نگاهی به فصل دوم سریال وحشی | آیا داوود اشرف از تقدیر خود می‌گریزد؟

فصل دوم سریال وحشی چندی پیش شروع شد. فصل اول این سریال که در بهار سال گذشته منتشر شد، با استقبال مخاطبان همراه بود. سریال وحشی را هومن سیدی کارگردانی کرده است. این سریال که براساس زندگی «علی اشرف» ساخته شده است، یک داستان واقعی را با مصالح درام درهم آمیخته و روایتی نیمه واقعی را تحویل مخاطب می‌دهد. علی اشرف از آنجائی معروف شد و مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت که در دهه‌ی ۸۰ با استفاده از قاشق از داخل زندان تونلی به بیرون حفاری کرد. علی اشرف سرگذشت تلخی دارد. او که در خانواده‌ای کارگر به‌دنیا آمده بود، به جبر روزگار مجبور می‌شود که از همان کودکی کار کند و دست آخر هم سروکارش با یک حبس طولانی به زندان می‌افتد. او یکی از جنجالی‌ترین زندانی‌های ایرانی است. «جواد عزتی» در وحشی نقش علی اشرف را بازی می‌کند.

در ادامه داستان سریال وحشی لو می‌رود

در فصل اول سریال وحشی دیدیم که داوود اشرف کارگر معدن، در طی اتفاقی زندگی‌اش را بر باد داد. او بخاطر قتلی اتفاقی به زندان افتاد و درنهایت هم زنی وکیل به نام رها جهانشاهی با بازی نگار جواهریان وکالت‌اش را برعهده گرفت، زنی مرموز که تا آن لحظه هیچ پرونده موفقی در کارنامه‌اش نداشت! که البته بعد از چند قسمت متوجه شدیم که چرا رها هیچ پرونده‌ای را نبرده است! داوود در فصل اول دوباره بخاطر همان جرم‌های قبلی‌اش به زندان برگشت و حالا در فصل دوم او را در زندان می‌بینیم، درحالی که چند سال گذشته است.

سریال وحشی خیلی زود و در همان قسمت اول‌، مسیر پرچالش خود را به مخاطب نشان داد. تریلری که در فضایی سیاه و سرد اتفاق می‌افتد و تقدیر بخش مهمی از ایده‌ی آن را هدایت می‌کند. حادثه محرک وحشی از دو مرگ اتفاقی سرچشمه می‌گیرد و ایده ناظرش روی سیاهی و درد جامعه‌ی کارگری فوکوس نشان می‌دهد. سریال وحشی سعی می‌کند تا از ایده‌های ژانری متفاوت استفاده کند و تنها یک درام عاشقانه‌ نباشد.

سیدی در سریال وحشی در تلاش است تا شخصیت‌هایش را با چالش‌های بیرونی در بیاندازد. درواقع این جامعه و سیستم است که قهرمان‌ها را نابود می‌کند و طناب به دور گردن‌شان می‌پیچد. حاشیه‌نشینی، فقر، بیکاری، فساد چیزهایی هستند که در سینمای این کارگردان به‌عنوان قالب اصلی عمل می‌کنند. اما ایرادی که می‌توان به سیدی در سریال وحشی گرفت این است که او بیش از اندازه به سیاهی‌های جامعه اطراف داوود می‌پردازد و به شخصیت این کارکتر نزدیک نمی‌شود. درواقع این چنین است که ما بعد از گذشت یک فصل همچنان او را نمی‌شناسیم.

او حالا از زندان بیرون آمده، اما گویا روزهای خوشش همان داخل زندان بوده است. ایده اولیه‌ی وحشی و جهانی که سیدی در پی ساختن‌ آن است، مصالح بزرگی را می‌طلبد. فیلمساز می‌خواهد از انسان حرف بزند، از اینکه چیزی بیشتر از درون او در حال کنترل کردن‌ شرایط است. سیدی دست روی وضعیتی قرار می‌دهد که قهرمان‌اش هیچ نقشی در به‌وجود آوردن آن نداشته است، چیزی که باعث خلق کشمکش‌های بسیاری در روایت خواهد شد که متاسفانه سیدی در فصل اول وحشی نتوانست چندان به آن بپردازد.

حالا در این فصل داوود باید در بیرون از زندان دوام بیاورد. او تمام سعی خود را می‌کند تا به زندگی گذشته‌ی خود بازگردد، زمانی که خانه‌ای داشت و سر کار می‌رفت. اما مسئله اینجا است که ایده تقدیر با جهان روایی وحشی درهم آمیخته شده و گویا قرار نیست که داوود در این تلاطم جام سالم به در ببرد. در فصل قبلی وحشی شخصیت رها، همان وکیل اغواگر که با زیرکی داوود را به زندان کشاند، یکی از جذابیت‌ها و پتانسیل‌های مهم سریال بود. کارکتری لایه‌مند که بخش مهمی از جهان فلسفی، ساختاری و البته ژانری سریال را به دوش کشید. کسی که نقش‌ او هنوز هم جای کار بسیاری دارد.