نقد فیلم بالرین (Ballerina) | آنا د آرماس در نقاب جان ویک

جمعه 17 مرداد 1404 - 18:32
مطالعه 5 دقیقه
آنا د آرماس در حال نگاه کردن در فیلم ballerina
بالرین نئونوآری اکشن از دنیای جان‌ویک است. فیلمی که تنها بخاطر نام جان‌ویک برای مدتی روی زبان‌ها خواهد بود. با نقد این فیلم همراه زومجی باشید.
تبلیغات

دنیای سینمایی جان‌ویک به مدت زیادی پروژه‌ی پولسازی مهمی برای سینما به‌شمار می‌آمد. اولین قسمت از جان‌ویک توانست مخاطبان زیادی را به خود جذب کند، خب کمپانی‌های دنباله‌ساز نیز که که همیشه به دنبال سوددهی از داستان‌های امتحان‌پس داده هستند، پی‌اش را گرفتند و به فرصت به‌دست آمده چنگ زدند. فرصتی که سال‌های سال است برایشان پولسازی می‌کند. جان‌ویک حالا تبدیل به یک اثر کالت شده است، فیلمی که محبوبیت به‌شدت زیادی در میان قشر جوان دارد. سری جان‌ویک جدای از پیرنگ انتقام‌اش، مدیون بازیگری است که به قول مخاطبان این دنیای اکشن در جهانی پر از نامردی با کاریزمای زیادی قدم برمی‌دارد.

سری جان‌ویک نمونه‌ی خوبی برای فیلم‌هایی است که بازیگران‌شان باعث موفقیت آن‌ها شده‌اند. بدون شک این کیانو ریوز بود که جهان جان‌ویک را زنده کرد، اصلا او حالا نمادی از این دنیا شده است. جان‌ویک را هرگز بدون کیانو ریوز نمی‌توان تصور کرد. بعد از آن همه موفقیت بسیار بعید بود که هالیوود دست از سر سری جان ویک بردارد. حالا پنجمین فیلم از جهان این گروه سینمایی ساخته شده است اما نه با آن روند همیشگی‌اش! حالا فیلمسازان به لطف سیاست‌های جدید آمده‌اند و قهرمان‌شان را در حد چند سکانس محدود کرده و قهرمان تازه‌ای را به جهان جان ویک آورده‌اند. البته طبیعی هم بود، سری فیلم‌های جان ویک برای ماندن همچون یک ژانر پرتکرار نیاز به پوست‌اندازی داشت.

در ادامه داستان فیلم لو می‌رود

بالرین با کارگردانی لی وایزمن ساخته شده است. در اینجا نه خبری از قهرمانی جان‌ویک است و نه کارگردانی همیشگی چاد استاهلسکی. حالا همه چیز در اینجا تغییر کرده است. ما با قهرمان زنی طرف هستیم که پیرنگ انتقام را خیلی ریزبینانه‌تر پیش می‌گیرد و جلو می‌رود. مسیر نقد این فیلم از مقایسه‌اش با جهان جان‌ویک می‌گذرد. حالا که شخصیت اصلی این قصه در هیئت یک زن ظاهر شده و از جهان مردانه فاصله گرفته است، بدون شک باید شاهد ایده‌های تازه‌‌ی زنانه‌ای باشیم که به‌عنوان یک رسم در همه‌ی کمپانی‌های فیلمسازی خانه کرده است.

تنها چیزی که در این فیلم به‌طرز هوشمندانه‌ای طراحی شده است، نوع نورپردازی‌اش است

اول اینکه همه‌ی فیلم‌های قبلی جان ویک با بازی کیانو ریوز یک سروگردن از بالرین بالاتر هستند. چه از لحاظ عناصر ژانری و چه از لحاظ عناصر سبک بصری. تنها چیزی که در این فیلم به‌طرز هوشمندانه‌ای طراحی شده است، نوع نورپردازی‌اش است. فیلم با بهره‌گیری از سینمای نوآر به یک نورپردازی به‌شدت جذابی می‌رسد. رنگ‌بندی‌ها خیلی حساب‌شده خودشان را نشان می‌دهند و طیف رنگ‌های آبی، سبز، قرمز و زرد با توجه به نوع کارکرد درام در فضای فیلم به حرکت درمی‌آیند. این فضای نوآری شاید تنها چیزی باشد که بتواند به فیلم ارزش و اعتبار ببخشد، چراکه فیلم‌های سری جان‌ویک قبل از بالرین امتحان خود را با نمره‌ی قبولی خوبی پس داده‌اند.

سری فیلم‌های جان‌ویک در ژانر اکشن کار می‌کنند، یعنی زدوخورد جز جدانشدنی این دسته از آثار است و جالب اینجاست که جان‌ویک از نظر طراحی صحنه‌های اکشن یک‌ سروگردن از دیگر فیلم‌های این ژانر بهتر طراحی شده است. حالا بالرین چنین ویژگی را همراه خود ندارد. اکشن‌ها همگی‌شان کپی‌هایی دسته چندم از صحنه‌های زدوخورد در سایر فیلم‌های این ژانر هستند و هیچ نوآوری جذابی درشان پیدا نمی‌شود. چاد استاهلسکی در جان ویک‌های قبلی هر دفعه سوپرایز تازه‌ای برای مخاطب کنار گذاشته بود و طرفدار دنیای این ضدقهرمان جذاب منتظر بود تا ببیند که کیانو ریوز و چاد استاهلسکی چه چیزی برایش ترتیب داده‌اند.

علاوه‌بر نقاط ضعفی که فیلم از جهت المان‌های ژانری متحمل می‌شود، بالرین در پیشبرد یک قصه‌ی استخوان‌دار هم درجا می‌زند. همیشه مهم است که فیلم‌های اکشن بواسطه‌ی دادن اهمیت به قصه‌شان خود را از بند سطحی بودن رها کنند، کاری که سری فیلم‌های جان ویک انجام می‌داد. قصه‌ای که چاد استاهلسکی پیش می‌برد، پر از تعلیق بود و رازهایی منتظر کشف شدن. درواقع او از سینمای تریلر بهره می‌گیرد تا اکشن استخوان‌دارتری را تحویل مخاطب دهد. فیلمساز از مینیمال‌گویی استفاده می‌کرد تا تعلیق و ترس در روایت به جریان بیفتد. جان ویک برخلاف شخصیت اصلی بالرین، قهرمانی مرموز با داستان‌هایی نگفته است. این یک اصل است: نگو تا داستان‌ات دلهره‌انگیزتر به‌نظر برسد.

جان ویک برخلاف شخصیت اصلی بالرین، قهرمانی مرموز با داستان‌هایی نگفته است. این یک اصل است: نگو تا داستان‌ات دلهره‌انگیزتر به‌نظر برسد

در فیلم بالرین، قهرمان قصه هیچ چیز مخفی دراماتیکی از خود ندارد. او برخلاف جان‌ویک رو بازی می‌کند. گذشته‌اش کاملا معلوم است و فیلمساز خیلی راحت درس‌های شخصیت‌پردازی سری جان‌ویک را به کناری می‌زند. اگر مخاطب برای جان‌ویک پول پرداخت می‌کرد، بخشی از دلیل‌اش بدون شک بخاطر کارکترپردازی است که چاد استاهلسکی به او داده بود. شخصیتی ساکت، آرام همراه با یک زندگی مرموز که کسی از جزئیاتش خبر ندارد. اما کارکتر اصلی بالرین چگونه است؟ او نه تنها مرموز نیست بلکه فیلمساز با ارائه‌ی بیش از حد اطلاعات راجع‌به انگیزه و زندگی او عطش تماشاگر را می‌خواباند.

تا به اینجا مشخص شد که استفاده‌ی سازندگان از نام پرچالش جان‌ویک تنها برای مقاصد تجاری بوده است. بالرین به‌خودی‌خود یک اثر ضعیف است اما تهیه‌کنندگانش به امید نام جان‌ویک، این فیلم را روانه‌ی سینماها و پلتفرم‌ها کردند. اگر اسم این فرانچایز را از بالرین بگیریم، چیز زیادی برایش باقی نخواهد ماند، یک فیلم اکشن توخالی نصفه‌ونیمه که تنها روی عناصر سبک بصری‌اش سوار است. فیلمی که حتی اکشن‌هایش نیز نوآوری چندانی را با خود به‌همراه ندارند. این فیلم با اینکه از نوع نورپردازی ژانر نوآر استفاده می‌کند اما با جهان روایی این سینما کاری ندارد.

در دنیای فیلم‌های نوآر، شهرها و مکان‌ها شخصیت دارند و در پیشبرد الگوهای جرم و جنایت سهیم هستند. اما در بالرین، نه‌تنها لوکیشن هیچ نقش خاصی را برعهده ندارد بلکه شخصیت اصلی قصه نیز متعلق به چنین جهانی نیست. گویی فیلمساز از هر ژانری که خوشش آمده، المانی از آن را برداشته و در روایت‌اش جای داده است. بالرین درنهایت تبدیل به فیلمی به‌شدت تجاری می‌شود. اثری با خرده‌داستان‌های به‌شدت زیاد که تاثیر خاصی نیز روی روند روایت ندارند.

در دنیای فیلم‌های نوآر، شهرها و مکان‌ها شخصیت دارند و در پیشبرد الگوهای جرم و جنایت سهیم هستند. اما در بالرین، نه‌تنها لوکیشن هیچ نقش خاصی را برعهده ندارد بلکه شخصیت اصلی قصه نیز متعلق به چنین جهانی نیست

بالرین بدون شک خیلی زود فراموش خواهش شد. این فیلم نه حتی در میان آثار اکشن جای خاصی را پیدا خواهد کرد و نه در میان سری فیلم‌های جان‌ویک.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات