نقد سریال ویچر (The Witcher) | گرالت بعد از هنری کویل

سه‌شنبه 20 آبان 1404 - 16:59
مطالعه 5 دقیقه
لیام همسورث در سریال the witcher season 4
سریال ویچر در فصل چهارم خود بخاطر خداحافظی هنری کویل و عدم‌وفاداری فیلمنامه به کتا‌ب‌ها مخاطبان زیادی را باز هم از دست داد. همراه زومجی باشید.
تبلیغات

خبرسازترین اتفاق در میان حواشی بسیار سریال ویچر، رفتن (هنری کویل) بود. بعد از پایان فصل سوم این سریال، خیلی‌ها منتظر بودند تا ببینند که چه اتفاقی بر سر ویچرِ بی(هنری کویل) می‌آید. قرارگیری لیام همسورث (Liam Hemsworth) به جای هنری کویل (Henry William Dalgliesh Cavill) خیلی‌ها را ناراحت کرد، چراکه مخاطبان اساسا ویچر را با نام این بازیگر می‌شناختند. همه‌ی این حواشی در حالی به راه افتاده بود که طرفداران مجموعه رمان‌های ویچر همچنان از سازندگان سریال ناراضی بودند و از طرفی هم شبکه‌ نتفلیکس (Netflix) می‌بایست در مقابل HBO و تاج‌وتخت‌اش و آمازون و ارباب حلقه‌هایش کم نیاورد. حالا به نظر می‌رسد که سریال ویچر بعد از هنری کویل قرار است در شکننده‌ترین حالت خود به راه‌اش ادامه دهد، آنهم در شرایطی که خیلی‌ها از قصه‌اش هم ناراضی هستند.

در ادامه داستان سریال لو می‌رود

تا قبل از شروع فصل چهارم ویچر بیشتر حواشی پیرامون این سریال مربوط به عدم‌وفاداری سازندگان‌اش به کتاب‌های آندژی ساپکوفسکی بود، رویکردی که باعث شد هنری کویل از پروژه کنار بکشد. دیدن لیام همسورث به جای هنری کویل برای طرفداران این بازیگر شاید سخت باشد، آنهم در شرایطی که بازیگر محبوب‌شان بخاطر وفاداری نسبت به کتاب‌ها و بازی‌ها از گرالت ریویا بودن خداحافظی کرد. حالا در فصل چهارم ویچر علاوه‌بر مشکلات همیشگی این سریال با فیلمنامه‌اش باید نگران این هم باشیم که ببینیم لیام همسورث به گرالت ریویایی می‌آید یا نه؟

حجم عظیمی از خرده‌داستان‌های این فصل، روایت را هدایت می‌کنند

فیلم با فلش‌بک‌هایی از فصل‌های قبلی شروع می‌شود، گرالت جدید به جای گرالت قدیم (لیام همسورث به‌جای هنری کویل) مشغول شکار هیولاست و با ینفر و سیری وقت می‌گذراند. این سکانس‌ها یعنی اینکه به گرالت جدید عادت کنید، چراکه او از هر گرالتی گرالت‌تر است! داستان فصل چهارم از جائی شروع می‌شود که گرالت و ینفر هرکدام به تنهایی در جست‌وجوی سیری هستند. سیری با گروهی به‌نام موش‌ها در حال راه‌زنی است، ینیفر جادوگران را جمع کرده تا با ویلکه فورتز مبارزه کند، گرالت هم با گروه‌اش می‌خواهد به نیلفگارد برسد.

حجم عظیمی از خرده‌داستان‌های این فصل، روایت را هدایت می‌کنند. از داستان سیری دروغین گرفته تا شخصیت‌های تازه‌وارد. سازندگان عجله دارند و می‌خواهد سروته همه چیز را بزنند. درست است که اتفاق نابودکننده‌ای برای ساختار نمی‌افتد و این استخوان‌بندی فرو نمی‌ریزد اما در اینجا چیزی کم است و آن پرداختی است که شخصیت‌ها بدان نرسیده‌اند. کارکترها و داستان‌هایشان آنقدری پررنگ جلوه نمی‌کنند و نمی‌شود بهشان نزدیک شد. کارکتر جذاب رجیس در این فصل به ویچر اضافه می‌شود. ریجس در کتاب‌ها یک خون‌آشام عالی است که گذشته‌ای سخت داشته. این کارکتر با اندکی تغییر در روایت ویچر حضور پیدا می‌کند.

ریجس با پتانسیل بسیار بالایش می‌توانست محل کشمکش‌های زیادی برای فیلمنامه باشد. سازندگان به شخصیت تازه‌وارد خود می‌توانستند پرداخت بهتری بدهند و از عنصر تعلیق برای قوی‌تر شدن کارکتر استفاده کنند. اما خب زمانی که سریال در حال طی کردن مسیر فصل‌های آخر است، فرصت چنین چیزی وجود ندارد. از آن طرف هم سیری که هویت تازه‌ای برای خودش پیدا کرده و بقیه او را با نام فالکا صدا می‌زنند، به حال خودش رها شده است.

سریال ویچر بخاطر داستان درهم‌اش برای کسانی که کتاب‌ها را خوانده‌اند بسیار آزاردهنده است اما اگر کتاب‌ها را نخوانده باشید می‌توانید ویچر را به‌عنوان یک سریال فانتزی معمولی تحمل کنید

سیری در این مسیر در جست‌وجوی هویت تازه‌ای برای خودش است، چیزی که او را از گرالت و ینیفر دور نگه دارد. اما این فرار از سرنوشت در میان انبوه خرده‌داستان‌های دیگر سریال گم می‌شود. سرنوشت سیری در میان موش‌ها تنها به اکشن‌ها و دزدی‌ها خلاصه شده و خبری از درام نیست. جالب اینجاست که بدانید در کتاب‌ها سیری رابطه‌ای هولناک با موش‌ها دارد و کاملا برعکس چیزی است که سازندگان در این سریال به‌تصویر کشیده‌اند.

نکته‌ی آزاردهنده‌ی شخصیت سیری در این فصل گرایش اوست. رابطه‌ی او با رئیس موش‌ها به‌شدت توی ذوق می‌زند، چراکه اصلا چنین چیزی در کتاب‌ها نیامده است. سازندگان به اختیار خود شخصیت‌ها را مثل وزمیر می‌کشند و یا مثل سیری هویت‌شان را تغییر می‌دهند، کاری که طرفداران کتاب‌ها را به‌شدت عصبانی کرد. گمان می‌رفت که خداحافظی هنری کویل بزرگترین مشکل این فصل در چشم مخاطبان باشد اما همچنان این قصه است که مخاطب را آزار می‌دهد. چیزی که باعث رفتن هنری کویل شد، همچنان دردی است که هنوز هم روی سریال سایه انداخته. سریال ویچر بخاطر داستان درهم‌اش برای کسانی که کتاب‌ها را خوانده‌اند بسیار آزاردهنده است اما اگر کتاب‌ها را نخوانده باشید می‌توانید ویچر را به‌عنوان یک سریال فانتزی معمولی تحمل کنید.

وقتی سریال ویچر برای نخستین بار از نتفلیکس پخش شد، طرفداران سینمای فانتزی فکر کردند که قرار است یک تاج‌وتخت دیگر را ببینند، البته حق هم داشتند؛ چراکه ویچر در فصل ابتدایی خود یک روایت فوق‌العاده بود که به مرور زمان سازندگانش آن را نابود کردند. حالا هم که ویچر به بخش‌های پایانی خود رسیده است، هرچه ایده و داستان مانده به یکجا در حال پیاده کردنش هستند. و اما به مسئله‌ی لیام همسورث می‌رسیم. سریال ویچر در زمان بسیار بدی بازیگرش را از دست داد. روایت‌های شخصیت‌محور نمی‌توانند به این سادگی‌ها از خیر بازیگری بگذرنند که مدت زیادی است نقش قهرمان اصلی را بازی می‌کند.

توجه بیش از حد سازندگان به داستانی یکنواخت در یک سریال شخصیت‌محور شبیه یک خودزنی می‌ماند

لیام همسورث برای سریال ویچر یک شکست دیگر را رقم می‌زند. البته نه اینکه همسورث نقش‌اش را بلد نباشد، تنها به این دلیل که سازندگان در این فصل پرداخت خوبی را به کارکتر گرالت نمی‌دهند. او همانند دیگر کارکترهای فیلمنامه است، آنقدر تخت پیش می‌رود که ما فکر می‌کنیم او نیز یکی دیگر از شخصیت‌های فرعی قصه خواهد بود که باید در ماجرای سیری حضور داشته باشد. این گرالت آرام و تخت به درد ویچر نمی‌خورد، مخصوصا اینکه تا این فصل هنری کویل همه کاره بوده. با اینحال اینقدر قصه درهم و بدون پشتوانه‌های دراماتیکی پیش می‌رود که کارکتر گرالت و لیام همسورث تبدیل به آخرین مشکل سریال می‌شوند.

توجه بیش از حد سازندگان به داستانی یکنواخت در یک سریال شخصیت‌محور شبیه یک خودزنی می‌ماند. مگر می‌شود در اثری که شخصیت‌ها روایت را پیش می‌برند، شخصیت‌پردازی اینقدر بی‌اهمیت جلوه کند. هیچکدام از کارکترهای مهم ویچر عمق دراماتیکی از خود نشان نمی‌دهند. یک شتابزدگی عمیق در نمایش این کارکترها خودش را نشان می‌دهد. اما سریال ویچر در بحث عناصر سبکی و اکشن‌ها به‌شدت فوق‌العاده است. جلوه‌های ویژه، قاب‌بندی‌ها و نورپردازی‌ها آنقدر قوی کار شده‌اند که هر وقت از قصه خسته شدید می‌توانید از تصاویر لذت ببرید. قسمت‌های زیادی از سریال ویچر باقی نمانده است، کسانی که مثل من به جهان‌های فانتزی علاقه دارند، مجبور به تماشای فصل بعدی هم خواهند بود اما آن‌هایی که به فانتزی علاقه ندارند، فصل بعد را نبینند، بهتر است!

داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات