نقد فیلم ترون: آرس (Tron: Ares) | دنبالهای که نمیخواستیم
فیلمهای ترون از آن دسته فیلمهایی هستند که در زمان اکران به اندازه لازم و به شکلی که مستحق آن باشند دیده نمیشوند و پس از اکران تازه محبوبیت آنها آغاز میشود. به همین دلیل است که فاصله اکران فیلم Tron با فیلم Tron: Legacy حدود ۲۸ سال بوده است و حالا پس از ۱۵ سال شاهد اکران فیلم سوم ترون هستیم و هدف آن جلوگیری از تکرار گذشته و شروع فیلمهای بعدی این مجموعه است. پس از چندین تاخیر و تغییرات گسترده در تیم سازندگان بالاخره فیلم ترون: آرس که براساس ایده اولیه اما تغییر یافته جوزف کوشینسکی ساخته شده، منتشر شده است.
فیلم Tron: Ares از فیلم های 2025 داستان یک برنامه بسیار پیچیده بهنام آرس را دنبال میکند که برای انجام یک ماموریت خطرناک از دنیای دیجیتالی به دنیای واقعی فرستاده میشود و این اولین برخورد بشر با هوش مصنوعی است. اما بدون شک این فیلم کار بسیار سختی برای اثبات مسیر دو فیلم قبلی دارد؛ بهخصوص اینکه برای اولینبار شاهد تهاجم شخصیتهای دنیای ترون به دنیای واقعی هستیم. فیلم ماموریتی سختی دارد که با حضور جرد لتو و بازگشت جف بریجز میخواهد دنیای ترون را با ترند هوش مصنوعی گسترش دهد و مسیر جدیدی را آغاز کند، اما آیا موفق بوده است؟
نکته اولی که باید توجه کرد که فیلم سوم ترون درواقع دنباله مستقیم فیلم اول است و برخلاف فیلم دوم که روی خانواده فلین بود، اینجا شاهد تمرکز روی خانواده دیلینجر هستیم که پسر شخصیت شرور فیلم اول در تلاش است تا با استفاده از آواتارهای دنیای ترون ارتشی قابل جایگزین تولید کند و به ارتش بفروشد و تمرکز بیشتر روی هوش مصنوعی است تا اینکه واقعا به نوعی دنباله مستقیم فیلم دوم باشد. همین نکته باز هم باعث میشود شاهد پتانسیل خوبی باشیم؛ اگرچه در ابتدا واقعا دوست داشتیم ادامه داستان فیلم دوم را مشاهده کنیم.
فیلم Tron: Ares بیشتر دنباله مستقیم فیلم اول است
نقطه مقابل شخصیت ایو کیم است که خیلی زودتر به کد پایداری میرسد و رقیب دیلینجرها محسوب میشود. حالا داستان فیلم از جایی رسما کلید میخورد که آرس و زیر دستش به دنیای واقعی آورده میشوند، اما چون کد پایداری را در اختیار ندارند پس از نیم ساعت از بین میروند. بااینحال ماموریت آنها گرفتن ایو کیم و دریافت کد مدنظر است و از این نقطه فیلم وارد یک سراشیبی داستانی میشود. اولین نکته آرس و دیگر شخصیت دنیای ترون است که پس از ورود به دنیای واقعی بدون هیچ مشکلی سریع سازگار میشوند و تنها نکته عجیب برای آرس قطرات آب و باران است.
مشخصا مواجه شدن با تجربههای تازه باید باعث واکنش متفاوت آنها شود، اما این دو شخصیت خیلی سریع وارد خیابان و جاده میشوند و انگار نه انگار که این اولین ورود آنها است. شاید با خود بگوییم سازندگان دنبال خلق یک فیلم سرگرم کننده هستند، اما این دقیقا نقطه خلاف فیلم Tron: Legacy است؛ بهخصوص پس از اینکه ایو کیم هم بدون هیچ مشکلی با موتور شخصیت شروع به رانندگی میکند. اینجا سوالات زیادی مثل چگونه یک فرد آموزش دیده نمیتواند از پس ایو کیم بر بیاید و چگونه کیم میتواند کنترل یک وسیله نقلیه ناشناخته را بر عهده بگیرد شکل میگیرد.
در فیلم ترون: میراث او بدون کمک نمیتوانست از ابتدا فیلم زنده خارج شود و مسابقات ابتدایی با افرادی مثل خود بوده است تا اینکه با یک حریف حرفهای مواجه شود. فیلم Tron: Ares درواقع خیلی سطحی جلو میرود و نمیخواهد خیلی به خودش زحمت بدهد و متاسفانه این روند تا پایان ادامه دارد. دنیای جدید ترون برخلاف فیلم گذشته جذابیتی ندارد و صحنه سکانس دنیای ترون که قرار بود ما را هیجانزده کند، به صحنهای خسته کننده و نهچندان جذاب تبدیل شده است. فیلم درواقع انگار تنها یک پوسته از ترون دارد و در باطن واقعا اون هویت گذشته را از دست داده است.
جرد لتو همچنان در دوران موربیوس گرفتار باقی مانده است
درواقع وقتی از ابتدا خشت کج گذشته میشود، تا انتها قرار نیست این ساختمان صاف و خوش ترکیب بالا برود و حتی تویست و غافلگیر جذاب میانههای فیلم هم قرار نیست جواب بدهد. فیلم با اینکه شخصیتهای انسانی بیشتری دارد یا حتی از طراحی وسایل نقلیه جذابی بهره میبرد و حتی تلاش میکند اولین نگاه حمله مردمان ترون به دنیای واقعی را نشان دهد، درنهایت مثل یک گردو و طبل تو خالی است. درست است که اگر مسیر قسمت اول را در نظر بگیریم و حتی ایده کوشینسکی را دنبال کنیم، درنهایت به نقطه فیلم ترون ۳ میرسیم.
اما آنها کلیت قضیه را گرفتهاند و شخصیت آرس را تا جای ممکن تغییر دادهاند تا بهجای اینکه رهبر مردمش برای زندگی بهتر باشد، به فردی تبدیل شود که صرفا دنبال زندگی خود در دنیای جدید بدون نابودی است. درواقع وقتی به پایان فیلم میرسیم نمیدانیم هدف اصلی فیلم صرفا مسیر کیم و آرس است یا هدف واقعی آن گسترش دنیای ترون بوده است. اما در واقعیت ورود مردمانی بیگانه به دنیای واقعی مثل یک چیز عادی بهنظر میرسد و در مجموع ظاهرا کل دنیا تا لحظه پایانی فیلم خواب بوده است و پایان فیلم درنهایت چیزی نیست که واقعا دنبالش بوده باشیم و کاملا ناامید کننده است.
البته شخصیتها هم در این میان قرار نیست شکل بگیرند. آرس که جلوتر گفتیم واقعا شخصیت جذابی ندارد و جرد لتو همچنان در دوران موربیوس گرفتار باقی مانده است؛ اگرچه مقصر اصلی بیشتر نویسندگی و کارگردانی فیلم است. شخصیت ایو کیم هم واقعا شخصیت فراموش شدنی است که نمیتوانیم با او هرگز ارتباط برقرار کنیم. اما تنها شخصیت نسبتا خوب فیلم نقش ایوان پیترز است که انقدر در لحظاتی از فیلم حضور ندارد که او را بارها فراموش میکنیم. اگرچه در صحنه پس از پایان فیلم پتانسیل بزرگی برای او ارائه میشود، اما خب بعید است خبری از فیلم Tron 4 شود.
فیلم ترون: آرس در بخش جلوههای ویژه قابل قبول عمل میکند و بخش موسیقی نقطه قوت آن است؛ اگرچه درنهایت جای خالی دافت پانک احساس میشود. اما بخش اکشن فیلم نیز ناامید کننده عمل میکند. درواقع فیلم تلاش زیادی کرده است تا اکشن فیلم دوم را الگوبرداری کند، اما در این کار بسیار ناموفق است. صحنههای اکشن صرفا یک کپی ضعیف است که خلاقیتی ندارند و صرفا شاهد خلق چند صحنه زیبا هستیم که هیجان یا کیفیتی ندارند و صرفا زیبا هستند و این واقعا کافی نیست. اینکه صرفا وسایل نقلیه متفاوتی خلق کنیم برای داشتن یک صحنه اکشن کافی نیست.
فیلم Tron: Ares درنهایت شاید جلوههای خوب و موسیقی متن نسبتا خوبی داشته باشد و همچنین بتوانیم از شاتهای فیلم پوستر و والپیپر درست کنیم، اما در عمل فیلمی نسبتا خسته کننده با شخصیتهای تک بعدی و داستانی بدون منطق و شخصیت پردازی درست است. فیلم پتانسیل خوبی دارد اما به یک آش شله قلمکار تبدیل میشود و نمیتواند حتی از ترند هوش مصنوعی استفاده کند و حتی بازگشت جف بریجز هم کمکی به فیلم نکرده است. نتیجه کلی این است که فعلا نباید منتظر فیلم ترون ۴ باشیم که با سیاست و ویژن فعلی شاید خبر بدی هم نباشد.