// چهار شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۲۲:۰۰

گیشه: معرفی فیلم Bridge of Spies

«پل جاسوس‌ها»، جدیدترین فیلم استیون اسپیلبرگ که روایتگر یک داستان کلاسیک جاسوسی است، با واکنش‌های ضد و نقیضی روبه‌رو شد. زومجی در این شماره از «گیشه»، نگاهی به این فیلم انداخته است.

bridge-of-spies

استیون اسپلیبرگ از آن فیلمسازهایی است که معمولا در هنگام تماشای ساخته‌های جدیدش از پیش حتما نمی‌دانیم آیا قرار است با یک اثر به‌یادماندنیِ تکان‌دهنده روبه‌رو شویم، یا یک فیلمِ خوب معمولی. اما کارنامه‌ی نه چندان باثبات اسپلبرگ از لحاظ کیفی و شک و تردید در چیزی که قرار است از او ببینیم باعث نمی‌شود مقداری از هیجان‌مان کم شود. مخصوصا وقتی او در فیلمی مثل «پُل جاسوس‌ها» با نام‌های بزرگ‌ دیگری مثل تام هنکس و برادران کوئن همکاری کند. در چنین شرایطی انتظارات از اسپیلبرگ حسابی بالا می‌رود که شاهد یکی از بمب‌هایش در قالبِ یک تریلرِ اولد-اسکولِ جنگ سردی باشیم. مخصوصا با توجه به اینکه این کارگردان بارها ثابت کرده که با روایت داستان‌ها و به تصویر کشیدن دقیق دوره‌های تاریخی غریبه نیست.

تمام اینها باعث شده بود تا خیلی برای «پل جاسوس‌ها» لحظه‌شماری کنم. اما افسوس از اینکه محصول نهایی در برطرف کردنِ انتظارات بالای تماشاگرانی که خبرهای این فیلم را دنبال می‌کردند، کم می‌آورد. این اتفاق زیر سر دو موضوع است که اولی ربطی به اسپیلبرگ ندارد و دومی باز هم ربط چندانی به کارگردانی اسپیلبرگ ندارد و بیشتر از گور فیلمنامه بلند می‌شود. اول اینکه «پل جاسوس‌‌ها» از فیلم‌های هالیوود قدیم است که این روزها نسلشان منقرض شده است. فیلمی که قهرمان شجاعش خصوصیاتِ پیچیده‌ای ندارد. ایده و هدف بلندمرتبه‌ای را دنبال می‌کند. حرف زدن و متقاعد کردن و نرم کردن حریفانش را بلد است. یک کیف چرمی به‌دست می‌گیرد و حتی در زمانی که همه در مقابلش می‌ایستند با قدرت قانون به نبرد با آنها برمی‌خیزد. از قهرمان‌های ناشناخته‌ای که در دوران بی‌اعتمادی و بدگمانی جان یک کشور را نجات می‌دهد. در چنین فیلم‌هایی خبری از جیمز باندبازی و صحنه‌های اکشن و تعقیب و گریزهای آتشین نیست. همه‌چیز سر میز و با صحبت کردن جلو می‌رود.

Bridge of Spies Launch One Sheet(1) اگر علاقه‌ای به این‌جور فیلم‌ها ندارید و بعد از دیدن «پل جاسوس‌ها»، از فیلم خوش‌تان نیامد نمی‌توانید تمام کاسه و کوزه‌ها را سر فیلم خراب کنید. به‌شخصه از دیدن یک تریلر متفاوت تاریخی در روزهایی که اکشن‌های بی‌مغز مثل مور و ملخ از سر و روی هالیوود بالا می‌روند، استقبال می‌کنم. اما موضوع این است که فیلم عطش طرفداران چنین فیلم‌هایی را سیراب نمی‌کند. «پل جاسوس‌ها» از آن فیلم‌هایی است که همه‌ی نکات مثبتش با یک «اما» قطع می‌شود. فیلم پروداکشنِ زیبا و درگیرکننده‌ای دارد، اما از لحاظ داستان‌گویی به همان اندازه بی‌نقص نیست. مضمون عمیقی دارد، اما فیلم در اجرای تاثیرگذار آن می‌لنگد. فیلمی است که برای یک‌بار دیدن حتما ارزشش را دارد، اما یکی از بهترین فیلم‌های ۲۰۱۵ نیست. تمامی اینها به خاطر این است که اسپیلبرگ سعی می‌کند با یک بلیت دو فیلم به ما نشان دهد؛ یک درام دادگاهی و یک ماجرای جاسوسی. اما اولی به محض جالب‌شدن، جایش را به دومی می‌دهد و دومی هم تا می‌خواهد جان بگیرد، تمام می‌شود. هردوتایشان مسیر هیجان‌انگیزی را دنبال می‌کنند، اما مشکل این است که به هیچکدام‌شان وقت کافی برای استحکام و رسیدن به پیچیدگی و جذابیت داده نمی‌شود.

داستان از بروکلینِ دهه‌ی ۱۹۵۰ و در بحبوحه‌ی جنگ سرد بین امریکا و شوروی آغاز می‌شود. جایی که مردی به نام آدولف ابل (مارک رایلنس) توسط نیروهای امنیتی امریکا به جرم جاسوسی برای روسیه دستگیر می‌شود. دولت که برای حفظ ظاهرش می‌خواهد او مورد قضاوت عادلانه‌ای قرار بگیرد، از جیمز داناوان (تام هنکس) می‌خواهد که به عنوان وکیل از او دفاع کند. در قسمت دوم فیلم اما داناوان باید به آلمان سفر کند و سعی کند آدولف ابل را با فرانسیس پاورز، خلبانی امریکایی که در روسیه سقوط کرده، تعویض کند.

از همان سکانس افتتاحیه‌ی فیلم مشخص است که اسپیلبرگ با این فیلم قصد زدن چه حرفی را دارد. «پل جاسوس‌ها» درباره‌ی بدگمانی‌ها و بی‌اعتمادی‌هایی است که شرایط پیچیده را پیچیده‌تر می‌کند و دشمنی‌ها را سخت‌تر و حل‌نشدنی‌تر. جیمز داناوان از آن آدم‌های باشعور و بی‌نظیری است که هرکسی دوست دارد شبیه‌اش باشد. کسی که کاری ندارد فردی که دارد از او دفاع می‌کند، جاسوس شوروی است و ممکن است باعث تهدید کشورش شده باشد یا نه. او این پیش‌داوری‌ها و افکار شخصی‌اش را کنار می‌زند و فقط از راه انسانیت، اجرای قانون و به سادگی «انجام کار درست» وارد عمل می‌شود.

bridge-of-spiesdd

این درحالی است که تقریبا به جز داناوان، همه از مردم گرفته تا قاضی به دفاع از یک جاسوس به عنوان یک‌جور کار ظاهری نگاه می‌کنند که نباید جدی گرفته شود و حاضرند هرکاری برای زندانی‌شدن ابل انجام بدهند. فیلم درباره‌ی تصمیمات خصمانه و فکرنشده‌ی دولت‌هایی است که به دوران جنگ سرد خلاصه نمی‌شود و هنوز در جهان دیده می‌شود و هیچ‌وقت تمامی ندارد. فیلم درباره‌ی کسانی است که نمی‌خواهند گذشته‌ها را فراموش کنند و درباره‌ی فراموش نکردنِ نقش خودمان در ایجاد آتش بحرانی که وجود آمده و تلاش برای خاموش کردن آن است. در «پل جاسوس‌ها» همه‌‌ی دولت‌ها به جای «انجام کار درست»، دنبال نفع‌ بیشتر از موقعیت‌ها هستند و سعی می‌کنند هرچیزی را به اسم جنگ و اضطرار توجیه کنند.

«پل جاسوس‌ها» از آن فیلم‌هایی است که همه‌ی نکات مثبتش با یک «اما» قطع می‌شود

این مضمون در هیچ‌ کجای فیلم بهتر از سکانس آغازینش به تصویر کشیده نمی‌شود. جایی که ما مردی را از پشت درحال کشیدنِ چهره‌ی خودش از طریق آینه می‌بینیم. ما «واقعا» در حال دیدن او نیستیم. بلکه در حقیقت شاهد انعکاس او در آینه و چهره‌ی نقاشی‌شده‌اش بر بوم هستیم. درحالی که «واقعیت» درجایی میان این دو قرار گرفته است. این خلاصه‌ی همان چیزی است که در طول فیلم جریان دارد. درحالی که داناوان چهره‌‌ی واقعی انسان‌ها را جستجو می‌کند، بقیه به انعکاس و نقاشی‌اش نگاه می‌کنند و براساس آن تصمیم می‌گیرند و همین اشتباه باعث می‌شود تا همیشه از واقعیت اصلی جا بمانیم و با توجه به بازتابی متفاوت وارد عمل شویم.

اما فیلم هرچه در مضمونِ ایده‌آل و تامل‌برانگیزش بااهمیت است، در روایت داستانی جذاب و سرگرم‌کننده در این چارچوب مشکل دارد. در داستان‌های جاسوسی این‌چنینی که نبردهایشان توسط وکیل‌های کت‌‌‌و‌شلوارپوش و بازی با کلمات به جای تیر و تفنگ جنگیده می‌شوند، توانایی خلق هیجان و تنش به وسیله‌ی نبردهای مکالمه‌ای خیلی سخت است. «پل جاسوس‌‌ها» تمام عناصر لازم یک تریلر جنگ سردی را دارد، اما هرگز به اندازه‌ی بهترین‌های آنها تند و تیز و هیجان‌انگیز نمی‌شود. از آنجایی که فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده، شاید نویسندگان زیادی خودشان را به باقی ماندن در دایره‌ی واقعیت محدوده کرده‌اند. هرچه هست اما فیلم در انتقال حس خفه‌کننده و خطرناک آن دوران شکست می‌خورد.

bridge-of-spiesd

و این به خاطر این است که پروتاگونیست فیلم هیچ‌وقت در تنگنا قرار نمی‌گیرد و پیش‌بینی سرانجام هر دو داستان از چند کیلومتری آسان است. مثلا از همان ابتدا که جنگ دادگاهی داناوان شروع می‌شود مشخص است که او قرار است در آن شکست بخورد و از همین رو، خبری از هرگونه تعلیقی نیست. یا وقتی داناوان به آلمان سفر می‌کند، ما با کشوری آشوب‌زده طرف هستیم و داناوان ممکن است هرلحظه با مقامات آنجا دچار مشکل شود، اما درست برعکس حس حاکم بر نیمه‌ی اول فیلم، در اینجا خبری از احتمال شکست‌خوردن او نیست. همان‌طور که نتیجه‌ی دادگاه روشن است، پایان جلسات گفتگو برای تعویض زندانیان هم مشخص است. تازه، کاری که داناوان برای عملی کردن این تعویض باید انجام دهد هم اصلا پیچیده نیست و کسی یا چیزی نیست که جلوی پای او سنگی جدی بیاندازد. خلاصه اینکه کاش مشکلات و موانع داناوان شامل چیزی بیشتر از سرماخوردگی و یک شب بازداشت‌شدن می‌شد و تهدید امنیت خانواده‌اش در خانه هم همین‌طوری رها نمی‌شد.

«پل جاسوس‌ها» اما کلکسیونی از هنرنمایی‌های خیره‌کننده‌ای است که تام هنکس و مارک رایلنس گل سرسبد آنها هستند. مخصوصا رایلنس که با سکوت‌هایش حتی بازی هنکس را هم تحت‌تاثیر کارش قرار می‌دهد و عیار فیلم را بالاتر می‌برد. روی هم رفته، «پل جاسوس‌ها» در دسته‌ فیلم‌های درجه‌دوی اسپیلبرگ قرار می‌گیرد. شاید یک سناریوی متمرکزتر که شامل دو داستان متفاوت نبود به نتیجه‌ی محکم‌تر و عمیق‌تری ختم می‌شد. اما حالا با فیلمی طرف هستیم که به خاطر ناتوانی‌اش در خلق شرایط مضطرب‌کننده برای قهرمانش، نمی‌تواند مضمون مهمش را با قدرت به نمایش بگذارد و به این ترتیب، به فیلم قابل‌تماشایی تبدیل می‌شود که فراموش‌شدنی است.

تهیه شده در زومجی


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده