بررسی بازی Light Fall
بازیهای مستقل و به خصوص آثار دوبعدی و پلتفرمر همیشه طرفداران ثابت خود را داشتهاند؛ طوری که بلافاصله پس از معرفی این آثار طرفداران حتی به پشتیبانی مالی از آنها هم میپردازند. بازی Light Fall جزو آن دسته بازیهایی بود که توانست به واسطه کمپین جمعآوری بودجه در کیکاستارتر (Kickstarter) توسعه خود را آغاز کند و پس از چهار سال برای پی سی و نینتندو سوییچ عرضه شود. بازی Light Fall که در سبک معمایی و دوبعدی طراحی شده است تا حدودی در ارائه دادن معماها و گیمپلی چالش برانگیز ضعیف عمل کرده است اما در آن سو المانهایی دارد که میتوانند تجربه این بازی را جذاب بکنند.
بازی Light Fall داستان پسرکی با نام Nox را روایت میکند که به دنبال با خبر شدن از هویت خود است تا از وقایعی که برای او و دنیایش اتفاق افتاده سر در بیاورد. بازی در ابتدا از نظر بصری شباهت زیادی به Limbo دارد؛ چرا که شاهد اتمسفری تاریک هستیم و و کاراکتر بازی هم ساکت است و هرگز صحبت نمیکند. سازندگان در استودیو Bishop سعی بر این داشتهاند که با الهام گرفتن از این اثر و اضافه کردن المانهایی در گیمپلی و همچنین جلوههای هنری، ساخته خود را به تجربهای منحصرب فرد تبدیل کنند.
بگذارید در مرحله اول به سراغ یکی از ویژگیهای بارز این بازی برویم که پیشتر در تریلرها و اخبار معرفی آن را دیدهایم. در جریان سفرتان در این بازی جسم مکعب مانندی به نام Shadow Core شما را یاری میکند که توانایی انجام کارهای مختلف را دارد. این آیتم نهتنها یکی از کلیدیترین ابزار بازی به شمار میرود بلکه میتوان از آن به عنوان یکی از المانهای بسیار تازه در سبک پلتفرمر یاد کرد. این جعبه مکعب-مانند در واقع حکم چندین ابزار را برای شما دارد؛ طوری که با استفاده از آن میتوانید به سطوح بالاتری دست پیدا کنید و حتی با استفاده از آن میتوانید از برخی خطرها به دور بمانید. این جعبه تنها در روند پلتفرمر یا همان پشت سر گذاشتن سطوح تاثیرگذار نخواهد بود و در بخش دیگر یعنی همان حل معماها هم به کمک شما میآید. از دیگر قابلیتهای مکعب جادویی میتوان به شلیک کردن اشاره کرد که برای از بین بردن دشمنان در طی بازی کارآمد است.
سازندگان روی ساخت پازلهای بازی مهارت به خرج ندادهاند
پیش از اینکه به توضیح یکی از بخشهای زیبای بازی بپردازیم، قصد داریم به یکی از موارد منفی آن یعنی معماها اشاره کنیم. به جز دو یا سه معما میتوان گفت که سازندگان روی طراحی پازلهای بازی مهارت به خرج ندادهاند و صرفا برخی از آنها برای این منظور در بازی قرار دارند که مدت زمان گیمپلی را افزایش دهند. این موضوع در مرحلهای از کنترل خارج میشود و شما حتی میتوانید با استفاده از دویدن و جعبه جادویی خود کلا بیخیال برخی از پازلها بشوید. به طور مثال سازندگان در همان اوایل بازی قصد دارند که شما را با یکی از قابلیتهای جعبه آشنا کنند. در این راستا شما روی تکه سنگی قرار میگیرید و در هنگام بالا رفتن با تشکیل جعبه مکعبی و نگه داشتن آن در روبهروی خود از برخورد پرتوهای لیزر به خود جلوگیری میکنید. پس از این موضوع شما در ادامه منتظر سخت شدن معماها و به چالش کشیدنتان میشوید، اما در این لحظه مرحله به اتمام میرسد و شما دیگر از این آیتم (استفاده از مکعب به عنوان سپر) به جز یک مورد تا انتهای بازی استفاده نمیکنید.
همه ما میدانیم که بازی پلتفرمر بدون راههای مخفی و مکانهای پنهان طعمی ندارد، اما این موضوع زمانی دلچسب خواهد بود که شما برای پیدا کردن آن زحمت بکشید و گوشه و کنار محیط بازی را زیر و رو کنید. سازندگان در تعبیه مکانهای مخفی بازی هم کم لطفی کردهاند و شما بدون هیچ زحمتی میتوانید آنها را پیدا کنید و البته به آیتمهایی دست پیدا کنید که هیچ تاثیری در روند بازی شما نخواهند داشت.
بازی Light Fall همچنین از فیزیک خاصی برخوردار است که در برخی موارد میتواند کنترل کاراکتر را برای شما دشوار کند. لیز خوردن نابهجای کاراکتر در هنگام تغییر جهت دادن در برخی موارد موجب باخت شما در مرحله میشود. این مورد در هنگام پرش هم به سراغ شما میآید؛ طوری که زمانی که در هوا هستید و قصد دارید با پرتاب کردن جعبه، موانع را از جلو راهتان بردارید، کاراکتر شما به سمت عقب برنمیگردد و مجبور هستید کلید جهت را چند لحظه بیشتر نگه دارید.
سازندگان در حالی که در خلق معماها عملکرد خوبی از خود نشان ندادهاند اما المان زیبایی برای بازیکنان در نظر گرفتهاند و آن هم گیمپلی سرعتی بازی است
سازندگان در حالی که در خلق معماها عملکرد خوبی از خود نشان ندادهاند، در آن سو یک المان جذاب و زیبا برای بازیکنان در نظر گرفتهاند و آن هم گیمپلی سرعتی بازی است. باید بدانید که شما در این بازی با نگه داشتن کلیدی میتوانید سرعت حرکت کاراکتر خود را افزایش دهید و او را به وضعیت دویدن ببرید. البته این ویژگی رفته رفته رنگ و لعاب بهتری به خود میگیرد و در حال دویدن شاهد جزئيات زیبایی خواهید بود که محیطهای این بازی را جذابتر میکنند. پرتوهای کوچک نور که در هنگام دویدن کاراکتر شما را دنبال میکنند در کنار تار شدن برخی از بافتهای گرافیکی تا حدودی یک روند لذتبخش را برای بازیکن به ارمغان میآورند. در این حین شما با استفاده از مکعب جادویی سطوحی را برای دویدن و حتی دیوارهایی را برای بالا رفتن میسازید تا هر چه سریعتر مراحل را پشت سر بگذارید و از تلههای مرگبار به دور بمانید. البته در این حین که شما با سرعت در حال دویدن هستید و دوربین هم شما را دنبال میکند در برخی موارد شاهد ثابت ماندن دوربین هستیم که میتواند تمرکز شما را از بین ببرد و موجب باخت شما در آن پازل شود. اما به طور کلی روند سرعتی بازی میتواند شما را تشویق کند که به تجربه بازی ادامه دهید.
همانطور که اشاره شد بازی داستان کاراکتر شما یعنی Nox را روایت میکند که قصد دارد از دلایل اتفاقات رخداده در دنیای خود یعنی Numbra مطلع شود. در ابتدای بازی شما هیچ اطلاعاتی از کاراکتر خود ندارید، اما در جریان بازی با یک جغد پیر با نام Styx آشنا میشوید که رفته رفته داستان بازی را برایتان تعریف میکند. در جریان بازی جغد پیر شما را از اتفاقاتی که در دنیای این بازی رخ داده است مطلع میکند و در حالی که بر سرتان غر میزند در آن سو شما را با قابلیتهایتان آشنا میکند، در سناریوهای مختلف بهتان در حل کردن معماها کمک میکند و شما را از اتفاقاتی که انتظارتان را میکشند مطلع میکند. از ویژگیهای زیبای این بازی میتوان به صداگذاری راوی که در واقع همین جغد پیر است اشاره کرد؛ به طوری که حتی در حالی که شما در حال دویدن در دنیای این بازی هستید ثانیهای توقف میکنید و به صدای راوی آن گوش میکنید که در واقع صدای یک صداپیشه پیر است. داستان پر محتوای این بازی شما را وادار میکند که آن را پیش ببرید تا از اتفاقات پایانش باخبر شوید.
درست است که سبک گرافیکی بازی به لیمبو بیشباهت نیست، اما رنگهای تند و استفاده نامناسب از آنها باعث میشود که بازی در این زمینه به پای لیمبو نرسد. ناهماهنگی رنگها در برخی از محیطهای بازی با بافتهای خشک شما را متعجب میکند و در همان لحظه اول به چشم میآید. البته این موارد در هنگام دویدن و صحنههای سرعتی از نظر پنهان میشوند. از آنجا که در بحث گرافیک بازی هستیم بگذارید به طراحی کاراکترها هم اشاره کنیم. طراحی برخی از کاراکترهای بازی همچون جغد پیر و همچنین جغد دیگری که در جریان بازی با آن مواجه میشوید به زیبایی صورت گرفته است، اما در آن سو طراحی باسهای بازی به قدری ساده است که گمان میکنید یک لحظه طراحان هنری بازی مرخصی گرفتهاند و افراد غیرمتخصص باسهای آن را طراحی کردهاند.
طراحی باسهای بازی به قدری ساده است که گمان میکنید یک لحظه طراحان هنری بازی مرخصی گرفتهاند و افراد غیرمتخصص باسهای آن را طراحی کردهاند
از آنجا که عبارت Speed Run در همان منو بازی دیده میشود میتوانید انتظار یک بازی کوتاه را داشته باشید. سازندگان با تعبیه این حالت به بازیکنان Speed Runner این اجازه را میدهند که بدون نیاز به نرمافزارهای تایمر بیرون از بازی، به آسانی روند بازی را با سرعت هر چه تمامتر به اتمام برسانند و امتیازات خود را در دنیا ثبت کنند تا به این شکل با دیگران به رقابت بپردازند. از آنجا که شاهد بازی کوتاهی هستیم در جریان بازی با باسهای کمی روبهرو خواهید شد که برای جلوگیری از فاش شدن جزییات بازی به تعداد آنها اشاره نمیکنیم. البته موضوع کوتاه بودن بازی میتواند ارزش تکرار آن را بالا ببرد و بازیکنان با استفاده از همین حالت تجربه خوبی از بازی داشته باشند.
در حالی که معماها و در کل روند بازی آسان طراحی شده است اما باس فایتهای آن میتوانند نظر شما را در مورد گیمپلی بازی تغییر دهد. باسهای چالش برانگیز میتوانند به مدت کوتاهی شما را از ایرادات بازی دور کنند و یک روند دشوار را برای بازیکنان به ارمغان آورند. رفتار و الگوی غولهای بازی طوری طراحی شده است که شما نمیتوانید حرکت بعدی آنها را حدس بزنید و این روند هر بار تغییر پیدا میکند.
در کل میتوان گفت که موسیقی و صداگذاری تقریبا یکی از المانهای مهم بازیهای مستقل و پلتفرمر به شمار میرود، اما سازندگان در تنظیم موسیقی بازی هم کم لطفی کردهاند. صدای سازهای سمفونیک همچون ویولن و ویولن سل با هدف حماسیتر کردن موسیقی بازی در آن قرار گرفته است، اما از طرفی با توجه به عوض شدن سبک موزیک در برخی موارد، همچون زمانی که تلاش بر به وجود آوردن اتمسفر ترسناک دارند، باری دیگر نوعی ناهماهنگی در این اثر نمایان میشود. ایراد دیگری که در موسیقی این بازی دیده میشود مربوط به کم محتوا بودن و نبود جزئيات جدید در موزیک است و این موضوع به قدری شما را متعجب میکند که گمان میکنید موسیقی را پیشتر در بازی یا فیلم دیگری شنیدهاید. حتی سازندگان برای ساخت موزیک برای انتهای بازی هم زحمت نکشیدهاند و یکی از قطعههای میانی آن را برای باس فایت آخر بازی در نظر گرفتهاند. البته باز با این حال باید گفت که قطعه یاد شده تنها موسیقی بازی است که در کل بازی میتوانید آن را تحمل کنید.
سازندگان با بازی Light Fall تا حدی توانستهاند روح هنری و گیم پلی سرعتی را به کالبد این بازی تزریق کنند و آنها را در کنار یک داستان زیبا و روایت عالی جای دهند. اما در آن سو وجود ایراداتی همچون معماهای ساده و کوتاه باعث میشوند که نتوانید خیلی از بازی لذت ببرید. اگر طرفدار معماهای سخت و بازیهای طولانی نیستید و از طرفی دوست دارید که یک اثر سریع را تجربه کنید، انجام بازی Light Fall با حجم کم خالی از لطف نیست.
این بازی روی پلتفرم پیسی بررسی شده است.
Light Fall
نقاط قوت
- مکعب جادویی یا همان Shadow Core که استفاده از آن جذاب است
- داستان غنی و روایت بی نقص
- گیم پلی سرعتی
- باس فایتهای چالش برانگیز
نقاط ضعف
- کوتاه بودن بازی
- طراحی ضعیف باسها
- معماهای ساده و غیر اصولی
- موسیقی ساده و کلیشهای