر اسم کریستوفر مک‌کوری و تام کروز به یکدیگر گره خورده است که همواره منتظر صحبت آن‌ها راجع به کار روی یک فیلم اکشن جدید هستیم. با این اوصاف درحالی‌که خیلی‌ها برای اکران فیلم Mission: Impossible - Dead Reckoning Part One انتظار می‌کشند، شاید اکنون زمان بدی برای سر زدن به یکی از همکاری‌های قدیمی آن‌ها نباشد.

کریستوفر مک‌کوری نویسنده‌ی فیلم Valkyrie بود؛ اثری که توسط برایان سینگر، کارگردان معروف فیلم‌های ایکس-من کارگردانی شد. همان‌طور که از چند اثر دیگر سینگر سراغ داریم، Valkyrie سعی زیادی به خرج می‌دهد که هم لحظات پرالتهاب را به شکل هیجان‌انگیز به تصویر بکشد و هم روی نمایش دقایق صمیمانه با محوریت روابط احساسی شخصیت‌ها وقت بگذارد. نتیجه یک درام سیاسی و جنگی از آب درآمد که با الهام از داستان واقعی ساخته شد و ارزش یک دور تماشا را دارد. کنت برانا نیز در این اثر نقش‌آفرینی کرده است.

کریستین بیل در فیلم Hostiles، محصول سال ۲۰۱۷ میلادی | یک درخت در بک‌گراند

Hostiles (2017)

اگر سینمای جاده‌ای را به‌خاطر همراهی آدم‌های بی‌شباهت با یکدیگر دوست دارید، فیلم وسترن Hostiles یکی از آن آثار سینمایی چند سال اخیر است که لیاقت تماشا را دارد. چون نه قصه‌ی یک محافظت دوستانه، بلکه ماجرای مردی را روایت می‌کند که فقط از سر وظیفه می‌خواهد قدم به محیطی پرخطر بگذارد؛ تا رئیس جنگی یک قبیله را در آستانه‌ی مرگ، به محل زندگی خود بازگرداند.

درحالی‌که این سفر از همان ابتدا با محوریت همراهی چند دوست آغاز نشده است، هرچه جلوتر می‌رویم، در وهله‌ی اول دشمنی‌ها بیشتر به چشم می‌آیند. کاپیتان در مسیر یک زن بازمانده را می‌بیند و گفت‌وگوهای تلخی با او دارد؛ حرف‌هایی درباره‌ی مرگ و بی‌شباهت نبودن بخش‌هایی از زندگی‌شان به آن.

گروه عجیبی است و شاید هیچ‌کدام از اعضای آن با یکدیگر جور درنیایند. اما فیلم می‌پرسد که وقتی انسان همراهی با دیگران را به‌عنوان تنها راه نجات ببیند، چه‌قدر به دشمنی‌های معمول اهمیت می‌دهد؟ قیمت گذشته دربرابر حال چه‌قدر است؟ وقتی باید بین بقا و نابودی یکی را انتخاب کنی، آیا اهمیتی به تفکرات یا پیشینه‌ی فرد ایستاده در کنارت خواهی داد؟

حرکت دادن بشکه در فیلم How to Blow Up a Pipeline، محصول سال ۲۰۲۲ میلادی

How to Blow Up a Pipeline (2022)

یکی از آن فیلم‌هایی که عده‌ای را عصبانی می‌کنند. How to Blow Up a Pipeline همان‌طور که از اسم آن پیدا است، داستان تلاش چند جوان برای منفجر کردن یک خط لوله را تعریف می‌کند. آن‌ها نقشه‌ای سهمگین برای آسیب زدن جدی به لوله‌ای را کشیده‌اند که جزو اموال رسمی دولت است و در نتیجه خراب کردنش، در گروه فعالیت‌های تروریستی طبقه‌بندی می‌شود.

آیا فقط می‌خواهند دنیا را به هم بریزند؟ نه. حداقل براساس حساب‌وکتاب خودشان اصلا هدف بدی ندارند. می‌خواهند آسیب‌پذیری صنعت نفت را به همه نشان بدهند تا شاید افراد بیشتری به خطرات آن توجه کنند. از آن‌جایی که ظاهرا هیچ‌کس در دنیا آن‌چنان صدای اعتراضات درباره‌ی آسیب دیدن جدی طبیعت به خاطر استفاده از سوخت‌های فسیلی را نمی‌شنود، این چند جوان تصمیم گرفته‌اند انفجاری را به وجود بیاورند که نمی‌توان به صدای آن گوش نداد.

یادتان می‌آید که وقتی کدنویسی‌های انجام‌شده برای سریال Mr. Robot واقعا حساب‌شده بودند، چه‌قدر خیلی‌ها تحت تاثیر قرار گرفتند؟ بسیاری از مخاطب‌ها می‌گفتند که بالاخره یک اثر پرمخاطب واقعا با درک علم روز هک، موفق شد داستانی را روایت کند که قدرت ترسناک ابزارهای کامپیوتری را نشان می‌دهد. علت عصبانی شدن خیلی‌ها از دست فیلم How to Blow Up a Pipeline کم‌وبیش همین است. چرا که شخصیت‌های آن نه به شکل تقلبی و خنده‌آور، بلکه با روشی قابل درک و احتمالا قابل انجام سراغ منفجر کردن آن لوله می‌روند.

صورت آلوده مرد در فیلم Sisu

Sisu (2022)

فنلاند، سال ۱۹۴۴ میلادی. یک مرد مقدار قابل توجهی از طلا را استخراج می‌کند و خود را در آستانه‌ی رسیدن به خوش‌بختی می‌بیند. تنها مشکل این است که باید مسیری طولانی و سخت را پشت سر گذاشت تا بتوان بهترین استفاده را از این طلاها کرد.

در دل مسیر، جنگ انتظار او را می‌کشد؛ تانک‌ها، سربازها و در کل بخشی از جنگ جهانی دوم. او طبیعتا در طول سفر خود از چشم این همه فرد مسلح پنهان نمی‌ماند.

نازی‌ها فکر می‌کنند که یک پیرمرد بیچاره را گیر انداخته‌اند که هیچ راهی برای دفاع از خود ندارد و به‌سادگی می‌شود طلاهای او را دزدید. اما وقتی که مرد خنجر خود را از غلاف بیرون می‌آورد، مشخص می‌شود که دست کم گرفتن او اشتباه بسیار بزرگ و مرگباری بوده است.

خلاصه که اگر یک فیلم ۹۰ دقیقه‌ای خون‌آلود با درجه‌ی سنی بزرگسال می‌خواهید که در آن یک پیرمرد اسب‌سوار به یک‌مشت عوضی نشان می‌دهد قبلا چه سرباز قدرتمندی بوده، Sisu را به تماشا بنشینید.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده