۸ بازی جهان باز که نمره بیشتر از جی تی ای ۵ دارند!

پنج‌شنبه 22 آبان 1404 - 22:00
مطالعه 8 دقیقه
ری تریسینگ در GTA 5
جی‌تی‌ای ۵ معیاری بود که دهه‌ها سبک جهان-باز را تعریف کرد. اما این تکامل متوقف نشد! بیایید ببینیم کدام بازی‌ها این مرزها را شکستند.
تبلیغات

جی‌تی‌ای ۵ پس از عرضه در سال ۲۰۱۳ نه‌تنها به یکی از پرفروش‌ترین آثار تاریخ تبدیل شد، بلکه مرزهای سبک جهان-باز را جابه‌جا کرد؛ اثری که برای بیش از یک دهه، معیار سنجش دیگر بازی‌های هم‌سبک بود و هنوز در میان بهترین بازی های جهان باز می‌درخشد. بااین‌حال طی این سال‌ها آثار متعددی از راه رسیدند که روی دست GTA 5 بلند شدند. بازی‌هایی که هرکدام به‌نوعی تعریف تازه‌ای از آزادی عمل، طراحی محیط و روایت داستان در جهانی وسیع ارائه می‌کنند؛ از شاهکار فلسفی هیدئو کوجیما گرفته تا افسانه‌های جاودانه نینتندو و حماسه بی‌بدیل راک‌استار در غرب وحشی. در این مقاله به‌سراغ آثاری می‌رویم که براساس امتیازشان در اوپن‌کریتیک، بالاتر از جی‌تی‌ای ۵ قرار می‌گیرند. میانگین نمره GTA V در این وب‌سایت ۹۲٪ است و تمام بازی‌های این فهرست امتیاز بالاتری نسبت‌به این بازی دارند.

۸- بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain

  • امتیاز اوپن‌کریتیک: ۹۳

جدایی بحث‌برانگیز هیدئو کوجیما و کونامی هنوز هم برای بسیاری از طرفداران قابل‌باور نیست، اما اگر این جدایی واقعا نقطه پایان حضور این بازی‌ساز افسانه‌ای در مجموعه متال گیر سالید بوده باشد، Metal Gear Solid V: The Phantom Pain را می‌توان یکی از بهترین وداع‌های ممکن دانست. تصمیم کوجیما برای تبدیل این مجموعه به یک تجربه جهان-باز در زمان عرضه با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شد. اما گذر زمان نشان داد که این تغییر نه‌تنها جسورانه، بلکه موفقیت‌آمیز بوده است.

گیم‌پلی فانتوم پین ترکیبی کم‌نظیر از اکشن مخفی‌کاری و طراحی محیطی پویا است که تجربه‌ای چندلایه ارائه می‌دهد. لحظات طنز و اغراق‌شده بازی، تضادی جذاب با فضای جدی داستان ایجاد می‌کنند و تأثیرش را بیشتر می‌کنند. کونامی بارها اعلام کرده است که قصد تولید نسخه‌های جدیدی از Metal Gear Solid را دارد، اما این تصمیم با چالشی بزرگ همراه است: جایگزینی یکی از تأثیرگذارترین خالقان تاریخ بازی‌ها و ادامه مجموعه‌ای که با آخرین نسخه خود به کمال نزدیک شده بود.

۷- بازی The Witcher 3: Wild Hunt

  • امتیاز اوپن‌کریتیک: ۹۳

مجموعه ویچر پیش از انتشار The Witcher 3: Wild Hunt دو بازی موفق را تقدیم گیمرها کرده بود؛ آثاری درگیرکننده که با وجود کیفیت بالا، پیچیدگی‌هایی داشتند که همه بازیکن‌ها نمی‌توانستند با آن‌ها ارتباط برقرار کنند. این مجموعه با انتشار بازی ویچر ۳ بالاخره به وعده خود برای ارائه یک نقش‌آفرینی غنی عمل کرد. گیم‌پلی و سیستم مبارزات از پایه بازطراحی شدند و این‌بار واقعا لذت‌بخش بودند.

برخلاف بسیاری از بازی‌ها که در طول مسیر تمرکزشان را از عناصر نقش‌آفرینی به‌سوی اکشن یا مأموریت‌های سطحی تغییر می‌دهند، ویچر ۳ تا پایان هویت خود را حفظ می‌کند. بازی The Witcher 3: Wild Hunt را می‌توان کامل‌ترین و پخته‌ترین نسخه مجموعه دانست؛ اثری که ثابت می‌کند برای ساخت یک نقش‌آفرینی فوق‌العاده، نیازی به حذف یا قربانی‌کردن هیچ‌کدام از عناصر کلیدی نیست.

۶- بسته الحاقی Shadow of the Erdtree بازی Elden Ring

  • امتیاز اوپن‌کریتیک: ۹۵

در ادامه به بازی Elden Ring می‌پردازیم، اما فعلا بیایید به‌سراغ محتوایی برویم که بسیاری آن را بهترین نمونه یک بسته الحاقی می‌دانند. بسته الحاقی Shadow of the Erdtree به‌قدری موفق بود که به‌خاطر کیفیت بالا بحث‌برانگیز شد. نامزدی این بسته الحاقی برای جایزه بهترین بازی سال در چند مراسم معتبر، این پرسش را به‌وجود آورد که آیا یک بسته الحاقی می‌تواند شایسته چنین جایزه‌ای باشد؟ این اتفاق یادآور ماجرای مشابهی در سال ۲۰۰۵ برای بازی Ninja Gaiden Black است.

بسته الحاقی Shadow of the Erdtree تجربه آشنای Elden Ring را حفظ می‌کند، دنیای The Lands Between را گسترش می‌دهد و بدون فاصله گرفتن از هویت اصلی، عمق بیشتری به بازی می‌بخشد. این رویکرد تا حدی یادآور بسته الحاقی The Burning Crusade بازی World of Warcraft است که درکنار حفظ جادوی نسخه اصلی، عمق بیشتری به بازی بخشید. درنهایت فارغ از تمام بحث‌ها، یک نکته روشن است: بسته الحاقی Shadow of the Erdtree تجربه‌ای فراموش‌نشدنی است.

۵- بازی Elden Ring

  • امتیاز اوپن‌کریتیک: ۹۵

درباره Elden Ring چه می‌توان گفت که پیش‌تر گفته نشده باشد؟ همه از تحسین منتقدان و موفقیت عظیم بازی خبر داریم، اما چه چیزی الدن رینگ را از دیگر آثار سبک سولز-لایک متمایز می‌کند؟ در بازی‌های سولزلایک مبارزه با باس‌ها صرفا برای ایجاد چالش نیست، بلکه ابزاری است برای هدایت بازیکن به کشف مسیرهای جایگزین. الدن رینگ این منطق را در مقیاسی بزرگ‌تر اجرا می‌کند.

در این بازی گیمرها در دنیایی وسیع قدم می‌گذارند و آزادانه به گشت‌وگذار می‌پردازند، دشمنان را سلاخی می‌کنند و مسیر خود را انتخاب خواهند کرد. این آزادی عمل، ساختار سنتی سبک را دگرگون کرده است. این بازی چالش‌های بی‌رحمانه‌ای دارد که شما را به مرز جنون می‌کشاند، اما در دل همین سختی‌ها، داستان الدن رینگ با روایت رازآلود و چندلایه، انگیزه پیش‌روی و کشف را زنده نگه می‌دارد.

۴- بازی Grand Theft Auto 4

  • امتیاز اوپن‌کریتیک: ۹۵

این روزها انتقاد از جی‌تی‌ای ۴ کار سختی نیست؛ به‌ویژه وقتی موفقیت‌های بزرگ راک‌استار با جی‌تی‌ای ۵ و رد دد ۲ را در نظر بگیریم. بسیاری GTA 5 را بازی کامل‌تری می‌دانند؛ اثری که با روایت استادانه سه شخصیت استانداردهای تازه‌ای برای بازی‌های جهان-باز تعریف کرد. اما نباید فراموش کرد که Grand Theft Auto IV در سال ۲۰۰۸ عرضه شد؛ زمانی‌که هیچ بازی دیگری تجربه‌ای مشابه ارائه نمی‌داد.

راک‌استار گیمز در این نسخه شهری ساخت که فراتر از یک بستر روایی عمل می‌کرد؛ محیطی زنده و پرجزئیات که بازیکن می‌توانست در آن غرق شود. درک جایگاه GTA IV تنها با در نظر گرفتن زمان عرضه بازی ممکن است. این نسخه از جی تی ای در دوره‌ای منتشر شد که استانداردهای طراحی هنوز در حال شکل‌گیری بودند، اما تجربه‌ای ارائه داد که همچنان در تاریخ بازی‌های جهان‌باز بی‌همتا است.

۳- بازی The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom

  • امتیاز اوپن‌کریتیک: ۹۵

نینتندو بازی The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom را روی کنسولی عرضه کرد که دارای محدودیت‌های سخت‌افزاری زیادی بود. نینتندو با وجود این چالش موفق شد تا محصول فوق‌العاده‌ای را روانه بازار کند که نه‌تنها از نظر وسعت روی دست نسخه قبلی بلند شد، بلکه با افزودن جزایر شناور در آسمان و دنیای زیرزمینی گسترده، ابعاد تجربه بازیکن را به‌طرز چشم‌گیری افزایش داد.

مهم‌ترین نوآوری Tears of the Kingdom نه در وسعت جهان، بلکه در سیستم ساخت‌وساز بازی دیده می‌شود. این سیستم امکان ترکیب آزادانه اشیاء و طراحی ابزارهای متنوع را فراهم می‌کند. درمجموع نینتندو با عرضه دو بازی بزرگ از مجموعه زلدا روی کنسول نینتندو سوییچ توانست محدودیت‌های سخت‌افزاری را کنار بزند و تجربه‌ای فراتر از انتظار بسیاری از بازیکن‌ها ارائه دهد.

۲- بازی Red Dead Redemption 2

  • امتیاز اوپن‌کریتیک: ۹۵

راک‌استار گیمز بارها ثابت کرده است که یکی از پیشگامان ساخت بازی‌های جهان-باز است. یکی از معدود آثاری که نمره‌ای بالاتر از جی‌تی‌ای ۵ در اوپن‌کریتیک دارد، دیگر ساخته‌ همین توسعه‌دهنده است: رد دد ریدمپشن ۲. بازی Red Dead Redemption 2 نقطه اوج نوآوری در طراحی بازی های راک استار به‌شمار می‌آید. راک‌استار همیشه در نوشتن داستان‌های پرکشش و نفس‌گیر تبحر داشته است، اما این‌بار در رد دد ۲ موفق شده است تا روایتی منسجم، تأثیرگذار و به‌یادماندنی خلق کند.

میزان محتوای موجود در دنیای Red Dead Redemption 2 شگفت‌انگیز است و بسیاری از آن‌ها در جریان اکتشاف بازیکن آشکار می‌شوند. جزئیاتی مثل اسب‌سواری، شکار، برپایی کمپ، تعامل‌های انسانی و انتخاب‌های اخلاقی، همگی به‌گونه‌ای طراحی شده است تا حس ماجراجویی و اکتشاف را در بازیکن برانگیزد. علاوه‌براین گیمرها در لحظات حساس داستان می‌توانند با تکیه بر مکانیک‌هایی مثل dead eye در رد دد ۲ تصمیم‌گیری‌های دقیق و واکنش‌های سریع‌تری داشته باشند.

۱- بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild

  • امتیاز اوپن‌کریتیک: ۹۶

بازی Twilight Princess به‌عنوان یکی از آثار زمان عرضه کنسول Nintendo Wii برای بسیاری از بازیکن‌ها هیجان‌انگیز بود، اما اکثر کاربران تجربه Wii Sports را به این بازی ترجیح می‌دادند. نینتندو بیش از یک دهه بعد دوباره همین فرمول را تکرار کرد و نسخه جدیدی از زلدا را با نینتندو سوییچ به بازار فرستاد، اما این‌بار همه‌چیز فرق می‌کرد و این بازی حس متفاوتی داشت. Breath of the Wild بسیاری از قواعد آشنای مجموعه را کنار گذاشت و بازیکن را بدون راهنما به دل دنیایی وسیع و ناشناخته پرتاب کرد.

همین آزادی بی‌حدوحصر هسته اصلی تجربه بازی را شکل می‌دهد. بهترین لحظات بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild حاصل کنجکاوی، آزمون و خطا و تصمیم‌های خود بازیکن‌ هستند. برخی از گیمرها از سیستم دوام سلاح‌ها شکایت دارند، اما همین ویژگی، حس بقا، خطر و تصمیم‌گیری لحظه‌ای را به بازی اضافه می‌کند. این بازی جادویی دارد که به‌سختی قابل تکرار است؛ ترکیبی از آزادی عمل، طراحی هوشمندانه و لحظات غیرمنتظره که از دل تجربه بازیکن شکل می‌گیرند.

 

داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات