// سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۰۱

گزارش باکس آفیس: مرگ بروسلی چگونه فیلم‌های جیمز باند را تحت تاثیر قرار داد؟

مرگ بروسلی چگونه فیلم‌های جیمز باند را تحت تاثیر قرار داد؟ و بازار چین چگونه به برنده‌ی باکس آفیس جهانی در سال ۲۰۲۰ تبدیل شد؟ همراه زومجی باشید.

گرچه در یک سال گذشته فیلم‌های بی‌شماری تاریخ نمایششان را تحت فشار شیوع کرونا نه یک بار، بلکه چند بار عقب انداخته‌اند، اما شاید هیچ فیلمی به اندازه‌ی «زمانی برای مُردن نیست» (No Time to Die) مترادف تاخیر نبوده است. بیست و پنجمین قسمت جیمز باند که در ابتدا برای اکران در نوامبر ۲۰۱۹ (آبان ۱۳۹۸) برنامه‌ریزی شده بود، چه به خاطر تغییر کارگردانش و چه به خاطر کرونا آن‌قدر با تاخیر مواجه شد که حالا از ماه آوریل ۲۰۲۱ (فروردین ۱۴۰۰) سر در آورده است. با اینکه فعلا مشخص نیست که چقدر می‌توان به تغییر نکردنِ این تاریخ جدید اطمینان داشت، اما حداقل از یک چیز مطمئن خواهیم بود: به محض نزدیک شدن به زمان اکران قطعی‌ این فیلم یا بلافاصله پس از دیدن آن توسط عموم، مثل همیشه شاهد مقاله‌ها و بحث‌های متعددی درباره‌ی دو چیز خواهیم بود: نخست اینکه آیا این فرانچایزِ ۵۸ ساله کماکان با وجود اکشن‌های بلاک‌باستری دیگری مثل «سریع و خشن»، «ماموریت غیرممکن» و دنیای سینمایی مارول اهمیت دارد یا نه؟ و اینکه برنامه‌ی استودیو برای ادامه دادن این فرنچایز در دوران پسا-دنیل کریگ چگونه خواهد بود؟ مطمئنا عده‌ای دوست دارند که استودیو با تصمیمی نامرسوم، یک بازیگر غیرسفیدپوست مثل هنری گلدینگ (ستاره فیلم «آسیایی‌های خرپول») یا دنیل کالویا (ستاره فیلم «برو بیرون») را جایگزین دنیل کریگ کند.

پوستر فیلم اژدها وارد می‌شود

آخه، واقعیت این است که این نخستین باری نیست که یک ستاره‌‌ی آسیایی در نقشی «مامور ۰۰۷»گونه حکم قهرمانِ یک بلاک‌باستر «جیمز باند»گونه را داشته است و او کسی نیست جز بروسلی خودمان. قضیه این است که اگر بروسلی در جوانی فوت نمی‌کرد، «اژدها وارد می‌شود» (Enter the Dragon)، مشهورترین و جریان‌سازترین فیلمش، می‌توانست به آغاز فرنچایزِ اکشن درجه‌یکی که با جیمز باند رقابت می‌کرد تبدیل شود. گرچه «اژدها وارد می‌شود» امروزه به عنوان یکی از تاثیرگذارترین اکشن‌های سینما که تقریبا هیچ فیلم رزمی‌ای را نمی‌توان پیدا کرد که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به آن مدیون نباشد شناخته می‌شود، اما ایده‌ی ابتدایی ساخت این فیلم از تقلید کردن از روی دستِ سری جیمز باند آغاز شد. این نوع تقلیدها در تاریخ سینما بی‌سابقه نیست.

برای مثال، سری «سریع و خشن» زندگی‌اش را به «نقطه‌ی شکست» (Point Break)، ساخته‌ی کاترین بیگلو مدیون است؛ «جنگ ستارگان» پس از اینکه جُرج لوکاس در تصاحب حق ساخت آی‌پی سریال «فلش گوردون» شکست خورد، با الهام از این سریال کالت ساخته شد؛ وقتی نقشه‌ی برادران دافر برای اقتباس رُمان «آن» اثر استیون کینگ شکست خوردند، «چیزهای عجیب‌تر» (Stranger Things)، سریال اورجینالشان را با الهام از فرهنگ عامه‌ی دهه‌ی هشتاد از جمله رُمان «آن» ساختند؛ در حالی ریبوت مجموعه‌ی «اره» با فیلم «جیگساو» شکست خورد (۳۸ میلیون خانگی / ۱۰۲ میلیون جهانی)، «اتاق فرار» که ساختار «اره» را دزدیده بود، به یک موفقیت غیرمنتظره (۵۷ میلیون خانگی / ۱۵۵ میلیون جهانی) تبدیل شد.

سینما و تلویزیون پُر از موفقیت‌های اورجینالی است که به جای ریبوت یا بازسازی یک آی‌پی پُرطرفدار قبلی، برای خلق هویت منحصربه‌فرد خودشان از آنها دزدی می‌کنند. این دقیقا اتفاقی بود که با «اژدها وارد می‌شود» اُفتاد. این فیلم که درست پس از مرگ بروسلی در ۳۲ سالگی‌اش، حکمِ سکوی پرتابی را داشت که او را یک شبه به یک سوپراستار جهانی تبدیل کرد، فقط یک اکشن رزمیِ انقلابیِ هالیوودی با بازی خوِد بروسلی، جان سَکسون (بازیگر و رزمی‌کار) و جیم کلی (ستاره‌ی فیلم‌های بلکسپلوتیشن) نبود، بلکه به عنوان فیلمی که از فرمول آشنای جیمز باند استفاده می‌کند (بروسلی به جزیره‌ی شگفت‌انگیز تبهکار داستان می‌رود و تشکیلات قاچاق هروئینش را از داخل نابود می‌کند) به یک مثال عالی از «دُرست دزدی کردن» تبدیل می‌شود. این فبلم به کارگردانی رابرت کلاوس که با ۸۵۰ هزار دلار بودجه شده بود، به ۹۰ میلیون دلار فروش جهانی در سال ۱۹۷۳ دست پیدا کرد. محصول استودیوی برادران وارنر طی اکران‌های مجددش در طول دهه‌های بعد، به ۳۵۰ میلیون دلار فروش جهانی دست یافت؛ رقمی که بیشتر از درآمد تمام جیمز باندهای پیش از «گلدن‌آی» (۳۵۶ میلیون دلار در سال ۱۹۹۵) است.

بروسلی در آینه‌ها به دنبال دشمن می‌گردد فیلم اژدها وارد می‌شود

همچنین، درآمد جهانیِ ۹۰ میلیون دلاری ابتدایی «اژدها وارد می‌شود» در حد و اندازه‌ی تعدادی از جیمز باندهای دوران اکرانش است؛ در حالی «در خدمت سرویس مخفی ملکه» (On Her Majesty’s Secret Service) در سال ۱۹۶۹ به فقط ۸۲ میلیون دلار دست یافت که بازگشت شان کانری به نقش مامور ۰۰۷ با «الماس‌ها همیشگی‌اند» (Diamonds Are Forever) نیز ۱۱۵ میلیون دلار در سال ۱۹۷۱ فروخت؛ همچنین، گرچه «زندگی کن و بگذار بمیرد» (Live and Let Die) با بازی راجر مور به ۱۶۱ میلیون دلار فروش جهانی در سال ۱۹۷۳ دست پیدا کرد، اما «مردی با تفنگ طلایی» (که شامل هنرهای رزمی می‌شد) فقط ۹۷ میلیون دلار در سال ۱۹۷۴ فروخت. بالاخره «جاسوسی که عاشقم بود» (The Spy Who Loved Me)، ساخته‌ی تحسین‌شده‌ی لوئیس گیلبرت با کسب ۱۸۵ میلیون دلار در سال ۱۹۷۷، جای پای این فرنچایز را محکم کرد. بنابراین، «اژدها وارد می‌شود» از همان قسمتِ نخستش با قدرتی در حد و اندازه‌ی مجموعه‌ی شناخته‌شده‌تر و سابقه‌دارترِ «جیمز باند» ظاهر شده بود. دلیلم برای استفاده از واژه‌های «قسمت نخست» برای خطاب کردن فیلمی که هیچ دنباله‌ای ندارد به خاطر این است که اگر سرنوشت بروسلی به شکل دیگری رقم می‌خورد، احتمال اینکه «اژدها وارد می‌شود» به آغازگر مجموعه‌ی دنباله‌دار جدیدی با محوریت بروسلی تبدیل می‌شد خیلی خیلی زیاد بود.

«اژدها وارد می‌شود» می‌توانست در زمانی که مجموعه‌ی جیمز باند در دوران پسا-«شان کانری» در موقعیت متزلزل و نه چندان پُرطرفداری به سر می‌بُرد، به جرقه‌زننده‌ی آتش یک مجموعه‌ی جاسوسی ستاره‌محورِ جدید منجر شود

دنباله‌هایی با محوریت ماموریت‌های بروسلی در سراسر دنیا که با ظاهر شدن در حد و اندازه‌ی جیمز باندهای دهه‌ی هفتاد و هشتاد، موفقیت‌ تجاری «اژدها وارد می‌شود» را تکرار می‌کردند و شاید حتی روی دست آن بلند می‌شدند. تقریبا با قطعیت می‌توان گفت که «اژدها وارد می‌شود» که به وضوح از فرمولِ «تو فقط دو بار زندگی می‌کنی» (You Only Live Twice) پیروی می‌کرد، می‌توانست در زمانی که مجموعه‌ی جیمز باند در دوران پسا-«شان کانری» در موقعیت متزلزل و نه چندان پُرطرفداری به سر می‌بُرد، به جرقه‌زننده‌ی آتشِ یک مجموعه‌ی جاسوسیِ ستاره‌محورِ جدید منجر شود.

البته که درآمد جهانی ۹۰ میلیون دلاری «اژدها وارد می‌شود» در بین فیلم‌های کم‌درآمدترِ جیمز باند جای می‌گیرد، اما موفقیت این فیلم در مقایسه با بودجه‌ی ناچیز ۸۵۰ هزار دلاری‌اش به این معنی بود که قسمت دوم حتی با بودجه‌ی بزرگ‌تر و با درآمد کمتر از قسمت نخست، کماکان می‌توانست به سودآوری برسد؛ درست مثل اتفاقی که اخیرا برای انیمیشن «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» (۴۳۰ میلیون جهانی از ۸۰ میلیون بودجه) در مقایسه با قسمت اول «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۸۷۵ میلیون جهانی از ۷۵ میلیون بودجه) اُفتاد؛ قسمت اول به چنان موفقیت غیرمنتظره‌ی غول‌آسایی تبدیل شد که قسمت دوم با وجود اُفت فروش وحشتناک تقریبا ۵۰ درصدی‌اش، کماکان ۱۱۸ میلیون دلار سود خالص برای یونیورسال به ارمغان آورد.

اما برعکسش هم می‌توانست اتفاق بیافتد. دنباله‌ی مستقیم «اژدها وارد می‌شود» که دو-سال بعد از قسمت اول اکران می‌شد، شانس تبدیل شدن به یک «دنباله‌ی شکوفاکننده» را داشت؛ منظور دنباله‌هایی است که پتانسیل‌های تجاری دست‌نخورده‌ی قسمت اول را شکوفا می‌کنند؛ دنباله‌هایی که محبوبیت قسمت اول را این‌بار به کامیون کامیون اسکناس ترجمه می‌کنند. «اژدها وارد می‌شود» هم می‌توانست با وجود درجه‌بندی سنی بزرگسالانه‌اش جای خودش را به عنوان مجموعه‌ی اکشنی برابر با سری جیمز باند محکم کند. درست مثل اتفاقی که در رابطه با «شوالیه‌ی تاریکی» (یک میلیارد دلار جهانی) در مقایسه با «بتمن آغاز می‌کند» (۳۷۱ میلیون دلار جهانی) یا «جان ویک ۲» (۱۷۱ میلیون دلار) نسبت به قسمت نخست «جان ویک» (۸۶ میلیون دلار) اتفاق اُفتاد؛ این موضوع درباره‌ی نخستین دنباله‌های «رمبو»، «ترمیناتور»، «جیسون بورن» و «آستین پاورز» و دومین دنباله‌های «کابوس خیابان اِلم»، «جان ویک» و خودِ «جیمز باند» نیز صدق می‌کند؛ همه دنباله‌هایی هستند که پای مجموعه‌هایشان را به جریان اصلی باز کردند و به نُقل محافل بحث و گفتگوی فرهنگ عامه تبدیل کردند.

بازیگران جیمز باند از شان کانری تا دنیل کریگ

دنباله‌ی «اژدها وارد می‌شود» در دورانی که فروش جهانی ۱۵۰ میلیون دلاری فیلم‌ها، موفقیت‌های بی‌حرف و حدیث حساب می‌شدند، می‌توانست در عین افزودن کلیشه‌های آشنا، خودش را از لحاظ مقیاس به عنوان جایگزین بزرگ‌تری در مقایسه با جیمز باندهای دوران راجر مور معرفی کند. شاید بروسلی همراهانِ غیرآسیایی‌اش را از دست می‌دهد، یک معشوقه‌ی «باندگرل»‌گونه به دست می‌آورد و حتی در حین انجام ماموریت‌هایش برای سرنگون کردن اَبرتبهکاران، از جت‌پک و گجت‌های جور واجور استفاده می‌کرد. یکی دیگر از کارهایی دنباله‌ی «اژدها وارد می‌شود» می‌توانست انجام بدهد این بود که در خاتمه دادن به باور اشتباه استودیوها درباره‌ی خصوصیات ستاره‌های سینما  و بازیگران آسیایی در سینما نقش داشته باشد؛ می‌توانست ثابت کند که ستارگان غیرسفیدپوست، به اندازه‌ی ستارگان سفیدپوست قادر به کشیدن مردم به سینماها هستند. هیچکدام از این حرف‌ها الزاما به این معنی نیست که بروسلی در گیشه از جیمز باند پیشی می‌گرفت یا اینکه دنباله‌های «اژدها وارد می‌شود» به کل مسیر پیشرفت فیلم‌های مامور ۰۰۷ را در مقایسه با چیزی که امروز شاهدش هستیم تغییر می‌دادند.

پوستر فیلم تو فقط دو بار میمیری جیمز باند

اما واقعیت این است که «اژدها وارد می‌شود» در بین تقلیدکاران بی‌شمار جیمز باند از جمله «رنو ویلیامز: ماجراجویی آغاز می‌شود» (Remo Williams: The Adventure Begins)، «فلینت مرد ما» (Our Man Flint)، «ژیمکاتا» (Gymkata) و غیره که در دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ ظهور کردند، با اختلاف موفق‌ترینشان بود. حقیقت این است که از زمانی که سینما به یاد می‌آورد، بحث و گفتگو درباره‌ی پتانسیل تجاری و جنس و نژاد بازیگر مامور ۰۰۷ وجود داشته است؛ حداقل از زمانی که «جواز قتل» (License to Kill) در سال ۱۹۸۹ در کنار «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی»، «شکارچیان ارواح ۲» و «اسلحه‌ی مرگبار ۲» با درآمد ناامیدکننده‌ای (۱۴۳ میلیون جهانی اما فقط ۳۴ میلیون خانگی) مواجه شد، اهمیت این مجموعه زیر سوال رفته است و حداقل از سال ۱۹۹۳ که هالیوود ایده‌ی ایفای نقش مامور ۰۰۷ توسط وسلی اسنایپس یا شارون اِستون را مطرح کرد، مردم و تحلیلگران مشغول بحث و گفتگو درباره‌ی جنس و نژادِ بازیگر بعدی این کاراکتر بوده‌اند. بنابراین، اگر دنباله‌های «اژدها وارد می‌شود» واقعا در زمان جیمز باندهای راجر مور ساخته می‌شدند، سلطه‌ی تمام‌عیار مخلوق ایان فلمینگ بر باکس آفیس را به چالش می‌کشیدند و شاید اوضاع را به نفع جدی گرفته شدن پتانسیل تجاری ستاره‌های غیرآمریکایی توسط استودیوها تغییر می‌دادند.

در عوض، اتفاقی که اُفتاد این بود که جیمز باند تا زمان «جنگ ستارگان» در سال ۱۹۷۷ و «ایندیانا جونز: مهاجمان صندوقچه‌ی گم‌شده» در سال ۱۹۸۱ بدون هرگونه رقیبِ سرسختی که فرمانروایی‌اش را زیر سوال ببرد، پیشرفت کرد. همچنین این حقیقت که بروسلی به عنوان بزرگ‌ترین ستاره‌ی اکشن هالیوود، کسی که شاید حتی مشهورتر از کارکتری که نقشش را ایفا می‌کرد بود (درست مثل تام کروز که مشهورتر از ایتن هانت است)، یک مهاجر چینی است می‌توانست نگاه سنتی هالیوود درباره‌ی اینکه فقط بازیگران مرد و زنِ سفیدپوست قادر به کشیدن مردم به سینماها هستند را به چالش بکشد. خلاصه اینکه «اژدها وارد می‌شود» فراهم‌کننده‌ی اکشنی با مقیاس، اندازه و کیفیتی که تا آن زمان در انحصار فیلم‌های مامور ۰۰۷ بود، برای مخاطبان سراسر دنیا بود.

اگر قبول داشته باشیم که یکی از دلایل بقای فیلم‌های جیمز باند بی‌رقیب‌بودنشان بود، پس می‌توان گفت که ظهور رقیبی در هیبتِ بروسلی در ضعیف‌ترین دوران مامور ۰۰۷ می‌توانست همه‌چیز را چه برای این مجموعه و چه برای فیلمسازی اکشن تغییر بدهد. اما از آنجایی که بروسلی یک ماه پیش از اکران «اژدها وارد می‌شود» فوت کرد، همه‌ی این حرف‌ها چیزی بیش از یک مُشت «چه می‌شد اگر»های پُرافسوس و حسرت و احساس دلتنگی برای دورانی که هرگز اتفاق نیافتد نیستند. البته که نباید این احتمال را هم نادیده بگیریم که حتی اگر بروسلی زنده می‌ماند، شاید او ترجیح می‌داد به جای دنباله‌سازی در یک فرنچایز، روی فیلم‌های مستقل از یکدیگر کار کند. به هر حال، ظهور یک فرنچایز اکشن اورجینال با محوریت بروسلی که شانه به شانه‌ی جیمز باند بر قله‌ی سینمای اکشن می‌ایستاد، می‌توانست تاریخ ۴۵ سالِ گذشته‌ی هالیوود را بازنویسی کند. صدالبته که کراس‌اُورشان نیز خارق‌العاده می‌بود!

دیوید واشنگتن و رابرت پاتینسون در محفظه معکوس کننده زمان در فیلم تنت

بازار چین چگونه به برنده‌ی باکس آفیس جهانی در سال ۲۰۲۰ تبدیل شد؟

اما از بروسلی که بگذریم، بخش دوم باکس آفیس این هفته به چین اختصاص دارد؛ باکس آفیس سال ۲۰۲۰ بعدها به خاطر چیزهای متعددی به یاد آورده خواهد شد؛ از سالی که دیزنی تصمیم گرفت «مولان» را با دریافت ۳۰ دلار اضافه از مشترکان دیزنی‌پلاس در سرویس استریمینگش پخش کند تا سالی که «تنت» فقط یک سوم درآمد واقعی‌اش را در گیشه‌ی خانگی کسب کرد. اما شاید مهم‌ترین چیزی که تمام اتفاقات سینمایی امسال را در خود متراکم کرده است این باشد: سلطه‌ی بازار چین بر آمریکای شمالی. مجموع درآمد گیشه‌ی آمریکای شمالی در یک سال میلادی گذشته، ۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار است (در مقایسه، درآمد باکس آفیس ۲۰۱۹، یازده میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود). در مقایسه، گرچه بازار چین با ۷۰ درصد اُفت فروش در مقایسه با سال ۲۰۱۹ (۹ میلیارد دلار) مواجه شده است، اما مجموع درآمد ۲ میلیارد و ۴۳۰ میلیون دلاری‌اش بهتر از مجموع آمریکای شمالی است. فعلا اصلا مشخص نیست که وضعیت سینمای سال ۲۰۲۱ چه تفاوتی با شرایط قرنطینه‌ی سال ۲۰۲۰ یا وضعیت نرمال سال‌های قبل‌تر خواهد داشت. اگر تمام تلاش‌ها برای واکسیناسیون مردم دنیا با موفقیت صورت بگیرد، آن وقت شاید نه تنها اکثر سینماها بازگشایی شوند، بلکه مردم احساس امنیت بیشتری برای نشستن در سالن‌های سینما داشته باشند. در این صورت، آیا برادران وارنر از نمایش «تل‌ماسه»، «ماتریکس ۴» و غیره در اچ‌بی‌اُ مکس صرف نظر خواهد کرد؟ آیا «زمانی برای مُردن نیست» به نخستین یک میلیاردیِ باکس آفیس از زمان «جنگ ستارگان: ظهور اسکای‌واکر» تبدیل خواهد شد؟ اگر نه، «بلک ویدو» یا «سریع و خشن ۹» چطور؟ یا شاید هم هیچی.

تا این لحظه چهارتا از ۱۰ فیلم برتر باکس آفیس ۲۰۲۰ به بازار چین تعلق دارند و دو فیلمی که رده‌ی نخست و دوم پُرفروش‌ترین فیلم سال را تصاحب کرده‌اند، «هشتصد نفر» با ۴۷۰ میلیون دلار درآمد و «مردم من، میهن من» با ۴۳۳ میلیون دلار درآمد، محصول این کشور هستند

دوتا از بزرگ‌ترین عناصر ناشناخته‌ی باکس آفیس ۲۰۲۱ این است که (۱) آیا سینمای آمریکا کامبک خواهد زد؟ و (۲) آیا بازار چین به فیلم‌های هالیوودی اهمیت خواهد داد؟ مخصوصا دومی. حقیقت این است که چین تقریبا بدون کمک هالیوود، بهبودی کاملی را تجربه کرده است. انیمه‌ی «قاتل شیاطین» (Demon Slayer)، محصول ژاپن که دنباله‌ی یک سریال پُرطرفدار حساب می‌شود، تاکنون با کسب بیش از ۳۱۰ میلیون دلار، رکورد «شهر اشباح» را شکسته و بدون احتساب نرخ تورم به پُرفروش‌ترین فیلم تاریخ ژاپن تبدیل شده است. همچنین، تا این لحظه (با فرض بر اینکه «واندروومن ۱۹۸۴» تا پایان اکرانش به جمع ۱۰ فیلم برتر ۲۰۲۰ خواهد پیوست) چهارتا از ۱۰ فیلم برتر باکس آفیس ۲۰۲۰ به بازار چین تعلق دارند. دوتا از پُرفروش‌ترین فیلم‌های ۲۰۲۰ «هشتصد نفر» (The Eight Hundred) با ۴۷۰ میلیون دلار درآمد و «مردم من، میهن من» (My People, My Homeland) با ۴۳۳ میلیون دلار درآمد، محصول این کشور هستند. انیمیشن «جیانگ زیا» (Jiang Ziya) با ۲۴۳ میلیون دلار فروش گرچه کمتر از قسمت نخستش یعنی «نِژا» (Ne Zha) با ۷۲۰ میلیون دلار درآمد فروخته است، اما این رقم برای اینکه آن را بین «دکتر دولیتل» (۲۵۰ میلیون دلار) و «پرندگان شکاری» (۲۰۱ میلیون دلار) در جایگاه هشتم پُرفروش‌ترین فیلم‌های سال قرار بدهد کافی بوده است.

سربازان مشغول جنگ هستند فیلم هشتصد نفر

چهارمین فیلم پُرفروشِ چینی ۲۰۲۰، درام جنگی «ایثار» (Sacrifice) است که بین «پرندگان شکاری» و «مرد نامرئی» (۱۳۸ میلیون دلار) در رده‌ی دهم جدول قرار می‌گیرد. اینکه آیا «واندروومن ۱۹۸۴» (۱۱۸ میلیون دلار تا این لحظه) خواهد توانست «ایثار» را برای پیوستن به جمع ۱۰ فیلم برتر جدول یا «قاتل شیاطین» را برای پیوستن به جمع ۵۰ فیلم برتر سال پشت سر بگذارد مشخص نیست؛ اما چیزی که مشخص است این است که در دوران پسا-ماه مارسِ ۲۰۲۰، باکس آفیس جهانی منهای چین تقریبا کاملا وجود نداشت. البته قابل‌ذکر است که «تنت» تنها استثنا بود. جدیدترین فیلم کریس نولان نه تنها به فروش خیلی خوب ۶۶ میلیون دلار در چین دست یافت (برابر با درآمد ۶۸ میلیونی «اینسپشن» اما کمتر از درآمد ۱۲۲ میلیون دلاری «میان‌ستاره‌ای»)، بلکه به ۳۰۵ میلیون دلار فروش خارجی در ماه‌های آگِست و سپتامبر دست یافت. «تنت» فقط در بازار آمریکای شمالی که سینماهای لس آنجلس و نیویورک هرگز بازگشایی نشدند با کسب فقط ۵۸ میلیون دلار، شکست خورد. با وجود این، اگر از «تنت» فاکتور بگیریم، چیزی که در نیمه‌ی دوم سال ۲۰۲۰ دیدیم این بود: در حالی صنعت سینمای چین فیلم‌های وارداتی هالیوود را تقریبا نادیده گرفت که عملکردِ بلاک‌باسترهای بومی برابر با فروش آنها در دوران پیش از کرونا بود. «مولان» در حالی فقط ۴۱ میلیون دلار در چین فروخت که «واندروومن ۱۹۸۴» باید شانس بیاورد که از مرز ۳۰ میلیون دلار عبور کند.

پوستر رنگارنگ فیلم واندر وومن ۱۹۸۴

همچنین، بزرگ‌ترین بلاک‌باستر چین در سال ۲۰۲۱ «کاراگاه محله‌ی چینی‌ها ۳» (Detective Chinatown 3) خواهد بود که در ابتدا برای اکران در سال نوی چینی در سال ۲۰۲۰ برنامه‌ریزی شده بود و حالا در چارچوب زمان مشابه‌ای در ۲۰۲۱ روی پرده می‌رود. اگر «رایا و آخرین اژدها» (که در ماه مارس در سینماها و دیزنی‌پلاس با ۳۰ دلار هزینه‌ی اضافه پخش می‌شود) فراتر از انتظارات ظاهر شود که هیچی، در غیر این صورت، «کاراگاه محله‌ی چینی‌ها ۳» (که قسمت قبلی‌اش ۵۷۵ میلیون دلار فروخته بود) احتمالا تا پیش «زمانی برای مُردن نیست» در آوریل یا «بلک ویدو» در ماه مِی، پُرفروش‌ترین فیلم ۲۰۲۱ خواهد بود. هم‌اکنون هالیوود در حالی که بر لبه‌ی پرتگاه ایستاده است، امیدوار است فیلم‌هایی که قرار بودند درآمد عظیمی در سال گذشته داشته باشند («مینیون‌ها: ظهور گرو»، «تاپ گان: موریک» و «ونوم ۲»)، جایگاهشان به عنوان فیلم‌هایی که مردم نباید از دست بدهند را در سال جدید نیز حفظ کرده باشند. اما از طرف دیگر، عملکرد بازار چین از اواسط تا اواخر سال ۲۰۲۰ نشان داد که این کشور می‌تواند سینماهایش را بدون فیلم‌های وارداتی هالیوود نه کاملا پُر، اما حداقل نیمه‌پُر نگه دارد. آیا عملکردِ ضعیف‌تر از انتظارِ فیلم‌های هالیوودی در چین (شاید منهای «تنت») به این معنی است که تماشاگرانی که در دوران همه‌گیری به سینما می‌رفتند، بلاک‌‌باسترهای چینی را به همتاهای آمریکایی‌شان ترجیح می‌دادند؟

وین دیزل با چهره خشمگین در فیلم F9

جواب خوش‌بینانه‌اش بله است. این جواب به این معنی است که عملکرد فیلم‌های هالیوودی در چین با پایان یافتن دوران کرونا به حالت قبل بازمی‌گردد. اما جواب بدبینانه‌اش این است که نادیده گرفتن فیلم‌های هالیوودی در شش ماه گذشته به معنی سرانجام ترندی که در جریان ۱۰ سال گذشته در حال شکل‌گیری بوده است خواهد بود. چه ترندی؟ از زمانی که در سال ۲۰۱۳ فیلم چینی «سفر به غرب» ۱۹۷ میلیون دلار از فروش جهانی ۲۰۶ میلیونی‌اش را از چین به دست آورد، شاهد ظهور بلاک‌باسترهای بومی و با ستاره‌های بومی بوده‌ایم که تقریبا کاملا به درآمدشان در سینماهای چین متکی بوده‌اند. هالیوود با دیدن درآمد ۳۲۲ میلیون دلاری «ترنسفورمرها: عصر انقراض» در سال ۲۰۱۴ تصور کرد که چینی‌ها علاقه‌ی ویژه‌ای به فیلم‌های هالیوودی دارند (در حالی که فروش عالی یک فیلم در چین قادر به جلوگیری از شکست فیلمی که در آمریکا و دیگر نقاط دنیا شکست خورده نیست)، اما در همین حین، چین به تدریج شروع به ساختن ارتشی از بلاک‌باسترهای بومی خودش کرد. «بر گلوله‌ رفته» (Gone with the Bullets)، نخستین فیلم چین که بخش‌هایی از آن با دوربین‌های آیمکسِ سه‌بعدی ضبط شده بود، ۸۱ میلیون دلار در اواخر ۲۰۱۴ فروخت. «شکارچی هیولا» با کسب رقم فک‌انداز ۳۸۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵ پشت سر «سریع و خشن ۷» (۳۹۲ میلیون دلار)، به دومین فیلم برتر این کشور تبدیل شد. کمدی/فانتزی «پری دریایی» (The Mermaid) در اوایل سال ۲۰۱۶ به ۵۶۵ میلیون دلار فروش دست پیدا کرد.

پوستر فیلم گرگ جنگجوی ۲

اکشن ناسیونالیستی «گرگ جنگجوی ۲» (که یک چیزی در مایه‌های «رمبو: اولین خون قسمت دوم» است)، ۸۵۴ میلیون دلار از فروش جهانی ۸۷۰ میلیونی‌اش را فقط از چین به دست آورد؛ این فیلم نه تنها کماکان پُرفروش‌ترین فیلم چین است، بلکه پشت سر «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» (۹۳۷ میلیون دلار در آمریکای شمالی)، از لحاظ مقدار درآمدش در فقط یک منطقه در رده‌ی دوم قرار می‌گیرد. «شکارچی هیولا ۲» در سال ۲۰۱۸ به درآمد یک روزه‌ی ۹۷ میلیون دلار دست یافت، اما به خاطر تبلیغات دهان به دهان ضعیفش به کسب ۳۶۳ میلیون دلار رضایت داد. سال گذشته، بازار چین میزبان فیلم علمی‌تخیلی «زمین سرگردان» (۶۹۹ میلیون دلار) و انیمیشن «نِژا» (۷۲۰ میلیون دلار) بود. این امید به اینکه بازار چین می‌تواند به کمک بلاک‌باسترهای هالیوودیِ ناامیدکننده بشتابد «اکثرا» اشتباه از آب در آمده است. به جز یک سری استثنا، چین عادت ندارد به پناهگاه فیلم‌های آواره‌ای از آمریکای شمالی رانده شده‌اند تبدیل شود. «سه ایکس: بازگشت زندر کیج» که با ۸۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، ۱۶۴ میلیون دلار از فروش جهانی ۳۸۵ میلیونی‌اش را از چین به دست آورد و «رزیدنت ایول ۶: آخرین فصل» که با ۴۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود نیز ۱۵۹ میلیون دلار از فروش جهانیِ ۳۱۲ میلیونی‌اش را از این کشور دشت کرد.

بلاک‌باسترهای هالیوودی متعددی در سال ۲۰۱۷ وجود داشت که درآمد «بزرگشان» در چین به اضافه‌ی با درآمد «بزرگشان» (اما نه خارق‌العاده) در گیشه‌ی خانگی و خارجی، به درآمد جهانی قابل‌قبولشان منجر شد؛ فیلم‌هایی که عبارتند از: «دزدان دریایی کاراییب: مردان مُرده قصه نمی‌گویند»، «کونگ: جزیره‌ی جمجمه» و «جنگ برای سیاره‌ی میمون‌ها». اینها در بین استثناها قرار می‌گیرند. اما اتفاق مرسوم‌تر چیزی است که در رابطه با «استار ترک: فراتر» (Star Trek: Beyond) دیدیم؛ فیلمی با ۱۸۵ میلیون دلار بودجه که درآمد ۶۰ میلیونی‌اش در چین برای جبران عملکرد ضعیفش در آمریکای شمالی (۱۵۸ میلیون دلار) و دیگر نقاط دنیا (۳۳۸ میلایون دلار در دنیا) کافی نبود. همچنین، اینکه «ترمیناتور: جنسیس» و «افراد ایکس: آپوکالیپس» با استقبال فراتر از انتظارات در چین مواجه شدند (۱۱۳ میلیون در سال ۲۰۱۵ و ۱۲۲ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶) جلوی شکست تمام‌عیار «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» و «دارک فینیکس» را در سال ۲۰۱۹ نگرفت. «جزیره‌ی جمجمه» در هر دوی آمریکای شمالی و چین ۱۶۸ میلیون دلار فروخت (۵۶۶ میلیون دلار فروش جهانی)، اما درآمد ۱۳۵ میلیون دلاری «گودزیلا: پادشاه هیولاها» در چین هرچقدر هم عالی بود، همچنان برای جبران کردن عملکرد افتضاح این فیلم در دیگر نقاط دنیا (از جمله ۱۰۵ میلیون دلاری که در آمریکای شمالی فروخت) کافی نبود. نتیجه، کسب ۳۸۵ میلیون دلار فروش جهانی از ۱۸۵ میلیون دلار بودجه بود.

تونی استارک بشکنِ نابودی تانوس را می‌زند فیلم اونجرز پایان بازی

این حرف‌ها به این معنی نیست که برخی فیلم‌های هالیوودی با استقبال عظیمی در چین مواجه نمی‌شوند. «ترنسفورمرها ۴» کل درآمد ۷۸۳ میلیون دلاری‌اش را بدون کسب حتی یک سکه‌ی زنگ‌زده از چین به دست آورد. فیلم‌های دنیای سینمایی مارول (منهای فیلم‌های «انت‌من») برای موفقیت به چین نیاز نداشته‌اند. حتی، درآمد جهانی «سریع و خشن ۸» منهای فروشش در چین (۳۹۲ میلیون دلار)، ۸۴۴ میلیون دلار است. سری «سریع و خشن» یکی از اندک مجموعه‌هایی است که هنوز جایگاه ویژه‌ای در قلب سینماروهای چینی دارد؛ این به این معنی است که در سال ۲۰۲۱، «سریع و خشن ۹» به احتمال زیاد یک میلیاردی خواهد شد و با توجه به عقب اُفتادن اکران «دنیای ژوراسیک: قلمرو» تا سال ۲۰۲۲، قهرمان باکس آفیس جهانی ۲۰۲۱ خواهد بود. اما اگر از «سریع و خشن» فاکتور بگیریم، حقیقت این است: در حالی که چین مشغول خلق برندها، فرنچایزها و سوپراستارهای خودش بود، سینماروهای چینی به تدریج دست از اهمیت دادن به فیلم‌های هالیوودی کشیدند؛ یا حداقل در مقایسه با گذشته. هر دوی «ماموریت غیرممکن: فال‌اوت» و «بامبلبی» در سال ۲۰۱۸ حدود ۱۷۵ میلیون دلار در چین فروختند. از آن زمان تاکنون منهای «هابز و شاو»، اسپین‌آف «سریع و خشن» (۲۰۰ میلیون دلار)، هیچ فیلم هالیوودی دیگری به جز فیلم‌های دنیای سینمایی مارول حتی ۱۳۶ میلیون دلار هم در چین نفروخته است.

پشت کردنِ غیرمنتظره‌ی سینماروهای چینی به فیلم‌های هالیوودی غیرابرقهرمانی، خیلی به ضرر «آلیتا: فرشته‌ی جنگ» (۱۳۳ میلیون از درآمد جهانی ۴۰۵ میلیونی‌اش)، «کاراگاه پیکاچو» (۹۳ میلیون از ۴۵۰ میلیون فروش جهانی) و «آسمان‌خراش» (۹۸ میلیون از ۳۰۵ میلیون فروش جهانی) منجر شد. بله، معطوف شدنِ فیلم‌های ابرقهرمانی مارول و دی‌سی به تمام فکر و ذکر سینماروهای آمریکای شمالی، از اواسط سال ۲۰۱۸ تا اواخر ۲۰۱۹ در بازار چین نیز اتفاق اُفتاد.

تا پیش از «انت‌من و وسپ» در اواسط ۲۰۱۸، هیچ فیلم ابرقهرمانی انفرادی دیگری حتی ۱۲۵ میلیون دلار هم در چین نفروخته بود. اما ناگهان با انفجار مسلسل‌وارِ فیلم‌های ابرقهرمانی انفرادی در چین مواجه شدیم؛ «ونوم» ۲۶۲ میلیون دلار از درآمد جهانی ۸۵۴ میلیون دلاری‌اش را از چین به دست آورد. «آکوآمن» با کسب ۲۹۸ میلیون دلار در چین، به نخستین فیلم غیردیزنی/غیریونیورسالی هالیوود که از زمان «ترنسفورمرها ۴» در سال ۲۰۱۴ از مرز یک میلیارد دلار فروش جهانی عبور می‌کرد تبدیل شد. ۱۵۴ میلیون دلاری که «کاپیتان مارول» فروخت به رسیدنش به یک میلیارد و ۱۲۸ میلیون دلار فروش جهانی‌اش کمک کرد.

کمی بعد در سال ۲۰۱۹، «اونجرز: پایان بازی» ۶۲۰ میلیون دلار در چین فروخت که ۷۱ درصد بهتر از «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۳۵۹ میلیون دلار) بود؛ فروش شگفت‌انگیز این فیلم در چین، تعیین‌‌کننده‌ترین نقش را در تلاشش برای پشت سر گذاشتن درآمد جهانی «آواتار» (۲ میلیارد و ۷۸۰ میلیون دلار) ایفا کرد. این موضوع درباره‌ی «مرد عنکبوتی: دور از خانه» هم صدق می‌کند که درآمد ۲۰۰ میلیون دلاری‌اش در چین ۷۱ درصد بهتر از درآمد «بازگشت به خانه» (۱۱۶ میلیون دلار) بود. بنابراین یکی از مهم‌ترین سوالات بی‌پاسخِ تحلیلگران در آغاز سال ۲۰۲۰ این بود که آیا فیلم‌های دی‌سی و مارول کماکان به عملکرد فراتر از انتظاراتشان در چین تا جایی که به ضرر دیگر فیلم‌های وارداتی غیرابرقهرمانی هالیوودی منجر می‌شود ادامه خواهند داد؟

اگرچه تاخیر اکثر فیلم‌های ابرقهرمانی جلوی دریافت پاسخ قاطعانه‌ای برای این سوال را گرفت، اما عملکرد افتضاح «واندر وومن ۱۹۸۴» در چین (که حدود یک سومِ درآمد ۹۰ میلیون دلاری قسمت اول را کسب خواهد کرد)، ممکن است نیم‌نگاهی به آینده باشد. علیرغم شرایط استثنایی کرونا، بی‌اعتنایی چین به «واندروومن ۱۹۸۴» همزمان با عملکرد عالی بلاک‌باسترهای بومی ممکن است به این معنی باشد که سینماهای چین دیگر نیازی به بلاک‌باسترهای هالیوودی ندارند؛ یا حداقل نه به اندازه‌‌ی گذشته؛ بلاک‌باسترهای فانتزیِ پُرخرجِ هالیوودی شاید دیگر مثل گذشته قادر به فتح اتوماتیک صدر باکس آفیس چین نخواهند بود. سال ۲۰۲۰ در حالی به سرانجام رسید که چهارتا از ۱۰ فیلم برتر باکس آفیس به چین تعلق داشتند. چین برنده‌ی باکس آفیس جهانی در سال ۲۰۲۰ بود. به مدت حداقل یک سال، بازار چین واقعا به همان اندازه‌ای که ما همه از سال ۲۰۱۵ به بعد وانمود می‌کردیم قدرتمند بود.


منبع forbes زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده