نقد فیلم خوششانس (Good Fortune) | کیانو ریوز وقتی فرشته میشود!
فیلم Good Fortune داستان نقش مردی بد اقبالی را دنبال میکند که شغلهای بیشماری را امتحان کرده است. او با دوستش که در هالیوود هیلز زندگی میکند و فردی ثروتمند و موفق است تماس میگیرد تا کارهای مختلفی برای او از جمله اینکه او را به یک دیسکو بفرستد یا هیتر یک استخر را تعمیر کند انجام دهد. در همین حال فرشته نگهبان جایگاه دوست ثروتمند و مرد بختبرگشته را جابهجا میکند تا این مرد بد اقتبال مدتی طعم زندگی او را بچشد. این فیلم کمدی ۲۰۲۵ با حضور کیانو ریوز در نقش فرشته نگهبان دست روی موضوع جالبی گذاشته است.
بااینحال عزیز انصاری که بیشتر بهعنوان یک کمدین شناخته میشود و فیلم خوششانس اولین تجربه کارگردانی او است، چقدر توانسته است این ایده را گسترش دهد و پیامی مناسب ارائه کند. فیلم از همان ابتدا کانسپت داستان خود را به آرامی و کامل روایت میکند که در آن آرج یک جوان بیکار و بیخانمان است و در نقطه مقابل جف با وجود ثروتی که دارد از زندگی خود لذت نمیبرد و ارزش آن را نمیداند و گابریل هم فرشته خستهای است که میخواهد رشد کند، اما دارد درجا میزند. درواقع ما شاهد مثلثی هستیم که هر یک با مشکلی مواجه هستند و ظاهرا در شرایط خود گم شدهاند.
پس از شروع نسبتا کند فیلم، با شروع داستان اصلی فیلم روی روندی جالب قرار میگیرد. اگرچه روایت کلی فیلم ساده و در خدمت بخش کمدی است، اما عمده دیدگاه فیلم روی نمایش نحوه دید شخصیتها است. درواقع یک تصمیم گابریل باعث بروز مشکلاتی برای هر ۳ نفر میشود، اما هدف فیلم این است که هر شخصیت در جایگاه و نگاه نفر مقابل زندگی کنند تا طعم مشکلات آنها را بچشند. شاید آرج دیگر میلیاردر شده باشد و همیشه در حال خوش گذرانی است، اما کم کم حس پوچی پیدا میکند و هر روز تنهاتر میشود که اتفاق مشابه جف است.
فیلم Good Fortune به نقد شرکتهای بزرگ و جامعه سرمایهداری میپردازد و آن را با زبان طنز به چالش میکشد، اما درنهایت نگاه و روایتی که دارد سطحی است
جف در نقطه مقابل زندگی سخت و فقیرانه آرج را تحمل و تجربه میکند و تازه متوجه مشکلات افرادی میشود که خود یکی از کسانی است که باعث آن شده است. درنهایت گابریل بهخاطر تصمیم و کار اشتباهش باید زندگی انسانی را تجربه کند تا به درک درستی از زندگی انسانها برسد. بهطور کلی فیلم یک کانسپت جذاب دارد که میتواند به اثری ماندگار تبدیل شود، اما درنهایت داستان و روایت سطح آن مانع رسیدن فیلم به چنین جایگاهی شده است. این موضوع بدون شک آزار دهنده است؛ بهخصوص زمانیکه فیلم چنین ایده و پتانسیلی دارد.
فیلم به نقد شرکتهای بزرگ و جامعه سرمایهداری میپردازد و آن را با زبان طنز به چالش میکشد، اما درنهایت نگاه و روایتی که دارد سطحی است و فراتر از یک حدی قرار نیست جلوتر برود. اما چه چیزی باعث میشود تا ما بخواهیم تماشا فیلم را تا پایان ادامه دهیم؟ شاید از خود بپرسیم که فیلم قرار نیست بهطور کلی از پتانسیلی که دارد به درستی استفاده کند و حتی پایان آن تا حد زیادی کلیشهای و شعاری است و باعث میشود نشان دهد که عزیز انصاری با اینکه ایده جذابی دارد، اما در اولین تجربه کارگردانی یک فیلم بلند ریسک کافی نکرده است.
اما جواب این است که فیلم Good Fortune یک اثر واقعا حال خوب کن است. فیلم با اینکه موضوع جذابی دارد، اما خیلی به شکلی عمیق به آن قرار نیست بپردازد و در عوض شاهد نگاه سطحی به زندگی جدید هر شخصیت دارد و نمیخواهد چندان شخصیتها را با چالشهای واقعی و جدیتر مواجه کند. درست است تصادف شخصیت عزیز انصاری و تنها شدنش تا بیکاری و بیپول شدن شخصیت سث روگن یا یافتن معنا زندگی توسط کیانو ریوز نشانهای از مسیر فیلم است، اما همه این موارد تنها در این موارد خلاصه میشود.
فیلم نمیخواهد زوری باعث خنده بیننده شود و تلاش میکند در موقعیتهای مناسب صحنههای طنز و کمدی مناسب و خوبی خلق کند
در عوض فیلم تلاش میکند تا حال بیننده را بهتر کند. درست جایی که احساس میکنیم هر شخصیت در حال تکامل یا سقوط هستند، فیلم تصمیم میگیرد تا پایان خوشی برای آنها رقم بزند و یک زندگی جذاب و دوستانه را به تصویر بکشد که همه شخصیتها از آن خوشحال و راضی هستند. درست است که هدف اصلی بازگشت همه شخصیتها به جایگاه واقعی خود است، اما در پرده سوم تلاش متفاوتی میکند که جواب هم داده است. در هر حال فیلم با اینکه از هدف اولیه خود دور میشود، اما لحظات سرگرم کننده و جذابی را ارائه میکند که شاید عجیب نباشد که بگویم بهترین لحظات فیلم است.
اما متاسفانه فیلم در پایان کاملا شعاری عمل میکند. شاید کلیت پایانبندی فیلم یک پایان شاد بوده است، اما درنهایت میخواهد پیامی در مورد شرکتها و غولهای تجارت، شرایط کار، شرایط مهاجرین و وضعیت رفاهی اقشار مختلف بدهد. اما از آنجاییکه در طول فیلم واقعا پرداخت خوبی به این موضوعات شکل نگرفته است، پایان فیلم ناامید کننده و شعاری میشود. واقعیت این است که اگر فیلم باتوجهبه روندی که دارد پایان سادهتر و صرفا شادی به ما نشان میداد، نتیجه کار میتوانست بسیار بهتر و راضیکنندهتر باشد.
اما فیلم خوششانس در مابقی بخشها عملکرد خوبی دارد. کمدی فیلم برخلاف انتظار آزار دهنده یا خیلی لوس نیستیم. البته زمانهایی وجود دارد که میتوانست نباشد، اما بهصورت کلی کمدی فیلم نقطه قوت آن است؛ بهخصوص اینکه فیلم نمیخواهد زوری باعث خنده بیننده شود و تلاش میکند در موقعیتهای مناسب صحنههای طنز و کمدی مناسب و خوبی خلق کند. این موضوع باعث میشود کمدی فیلم به درام و صحنههای احساسی و جدی فیلم ضربه بزند. نتیجه این است که با فیلمی حال خوب کن طرف هستیم که میتواند کمی هم لبخند روی لب ما بیاورد.
بخشی از این موضوع بدون شک عملکرد خوب بازیگران فیلم است. نمیتوان گفت شاهد بازی متفاوتی از هیچ یک از بازیگران هستیم، اما واقعیت این است که بازی دلنشین و خوبی دارند. کیانو ریوز مانند روزهای بیل و تد تا حدی ظاهر شده است و نشان میدهد صرفا او یک بازیگر اکشن بیرحم نیست و شخصیتی که بر عهده دارد واقعا بخش اصلی فیلم است. دو شخصیت دیگر صرفا جای آنها عوض میشود و بازی متفاوتی هم ندارند، اما شخصیت کیانو ریوز واقعا مسیر بهتر و جذابتری دارد و درنهایت شخصیت فرشته واقعا به معنای واقعی کلمه تغییر و تکامل پیدا میکند.
درنهایت فیلم Good Fortune اثر بینقصی نیست و پتانسیلهای خود برای ارائه یک فیلم نظام سرمایهداری و نمایش مشکلات افراد کم درآمد و مهاجر را هدر میدهد، اما در عمل یک فیلم حال خوب کن است که به لطف بازی خوب کیانو ریوز و شخصیت دوست داشتنی که دارد، باعث میشود لحظات خوبی داشته باشیم و از تماشا فیلم لذت ببریم؛ بدون اینکه شاهد اثری فراموش نشدنی باشیم و صرفا با یک فیلم کمدی خوب طرف هستیم.