نقد فصل پنجم سریال Stranger Things | چهار قسمت اول
بیش از ۳ سال پیش بود که فصل چهارم سریال Stranger Things پخش شد و اکنون سریال با فصل پنجم به پایانی نزدیک میشود تا سرانجام به راز دنیای وارونه پس از ۹ سال پی ببریم. اما آیا این صبر ارزشش را داشته است؟ اتفاقات سریال Stranger Things 5 در پاییز ۱۹۸۷ جریان دارد که هاوکینز دیگر آن شهر کوچک و آرام سابق نیست. باز شدن شکافها زخم عمیقی بر چهره شهر بر جا گذاشته و قهرمانان ما را با یک هدف مشترک متحد کرده است: پیدا کردن و نابودی وکنا. اما او ناپدید شده است؛ بیآنکه ردپایی از خود باقی بگذارد و بیآنکه کسی از نقشههایش خبر داشته باشد.
درحالیکه مأموریت گروه با پیچیدگیهای تازهای روبهرو میشود، دولت آمریکا با قرنطینهی نظامی شدید کنترل هاوکینز را در دست گرفته و جستوجو برای یافتن ایلون را تشدید کرده است، تا جاییکه او مجبور میشود بار دیگر به پنهان شدن روی آورد. اکنون با نزدیک شدن به سالگرد ناپدید شدن ویل، حسی سنگین و آشنا از وحشت نیز در شهر طنینانداز میشود. نبرد نهایی در راه است و همراه آن، تاریکیای عظیمتر و مرگبارتر از هر آنچه پیشتر تجربه کردهاند. برای پایان دادن به این کابوس، آنها به همه نیاز دارند؛ تمام اعضای گروه باید یکبار دیگر، در کنار هم بایستند.
سریال با نمایش روزی که ویل در دنیای وارونه گرفتار شد آغاز میشود و این اولین رویارویی او با وکنا است. این شروع درواقع تنها شروع پاسخ به سوالات ما است که ببینیم اصلا دلیل دزدیده شدن ویل چه بوده و چرا وکنا او را انتخاب کرده است. قسمت اول تا حد زیادی روی اتفاقات پس از فصل چهارم تمرکز دارد که خانواده بایرز اکنون با خانواده ویلر زندگی میکنند و شبکه رادیویی شهر درواقع به محلی برای ارتباط اعضای گروه ازطریق کد و پیامهای رمزی است و ایلون در خارج شهر توسط هاپر مخفی شده و در حال آموزش دیدن است.
وکنا با هویت جدید و متفاوتی در سریال Stranger Things 5 بازگشته است
همچنین داستین هنوز نتوانسته است با مرگ ادی کنار بیاید و وضعیت مکس هم تغییری نکرده است که دلیل آن را خیلی زود متوجه خواهیم شد. اما رفتار مرموز هالی، خواهر مایک و ننسی و بازگشت احساس گذشته ویل کم کم این شروع آرام را تغییر میدهد. درواقع قسمت اول پس از زمینهچینی درستی که میکند زمان اضافهای را به آن اختصاص نمیدهد و داستان اصلی شروع میشود و آن شروع آخرین برنامه وکنا است و پایان با برنامه دزدیده شدن هالی و بازگشت دموگورگن آغاز میشود. سریال خیلی سریع فضای نسبتا آرام و آرامش قبل از طوفان خود را به یک فضای پر تنش و پر از خون عوض میکند.
با شروع برنامه جدید وکنا شاهد تکرار یک روش قدیمی اما به شکلی نسبتا متفاوت هستیم. سریال قرار نیست متوقف شود یا به عقب حرکت کند و شاهد اولین قربانیان فصل جدید هستیم. برخلاف گذشته دموگورگنها صرفا دستورات را اجرا میکنند و ظاهرا کمی هوشمندتر از گذشته شدهاند. اما سوالاتی مثل مرد مرموزی که با کودکان صحبت میکند یا توانایی عجیب ویل شکل میگیرد. درست است که مرد مرموزی که با هالی ملاقات میکند قرار نیست ما را غافلگیر کند و واقعیت این است که در همان اولین نگاه هم میتوانیم هویت او را تشخیص دهیم، اما بازگشت وکنا در قالب هنری کریل جذاب است.
با شروع قسمت دوم سریال Stranger Things 5 تازه روایت سریال بهتر هم میشود. با باز شدن داستان و نمایش دنیای رویایی هنری کریل که در آن هالی حضور دارد، کم کم میتوانیم نگاه بهتری به دنیای وارونه هم داشته باشیم. درحالیکه همه در تلاش هستند تا وکنا را گیر بیندازند یا پیدا کنند میتوانیم متوجه شویم یک چیزی این وسط درست نیست؛ چیزی که البته تا قسمت چهارم قرار نیست متوجه آن شویم. نحوه بازگشت مکس و روایت سریع و بدون توقف سریال باعث میشود سریال یک نفس تا میانه داستان پیش ببرد و زمینه را شروع برای بخش پایانی ایجاد کند.
قبل از صحبت در مورد بخش پایانی که صحبت در مورد آن زیاد است، بهتر است اول در مورد دیگر بخشهای سریال در فصل پنجم صحبت کنیم. نکته مثبت سریال داشتن یک بالانس خوب میان صحنههای درام، ترسناک، خشن و حتی کمدی است. صحنههای کمدی در خدمت صحنههای فیلم هستند؛ به این معنا که شوخیها اکثرا بهخاطر ترس و وحشت شخصیتها است و آنها تلاش میکنند تا با شوخی تا حدی ترس خود را پنهان کنند. نکته مثبت این است زیادهروی در بخش کمدی شده است و تقریبا همان چیزی است که با شدت کمتر و بیشتر در فصول گذشته بوده است.
اما ورود شخصیتی بهنام درک کمک زیادی به این قضیه کرده اس. اگرچه ورود شخصیتهای جدید مثل همیشه نکته مثبت سریال بوده است، اما شخصیت درک بدون شک غافلگیر کنندهترین شخصیت سریال است. در ابتدا شاید با خود میگفتیم چرا یک شخصیت کودک قرار است نقش زیادی داشته باشد و پس از اولین ملاقات شاید از او متنفر شویم. اما واقعیت این است که درک خلاف تمامی شخصیتهای قبلی معرفی شده سریال است و همین نکته او و حتی حضور کوتاه خانوادهاش را جذابتر میکند.
اما برگردیم به روند سریال و اینکه چگونه ما را آماده بخش پایانی کرده است. سریال در سه بخش روایت میشود که مشخصا بخش اول و دوم به هاوکیز و آپساید داون اختصاص دارد. اما ما یک بخش جدید بهنام خاطرات هنری کریل داریم که بالاخره متوجه سرنوشت مکس در آن میشویم. با اینکه تویستهای سریال چندان قرار نیست غافلگیر کننده یا شوکه کننده باشند اما نحوه بازگشت وکنا در قالب انسانی یا بودن مکس در این بخش یک اتفاق مهم میتواند باشد. طبق وعده سازندگان مشخصا جواب سوالات ما در بخش دوم داده میشود که تمرکز بیشتری روی این بخش وجود خواهد داشت.
سرنوشت مکس سرانجام در سریال Stranger Things 5 مشخص میشود
اما سوالی که جلوتر هم مطرح میشود چرا وکنا هالی را به این خاطره آورده است و دلیل ترس او چیست. به شروع سریال بازگردیم؛ جاییکه وکنا در اولین ملاقات با ویل دستش مثل یک انسان میشود. شاید در نگاه اول مورد خاصی مشاهده نکنیم اما شاید وکنا در تلاش است تا ظاهر انسانی خود را بازیابی کند یا شاید هالی کلیدی است که او بتواند محلی مشابه را دوباره خلق کند. ما نمیدانیم برای بقیه بچهها هم چنین شرایطی وجود دارد یا نه اما مشخصا وکنا که با هویتی متفاوت هم در ابتدا سریال وارد میشود اهدافی دارد که اکنون مشخص نیست.
اما قسمت چهارم سریال Stranger Things 5 را شاید به جرات بتوان گفت که بهترین اپیزود کل سریال است. قسمتی پر تنش که عملا در کنار فداکاریها، صحنههای اکشن و درام سوالاتی را مطرح میکند که باعث میشود به نقطه پایانی نزدیک شویم. نکته اول قدرت ویل است که میتواند از نگاه دموگورگن یا حتی وکنا نگاه کند و احساس کند بخشی از آن است. درواقع ویل با دیدن طرحی شبیه به مایند فلایر که نیاز به ۱۲ کودک دارد و سپس آگاه شدن از وضعیت دنیای وارونه و دیواری که مثل زندان دور منطقه قرار گرفته است ذهن ما را به سمتهای زیادی خواهد برد.
زمانیکه بالاخره وکنا وارد میشود و متوجه میشویم او طی یک سال گذشته منتشر شروع برنامهاش بوده است، صرفا خشونت که به خرج میدهد یا تغییری که کرده است فقط یک بخش ماجرا است. گفتوگو وکنا با ویل نقطه کلیدی ۴ قسمت اول سریال است. وکنا اولین جواب ما که چرا ویل را دزدید نمیدهد. درست است او شروع به تحقیر کردن ویل و او را رها میکند و به آپساید داون باز میگردد، اما حرفهایی میزند که خلاف اینکه ویل مثل باقی کودکان چون ضعیف بوده دزدیده شده است. همان ابتدا سریال دیدیم که ویل توانسته بود دموگورن را به زحمت بیندازد و مشخصا با فرارهایی که کرد ضعیف نمیتواند باشد.
ازطرفی ویل برای او خاص است و اگر جمله در تریلر درست باشد که متعلق به صحنه اصلی نبود، پس یک جای کار میلنگد. وکنا جلوتر میگوید که خبر دارد ویل میتواند از نگاه او یا دیگر هیولاها ببیند و انگار از این موضوع خوشحال است یا منتظر آن بوده است. اگر عقبتر برویم رابین شروع به تشویق کردن ویل میکند که قدرت او از درون میآید و باید آن را کنترل کند و این محرک اولیه است. اما وکنا انگار واقعا نیاز دارد تا ویل بیدار شود و چیزی که شاید به او بخشیده باشد بتواند بالاخره از آن استفاده کند. این صحنه از آنجایی هوشمندانه میشود که دموگورگنها باز میگردند تا دوستان ویل را بکشند.
مساله اینجا است که آنها کار خود را انجام دادهاند و نیازی به بازگشت و کشتن فرد دیگری ندارند. ازطرفی آنها فقط برای اهداف خاصی بازگشتهاند و بهطور مثال به سراغ جویس نمیروند. وکنا هم شخصا میتوانست جویس یا ویل را بکشد اما کاری نکرد. پس این شاید همان نکته کلیدی باشد که وکنا هدفش تحریک ویل بوده است تا بالاخره ویل بتواند از آن استفاده کند. آیا او به ویل برای اهدافش نیاز دارد؟ مشخص نیست اما وکنا ظاهرا برنامه خاصی برای ویل دارد که باعث میشود احساس کنیم همهچیز طبق برنامه پیش رفته است و از او حتی بابت نشان دادن پتاسیلش تشکر میکند.
وکنا اول به جویس و هاپر اجازه داد تا ویل را نجات دهند تا او در نقش جاسوس و مثل اسب تروا عمل کند. اما این همه داستان نیست و ویل قدرتی پیدا دارد که از آن خبر نداشته است یا در حال سرکوب آن بوده است، اما با تحریک وکنا و تشویق رابین او بالاخره تبدیل به شخصیتی میشود که انگار سریال همیشه به آن نیاز داشته است و از شخصیتی اضافه و حتی ضعیف به یکی از بهترینها تبدیل میشود. زمان آن شاید فرا رسیده باشد که ویل از زیر سایه خارج و به ستاره سریال تبدیل شود و یکی از بهترین صحنههای سریال را خلق کند. هرچند شاید قدرت ویل درنهایت باعث شکست برنامههای وکنا شود.
قسمت ۴ سریال Stranger Things 5 بهترین قسمت این سریال تا به امروز بوده است
اما بازگشت شخصیت هشت شاید بحث بر انگیزترین بخش سریال باشد. او به ضعیفترین و شاید فیلرترین قسمت سریال تعلق داشته باشد، اما ظاهرا برادران دافر تصمیم دارند این قسمت را بالاخره مهم و با اهمیت کنند. اینکه بازگشت این شخصیت نکته مثبت یا منفی است خیلی فعلا مشخص نیست؛ چون این شخصیت صرفا چند ثانیه حضور داشته است و میتواند به رستگاری برسد یا مسیر گذشته را دنبال کند. اما نکته دیگری که وجود دارد انگیزه شخصیتهای منفی انسانی جدید است که متاسفانه صرفا به بهانهای برای شکار شدن توسط وکنا تبدیل شدهاند و شخصیت دکتر کی با بازی لیندا همیلتون فعلا جواب نداده است.
چهار قسمت اول سریال Stranger Things 5 یک شروع قدرتمند برای یک پایانی که سریال سزاوارش است دارد. بخش اول به سوالات زیادی پاسخ نمیدهد و حتی سوالات بیشتری را ایجاد میکند. در هر حال سریال با ترکیبی از ویژگیهای مثبت ۴ فصل اول توانسته است اولین قدم را محکم بلند کند و بهترین اپیزود سریال را ارائه دهد. سریال با دادن عمق بیشتر به اهداف و شخصیت وکنا باعث میشود صرفا او را به چشم شخصیتی که میخواهد دنیا را نابود کند نبینیم و کنجکاو شویم او بهدنبال چه چیزی است و قصد واقعی او چیست.
قصدی که شاید در ۳ قسمت بعدی مشخص شود، اما فعلا سریال با درخشش ویل و بازگشت باشکوه وکنا آماده شروع مرحله بعدی برنامه پایانیاش میشود. و آخرین نکته ورود وکنا بدون شک تنها پس از چند روز از ورود پنیوایز در سریال IT: Welcome To Derry اتفاق جالبی است. وکنا با استایل دارث ویدر ورودی حماسی و مهیجی دارد که ارجاعی جذاب به صحنه فیلم روگ وان است، اما همزمان باعث میشود احساس کنیم که وکنا هر لحظه میتواند وارد شود و کشتار راه بیندازد. بااینحال او فعلا بهعنوان شخصیتی مرموز با اهداف مرگبار است که میتواند او را به یکی از بهترین شخصیتهای شرور تلویزیون تبدیل کند، اما فعلا ۴ قسمت تا رسیدن به این مقام فاصله دارد.