نقد سریال ریچر (Reacher) | فصل دوم
فصل اول سریال Reacher یکی از آثار غافلگیر کننده شبکه آمازون بود که توانست برخلاف آثار سینمایی آن، شاهد یک اقتباس نسبتا وفادارانه از رمانهای لی چایلد باشیم و حالا جک ریچر برای ادامه ماجراجویی خود در فصل دوم این سریال بازگشته است. فصل دوم سریال براساس رمان Bad Luck and Trouble که یازدهمین رمان جک ریچر از ۲۸ رمان لی چایلد است، تولید شده است. جک ریچر در فصل دوم سریال یک پیام رمزگذاری شده دریافت میکند که در آن اعضای واحد سابق ارتش ایالات متحده با نام 110th MP Special Investigations یکی یکی به قتل میرسند.
ریچر از سبک زندگی خودش خارج میشود تا با همکاری سه همتیمی سابق خود دوباره متحد شود و رمز و راز این اتفاقات را کشف کند و متوجه شود چه کسی در حال خیانت کردن و قتل به آنها است. حالا سؤال اصلی این است که فصل دوم این سریال توانسته است کیفیت فصل اول را حفظ و حتی بهتر کند یا موفقیت فصل اول آن اتفاقی بوده است. سازندگان سریال در فصل اول تقریبا همهچیز را محدود و کوچک در نظر گرفته بودند تا در صورت جواب دادن دنیای اتفاقات سریال را گسترش دهند و شاهد داستان و اتفاقات بزرگتری باشیم.
البته همیشه این ایده جواب نمیدهد و بدون شک این ترس که شاهد بزرگتر شدن اتفاقات سریال باشیم، طبیعی است و حتی این احتمال وجود دارد سریال از اصولی که در فصل اول باعث شد ما آن را دوست داشته باشیم، فاصله بگیرد و کاری متفاوت انجام دهد. اما فصل دوم سریال Reacher از همان ابتدا خیال بیننده را راحت میکند و نشان میدهد که نمیخواهد از اصول و کدهای فصل اول فاصله بگیرد و دقیقا میخواهد شخصیت ریچر را با داستانی به مراتب بزرگتر و خطرناکتر به چالش بکشد.
فصل دوم سریال Reacher داستانی کاملا کلیشهای دارد، اما در مقابل در جنبههای دیگر پیشرفت کرده است
فصل دوم سریال دقیقا تمام ویژگیهای مثبت فصل اول را حفظ کرده و حتی آن را بهبود بخشیده است. حضور شخصیتهای مکمل جذابتر و کارآمدتر در مقایسه با فصل اول کمک زیادی به این موضوع کرده است تا تمامی بار اکشن سریال روی دوش جک ریچر نباشد. همین موضوع باعث شده است تا ضمن اینکه روند داستانی و حل پرونده مانند فصل اول باشد، به همان اندازه صحنههای اکشن هم بیشتر شود که خبر خوب این است که صحنههای اکشن قرار نیست کیفیت خود را از دست بدهند.
اگر بخواهیم سریال را صرفا از نظر داستانی در نظر بگیریم، بدون شک با داستانی تمام کلیشهای طرف هستیم که عملا هم قرار نیست حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد و اصلا هم هدفی ندارد. در عوض سریال بهجای اینکه تلاش اضافهای در بخش داستانی کند، تمرکزش را در ابتدا روی روابط شخصیتها و در مرحله دوم روی صحنههای اکشن آن گذاشته است. روابط شخصیتها بهلطف صحنههای فلشبک کیفیت خوبی دارد و شخصیتهای جدید دارای شیمی بهتری با جک ریچر هستند.
درواقع سعی شده است افرادی از گروه سابق ریچر استفاده شوند که هر یک ویژگی خاصی داشته باشد و صد البته همه مثل جک ریچر شخصیتی تنومند و بزن بهادر نباشند. البته این وسط رابطه عاشقانه در نظر گرفته شده برای جک ریچر شاید در نگاه اول جالب باشد، اما کمی هم آزار دهنده است. این موضوع در اواخر سریال و تصمیمات شخصیتها بیشتر به چشم میآید و سازندگان میتوانستند استفاده بهتری از این فرصت کنند تا اینکه احساس کنیم پتانسیلهای زیادی از دست رفته است.
درواقع رابطه عاشقانه ریچر و دیکسون مثل آثاری است که درواقع قهرمان اصلی در هر فیلم عاشق یک شخصیت میشود و این موضوع در فصل دوم سریال ریچر هم به چشم میخورد. اما در مقابل شخصیت اودانل درواقع همان شخصیتی است که ظاهرا فصل دوم سریال Reacher به آن نیاز دارد. درواقع اودانل تنها شخصیتی از تیم سابق ریچر است که گذشته و حال او تفاوت زیادی پیدا کرده است و ازطرفی ویژگیهای شخصیتی او و تفاوت آن با ریچر باعث شده است تا شیمی جذابی بین آنها شکل بگیرد.
البته صحنههای فلشبک اودانل خیلی گویای کلیت و سابقه شخصیت در گذشته نیست و این موضوع بیشتر براساس گفتههای شخصیتها است. بااینحال رابطه او با ریچر باعث خلق صحنههای کمدی و بامزه زیادی در طول فصل دوم شده است. اما در مورد شخصیتهای مکمل هم شاهد بهبودهایی مثل شخصیت روسو هستیم که فصل دوم توانسته است درواقع بخشی از مشکلات فصل اول را بهبود دهد، اما در مقابل بخشی از مشکلات فصل اول همچنان وجود دارد.
اگرچه ورود شخصیتهای جدید کمک زیادی به فصل دوم سریال کرده است، اما در مقابل شخصیتهای شرور هنوز کیفیت جالبی ندارند. درواقع یکی از مشکلات فصل اول، شخصیت شرور آن بود که نتوانست آن کیفیتی که انتظارش را داریم، داشته باشد. این موضوع در فصل دوم هم وجود دارد. با اینکه در طول فصل بارها احساس میکنیم شخصیت یا شخصیتهای منفی این فصل قرار است واقعا تبدیل به همان شخصیتی که انتظارش را داریم، شوند، اما درنهایت صرفا شخصیتهای تک بعدی هستند که تنها چند مانع جلوی پای جک ریچر هستند.
صحنههای اکشن فصل دوم سریال Reacher نسبت به فصل اول خشنتر، بیرحمتر و بسیار خونینتر شده است
شخصیتهای منفی فصل دوم سریال ریچر با اینکه پتانسیل خوبی از خود نشان میدهند، اما درنهایت نقش جلو بردن داستان را دارند و بهخوبی از پتانسیلهای آنها قرار نیست استفاده شود. حتی یک پلات تویست جذاب در این مورد هم دیده نمیشود و درواقع سریال خیلی زود دست خود را رو میکند و همین موضوع تا حدی به کلیت سریال از نیمه دوم ضربه زده است. با اینکه شخصیتهای شرور و منفی از نیمه دوم دیگر خیلی چنگی به دل نمیزنند، اما صحنههای اکشن سریال در سطح بالایی قرار دارند.
فصل دوم سریال Reacher صحنههای اکشن به مراتب بیشتری نسبت به فصل اول دارد و در مقابل کیفیت آن هم اضافه یافته است. این افزایش کیفیت صرفا به مبارزات خلاصه نمیشود و درواقع کیفیت صحنههای اکشن با خشنتر و خونینتر شدن آن افزایش یافته است. با اینکه فصل اول هم سریال خشنی محسوب میشود، اما فصل دوم چندین درجه پیشرفت کرده است و عملا با سریالی بسیار خشنتر و بسیار بیرحمانهتری طرف هستیم که اکنون جک ریچر به یک ماشین کشتار متوقف نشدنی تبدیل شده است.
این موضوع باتوجهبه داستان و اتفاقات فصل دوم منطقی است و درواقع اینکه ریچر حس دلسوزی با شخصی در طول فصل دوم ندارد و با بیرحمانهترین حالت ممکن آنها به قتل میرساند، نشان میدهد که سازندگان مسیر درستی در فصل دوم در پیش گرفتهاند. درواقع هدف ریچر با اینکه تحقق عدالت است، اما او مامور قانون نیست و در طول فصل دوم بهدنبال گرفتن انتقام دوستانش است و سپس میخواهد جلوی یک حادثه تروریستی را بگیرد.
این موضوع کمک زیادی کرده است تا صحنههای اکشن بدون هیچ خط قرمز خاصی گرفته شود و تغییر روش مبارزه جک ریچر در فصل دوم سریال Reacher درواقع چیزی است که این سریال به آن نیاز دارد. این موضوع حتی باعث شده است تا فضای سریال به مراتب جدیتر و تاریکتر هم شود و هر از گاهی شاهد شوخی بین شخصیتها هستیم که صد البته در آن خیلی زیادهروی نشده است و تا حد امکان جلوی اینکه به کلیت سریال ضربه بزند، گرفته شده است.
اما در مقابل ما صحنههای فلشبک هم در فصل دوم سریال ریچر داریم که این صحنهها درواقع این صحنهها بیشتر در خدمت این هستند که رابطه شخصیتها و دلیل نزدیکی آنها تعریف شود. این صحنهها کمک زیادی به بهبود داستان سریال و دلیل تصمیمات ریچر و تیمش کرده است. اما درنهایت رابطه خاصی بین اتفاقات گذشته و زمان حال اتفاقات سریال وجود ندارد و درواقع یکی از دلایلی که باعث میشود با خود سؤال کنیم چرا سریال تمرکز زیادی روی صحنههای فلشبک دارد همین نکته است.
درواقع ما احساس میکنیم بهجز اینکه ریچر و تیمش مثل دوست شدهاند، اتفاقی در گذشته رخ داده که باعث شده است در زمان حال اعضای تیم او به قتل برسند. با اینکه درنهایت دلیل منطقی برای آن تعریف میشود، اما باز هم نداشتن رابطه خیلی خاص بین دو خط زمانی کمی آزار دهنده است و باعث میشود فکر کنیم که صحنههای فلشبک بیشتر نقش بالا بردن زمان هر قسمت را ایفا کردهاند. درواقع اگر سازندگان سریال یک ارتباط و پل بین این دو بخش ایجاد میکردند، حتی احتمال داشت مشکل شخصیت شرور فصل دوم هم از بین برود.
در فصل دوم سریال Reacher باز هم شاهد یک شخصیت شرور و منفی ضعیف و متوسط هستیم
اما در مورد پایانبندی فصل دوم سریال Reacher باید گفت که نسبت به فصل اول شاهد یک بهبود بزرگ هستیم و برخلاف فصل اول که تا حدی پایان آن ناامید کننده بود، پایان سیزن دوم میتواند باعث رضایت بیشتری شود. بااینحال هنوز هم جای کار زیادی وجود دارد و نمیتوان گفت پایان فصل دوم هم کاملا بینقص است. درنهایت سریال با همان روش بیرحمی ابتدا خودش به پایان میرسد، اما تصمیمات جک ریچر تا حدی میتواند چالش برانگیز باشد.
نکته جالب توجه این است که ریچر حتی میتوانست مسیری را انتخاب کند که ما عملا شاهد فصل سومی نباشیم. بااینحال سریال خیلی پیشزمینه خاصی برای فصل بعدی ارائه نمیدهد و همین نکته میتواند جذاب باشد. بااینحال انتظارات مثل ارائه یک شخصیت شرور درخور و همچنین حفظ لحن تاریک و خشن فعلی بدون شک از نکات مهمی است که در فصل سوم سریال ریچر انتظارش را داریم.
درنهایت فصل دوم سریال Reacher نشان میدهد که موفقیت فصل اول اتفاقی نبوده است و این سریال همچنان یکی از بهترین سریالهای اکشن شبکه آمازون محسوب میشود. سیزن دوم سریال با ارائه یک داستان انتقامی، خشنتر و بیرحمانهتر درکنار اکشن بسیار خشنتر و خونینتر توانسته است تجربه به مراتب جذابتری در مقایسه با فصل اول ارائه کند. بااینحال هنوز مشکلاتی مثل نبود یک شخصیت شرور قدرتمند در فصل دوم هم وجود دارد.