نقد فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning | آخرین ماموریت تام کروز!
فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning بهعنوان هشتمین و احتمالا آخرین قسمت فیلم ماموریت غیر ممکن با بازی تام کروز در نقش ایتن هانت شناخته میشود. این فیلم اکشن جاسوسی دو ماه پس از وقایع فیلم Mission: Impossible – Dead Reckoning جریان دارد و ایتن هانت و گروهش در تلاش برای متوقف کردن گابریل و جلوگیری از دسترسی او به یک هوش مصنوعی مخوف به نام انتیتی، قارهها را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارند و جهان در آستانه فروپاشی قریبالوقوع بهدست انتیتی است و ایتن هانت آخرین امید برای متوقف کردن این هوش مصنوعی است.
اما سوالاتی در مورد قسمت هشتم فیلم ماموریت غیر ممکن ۸ وجود دارد و آن هم این است که این قسمت میتواند پایانی مناسب برای پرونده تام کروز با این مجموعه باشد یا مشکلات قسمت قبل گریبانگیر آن شده است. فیلم با یک افتتاحیه طولانی آغاز میشود که قرار است ما را از اتفاقات قسمت هفتم به قسمت هشتم انتقال دهد و با وجود زمان نسبتا طولانی آن، شروعی دلچسب برای فیلم است. نکته مهم این است که فیلم از ابتدا میخواهد یک مسیر روشن را جلو پای بیننده قرار دهد و برخلاف قسمت گذشته شاهد پیچیدگی داستانی خاصی قرار نیست باشیم؛ چرا که سرنوشت از ابتدا نوشته شده است!
اما یکی از مواردی که در قسمت قبل بهنظر من آزار دهنده بوده، ارتباط بیش از حد با قسمتهای گذشته مجموعه است. هدف کلی فیلم این است که نشان دهد تمامی اعمال ایتن هانت در قسمتهای گذشته مهم هستند و این کارها باعث شده است تا به این نقطه برسیم. این نکته جذابی میتواند باشد، اما از آنجاییکه پیش از فیلم Mission: Impossible 8 شاهد ۷ قسمت دیگر بودهایم، این موضوع به مشکل بزرگ فیلم تبدیل شده است. بخشی از ارجاعات فیلم بهخصوص ارجاعات به قسمت اول جذابیت خوبی دارند، اما باعث میشود کم کم ریتم داستان فیلم بهم بخورد.
ارجاعات زیاد از حد ضربه زیادی به شکل گرفتن داستان فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning زده است
مشکل دقیقا جایی است که در قسمت قبل هم وجود داشت و آن هم این است که فیلم تلاش زیادی میکند تا اتفاقات خود را به قسمتهای گذشته ارتباط دهد و این ارتباط بعضا باعث میشود برخی از آنها جذابتر شوند و حتی بخواهیم برگردیم و دوباره آنها را تماشا کنیم، اما مشکل این است که فیلم انقدر تلاش میکند تا اتفاقات را به هم متصل کند که عملا بخش زیادی از فیلم در گذشته روایت میشود. این موضوع باعث میشود بیننده اتفاقات اصلی و تهدید دو قسمت اخیر را فراموش کند و نتواند آنطور که باید و شاید با آن ارتباط برقرار کند.
این عدم انسجام داستانی تا حدی آزار دهنده میشود و همین موضوع باعث شده است فیلم نتواند به تمامی پتانسیلهای داستانی خود دست پیدا کند. فیلم میتوانست داستانی متمرکزتری داشته باشد و صرفا ارتباط خود را با قسمتهای اخیر حفظ کند. بدین ترتیب حتی دو قسمتی شدن این داستان کمک چندانی به بهبود روایت داستان نکرده است، اما کاهش پیچیدگی داستان این قسمت باعث شده است تا تمرکز فیلم روی بدلکاریهای جذاب تام کروز و صحنههای اکشن فیلم قرار بگیرد. حتی پیش از تماشا فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning هم میدانستیم که قرار است چندین و چند بدلکاری بزرگ و نفسگیر را شاهد باشیم.
برخلاف بخش داستانی که شکل کامل و نهایی خود را نمیتواند بهدست بیاورد و بیننده را کاملا درگیر خودش کند، صحنههای اکشن و بدلکاریها نقطه مخالف قضیه هستند و سازندگان فیلم بهخوبی از محیطهای جدید فیلم برای پیش بردن این صحنهها بهره بردهاند. همیشه سوال این است که پس از یک قسمت تام کروز چه بدلکاری دیگری میتواند انجام دهد که باعث تحسین ما شود و این فیلم نشان میدهد که کروز همیشه راهی برای شگفتزده کردن ما در سر دارد. این بدلکاریها البته تفاوت عمدهای هم با فیلمهای گذشته دارد که بخش تلاش برای بقا و زنده ماندن پر رنگتر از همیشه شده است.
صحنه زیردریایی نمونه خوبی از یک صحنه نفسگیر است و درست است که ما شاهد یک صحنه اکشن تمام عیار نیستیم، اما نوع طراحی و اجرای آن باعث میشود تا تعلیق برای بیننده شکل بگیرد و هر لحظه منتظر یک اتفاق ناگوار برای ایتن هانت باشد. سکانس فوق تفاوت نسبتا زیادی با صحنههای مشابه دارد. درست است ما شاهد صحنه بالا رفتن از برج، سقوط آزاد از هواپیما یا چسبیدن تام کروز به هواپیمای در حال پرواز بودهایم، اما شرایط در اینجا به مراتب مرگبارتر و خطرناکتر از گذشته است و اگر اشتباهی صورت بگیرد، کار ایتن هانت در این بخش تمام است.
درواقع هدف این صحنه بیشتر از اینکه خلق یک صحنه کاملا مهیج باشد، یک صحنه پر از تعلیق و ترس است که میتوان گفت در این عمل هم موفق بودهاند. درواقع در هر لحظه امکان یک فاجعه وجود دارد و سازندگان نیاز دارند این موضوع را ثابت کنند که ایتن ممکن است هر لحظه کشته شود. نتیجه کلی خلق یکی از بهترین بدلکاریهای مجموعه است که در آن درخشش تکنفره تام کروز در طول صحنه هستیم. صحنهای که نسبت به صحنههای مشابه کاملا متفاوت است و میتواند آدرنالین بیننده را افزایش دهد. بهطور کلی صحنههای بدلکاری همچنان قدرتمند هستند و تام کروز و تیمش از هیچ تلاشی برای خلق موقعیتهای جدید دریغ نکردهاند.
سکانس پایانی فیلم دیگر نمونه این قضیه است. اگرچه اگر بخواهم یک مقایسه با تعقیب و گریز با هلیکوپتر در پایان فیلم Mission: Impossible - Fallout داشته باشم، میتوانم بگویم که قرار نیست این صحنه تکرار شود و کیفیت پایینتری دارد. اما از نظر بدلکاری بدون شک یکی از بهترینهای مجموعه ماموریت غیر ممکن است که ارزش صبر کردن و تماشا آن در بهترین کیفیت ممکن را دارد. درواقع برخلاف صحنه زیردریایی، در اینجا شاهد یک صحنه اکشن تمام عیار هستیم که عملا هر اشتباه یا بدشانسی میتواند گران تمام شود.
صحنه زیردریایی و بدلکاری آن در فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning از بهترین صحنههای مجموعه است
تمامی این موارد نشان میدهد که شاید در بخش داستانی فیلم نمیتواند کاملا ما را راضی کند، اما در بخش بدلکاری و اکشن باز هم سربلند بیرون آمده است و حتی اگر بخواهیم برای این صحنهها آن را تماشا کنیم، بدون شک ارزش آن را دارد. درست است که میگویم فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning از نظر داستانی کاملا آن اثری که انتظارش را دارم نیست و بخشی از آن هم نبود شخصیتهای قدرتمند مانند قسمتهای گذشته است، اما در بخش پایانبندی فیلم درواقع میتواند گرهای را که خودش زده است بالاخره باز کند.
صد البته چه صحنه زیردریایی و همزمان اتفاقات قطب شمال تا صحنه پایانی فیلم بهترین بخشهای آن هستند، اما فیلم با خارج شدن از پیچیدگی اولیه توانسته است در بخش پایانی روایت بهتری درکنار صحنههای اکشن و بدلکاری داشته باشد. نتیجه آن ایجاد یک پایانبندی جذاب و مناسب برای فیلم است. اگر این پایان قرار باشد پایان تام کروز در نقش ایتن هانت باشد، بهنظر من پایان کاملا مناسبی است و نیازی واقعا به ادامه داستان وجود ندارد. با اینکه شخصیت جذابی مثل پاریس در این دو قسمت معرفی شد، اما سوال اصلی این است که سازندگان تا کجا میخواهند پیش بروند؟
مشخصا هدف این قسمت به نحوی پایان پرونده ایتن هانت است و پایان فیلم تا حد زیادی میتوان گفت پایان کامل و خوبی برای او است. اما آنها نتوانستند بهخوبی از ایده هوش مصنوعی استفاده کنند و تهدیدی مشابه قسمتهایی گذشته به نمایش بگذارند. شخصیتهای شرور کیفیت گذشته را نداشتند و با وجود عملکرد فنی قدرتمند و حتی بازی خوب بازیگران، شاهد بهترین قسمت سری نیستیم؛ اگرچه همچنان فیلم خوب و با کیفیتی است و میتوان از آن لذت برد. بدون شک تام کروز باز هم میتواند با بدلکاریهای جذاب خود بیننده را غافلگیر کند، اما شاید این ایدههای جای دیگری بهتر جواب دهد.
فیلم Mission: Impossible – The Final Reckoning میتواند یک حس ختام مناسب برای تام کروز با نقش ایتن هانت و مجموعه ماموریت غیر ممکن باشد. فیلم شامل یکی از بهترین صحنههای بدلکاری و اکشن مجموعه است، اما از نظر داستانی به علت ارجاعات بیش از حد به قسمتهای گذشته و عدم بازگشت برخی از شخصیتهای تاثیر گذار نمیتواند مانند قسمتهای قبل عمل کند. در هر حال فیلم همچنان یکی از سرگرمکنندهترین فیلمهای چند وقت اخیر است که زمان بالای آن باعث نمیشود بیننده خسته شود. در هر حال آشپزی جدید تام کروز و کریستوفر مککوری شاید مثل سابق نباشد، اما همچنان از برترینهای هالیوود هستند.