نقد فیلم تولد دوباره دنیای ژوراسیک (Jurassic World Rebirth) | دایناسورها هنوز جذابن!

دوشنبه 20 مرداد 1404 - 16:59
مطالعه 7 دقیقه
والپیپر فیلم Jurassic World Rebirth
فیلم Jurassic World Rebirth با اینکه از تمام اشتباهات سه‌گانه اخیر درس نمی‌گیرد، اما حداقل تلاش می‌کند مسیر جدیدی را آغاز کند.
تبلیغات

پس از پایان سه‌گانه دنیای ژوراسیک شاید کمتر کسی انتظار داشت تا یونیورسال سریعا ساخت قسمت جدید این مجموعه را با تیمی جدید و متفاوت آغاز کند. فیلم Jurassic World Rebirth با وعده بازگشت به ریشه‌های سه‌گانه اول معرفی شد که به نحوی آغازگر سری جدید نیز باشد. حالا در اتفاقات فیلم شاهد دنیایی هستیم که دایناسورها نمی‌توانند در همه‌جای زمین زندگی کنند و در حال رفتن به مناطقی هستند که در آن سازگاری دارند، اما شروع فیلم با نمایش تصاویری از گذشته جزیره محل اتفاقات فیلم است که در آن گروهی از دانشمندان در حال تغییر ژنتیکی دایناسورها هستند.

طبق انتظار هیچ چیزی درست پیش نمی‌رود و با یک سهل‌انگاری دی‌رکس آزمایشگاه را نابود می‌کند و این آغازی برای شروع اتفاقات هفتمین فیلم پارک ژوراسیک است. حالا یک شرکت داروسازی به‌دنبال DNA سه دایناسور جهش یافته است تا بتواند دارویی را خلق کند که همه انسان‌ها را می‌تواند درمان کند. شروع فیلم با اینکه کمی سریع است، اما نوید بخش اثری است که به‌جای تکرار قسمت‌های قبل قرار است صرفا یک ماموریت مرگبار و خطرناک را در جزیره جدید مجموعه به تصویر بکشد. واقعیت این است که فیلم از همان ابتدا نمایش امیدوار کننده‌ای دارد و نمی‌خواهد با نمایش بیش از حد دایناسورها آن را لوس و بی‌مزه کند.

اما درست زمانی‌که فکر می‌کنیم همه‌چیز ممکن است در مسیر جدیدی حرکت کند و کمی متفاوت باشد، حضور خانواده مزاحم همه‌چیز را عوض می‌کند. متاسفانه حضور یک خانواده و یا بچه به یک ایده تکراری و خسته‌کننده در مجموعه تبدیل شده است و دوباره در اینجا شاهد تکرار این داستان هستیم. درواقع حضور چنین شخصیت‌هایی تقریبا بخشی از روند داستانی قسمت‌های مختلف این مجموعه بوده است و اینجا هم دوباره قرار است تکرار شود. حضور شخصیت‌های دوم که خط داستانی دیگری را دنبال می‌کنند، به اشتباه بزرگی در فیلم تبدیل می‌شود و هر زمانی که وارد می‌شوند، روند فیلم افت می‌کند.

شخصیت‌های خانواده ضربه زیادی به کلیت فیلم Jurassic World Rebirth زده‌اند

البته مشکلی با این شخصیت‌ها ندارم، اما درکنار تکراری شدن این ایده شاهد هیچ پرداخت خوبی برای آن‌ها نیستیم و تنها باعث جلو بردن داستان و فاش شدن نقاب واقعی شخصیت شرور انسانی فیلم هستند. صد البته یکی از بهترین صحنه‌های فیلم، اگر نگویم بهترین صحنه فیلم در بخش این خانواده رخ می‌دهد که در آن تی‌رکس به شکلی ترسناک به‌دنبال شکار آن‌ها است. متاسفانه این صحنه جلوتر کامل توسط سازندگان فیلم نمایش داده شده است، اما باز هم دیدن آن جذابیت زیادی دارد که در آن تی‌رکس با طعمه‌های خود بازیگوشی می‌کند و تا سر حد مرگ آن‌ها را می‌ترساند.

اما همین نقطه یک مشکل بزرگ دیگر در فیلم مشخص می‌شود و آن هم عدم مرگ شخصیت‌های اصلی و محوری است. درست است که فیلم با نمایش مرگ‌های دلخراش به ما اخطار می‌دهد کسی در این فیلم قرار نیست در امان باشد، اما جلوتر مشخص می‌کند قرار نیست بلایی سر اعضای خانواده یا بازیگران گران‌قیمت آن بیافتد. به‌طور مثال صحنه‌ تی‌رکس می‌توانست تاثیر بیشتری داشته باشد اگر سازندگان می‌خواستند کمی شخصیت‌های بیشتری را فدا کنند. در هر حال با هر ریسک آن‌ها در چندین نقطه باز هم شاهد محافظه‌کاری زیادی هستیم که می‌توانست بسیار کمتر باشد.

فیلم به‌طور کلی لحن‌های مختلف را مثل سه‌گانه اصلی دنبال می‌کند که درکنار صحنه‌های اکشن و درام، صحنه‌های کمدی همچنان جایگاه خود را حفظ کرده‌اند که تقریبا در بیشتر لحظات فیلم ضربه‌ای به روند فیلم به‌جز یکی دو صحنه مثل داماد خانواده که با دایناسورهای پرنده تغییر ژنتیکی مواجه می‌شود، نمی‌زند. اما خبر خوب بازگشت صحنه‌های ترسناک است. البته مشخصا منظور من صحنه‌های ترسناکی مثل آثار احضار یا It نیست؛ بلکه اگر از طرفداران قدیمی مجموعه باشید به‌خوبی می‌دانید که صحنه‌های ترسناک و دلهره‌آوری مثل صحنه آشپزخانه رستوران در فیلم پارک ژوراسیک چه جایگاهی دارند.

حالا در اینجا شاهد بازگشت قدرتمند آن بالاخره پس از چندین فیلم غیبت هستیم. البته صحنه آشپزخانه فیلم Jurassic Park دوباره به شکلی متفاوت اینجا هم بازسازی شده است که کمی نسخه ضعیف‌تر آن محسوب می‌شود؛ اگرچه کیفیت خوبی دارد. همچنین صحنه برداشتن آخرین DNA یکی از موارد با کیفیت و جذاب این بخش محسوب می‌شود. اما با یک اشاره کوتاه به صحنه تی‌رکس که جلوتر هم در مورد آن گفته‌ام، بار اصلی صحنه‌های ترسناک روی هیولایی به‌نام دی‌رکس است. موجودی زشت و بد ترکیب که ماشین کشتار است و عملا شانسی برای مبارزه با آن وجود ندارد.

دی‌رکس درواقع زنگ صحنه‌هایی ترسناک فیلم Jurassic World Rebirth را به صدا در می‌آورد و در پایان مسئولیت بخش نهایی را بر عهده می‌گیرد. اگرچه تاثیر این هیولا با کشتار بیشتر می‌توانست بیشتر شود، اما با وجود حضور بسیار کوتاهی که دارد به ستاره فیلم تبدیل می‌شود. نکته مثبت فیلم مشخصا این است که استفاده بیش از حدی از دایناسورها نکرده و از آن برای ایجاد بالانس بین صحنه‌های مختلف فیلم بهره برده است، اما تا حدودی می‌توان گفت عدم نقش خاص دایناسورها احساس می‌شود.

درواقع برخلاف سه فیلم اول دنیای ژوراسیک که چپ و راست دایناسورها را وارد می‌کردند، اینجا بعضا ممکن است احساس کنید کارگردان آن‌ها را فراموش کرده است. در مقابل خبر خوب دیگر عدم وجود صحنه رومنس یا عاشقانه زورکی است. اگرچه پتانسیل آن وجود دارد، اما خوشبختانه حداقل در این قسمت خبری نیست. بااین‌حال فیلم همچنان سرگرم کننده است و می‌توان گفت که پیشرفت خوبی را در این قسمت شاهد هستیم، اما باز هم جای کار بیشتری وجود داشت و همچنین فیلم می‌توانست در بسیاری از صحنه‌ها مثل امنیت تضمینی شخصیت‌های خاص بسیار بهتر عمل کند.

بازگشت صحنه‌های ترسناک بهترین بخش فیلم Jurassic World Rebirth است

اما فیلم تولد دوباره دنیای ژوراسیک کم‌کاری‌هایی هم دارد. همانطور که جلوتر گفتم شخصیت‌های خانواده شخصیت پردازی خاص یا خوبی ندارند. اضافه شدن آن‌ها باعث می‌شود تمرکز از روی تیم اصلی برداشته شود. شخصیت اسکارلت جوهانسون نقطه قوت فیلم است و با جاناتان بیلی زوج خوبی را تشکیل داده‌اند، اما حضور شخصیت‌های اضافه باعث شده است شخصیت ماهرشالا علی کاملا نادیده گرفته و به حاشیه رانده شود. این موضوع در مورد شخصیت شرور فیلم که روپرت فرند نقش آن را بازی کرده است، کاملا صدق می‌کند.

این ضعف در فیلمنامه کاملا دیده می‌شود چرا که عملا شخصیت‌ها شکل نمی‌گیرند و داستان به‌خاطر دو بخشی شدن و حضور شخصیت‌های اضافه با مشکلات زیادی مواجه می‌شود. در ادامه تمام بخش‌های فیلم کاملا در خدمت سرعت بیشتر روند اتفاقات فیلم قرار می‌گیرد. یکی از مشکلات دیگر این است که ما زمان زیادی را خارج از جزیره سپری می‌کنیم و وقتی وارد می‌شویم انگار همه‌چیز روی دور تند قرار گرفته است. ما عملا تعامل زیادی با دایناسورها نداریم و این موضوع باعث می‌شود ریتم فیلم از جایی واقعا بهم بخورد. ازطرفی نبود دی‌رکس در بخش‌های زیادی از فیلم آزار دهنده است و به‌طور کلی سوال اصلی این است او در کل فیلم کجا بوده است؟

مشخصا گرث ادواردز شخص مناسبی برای کارگردانی فیلم Jurassic World Rebirth است و حتی می‌توانیم تجارب او در فیلم گودزیلا را در اینجا هم مشاهده کنیم، اما دخالت‌های استودیو در روند داستان کاملا قابل مشاهده است و ادواردز درنهایت فرمان‌های استودیو را دنبال کرده است. فیلم از نگاه فنی قدرتمند ظاهر شده است و در جلوه‌های ویژه عملکرد بسیار درخشانی دارد و در بخش موسیقی انتظار بیشتریی داشتم. فیلم بیشتر بر پایه موسیقی اصلی مجموعه بنا شده است، اما لحظات درخشان خود را هم دارد که البته زیاد نیستند.

در پایان فیلم Jurassic World Rebirth پتانسیل‌های زیادی دارد و در شروع وعده فیلمی متفاوت را می‌دهد، اما رفته رفته به سبک فیلم‌های گذشته می‌رود و حضور شخصیت‌های اضافه باعث می‌شود حتی شخصیت‌های اصلی نتوانند درخشش لازم را داشته باشند. بازیگران اصلی مثل اسکارلت جوهانسون عملکرد خوبی دارند، اما وقتی فیلمنامه پر از اشکال و حفره باشد، باعث می‌‌شود شخصیت‌ها واقعا شکل درستی نگیرند و صرفا قرار نیست با توانایی بازیگر مشکلات حل شوند. فیلم ریتم خوبی دارد و سرگرم کننده است، اما چیزهای بیشتری نیاز دارد.

به‌طور کلی فیلم از دو قسمت قبلی دنیای ژوراسیک بهتر است و حتی می‌توان به شکل شخصی آن را جهاتی بهتر از فیلم اول Jurassic World هم دانست، اما بازگشت صحنه‌های ترسناک بدون شک بهترین بخش فیلم است که باعث می‌شود آن را با سه فیلم اول پارک ژوراسیک مقایسه کنیم. فیلم Jurassic World Rebirth قطعا به خوبی فیلم Jurassic Park نیست و شاید برای طرفداران قدیمی پایین‌تر از فیلم دوم هم باشد، اما دایناسورها همچنان جذاب است و بازگشت به جزیره و تقابل جدی‌تر با دی‌رکس یا حتی بازگشت به ریشه اصلی مجموعه که بازگشت دایناسورهای اصلی است می‌تواند امتیاز مثبتی در قسمت بعدی احتمالی باشد.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
پخش از رسانه
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات