بررسی بازی Croc: Legend of the Gobbos؛ بازگشت مجموعهای قدیمی
در تاریخ پرفرازونشیب بازیهای ویدیویی، ژانر پلتفرمر همواره طرفداران خود را داشته است. واقعیت اینست که بازیهای ویدیویی با این ژانر محبوب شدند و فرنچایزهای بزرگی در این زمینه وجود دارد که میلیونها هوادار در دنیا دارند. این ژانر با هر چرخش نسل کنسولها، خود را بازتعریف کرده است. در این میان، Croc: Legend of the Gobbos، عنوانی که در سال ۱۹۹۷ توسط استودیوی بریتانیایی Argonaut Software به دنیای گیمرها معرفی شد، نه تنها یک بازی، بلکه بخشی از هویت دوران طلایی پلتفرمرهای سهبعدی است و از اهمیت بسزایی برخوردار است. حالا، در سال ۲۰۲۵، نسخه ریمستر این اثر کلاسیک بازگشتی دوباره داشته تا خاطرات گذشته را زنده کند و همزمان، خود را به نسل جدید بازیکنان بشناساند. اما آیا این بازگشت توانسته شکوه آن روزهای ابتدایی را بازسازی کند یا تنها سایهای از گذشته را به نمایش گذاشته است؟
میدانم که چندان حرفهای نیست تا حین نقد و بررسی یک بازی به پیشینه آن نگاه زیادی داشته باشیم ولی واقعا حس میکنم ارزش فرنچایز کراک برای بسیاری از گیمرهای امروزی روشن نیست و از همین رو باید قصه این اثر را بازگو کرد. برای فهم جایگاه Croc: Legend of the Gobbos، باید به اواخر دهه ۹۰ میلادی سفر کنیم؛ زمانی که صنعت بازیسازی در حال گذار از دو بُعدی به سه بُعدی بود و ژانر بازی پلتفرمر، بهعنوان یکی از پیشگامان این تحول، در مرکز توجه قرار داشتند. در سال ۱۹۹۶، Super Mario 64 با ارائه دنیایی باز و آزادی عمل بیسابقه، قواعد بازی را تغییر داد. کمی بعد نیز در این میدان رقابت، Croc: Legend of the Gobbos در سال ۱۹۹۷ پا به عرصه گذاشت و تلاش کرد هویتی مستقل برای این ژانر در شاخه سه بعدی بسازد.
جالب است بدانید که این بازی در ابتدا قرار بود یک عنوان از سری بازیهای یوشی، شخصیت محبوب نینتندو و همان دایناسور دنیای ماریو باشد. Argonaut Software، که پیشتر با همکاری در Star Fox برای SNES نام خود را در کنار نینتندو ثبت کرده بود، نمونه اولیهای از یک پلتفرمر سهبعدی با حضور یوشی را به نینتندو پیشنهاد داد که مورد توجه میاموتو افسانهای هم قرار گرفت اما وقتی این پروژه بخاطر سیاستهای سخت نینتند رد شد، استودیو تصمیم گرفت با خلق شخصیت Croc، یک تمساح سبز دوستداشتنی و شبیه به همان یوشی، این ایده را به اثری مستقل تبدیل کند. نتیجه؟ یک بازی با ۴۵ مرحله در ۵ دنیای متنوع، از آتشفشانهای سوزان تا غارهای یخزده، که با فروش بیش از ۳ میلیون نسخه برای پلیاستیشن، به یکی از پرفروشترین عناوین Argonaut تبدیل شد و سونی بهعنوان رقیب نینتندو، حسابی حمایتش کرد؛ هرچند کراک بعدها با ورود به گیمبوی به دنیای نینتندو بازگشت و البته خیلی هم زود فراموش شد.
Croc شاید هرگز به اندازه Mario یا Crash به اوج شهرت نرسید، اما اهمیتش در صنعت گیمینگ غیرقابل انکار است. این بازی، یکی از اولین تلاشهای موفق برای ساخت یک پلتفرمر سهبعدی خارج از سایه غولهای صنعت بود و به همین دلیل، در قلب بسیاری از گیمرهای دهه ۹۰ جای دارد. حالا، ریمستر این اثر فرصتی است برای بازنگری این میراث و سنجش آن در برابر استانداردهای امروزی.
نسخه ریمستر Croc: Legend of the Gobbos، که توسط Titanium Studios و Big Boat Interactive توسعه یافته و توسط Argonaut Games منتشر شده، با وعده احیای این کلاسیک قدیمی پا به میدان گذاشته است. یکی از بزرگترین تغییرات، گرافیک بازسازیشده با کیفیت 4K است. بافتها و مدلها با دقت بهروز شدهاند، اما توسعهدهندگان هوشمندانه تصمیم گرفتهاند که به ریشههای رتروی بازی وفادار بمانند و از همین رو گرافیک بازی همچنان حالتی کهنه دارد. این تعادل میان نوستالژی و مدرنیته، در نگاه اول جذاب به نظر میرسد؛ گویی Croc از دل کارتریجهای قدیمی بیرون آمده و با لباسی نو در مقابل ما ایستاده است.
اما این لباس نو همیشه هم بیعیب نیست. برخی مراحل، بهویژه پسزمینهها، در این ریمستر بیش از حد ساده و خالی به نظر میرسند. در نسخه اصلی، محدودیتهای گرافیکی پلیاستیشن این سادگی را توجیه میکرد، اما در سال ۲۰۲۵، انتظار میرفت که جزئیات بیشتری به این دنیاها تزریق شود. به عنوان مثال، غارهای زیرآبی که زمانی با نورپردازی سادهشان حس رمزآلودگی داشتند، حالا در برخی نقاط بیروح و تهی به نظر میآیند؛ نقصی که حتی وضوح تصویر هم نتوانسته آن را بپوشاند.
در بخش کنترلها اما، ریمستر گامی رو به جلو برداشته است. کنترلهای بهاصطلاح تانکی و سنگین نسخه اصلی، که در آن زمان استاندارد بودند، جای خود را به سیستمی مدرنتر با دوربینی آزاد دادهاند. این تغییر، تجربه حرکت در دنیای سهبعدی Croc را روانتر کرده و برای بازیکنان امروزی، که به لطف عناوینی مثل Astro Bot به کنترلهای نرم عادت دارند، خوشایند است. البته، امکان بازگشت به کنترلهای کلاسیک با D-Pad هم فراهم شده؛ هدیهای کوچک اما ارزشمند برای طرفداران قدیمی.
در هسته Croc: Legend of the Gobbos، همان فرمول آشنای پلتفرمرهای کلاسیک قرار دارد: جمعآوری کریستالها، نجات Gobbos (موجودات پشمالو که دوستان کراک هستند و در مراحل مخف شدند، عین آستروبات!) و نبرد با باسهای عجیبوغریب. ریمستر این ساختار را دستنخورده نگه داشته، اما آیا این وفاداری به نسخه اصلی، در دنیای امروز جواب میدهد؟ پاسخ، ترکیبی از بله و خیر است. گیمپلی شامل دویدن، پرش، حمله با چرخش دم و ضربه از بالا به پایین است. مراحل بازی عمدتاً خطی هستند و با جمعآوری کریستالها و نجات Gobbosها، امکان دسترسی به مراحل مخفی فراهم میشود.
بهبود کنترلها، پریدن و جاخالی دادن را لذتبخشتر کرده، اما برخی مشکلات قدیمی هنوز سایه خود را بر بازی انداختهاند. هیتباکسهای نادقیق دشمنها و طراحی تکراری برخی مراحل، که در دهه ۹۰ بخشی از هویت بازی بودند، حالا در مقایسه با پلتفرمرهای مدرن کمی تا قسمتی کهنه به نظر میرسند..
در مجموع، گیمپلی در این بازی بیش از آنکه بازسازیای نوآورانه از یک کلاسیک باشد، بازتولیدی وفادار اما منجمد در زمان است. با وجود نیت مثبت توسعهدهندگان در بهروزرسانی کنترلها و محیط، عدم تعادل میان نوستالژی و طراحی مدرن باعث شده گیمپلی بازی نه برای مخاطب قدیمی چالشبرانگیز باشد و نه برای مخاطب جدید جذاب. واقعیت اینجاست که ریمستر کراک «یک بازی قدیمی و بیروح» است که فقط برای نوستالژی بازها جواب میدهد. دوربین بازی مانند بازیهای دهه نود اعصاب خردکن بوده و میتواند راحت باعث مردنتان در بازی بشود. یادتان باشد بازی دارای ۴۲ مرحله است که با جمعآوری آیتمها و نجات Gobbosها، میتوان مراحل مخفی را باز کرد و از این حیث یک بازی نسبتا طولانی است.
ریمستر یک جواهر پنهان به نام Crocipedia را به بازی اضافه کرده است؛ موزهای دیجیتال که گنجینهای از اسناد طراحی، آرتهای مفهومی، تستهای انیمیشن و مصاحبه با توسعهدهندگان را در خود جای داده. این بخش، نه تنها برای طرفداران قدیمی یک سفر نوستالژیک است، بلکه برای علاقهمندان به تاریخ بازیسازی، دریچهای به پشت صحنه یک اثر مهم و کلاسیک دهه ۹۰ باز میکند. از موسیقی اولیه بازی گرفته تا الگوهای بافتنی برای ساخت عروسک Croc، Crocipedia نشاندهنده عشق و توجهی است که در این پروژه ریخته شده و نامه عاشقانه پررنگی برای تاریخ این صنعت است!
Argonaut Games اعلام کرده که در صورت موفقیت این ریمستر، احتمالاً Croc 2 نیز بازسازی خواهد شد؛ وعدهای که میتواند انگیزهای برای رفع کاستیهای فعلی باشد. در نهایت، این ریمستر نه تنها یک بازی، بلکه قطعهای از تاریخ گیمینگ است که با همه نقصهایش، هنوز ارزش یک بار تجربه را دارد؛ چه برای یادآوری روزهای خوب قدیمی و چه برای کشف ریشههای ژانری که همچنان قلب تپنده صنعت بازیهاست.
بررسی زومجی
نقاط مثبت
- یک نامه عاشقانه به سبک پلتفرمر برای دوستداران
- بخش کراک پیدا
- نوستالژی بازی
- بهبود گرافیک و کنترل بازی نسبت به نسخه کلاسیک
نقاط منفی
- گرافیک از رده خارج
- مشکلات متعدد دوربین
- کهنه بودن بازی
- عدم استفاده از موسیقی های جدید
- بی روح بودن بازی