نقد انیمیشن طلسم شده (Spellbound) | کپی ضعیف از آثار دیزنی‌!

چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۳۰
مطالعه 6 دقیقه
نسخه عریض پوستر انیمیشن Spellbound نتفلیکس
انیمیشن Spellbound می‌خواهد راه انیمیشن‌های دیزنی را دنبال کند که درنهایت تنها به یک کپی ضعیف و درجه چندم از این آثار تبدیل می‌شود.
تبلیغات

انیمیشن طلسم شده اولین همکاری بزرگ نتفلیکس با استودیو انیمیشن‌سازی اسکای‌دنس است که در آن شاهد حضور افراد خلاق سابق دیزنی و پیکسار هستیم. در هر حال انتظارات از اولین همکاری مشترک این دو استودیو بالا است و بسیاری منتظر هستند تا نتفلیکس بتواند از این طریق جایگاهی درکنار شرکت‌های بزرگی مثل والت دیزنی و یونیورسال پیدا کند. داستان انیمیشن Spellbound در دنیای جادویی لومبریا رخ می‌دهد که دختر جوانی به‌نام پرنسس الیان باید طلسمی را بشکند که پادشاهی او را به دو نیم تقسیم کرده‌ است و باعث بازگشت پدر و مادر خود که پادشاه و ملکه هستند، شود.

سوال اصلی این است که انیمیشن چقدر به اهداف مشترک نتفلیکس و اسکای‌دنس نزدیک شده است. در نگاه اول می‌توانیم شباهت‌های زیادی بین انیمیشن با آثار دیزنی مشاهده کرد. شباهت‌هایی مثل یک دنیای فانتزی و خیالی و ترکیب آن با ژانر موزیکال و آهنگ‌های متعدد تا تمرکز روی یک شخصیت شاهدخت تنها بخشی از این موارد هستند. اینکه انیمیشن آگاهانه از چنین مواردی حتی با علم به اینکه یک اثر کلیشه‌ای است، نمی‌تواند یک نکته ضعف یا یک مشکل باشد، اما زمانی‌که این موارد به درستی استفاده نشوند به یک مشکل بزرگ تبدیل می‌شوند.

پرنسس در حال سوارکاری روی موجود فانتزی در انیمیشن Spellbound

انیمیشن از همان ابتدا مشکلات خود را نمایش می‌دهد و این مشکلات تا پایان آن وجود دارند. شروع انیمیشن بسیار کند و خسته کننده است و به‌جای اینکه تلاش کند تا دنیای اتفاقات انیمیشن را به بیننده ارائه کند و داستان آن را به درستی شکل دهد، با یک آهنگ آزار دهنده و اتفاقات پس از آن کار خودش را آغاز می‌کند. نکته‌ای که وجود دارد بیننده از ابتدا تا انتها قرار نیست چیز زیادی از دنیای انیمیشن بداند و صرفا ما شاهد یک دنیای فانتزی با موجودات افسانه‌ای هستیم.

انیمیشن Spellbound شباهت‌های زیادی به انیمیشن‌های دیزنی دارد، اما نمی‌تواند به سطح این آثار نزدیک شود

حتی اگر بیننده هدف صرفا افراد کم سن و سال و کودکان باشند، باز هم درنهایت باعث کوتاهی سازندگان انیمیشن نمی‌شود؛ در هر حال کودکان هم به‌خوبی می‌توانند دنیاسازی و موارد این چنینی را درک کنند و حتی یاد بگیرند. این موضوع دقیقا باعث بی‌هویتی انیمیشن می‌شود و بدین ترتیب اینکه اتفاقات آن در چه دنیایی جریان دارد و شامل چه ویژگی‌های جذابی است خیلی سریع برای بیننده می‌تواند بی‌اهمیت شود؛ چرا که خود سازندگان باعث شده‌اند تا این موضوع برای ما بی‌اهمیت شود.

مشکل اینجا است که دنیای فانتزی انیمیشن صرفا جنبه ظاهری دارد و در عمل و بخش داستان انیمیشن جز اینکه شاه و ملکه تبدیل به هیولا شده‌اند و باید طلسم آن‌ها شکسته شود، نقش خاص دیگری ندارد. درواقع عدم تعریف مناسب این موضوع ضربه زیادی به هویت انیمیشن زده است و باعث می‌شود که نتوانیم با دنیای آن و شخصیت‌های انیمیشن ارتباط برقرار کنیم. انیمیشن شاید از نظر ظاهری جذاب باشد، اما در باطن یک اثر تو خالی است که صرفا ظاهری زیبا و جذاب برای جلب توجه افراد کم سن و سال دارد.

شاه و ملکه به شکل هیولا به‌همراه دخترشان در انیمیشن Spellbound

با اینکه انیمیشن در ادامه و به‌خصوص از نیمه دوم روند بهتری به خود می‌گیرد و به اثری نسبتا سرگرم کننده تبدیل می‌شود، اما باز هم مشکلات آزار دهنده ابتدا آن قرار است حفظ شود و قرار نیست جایی بروند. انیمیشن شاید روی کاغذ پتانسیل خوبی داشته باشد، اما تیمی که بتواند چه در بخش نویسندگی و چه در بخش کارگردانی از آن استفاده کنند، در این انیمیشن دیده نمی‌شود. حتی سازندگان انیمیشن تلاش کرده‌اند تا از موضوعات روز هم در داخل داستان و اتفاقات انیمیشن بهره ببرند که نتیجه منفی داشته است.

این قضیه من را به یاد انیمیشن Wish می‌اندازد که مشکلاتی مشابه با انیمیشن Spellbound دارد و دقیقا همان اشتباهات در اینجا هم دیده می‌شود. در هر حال انیمیشن در نیمه دوم خودش تا حد خوبی پیشرفت می‌کند، اما کافی نیست. انیمیشن پیام خوبی درنهایت دارد که به‌خاطر مشکلات نویسندگی و کارگردانی نمی‌تواند به درستی این پیام را انتقال دهد. اگرچه کلیت پیام کلیشه‌ای است، اما درنهایت پیام مناسبی است که می‌توانست به شکل بهتری هم به تصویر کشیده شود؛ اگرچه قاب‌بندی پایانی انیمیشن دقیقا تیر خلاصی به این موضوع است.

نکته این است که سازندگان زمانی‌که یک کار درست را انجام می‌دهند، در ادامه با انجام یک اشتباه آن را جبران می‌کنند. این مشکلات نشان دهنده عدم انسجام فیلمنامه است و با اینکه انیمیشن هدف و پیام مشخص خود را دارد، اما درنهایت در پایان انیمیشن می‌بینیم که کل این ماجراجویی و اتفاقات نتیجه‌ای را که باید داشته باشد، ندارد. درنهایت انیمیشن به‌جای اینکه پیام خود را به درستی انتقال دهد، با یک حالت شعار زده تمام می‌شود و آب پاکی را روی دست بیننده می‌ریزد. انیمیشن حتی با اینکه تویست جذابی دارد، اما به علت مشکلاتی که گفته شد درنهایت نمی‌تواند از آن استفاده کند.

شاه و ملکه به شکل هیولا به‌همراه دخترشان در جنگ تاریک در انیمیشن Spellbound

درواقع تویست انیمیشن می‌توانست برگ برنده آن باشد که متاسفانه از این موضوع استفاده نشده و این موضوع ناامید کننده است؛ به‌خصوص اینکه انیمیشن واقعا پتانسیل خوبی برای تبدیل شدن به اثری بسیار بهتر را داشته است. اما انیمیشن توانسته است در بخش‌های دیگر این مشکلات را پوشش دهد یا کمرنگ کند؟ متاسفانه جواب منفی است. کمدی یکی از بخش‌های اصلی انیمیشن است که متاسفانه شوخی‌های ضعیفی را در بیشتر لحظات انیمیشن شاهد هستیم. انیمیشن حتی به سبک کارهای دیزنی به سراغ یک حیوان کوچک و بامزه همراه هم رفته که متاسفانه ایده آن هم درنهایت شکست خورده است.

انیمیشن Spellbound فاقد آهنگ یا موسیقی ماندگار است و این یک شکست برای یک انیمیشن موزیکال محسوب می‌شود

درواقع این احساس در ما ایجاد می‌شود که ظاهرا سازندگان انیمیشن یک سری موارد انیمیشن‌های دیزنی را برداشته‌اند و بدون اینکه دلیل موفقیت هر یک از آن‌ها را بدانند، از آن‌ها در داخل انیمیشن طلسم‌شده استفاده کرده‌اند. چنین موضوعی ضربه جبران ناپذیری به انیمیشن زده است و این می‌تواند نشان از بی‌تجربگی یا تقلید کورکورانه سازندگان باشد. اینکه از آثار موفق یک استودیو دیگر الگو بگیریم و حتی آن را بهتر کنیم، نکته منفی نیست، اما وقتی این موضوع به درستی استفاده نشود به نکته منفی تبدیل می‌شود. در هر حال عواملی مثل یک شخصیت کوچک و بامزه هم قرار نیست باعث نجات انیمیشن شود.

صداپیشگان انیمیشن هم با اینکه نام‌های شناخته شده‌ای را در آن شاهد هستیم، عملکردی فراموش شدنی دارند؛ حتی با اینکه عملکردی نسبتا قابل قبول از خود ارائه کرده‌اند. درواقع شاهد اجرای فراموش نشدنی در انیمیشن نیستیم و اینکه چه نامی پشت چه شخصیتی است، واقعا اهمیتی از نگاه من بیننده ندارد. نیکول کیدمن و خاویر باردم در بیشتر دقایق انیمیشن نقش خاصی ندارند؛ چون شخصیت‌های آن یا توانایی صحبت در مقطعی را ندارند یا اینکه دیالوگ خاصی ارائه نمی‌کنند. در مقابل ریچل زگلر هم چندان نمی‌تواند تغییر خاصی ایجاد کند و حتی توانایی خوانندگی او هم باعث نشده است شخصیت او به شخصیت بهتری تبدیل شود.

مهمانی تولد در انیمیشن Spellbound

در مقابل تنها جان لیسگو است که تا حد زیادی باعث می‌شود شخصیت او بهتر از چیزی که انتظارش را داریم در طول دقایق مختلف انیمیشن ظاهر شود. اما موسیقی و آهنگ‌های انیمیشن بخش مهم دیگر آن است که این بخش هم تبدیل به یک بخش کاملا فراموش شدنی شده است. در طول انیمیشن نمی‌توانیم یک آهنگ را پیدا کنیم که پس از اتمام انیمیشن بخواهیم آن را دوباره گوش دهیم و اصلا فراموش می‌کنیم که چنین آهنگی در طول انیمیشن پخش شده است. این موضوع برای انیمیشنی که یک اثر موزیکال است یک شکست محسوب می‌شود.

انیمیشن Spellbound درنهایت آن شروع رویایی که نتفلیکس از همکاری با اسکای‌دنس انتظار داشت، نیست، اما می‌تواند یک اثر نسبتا سرگرم‌کننده باشد که بتواند یک آخر هفته اعضای خانواده را سرگرم کنند. در هر حال مشکلاتی مثل زمان بسیار طولانی انیمیشن تا ضعف در بخش کمدی و موزیکال به‌همراه نویسندگی و کارگردانی باعث می‌شود تا انیمیشن به اثری ناامید کننده تبدیل شود که صرفا یک کپی درجه چندم از انیمیشن‌های والت دیزنی محسوب می‌شود و این شاید بهتری توصیفی باشد که بتوانیم در مورد انیمیشن کنیم.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات