نقد فیلم او را برگردانید (Bring Her Back) | ترس، شیطان، خشونت
بر هیچ کسی پوشیده نیست که سینمای ترسناک یکی از پولسازترین ژانرهای سینمایی است. این ژانر نیز مانند دیگر ژانرها پوستاندازی کرد و موج نویی را در خودش به راه انداخت. فیلمهای سینمای ترسناک به دو جریان اصلی تقسیم میشوند، آنهایی که تجاری هستند و برای ترساندن صرفا به موقعیتهای میخکوبکننده و افکتهای صدا و تصویر متوسل میشوند و سعی دارند تنها از کلیشههای ژانری استفاده کنند؛ و آنهایی که از مصالح درام بهره میگیرند تا تعلیق را از این طریق بوجود آورند.
در این میان هم فیلمهای ترسناک غیرهالیوودی مدتی است که مخاطبان بیشتری پیدا کردهاند و آن هم دلیلاش مضمونگرایی است. سینمای ترسناک هالیوود با تکیه بر عناصر ژانری تنها در پی فروش بیشتر است اما سینمای وحشت اروپا با بهرهگیری از درامهای عالی درصدد است تا تصویر بهتری از این ژانر را به مخاطب انتقال دهد. فیلم او را برگردانید، اثری ترسناک از سینمای استرالیاست. فیلمی که توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند و امتیازات خوبی بگیرد. حال ما در این نقد بررسی خواهیم کرد که این فیلم در کجای سینمای ترسناک ایستاده است.
در ادامه داستان فیلم لو میرود
چند سال پیش بود که دو برادر یوتیوبر با ساخت فیلم ترسناک حیرتانگیزی به نام Talk to Me همهی نگاهها را به خود جلب کردند. فیلم موفقیتی خیرهکننده کسب کرد و توانست نام این دو برادر را سر زبانها بیندازد. حال او را برگردانید فیلم خیرهکننده دیگری از برادران فیلیپو است. اثری که از نظر موضوعی غنی است و میداند چگونه در چارچوب ژانر حرکت کند. این فیلم هماکنون یکی از قدرتمندترین درامهای ترسناک سال است، فیلمی که روایت خود را نه براساس موقعیتهای سطحی خلق شده از المانهای ژانری بلکه از مسیر درام پیش میبرد. داستان حول محور یک برادر و خواهر به نامهای اندی و پایپر میچرخد که پس از مرگ غیرمنتظره و آسیبزای پدرشان به پرورشگاه سپرده میشوند.
توجه فیلم به مضامین روانشناسانه دلیل اصلی شکلگیری ترس در این روایت است
درنهایت طبق تصمیم پرورشگاه اندی و پایپر در خانهای بهظاهر امن تحت مراقبت لورا قرار میگیرند که در ظاهر زنی مهربان است. اما لورا خودش تبدیل به گرهی بزرگی میشود و شرایط را از آنچه که هست سختتر میکند. همگرایی زندگی این چند نفر با یکدیگر هستهی مرکزی فیلم را شکل میدهد و خط روایی او را برگردانید را خلق میکند. با این تفاسیر فیلم شبیه بیشتر فیلمهای ترسناک شروع میشود، با یک حادثه محرک تراژیک و هولناک. خانهای که قرار است درش مسیر روایت شکل بگیرد و درام کار خود را آغاز کند. این خانه در مکانی دورافتاده میان درختان انبوهی قرار دارد، جائی که اصلیترین المان ژانر ترسناک خودش را نشان میدهد.
لورا بعد از مدتی سایههای خودش را آشکار میکند. غم و اندوه حل نشدهی زندگی او گریبان زندگی این چند نفر را میگیرد. او در ابتدا اندی را منزوی میکند که همین تبدیل به سوختی کافی برای ادامهی حرکت درام میشود. این موضوع زمینهساز وحشت اصلی فیلم است و ژانر ترسناک بعد از این اتفاق دورِ مغز قصه میپیچد و بهعنوان یک فرم کنترل لحن، فضاسازی و نوع روایت را در دست میگیرد. توجه فیلم به مضامین روانشناسانه دلیل اصلی شکلگیری ترس در این روایت است. روایتی که نشان میدهد، آدمی بیش از هر چیز از سمت روان خودش آسیب میبیند و این عنصر بیشترین پتانسیل را برای خلق ناراحتی دارد.
bring her back در جهان کودکان اتفاق میافتد. دنیایی با هزارتویی پرکشمکش که جهانی پر از تلاطم را بهتصویر میکشد. وحشت در این فیلم بیش از هر چیز از طریق درام اتفاق میافتد. فضاسازی بهشدت سرد و سنگین است و اتمسفری که از همان ابتدا در آنجا جریان دارد، المانی است پرآشوب برای مخاطب. اینکه قرار است در این جهنم سرد اتفاقات هولناکی بیفتد. از همان ابتدا با دیدن کارکتر لورا متوجه میشویم که در اینجا خبرهایی است. او کنترل رفتارهای خودش را ندارد، ژسری بینامونشان را نگهداری میکند و تاکسیدرمی عجیبی از یک سگ دارد.
این فیلم از قالب ژانر استفاده میکند تا به یک درام روانشناسی برسد. اتفاقی که باعث میشود Bring Her Back شبیه هیچکدام از فیلمهای تجاری ترسناک نباشد.
این فیلم روایتی است دربارهی سوگ و پذیرفتن غم و اندوه. قصهی ترسناک این اثر بر پایهی همین ایده شکل گرفته است. درواقع المانهای ژانری گونهی وحشت بهعنوان یک زیرمتن عمل میکنند تا فیلم تبدیل به روایتی دربارهی روزهای سوگواری باشد. همهی آدمهای این خانه سوگوار هستند اما یکیشان زمینهساز اتفاقات هولناکی میشود. لورا هنوز نتوانسته مرگ فرزندش را فراموش کند. او آنقدر درگیر این غم میشود که روایت را بهسمت یک فیلم ترسناک فرقهای میکشاند.
لورا زن دیوانهای است که جسد دخترش را هنوز نگه داشته و میخواهد با اعمال شیطانی او را دوباره زنده کند. فقدانی که او در حال تجربه کردناش است خالق جهنمی سهمگین برای اطرافیانش میشود. سه کودکی که در خانهی لورا زندگی میکنند، تبدیل به بخشی از برنامهی او میشوند. لورا به هیچ چیز جز بازگرداندن دخترش فکر نمیکند. این فیلم از قالب ژانر استفاده میکند تا به یک درام روانشناسی برسد. اتفاقی که باعث میشود bring her back شبیه هیچکدام از فیلمهای تجاری ترسناک نباشد.
درواقع المانهای ترس و خشونت فرقهای این فیلم تنها بهعنوان یک پوسته عمل میکند. خشونتهای لارا استعاره از سوگواریهای نکرده است، استعاره از غم و اندوهی است که آدمی میل به رها کردنشان را ندارد. لارا در یک چرخهی غم گیر کرده و نمیخواهد مرگ دخترش را باور کند. درواقع همهی کارکترهای این فیلم درگیر این چرخهی معیوب شدهاند. گذشته رهایشان نمیکند و هرکدامشان مشغول فکر کردن به سوگواریهای نکردهشان هستند.
در این جهان فروپاشیده با قهرمانهای ناامید آن که همه چیزش شبیه سینمای نوآر میماند، چیزی برای امید و زندگی وجود ندارد
این فیلم درنهایت تبدیل به اثری دربارهی سیستمهای معیوب بهزیستی میشود. بچههایی که با لارا زندگی میکنند، قربانی بیتوجهی چرخهای هستند که خودشان را آگاه نسبت به همه چیز میدانند. در این جهان فروپاشیده با قهرمانهای ناامید آن که همه چیزش شبیه سینمای نوآر میماند، چیزی برای امید و زندگی وجود ندارد. در چنین دنیای فروپاشیدهای نه کسی فرصت سوگواری دارد و نه قانونی که بتواند از ضعیفترها حمایت کند. این فیلم بخاطر زیرمتنها، ایدههای روانشناسانهی عمیقاش و همچنین استفادهی بجا از المانهای ژانری تبدیل به یکی از بهترین فیلمهای ترسناک امسال میشود. این فیلم فاصلهی زیادی با آثار ترسناک تجاری دارد.