نقد فیلم سلاح ها (Weapons) | پر سر و صداترین فیلم ترسناک سال؟
Weapons جدیدترین ساختهی زک کرگز یکی از پرسروصداترین فیلمهای امسال است. در هر سال یک فیلم ترسناک میآید و توجه همه را به خود جلب میکند. امسال نیز چندتایی از این فیلمها داشتیم که یکیشان همین Weapons است. سه سال پیش زک کرگر فیلم بربر را ساخت فیلم ترسناکی که تاحدودی پیشینهی فیلم بد خانم مارس را پاک کرد. حالا Weapons مسیر تازهای را برای این کارگردان باز کرده است، اثری که نشان از پختهتر شدن کارگردان فیلم بربر دارد. سال گذشته فیلم لنگدراز بهعنوان یک فیلم ترسناک قابل اعتنا که هم طرفداران سینمای ترسناک تجاری را راضی کرد و هم طرفداران سینمای هنری را به پلتفرمها آمد. حال باید دید که فیلم Weapons توانسته به جایگاه بهتری از فیلم «لنگداز» و یا «او را برگردانید» دست پیدا کند یا خیر؟
در ادامه داستان فیلم لو میرود
زک کرگر اولین فیلماش خانم مارس را در قالب یک اثر کمدی ساخت، این یعنی اینکه کرگز قبل از هر چیز ارادتمند سینمای کمدی است. حالا او همین دیدگاه را به فیلم Weapons آورده است و ما هنگام تماشای این فیلم ایدههای متعددی از ژانر کمدی را میبینیم. یک استراتژی بهشدت جذاب که باعث شده فیلم شبیه دیگر آثار ترسناک نباشد. تلفیق کمدی و ترسناک نیز قطعا کار سختی است. به طور کلی ژانرهای هیبریدی یک خلاقیت عجیبوغریبی را میطلبند، استعدادی که ساختار را کنار هم قرار دهد و باعث فروریختن قسمتهای مختلف فیلم نشود.
زاویه دیدهای متفاوت فیلم به ایدهی Weapons، روایت و پرداختی جذاب و منحصربفرد میبخشد
شبی در حوالی ساعت 2 بامداد همهی شاگردان یک کلاس بهجز یکیشان از خواب بیدار شده و وارد تاریکی میشوند اما هرگز برنمیگردند. فردای آن روز جاستین معلم کلاس با صندلیهای خالی دانشآموزانی روبهرو میشود که شب گذشته وارد تاریکی شدهاند و حالا غیبشان زده است. این یکخطی فیلم است، بچههایی که ناپدید شدهاند و حالا شهری که به دنبالشان میگردد. ایده بهنظر ساده میآید اما آن چیزی که فیلم را منحصربفردش میکند، نوع روایتاش است. فیلم دلبر عجیب هم که پارسال جز فیلمهای پرسروصدا بود، روایتی اینچنینی داشت، اپیزودیک با زاویه دیدهای متفاوت!
زاویه دیدهای متفاوت فیلم به ایدهی Weapons، روایت و پرداختی جذاب و منحصربفرد میبخشد. در هر پرده، فیلم از نقطه نظر یکی از شخصیتها روایت میشود که نقطه اتصالشان جاستین معلم 17 شاگردی است که ناپدید شدهاند. اگر فیلمساز مسیر دیگری را برای پرداخت فیلماش انتخاب میکرد، Weapons هیچگاه اثرگذاری حالا را نداشت. همه چیز این فیلم در ساختارش خلاصه شده است، یکجور نمایشی برای نشان دادن استعداد کارگرداناش.
البته فیلم بهخوبی دلبر عجیب پارسال از آب درنیامده است اما میتوان آن را تلاشی قابل اعتنا در نظر گرفت. دلبر عجیب یک تریلر جنایی بود که روی پیچش داستانیاش بهخوبی کار شده بود و بدون اینکه مخاطب را دستکم بگیرد عناصر ژانر را پیش میبرد و با تکیه بر مصالح درام روایت خود را به مخاطب انتقال میداد. اما Weapons پیچش داستانی و غافلگیری را ندارد. شرایطاش پیش میآید ولی فیلمساز از پساش برنمیآید. پیچش داستانی برای این فیلم الکس آن پسربچهای است که در تاریکی گم نشده است.
Weapons پیچش داستانی و غافلگیری لازم را ندارد
این شخصیت میتوانست تعلیق زیادی به فیلم اضافه کند. اصلا او و خانهاش جز کلیشههای ژانر ترسناک هستند و میتوانستند منبعی برای خلق ترس و تعلیق باشند. این پتانسیل ازدسترفته همهاش به بیتجربگی فیلمساز برمیگردد. در آوردن چنین تعلیقی واقعا تجربه میخواهد. زک کرگر باید با برگه برندهاش یعنی الکس بیشتر کار میکرد، او را مظلوم نشان میداد، مورد اهانت دیگران قرارش میداد، رویش فوکوس میکرد و در یک موقعیت مناسب با یک پیچش داستانی تعلیقزا دستاش را در درام رو میکرد.
نپرداختن به کارکتر الکس، فیلم را زمین میزند، چراکه ساختار اپیزودیکوار Weapons نیازمند یک پیچش داستانی استخواندار است. فیلم همانقدر که نیازمند جاستین است به الکس هم نیاز دارد. از آنجایی که نقطه فوکوس کرگر بیشتر روی درام است تا المانهای سینمای ترسناک او میبایست خیلی بیشتر روی شخصیتهایش کار میکرد. جاستین و الکس از نظر درام شخصیتهای ضعیفی هستند. کرگر جاستین را در مرکز درام قرارش میدهد اما به چه علت؟ تنها برای اینکه مردم روی ماشیناش بنویسند جادوگر و بعد از آن همه چیز تمام شود؟ جاستین از نظر ژانری چه چیزی به فیلم اضافه میکند؟ او حتی اندک دوزی از تعلیق را همراه خود ندارد.
مخاطب اصلا ظن این را هم نمیبرد که ممکن است او کاری کرده باشد. نه تعلیقی همراهاش است و نه کاشتی که بعدا بشود ازش استفاده کرد. او بهعنوان فصل مشترک همهی این اپیزودها میبایست بار دراماتیکی زیادی را با خود حمل میکرد. الکس و جاستین باید در نقطه مقابل یکدیگر قرار میگرفتند تا یک پیچش داستانی لوکسی ازشان بیرون میآمد. جاستین نقش آدم بدِ بود و الکس آدم خوبه! آنها نیازمند کشمکش هستند، چالشهایی که عناصر ژانری را برای مخاطب پررنگ کنند.
Weapons جز آن دسته از فیلمهایی است که گرانش خوبی را در ابتدا ایجاد میکنند و در پایان همه چیزشان را میبازند
کرگر تنها به چند اپیزوده کردن روایت بسنده میکند و دیگر کاری با چیزی ندارد. او شخصیتهایش را رها کرده است، فضاسازی نمیکند، به ریزهکاریها توجهی نشان نمیدهد و تنها هدفاش را روی گرهگشایی قرار میدهد. مخاطب احساس نزدیکی با شخصیتهای فیلم ندارد، دلش برای الکس، جاستین و جاش برولین نمیسوزد. اصلا نمیداند که آنها احساسشان نسبت به این ماجرا چیست. مثلا نمیداند که جاستین دقیقا به دنبال چهچیزی میگردد، او دلش به حال الکس سوخته و یا در پی اثبات بیگناهی خودش است؟
Weapons جز آن دسته از فیلمهایی است که گرانش خوبی را در ابتدا ایجاد میکنند و در پایان همه چیزشان را میبازند. ای کاش کرگر راهی را که آمده بود، ادامه میداد. او در ابتدا روی خلق یک تریلر تمرکز میکند و بعدش یک فیلم ترسناک. که در هر دو مورد ناموفق است، نه میتواند بترساند و نه میتواند تعلیق ایجاد کند. کرگر بهدنبال درام است و خلق ترسهای زیرپوستی، برای این دو مورد تلاش میکند که آن هم موفق نمیشود.
و در پایان نیز وقتی که weapons به مرحله گرهگشایی میرسد، مخاطب هنوز منتظر است تا اتفاق هیجانانگیزی بیفتد، اما چنین نمیشود. هیچ زیرمتن خارقالعادهای وجود ندارد و هیچ حرف گندهای پشت این همه قضایا نیست، جز اینکه یک جادوگر اکسیر جوانی میخواهد و آن را باید از آدمهای سالم بدست بیاورد. با اینحال weapons اثری متفاوت است آن هم تنها در نوع ساختارش نه اینکه فیلم ماندگاری در میان آثار ترسناک باشد. فیلم لنگدراز که سال گذشته اکران شد از سلاحها بهتر بود، چراکه هم پیچش داستانی خوبی داشت و هم اینکه واقعا میترساند. فیلم سلاحها اگر همانند فیلم «او را برگردانید» روزهای اخیر زیرمتن داشت و همانند لنگدراز شخصیتپردازی میکرد، حالا میتوانست حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد.