نقد فیلم مامان بزرگها (Nonnas) | کمدی حال خوب کن از نتفلیکس
فیلم Nonnas داستان مردی بهنام جو را دنبال میکند که پس از دست دادن مادر عزیزش، تصمیم میگیرد تا به احترام او رستورانی ایتالیایی تاسیس کند و همهچیز را به خطر بیندازد. او از مادربزرگها بهعنوان سرآشپز استفاده میکند تا طعم واقعی غذاهای ایتالیایی را به مشتریان ارائه دهد. فیلم درواقع براساس یک داستان واقعی ساخته شده است که بهطور کلی داستان و نام شخصیتها برداشته شده و در مجموع داستان روایتی سینماییتر و امروزیتری پیدا کرده است. بهصورت کلی کمتر فیلمی این روزها با موضوع آشپزی ساخته میشود و شاید فیلم مامانبزرگها یک فرصت کمیاب و طلایی باشد.
فیلم کمدی جدید نتفلیکس شاید بیسروصدا آمده باشد، اما از همان اول یک هدف مشخص دارد و آن هم ارائه یک فیلم با کیفیت و حال خوب کن است. فیلم پس از روایت گذشته و ریشه شخصیت جو، حالا زمانی رسما آغاز میشود که مادر جو فوت کرده است و او اکنون باید مسیر زندگی خود را مشخص کند. شروع فیلم روایت سریع و خوبی را شاهد هستیم و فیلم خیلی سریع سر اصل مطلب میرود و جو تصمیم میگیرد تا یک رستوران ایتالیایی با آشپزهای با سن بالا استخدام کند که اصالتی ایتالیایی دارند.
درواقع در ظاهر میتوانیم حس کنیم فیلم شاید روندی مشابه با سریال The Bear دارد که چندان هم عجیب نیست. در هر حال شاهد خانوادههای ایتالیایی تا علاقه جو به آشپزی و تاسیس یک رستوران هستیم، اما چیزی که باعث میشود مسیر فیلم تغییر کند جایی است که جو با وجود علاقه و استعدادی که در آشپزی دارد قرار نیست آشپزی کند. درواقع جو اهداف متفاوتتری مثل یافتن راز سس مادر بزرگ دارد و زدن رستوران بیشتر مثل ادای دینی به فرهنگ و مادر و مادر بزرگش است که ریشه در دوران کودکی و بهترین دوران زندگی او دارد.
داستان کلی فیلم Nonnas براساس یک داستان واقعی است و روند آن بیشباهت به سریال The Bear نیست
جو نهتنها میخواهد زندگی تازهای را آغاز کند، بلکه تصمیم دارد از این طریق فرصتی به مامانبزرگهایی ارائه کند که آشپزهای فوقالعادهای هستند، اما هرگز فرصت کار در یک رستوران را نداشتهاند یا ممکن است بسیاری تصور کنند آنها به آخر خط رسیدهاند. درواقع فیلم Nonnas حاوی چنین پیامها و تمهای داستان جذاب و جالبی است که بهخوبی و به درستی در طول فیلم استفاده شدهاند. یکی از این تمها که شاید کلیشهای باشد، پیوند دوستی و برادری جو با برونو است، اما یکی از جذابترین بخشهای فیلم است.
درواقع مهم این نیست که چقدر یک ایده میتواند تکراری باشد، بلکه مهم نحوه استفاده درست از آن است. برونو شاید در ظاهر مخالف جو است، اما از هیچ کمکی برای راهاندازی رستوران دریغ نمیکند یا همسر او مثل یک خواهر برای جو است. نمایش چنین روابطی بهخصوص در این روزها میتواند جالب باشد. روزگاری که شاید بسیاری به فکر خود باشند، اما چنین فیلمی یادآوری میکند داشتن آدمهایی که حتی اگر با آنها پیوند خونی نداشته باشیم، اهمیت بالایی دارد و اگر برونو فداکاریهای زیادی برای جو میکند، در مقابل جو هم در اولین فرصت آن را جبران خواهد کرد.
در مقابل فیلم تلاش میکند تا نشان دهد صرفا بالا رفتن سن قرار نیست به معنای نزدیک شدن به یک پایان باشد و همیشه فرصتی برای شروع یک تجربه دوباره و تازه وجود دارد. درواقع جو در آستانه ۵۰ سالگی است و اکنون تازه توانسته است یک عشق در زندگی خود داشته باشد و درکنار تحقق رویایش، میخواهد شانس تازهای به دیگران دهد. از همین رو میتوان گفت که فیلم قرار است یک اثر کاملا حال خوب کن باشد و شاید به چنین فیلمی بیش از هر زمان دیگری اکنون نیاز داشته باشیم. فیلم قرار نیست پیام منفی یا پایان تلخی را ارائه کند و در عوض تمام تمرکز خود را روی بخش مثبت ماجرا قرار داده است.
درست است که فیلم با الهام از یک داستان واقعی ساخته شده است، اما در مجموع میتوان گفت روایت سینماییتر آن باعث شده است فیلم بتواند بهتر اثری باشد که آن را هدف قرار داده است. فیلم البته زیادهروی نمیکند و مثل آثار مشابه روند افت و خیز تلاش جو را نمایش میدهد و صرفا نمیخواهد یک روایت یک دست را ارائه کند. اما فیلم درنهایت میخواهد ارزش خانواده و دوستی را نشان دهد و اینکه چگونه محبت و دادن فرصت میتواند تغییراتی در زندگی افراد ایجاد کند و فیلم در طول روایت خود بارها تلاش کرده است این پیام را به شکل درستی ارائه کند.
شاید این موضوع کمی شعاری بهنظر برسد اما واقعیت است که برخی از مواقع نیاز به چنین داستانهای امید بخش داریم تا بتوانیم کمی از فضای تیره و تار زندگی امروزی دور شویم و از آن فاصله بگیریم. درست است که فیلم روایت دلنشینی دارد، اما یکی از مشکلاتی که احتمالا در طول فیلم با آن مواجه خواهید شد، زمان نسبتا طولانی آن است که در برخی از دقایق فیلم احساس میکنید فیلم میتوانست سریعتر از این بخش عبور کند. فیلم شروع سریعی دارد، اما در پرده دوم زمان زیادی را به مسائل فرعی اختصاص میدهد و حتی اهداف جو مثل شروع یک زندگی تازه را بعضا فراموش میکند.
مشکل پیسینگ در میانههای فیلم کاملا قابل احساس است و درست است که فیلم هدفی جز بهتر کردن حال بیننده ندارد، اما میتوانست کمی کوتاهتر باشد تا اثری خوش ساختتر و سرگرمکنندهتری هم باشد. اما در مقابل کمدی فیلم تا حدی این مشکلات را پوشش داده است و این خبر خوبی است که فیلم در بخش کمدی زیادهروی نکرده است. صد البته عمده شوخیها و کمدی فیلم روی دوش مامان بزرگهای بامزه فیلم است که عجیب نیست بگویم آنها ستارگان واقعی فیلم هستند و آنها کسانی هستند که فیلم را به اثری بهتر از انتظار ما تبدیل کردهاند.
شخصیتهای مادر بزرگ ستارگان اصلی فیلم Nonnas هستند
شاید بتوان گفت که کمی جمع کردن چنین تیمی سخت باشد، اما سازندگان فیلم توانستهاند تیمی جذاب و بامزه را تشکیل دهند که بعضا ممکن است باور کنیم آنها واقعا به مناطقی تعلق دارند که برای آن غیرت و تعصب زیادی در طول فیلم دارند. صد البته در تیم بازیگران شاهد نامهای شناخته شده و قدیمی هالیوود مثل سوزان ساراندون، لورین براکو، تالیا شایر و برندا واکارو هستیم که کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دادهاند. درخشش آنها باعث شده است تا حدی عملکرد وینس وان زیر سایه آنها قرار بگیرد، اما جو منگنیلو بدون شک عملکردی غافلگیر کنندهتر از بقیه بازیگران دارد.
او شاید نقش خیلی زیادی در طول روند داستان نداشته باشد، اما هر زمانیکه شاهد حضورش هستیم، صحنه را مال خود میکند و خیلی عجیب است که شاهد نقشهای کمدی کمتری از او هستیم؛ درحالیکه عملکرد او در فیلم Nonnas نشان میدهد او توانایی بالایی برای بازی در چنین نقشهایی دارد. در مجموع شاهد تیم بازیگری هستیم که البته بازیگران دیگر فیلم لیندا کاردلینی یا حتی جو منگنیلو و شخصیت همسرش میتوانستند نقش بیشتری در دل روایت و داستان فیلم داشته باشند و آنها پتانسیل بیشتری در طول فیلم ارائه کردند که استفاده از آن نشد.
فیلم Nonnas اثری خوش ساخت، دلگرم کننده و حال خوب کن از نتفلیکس است که در زمان کمتر از ۲ ساعت لحظات دلنشین و بامزهای را برای بیننده رقم میزند. داشتن تیم بازیگری مناسب بهخصوص بازیگران مادر بزرگ نقش بسیاری در بهتر شدن فیلم داشته است و ازطرفی شاهد بازی خوبی از سوی جو منگنیلو هستیم که خوب از نکات مثبت فیلم است. فیلم در ارائه پیام و لحظات کمدی زیادهروی نمیکند و در زمانهای مناسب از آن استفاده کرده است و درنهایت لحظات احساسی خود را هم دارد. فیلم مامان بزرگها شاید همان فیلمی باشد که بتوانیم با آن برای لحظاتی از دنیای امروز دور شویم.