معرفی مستند The Social Dilemma | ابعاد تاریک رسانههای اجتماعی
مستند The Social Dilemma، یک فیلم مستند محصول ۲۰۲۰ بهکارگردانی جف اورلوفسکی و نویسندگی شخص وی، دیویس کومبه و ویکی کورتیس و در مورد تأثیرات منفی رسانههای اجتماعی (بخوانید شبکه و رسانههای اجتماعی) است. این مستند بهشکست و دوبارهسازی ذهن افراد و درواقع زیربنای روانی آنها و تکنیکهای رفتارشناسی که شرکتهای بزرگ فناوری برای اعتیاد کاربران بهرسانههای اجتماعی استفاده میکنند میپردازد. تقریباً تمام فعالیتهای آنلاین اشخاص جامعه توسط این شرکتها مشاهده، ردیابی و دستهبندی و کمیت آن اندازهگیری میشود و سپس از این دادهها برای ساخت مدلهای هوش مصنوعی استفاده میکنند که اقدامات کاربران خود را پیشبینی کنند. تریستان هریس، متخصص در رشته اخلاقیات در طراحی و کارمند سابق ابرشرکت گوگل و یکی از بنیانگذاران Center for Humane Technology (مرکز فناوری انسانی)، در این مستند توضیح میدهد که سه هدف اصلی شرکتهای فناوری از انجام این اعمال چیست.
تعامل: اطمینان از روند افزایشی استفاده از رسانههای اجتماعی توسط کاربران و دیگر اینکه مطمئن شوند لحظهای کاربر از اسکرولکردن دست برنمیدارد. رشد: اطمینان از بازگشت کاربران بهاستفاده دوباره و تبدیل آن بهعادتی همیشگی و سپس دعوت از دوستانی که آنها هم دوستان بیشتری را دعوت میکنند و ایجاد یک امپراتوری هرمی. تبلیغات: بعد از اطمینان حاصل شدن از دستیابی بهدو مورد قبل و با پیشفرض دائمی بودن آنها، شرکتها نیز وارد مرحلهٔ بعد میشوند و آن هم گرفتن تبلیغات است و تا حد امکان از تبلیغات درآمد کسب میکنند. این مستند داستان یک خانواده پنج نفره را بهتصویر میکشد که هر یک دیدگاههای مختلفی از استفاده از رسانههای اجتماعی دارند و همچنین سازندگان تأثیر استفاده مدوام از رسانههای اجتماعی بر زندگی روزمره آنها را برای تماشاچی بهنمایش درمیآورند.
شخصیت اصلی مستند «معضل اجتماعی»، بِن، نوجوانی است که بردهٔ هوش مصنوعی و زنجیرهای آن چون تعامل، رشد و تبلیغات شده و اعتیاد شدیدی بهاستفاده از رسانههای اجتماعی دارد. از طرفی شخصیت کاساندرا، خواهر بن، معتقد است که میتوان بدون تلفن همراه بهاینترنت متصل ماند و او برخلاف سایر اعضای خانوادهاش، نمایندهٔ افراد آزاد از بردگی پنهان رسانههای اجتماعی و فناوری است. ایزلا، کوچکترین دختر خانواده، نماد سادگی و معصویت، نمایندهٔ طیف وسیعی از دختران و پسران نوجوان است که بهدلیل استفاده زیاد از رسانههای اجتماعی، دچار افسردگی میشوند و احساس هویت خود را از دست میدهند. تمرکز سازندگان این فیلم مستند بر اشکال الگوریتمی فعال در اصلاح رفتار کاربرها و دستکاری روانشناختی است و این موارد را بهخوبی بهتصویر میکشند.
ابرشرکتهای فناوری، اطلاعات مختلفی ازجمله نام و نام خانوادگی، ایمیل، شماره تلفن، آدرس IP، اطلاعات دستگاه مورد استفاده و فعالیتهای آنلاین را ازطریق ردپاهای بیشمار اینترنتی کاربران جمعآوری میکنند. از این دادهها برای ساختن پروفایل مشتریسان از کاربر استفاده میشود که بهشرکتها کمک میکند علایق و ترجیحات کاربران را بهتر و دقیقتر درک کنند. سپس از این اطلاعات برای شخصیسازی الگوریتمها و سیستمهای توصیهکننده (تبلیغاتی و بسیاری کاربرد دیگر) که کاربران را بهمحتوای دلخواهشان متصل میکند و کاربرِ تبدیل بهمشتری راضی از گشتوگذار اینترنتی، استفاده میشود. شرکتها همچنین از این حجم دادههای غیرقابل اندازهگیری برای درک جزئیات رفتاری مخاطبان خود برای اهداف بازاریابی استفاده میکنند. بااینحال، توجه بهاین نکته مهم است که همه شرکتها دادههای اطلاعاتی یکسانی جمعآوری نمیکنند و دادههای جمعآوریشده از شرکتی بهشرکت دیگر متفاوت است، ولی درنهایت باید همان سه هدف اصلی شرکتهای فناوری، یعنی تعامل، رشد و تبلیغات را مقصد نهایی تمامی آنها در نظر گرفت؛ تعامل افزایش بهاستفاده و اطمینان از ادامه پیمایش راهی که کاربران پیمودهاند و دعوت از دوستانی که دوستان بیشتری را دعوت میکنند و درنهایت تبلیغات و کسب درآمد.
راههایی برای محافظت از حریم خصوصی آنلاین شما وجود دارد و برخی را نام میبریم. از VPN استفاده کنید، چون یک شبکه خصوصی مجازی (VPN)، ترافیک اینترنت شما را رمزگذاری کرده و از طرفی هم آدرس IP شما را پنهان کرده که این امر ردیابی فعالیت آنلاین شما را برای اشخاص ثالث بسیار دشوار میکند. از رمزهای عبور قوی استفاده کنید و از ترکیبی از حروف بزرگ و کوچک، اعداد و نمادها برای ایجاد یک رمز عبور قوی استفاده کنید و دیگر اینکه رمز عبور یکسان برای چندین حساب کاربری در سایتهای مختلف نداشته باشید. مراقب کلاهبرداری از نوع فیشینگ باشید؛ کلاهبرداریهای فیشینگ را میتوان تلاشهای متقلبانه برای بهدست آوردن اطلاعاتی حساس چون نامهای کاربری، رمز عبور و جزئیات کارت اعتباری تعریف کرد. بهایمیلها یا پیامهایی که فرستنده آنها ناشناس هستند مشکوک باشید و دست از عادت کلیک بر هر لینکی بردارید و از کلیک روی لینکهای مشکوک اکیداً خودداری کنید. محدود کردن اطلاعات شخصی آنلاین؛ از اشتراکگذاری اطلاعات شخصی چون نام و نام خانوادگی، آدرس، شماره تلفن و تاریخ تولد خود در هر سایتی که وارد میشوید خودداری کنید. از این اطلاعات میتوان برای سرقت هویت شما استفاده کرد. از احراز هویت دو مرحلهای استفاده کنید و احراز هویت دو مرحلهای با نیاز بهنوع دوم تأیید، مانند اثر انگشت یا کد ارسالشده بهایمیل یا گوشی همراه، درواقع یک لایه امنیتی اضافی بهحسابهای شما اضافه میکند. نرمافزارهای روی گوشی و رایانه خود را بهروز کنید و بهروز نگه دارید. بهطور منظم سیستمعامل، مرورگرهای وب و سایر نرمافزارهای خود را بهروزرسانی کنید تا مطمئن شوید که آخرین وصلههای امنیتی را دریافت کردهاید.
علاقمندان بهمستند The Social Dilemma بد نیست نگاهی هم بهچند مستند دیگر چون این مستند داشته باشند. مستند The Great Hack محصول سال ۲۰۱۹ که رسوایی کمبریج آنالیتیکا، یکی از مهمترین نقضهای داده در تاریخ را بررسی میکند. مستند The Code محصول سال ۲۰۱۱ که تاریخچه برنامهنویسی کامپیوتر و تأثیر آن بر جهان امروز را بهتصویر میکشد. مستند The Internet’s Own Boyمحصول سال ۲۰۱۴ و درباره زندگی و مرگ آرون سوارتز، برنامهنویس کامپیوتر و فعال اینترنتی است. مستند The Startup Kids محصول سال ۲۰۱۲ که تلاش کارآفرینان جوان در صنعت فناوری را دنبال میکند. مستند AlphaGo محصول سال ۲۰۱۷ و درباره توسعه برنامهٔ کامپیوتری AlphaGo و پیروزی آن بر یک قهرمان انسانی در بازی رومیزی Go.
استفاده از رسانههای اجتماعی با افسردگی، اضطراب و تنهایی بیارتباط نیست. مطالعات نشان میدهد افرادی که اغلب از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند، نسبت بهافرادی که زمان بیشتری را صرف فعالیتهای غیرمرتبط با محو صفحهنمایش بودن میکنند، احساس افسردگی بیشتر و همچنین احساس رضایت کمتری از زندگی دارند. اپلیکیشنها و سایتهای رسانههای اجتماعی همان تأثیری را که بازی کردن با یک ماشین اسلات (ماشینهای بازیهای دیجیتالی که در کازینوها وجود دارد) بر مغز دارند. این طور بگوییم که تا زمانیکه اپلیکیشنی را باز نکنید، از محتوای درونی و آنچه در انتظار مغز شما است خبر ندارید و در این زمان با ترشح دوپامینی که سرخوشکننده است، کاربر احساس پاداش گرفتن در سر دارد. از این روی، زمانیکه روی تعاملاتی که از دیگر کاربران دریافت میکنید (یا نمیکنید)، باتوجهبهمحتوایی که بهاشتراک میگذارید، درواقع روی بازخورد دریافتی تأکید و حساسیتی بیش از حد دارید و همین موضوع مشکلات روحی و روانی بیشتری را بهبار میآورد. بهعنوان مثال، اگر تصویری را بهامید دریافت لایک یا کامنت ارسال کنید و بازخورد مورد نظر خود را دریافت نکنید، ممکن است احساس ناامیدی، بیارزشی یا بیاعتباری کنید.
در بدترین سناریو هم مقایسه کردن را داریم که کاربر پستهای خود را با دیگر کاربران مقایسه میکند و نتیجه آن جوانه زدن بذر ناامیدی، سرافکندگی و احساس تلاش برای که و چه است. تمام اینها را درکنار هم بگذارید و میبینید که چطور این عوامل دستبهدست هم میدهند تا باعث کاهش عزت نفس، حواسپرتی از انجام سایر وظایف و حتی احساس اضطراب یا افسردگی شوند. مهم است که هنگام استفاده از رسانههای اجتماعی، آگاه بهحملهٔ چنین امواج خردکنندهای باشید و استراحت کنید و از آن دنیا فاصله بگیرید و بهواقعیت بازگردید. اگر احساس ناراحتی و افسردگی شدید میکنید، با یک متخصص سلامت روان یا یک دوست قابل اعتماد یا یکی از اعضای خانواده صحبت کنید.
بله، از آن سوی ماجرا نگاه کنیم، رسانههای اجتماعی در صورت استفاده آگاهانه میتوانند برای سلامت روان مفید هم باشند. دانشکده بهداشت عمومی چانِ دانشگاه هاروارد در مطالعاتی نشان داد که استفاده روتین از رسانههای اجتماعی تأثیر مثبتی با رفاه اجتماعی، سلامت روانی و سلامت خودارزیابی مرتبط است، درحالیکه ارتباط عاطفی ازطریق رسانههای اجتماعی با این نتایج ارتباطی منفی دارد. رسانههای اجتماعی بهافراد کمک میکنند تا با دوستان و خانواده در ارتباط باشند، از این منظر زندگی در عصر ارتباطات بسیار راحت شده و همچنین افراد در صورت نیاز، حمایت عاطفی در شرایط سخت را در دسترس خواهند داشت. آگاهی افراد جامعه در مورد مسائل مهم افزایش پیدا میکند و گاه سبب تغییرات اجتماعی بزرگی میشود. همچنین استفاده آگاهانه از رسانههای اجتماعی میتواند بهعنوان بستری برای ابراز خلاقیت و ایجاد شبکه با افرادی که علایق مشابهی دارند، در نظر گرفته شود.
مستند The Social Dilemma، بر تأثیر اجتماعی و فرهنگی استفاده از رسانههای اجتماعی روی کاربران عادی متمرکز است و سازندگان این مستند بر اشکال الگوریتمی فعال در اصلاح رفتار و دستکاری روانی اشخاص و کاربران تمرکز دارند. علاوهبراین، این فیلم مستند مجموعهای از موضوعات مرتبط از جمله اعتیاد تکنولوژیک، اخبار جعلی، افسردگی و اضطراب را بهتصویر میکشد.
اعتیاد بهفناوری یک از موضوعاتی است که در مستند بهآن پرداخته میشود و یکی از مصاحبهشوندگان، تیم کندال، مدیر سابق شبکه اجتماعی فیسبوک، در مورد اهداف بعضاً نگرانکننده مدیران فعلی فیسبوک صحبت کرد و بدین نکته اشاره داشت که یکی از اهداف اصلی این افراد، بهروزرسانی دائم برنامهها در جهت افزایش اعتیادآوری در تعامل با این شبکه است. یکی دیگر از مصاحبهشوندگان، تریستان هریس، طراح سابق گوگل، سطح اعتیاد کاربران در رسانههای اجتماعی را با یک ماشین اسلات در کازینوهای شهر وگاس مقایسه میکند، اینطور که کاربران گوشیهای خود را دائم چک میکنند بهاین امید که یک اعلان داشته باشند، مثل این است که اهرم یک اسلات را میکشند بهاین امید که مثلاً در جکپات جایزهای بزرگ برنده شده باشند. با تغییر هدف رسانههای اجتماعی و محبوبیت بیشتر در جوامع، حال رسانههای اجتماعی، همانطور که تریستان هریس آن را توصیف میکند، دیگر یک ابزار صرف محسوب نمیشوند. برخلاف ابزارهایی که در زمان مورد نیاز جامعه استفاده میشوند، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی تلاش میکنند تا کاربران را بهکلیک روی برنامهها برای دریافت محتوای اضافی که مساوی با کسب درآمد برای آنها است، ترغیب کنند.
همگان میدانیم اطلاعات نادرست و اخبار جعلی در رسانههای اجتماعی پخش میشوند و حال دیگر غیرقابل کنترل شده و هر شخصی میتواند بهمنبع خبری نادرست تبدیل شود و کاربرانی که نمیتوانند بین اخبار جعلی و واقعی تمایز قائل شوند، همچون ویروس عمل کرده و بهشیوع اخبار جعلی و نادرست دامن میزنند. بهگفته تیم کندال، غوطهورشدن کاربران در این برنامه (فیسبوک) که در معرض اطلاعات بیشماری قرار میگیرند، بهطور بالقوه میتواند منجر بهتنش در جامعه شود.
مستند The Social Dilemma همچنین در مورد اینکه چگونه رسانههای اجتماعی میتوانند سبب افسردگی شوند و کاربران را دچار اضطراب کنند صحبت میکند. جاناتان هایت، روانشناس اجتماعی و نویسنده، بحران تأثیر رسانههای اجتماعی بر افسردگی و اضطراب، بهویژه در نوجوانان و جوانان را باز میکند. این مستند آماری از افسردگی، خودآزاری و خودکشی منجر بهبستری شدن در بیمارستان، بهویژه در دختران نوجوان آمریکایی ناشی از استفاده از رسانههای اجتماعی را گزارش میدهد. تعداد بستریها در بیمارستان از سال ۲۰۰۹ در ایالات متحده آمریکا، ۶۲ درصد در دختران (۱۵ تا ۱۹ سال) و ۱۸۹ درصد در دختران نوجوان (۱۰ تا ۱۴ سال) افزایش یافت. همین الگو در میزان خودکشی نشان داده شده است که در مقایسه با سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰، ۷۰ درصد در دختران جوان و ۱۵۱ درصد در دختران نوجوان افزایش یافته است. طبق مصاحبه جاناتان هایت، افرادی که پس از سال ۱۹۹۶ متولد شدهاند، در جامعهای بزرگ شدهاند که استفاده از رسانههای اجتماعی در آن یک هنجار بسیار عادی است، از همین روی این نسل بهصورتی مداوم در معرض انواع محتواهای اینترنتی بوده و روابط، بهدنیای رسانههای اجتماعی محدود شده است.
در مستند The Social Dilemma میبینیم که کارگردان بهزیربنای روانشناختی و تکنیکهای دستکاری ذهن نیز میپردازد که بهادعای آن، رسانههای اجتماعی و شرکتهای فناوری، کاربران را معتاد میکنند. فعالیت آنلاین افراد توسط این شرکتها مشاهده، ردیابی و اندازهگیری میشود و سپس از این دادهها برای ساخت مدلهای هوش مصنوعی استفاده میکنند تا اقدامات کاربران را پیشبینی کنند.
جف اورلوفسکی، فیلمساز آمریکایی است که بیشتر بهخاطر کارگردانی و تهیهکنندگی مستندهای برنده جایزه اِمی چون مستند Chasing Ice محصول سال ۲۰۱۲ و مستند Chasing Coral محصول سال ۲۰۱۷ و البته کارگردانی همین مستند «معضل اجتماعی» که در سال ۲۰۲۰ آن را ساخت شهرت دارد. جف اورلوفسکی در استاتن آیلندِ نیویورک بهدنیا آمد و در همان منطقه بزرگ شد و در آنجا بهعنوان سردبیر روزنامه دانشجویی The Spectator خدمت کرد.
او سپس بهکالیفرنیا نقل مکان کرد تا در دانشگاه استنفورد و در رشته انسانشناسی تحصیل کند و در آنجا با عکاسی بهنام جیمز بالوگ آشنا شد که روی پروژهای با عنوان Extreme Ice Survey کار میکرد و برای تماشا و ثبت بر عقبنشینی یخچالهای طبیعی و با تکنیک تایملپس کار میکرد و این آشنایی درنهایت بهساخت فیلم مستند Chasing Ice ختم شد که آن را میتوان مستندی برگرفته از آثار جیمز بالوگ خواند و مستندی بود که بسیار مورد تحسین منتقدان بینالمللی قرار گرفت و بیش از ۴۰ جایزه از جشنوارههای سینمایی سراسر جهان را برای جف اورلوفسکی و تیم سازنده این مستند بهارمغان آورد. او در سال ۲۰۱۵ فیلم Frame by Frame را تولید کرد که داستان چهار عکاس خبرنگار افغان را روایت میکند که پس از دههها جنگ و درگیری با رژیم سرکوبگر طالبان، برای ایجاد مطبوعات آزاد تلاش میکنند.