نقد سریال آگاتا تمام مدت (Agatha All Along) | غافلگیری بزرگ مارول؟!
سریال WandaVision شروع کننده کار دنیای سینمایی مارول در دنیای تلویزیون و شبکه دیزنی پلاس بوده است، اما مارول بهجای ساخت فصل دوم سریال یک پایان متوسط را ارائه کرد و بهجای آن تصمیم گرفت تا اسپینآفی بر اساس شخصیت آگاتا هارکنس تولید کند. سریال آگاتا تمام مدت داستان آگاتا هارکنس را دنبال میکند که پس از حوادث سریال وانداویژن و مرگ واندا ماکسیموف در تلاش است تا با کمک یک پسر مرموز و تشکیل یک محفل جادوگری و ورود به جاده جادوگران، قدرتهای خود را باز پس بگیرد.
سریال Agatha All Along در همان ابتدا شروع عجیبی دارد؛ عجیب از این نظر که دقیقا مشخص نیست لحن آن چیست. نمیدانیم با یک سریال کمدی طرف هستیم یا جادوگری یا ترسناک و سریال همواره در حال تغییر لحن خود است. این سردرگمی تا حدی باعث مرموز شدن سریال هم شده است، اما میتواند باعث شود بیننده نتواند تکلیف خود را با سریال روشن کند. چیزی که البته از همان ابتدا مشخص است، مانند سریال وانداویژن در اینجا هم قرار است ارجاعاتی به آثار مختلف داشته باشیم و این موضوع کاملا در طول روند سریال ثابت است.
در هر حال سریال از همان ابتدا نکات مثبت و منفی دارد که صفحه ترازو مرتبا در حال تغییر است. ازطرفی ما شاهد کمدیهای آزار دهنده و نسبتا ضعیفی در طول قسمتهای اول سریال هستیم و در مقابل بخش مرموز و جدی سریال کیفیت قابل قبولی دارد. درواقع محفل آگاتا باید از تستهای زیادی عبور کند که کیفیت آزمونهای اول تا حدی خوب است، اما رفته رفته افت میکند و دوباره اوج میگیرد. درواقع سریال در ۴ قسمت اول یک روند پر افت و خیز دارد و همین میتواند باعث شود که روی قضاوت ما تاثیر بگذارد، اما باز هم نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم آیا سریال خوب یا بدی است.
سریال Agatha All Along در ۴ قسمت اول پر افت و خیز ظاهر میشود و نمیتواند لحن مشخصی انتخاب کند
اما قسمت پنجم جایی است که سرانجام سریال تکلیف خودش را روشن میکند و در اینجا است که ما بالاخره شاهد درک بهتر داستان هستیم. درست است که آزمونها هسته اصلی داستان است، اما سریال دقیقا مسیری را دنبال میکند که بیننده انتظار آن را ندارد. اولین نکته این است که سریال تویستهای جذابی در طول روند خود نمایش میدهد و البته برخلاف وانداویژن اینجا به ما وعده پوچ و تو خالی داده نمیشود و در عوض اکثر پیشبینیها بهخصوص در مورد هویت شخصیت پسر درست از آب در آمدهاند.
بدین ترتیب سریال قرار نیست به اعتماد بیننده خیانت کند و در عوض تصمیم میگیرد تا با تویستی غیر منتظره داستان را جلو ببرد که تا پایان قرار نیست از آن رونمایی شود. این موضوع نکته مهمی است و سازندگان از سریال قبلی خود درس خوبی گرفتهاند و حالا در اینجا ما شاهد تغییر یکی از مشکلاتی هستیم که در برخی از آثار مارول وجود دارد. یکی از این نکات بدون شک عدم بالا بردن انتظارات کاذب بیننده و مورد بعدی را در ادامه به آن خواهیم پرداخت. اما داستان سریال کمکم شکل متفاوتی میگیرد و حضور ریو با بازی آبری پلازا را میتوان یک برگ برنده برای سریال توصیف کرد.
او نهتنها یک شخصیت مرموز در سریال است که نقش آن تا پایان قرار نیست افشا شود، بلکه باعث میشود کیفیت کلی بازیها در سریال هم بهبود پیدا کند. با اینکه سریال در ادامه روند بهتری پیدا میکند، اما همچنان برخی از شوخیهای آزار دهنده تا پایان ادامه خواهند داشت و سازندگان میتوانست از بسیاری از این شوخیها اجتناب کنند. این شوخیها بهطور مثال برای شخصیت آگاتا طراحی شده است، اما کیفیت بالایی ندارند و در برخی از دقایق میتواند آزار دهنده هم باشد. بااینحال این موضوع هم باعث نشده است تا این سریال نتواند به اثری سرگرمکننده تبدیل شود.
نکته قابل توجه این است که سریال صحنه اکشن خاصی ندارد و حتی در بخش پایانی هم خبری از این موضوع نیست. خبری از یک مبارزه CGI و بزرگ نیست و بینندگان تنها تلاش چند جادوگر بهدنبال بازگشت قدرتهای خود را مشاهده میکنند که مفلوکانه در جاده مرگ در تلاش هستند. با شروع مرگ اعضای محفل میتوان کم کم متوجه داستان اصلی مثل رونمایی از هویت شخصیت پسر شد و اینجا جایی است که سریال با یک اشتباه میتوانست همهچیز را خراب کند، اما در عوض از این موضوع بهدرستی استفاده کرده است.
سریال Agatha All Along درست در نقطهای به یکی از با کیفیتترین سریالهای MCU تبدیل میشود و دلیل آن هم میتوان به شخصیت پسر، آگاتا و هویت ریو بههمراه سرنوشت شخصیت لیلیا نسبت داد که نقطه قوت سریال هستند. اوج سریال در قسمت هفتم است که در آن شاهد بهترین آزمون سریال هستیم. جاییکه سرانجام لیلیا از قدرت خود به درستی استفاده میکند و مهمترین رازهای سریال را در اینجا شاهد فاش شدن آن هستیم. اینکه سرانجام متوجه میشویم که ریو واقعا چه کسی است و اینکه هدف ریو و آگاتا چیست و همچنین قدرت لیلیا چگونه عمل میکند.
این قسمت تا حد زیادی تلخ و هم جذاب است و باعث میشود که نهتنها یکی از بهترین قسمتهای یک سریال دنیای سینمایی مارول خلق شود، بلکه یکی از بهترین اپیزودهای یک سریال ابرقهرمانی ساخته شده را هم شاهد باشیم. دلیل موضوع این است که سریال با اینکه مشکلاتی دارد، اما در مسیر درستی ساخته شده است و قرار نیست صرفا یک اثر تکراری باشد. این سریال قرار نیست نبردهای بزرگی داشته باشد و تمرکز آن روی یک محفل جادوگری است که هر یک هدف خاص خود را برای قدم گذاشتن به این جاده دارند.
ادامه مطلب ممکن است بخشی از داستان سریال Agatha All Along را فاش کند.
سریال Agatha All Along ثابت میکند همه آثار مارول نیاز به نبردهای بزرگ با جلوههای ویژه گسترده ندارند
یکی از نظریههای مهم حضور شخصیت بیلی ماکسیموف است که در سریال مشخص میشود این نظریه درست است. همانطور که جلوتر هم گفتم سریال انتظار الکی به بیننده نمیدهد و طبق همان چیزی که انتظارش را داریم جلو میرود. به همین منظور است است که شخصیت تین درنهایت همان بیلی ملقب به ویکان است که بهدنبال یافتن ردی از برادر خودش است. نکته قابل توجه این است که او برای رسیدن به اهداف خود از هیچ عملی خودداری نمیکند و همین موضوع باعث ایجاد یک شیمی قدرتمند با آگاتا شده است.
در مقابل مشخص میشود که ریو درواقع شخصیت دث یا همان مرگ است که شاید بسیاری انتظار حضور او در فیلم Avengers Infinity War را داشتند، اما بالاخره سروکله این شخصیت در این سریال پیدا شده که تا حدی متفاوت هم است. با اینکه بسیاری گزینههای مختلفی برای این نقش را معرفی میکردند، اما آبری پلازا بازی درخشانی در این نقش کرده است و زمانیکه هویت او واقعا مشخص میشود، تازه شاهد اوج گرفتن بازی او هستیم. در این نقطه است که او سرانجام میتواند بدون هیچ نقابی کار خود را انجام دهد و اکنون در این نقطه شاهد قرار گرفتن آگاتا در نقطه ضعف هستیم.
این بخش همان چیزی است که سریال به آن نیاز دارد و در طول روند قسمت ۶ تا ۸ سریال تبدیل به اثری میشود که انتظارش را نداریم و آن هم اثری که بسیار بهتر از انتظار ما است. سریال مسیر درستی را دنبال میکند و درنهایت هم با مرگ آگاتا پایانی که نیاز دارد را ارائه میکند. پایانی که بدون شک باعث میشود سریال نشان دهد صرفا یک سریال دیگر از MCU نیست و درواقع آنها واقعا درس خوبی از آثار قبلی گرفتهاند و ما اکنون در حال تماشا نتیجه این موضوع هستیم. درست است که پرونده آگاتا کاملا بسته نشده، اما داستان او درواقع کامل شده است.
اما بزرگترین تویست داستانی سریال که البته انتظارش را نداریم جایی است که متوجه میشویم بیلی درواقع جاده جادوگران را خلق کرده و آگاتا هرگز در گذشته وارد این جاده نشده است. این موضوع تغییر بزرگی در داستان سریال ایجاد میکند و نشان میدهد که چرا آگاتا اطلاعی از آزمونها ندارد. این نکته نشان میدهد که ویکان قدرتی مشابه مادر خود دارد و او اکنون آهنگی را به واقعیت تبدیل کرده است تا بتواند از این طریق برادر خودش را پیدا کند. این شاید بهترین تویست داستانی سریال درکنار هویت واقعی ریو باشد که تا پایان واقعا پیشبینی آن سخت بوده است.
سریال در قسمت هشتم به پایان میرسد، اما قسمت نهم به گذشته آگاتا هارکنس پرداخته میشود و در آن شاهد سرنوشت نیکلاس هستیم. درواقع اینجا جایی است که آگاتا با ریو دشمن میشود و سرنوشت تلخ پسر آگاتا باعث میشود او به شخصیت شروی که امروز میشناسیم تبدیل شود. در مجموع قسمت نهم تلاش میکند تا ضمن ایجاد زمینهای برای آینده شخصیت ویکان بههمراه آگاتا، نگاهی عمیقتر و انسانیتر از شخصیت آگاتا ارائه کند که در این کار هم موفق عمل میکند و با اینکه در همان اواسط سریال میدانستیم او مقصر مرگ پسرش نیست، اما باز هم چنین قسمتی بهنظر لازم بوده است.
اما نکته مهم و قابل توجه دیگر این است که سریال نشان میدهد چرا حتما لازم نیست مارول برای پایان یک سریال یک نبرد بزرگ CGI ترتیب دهد. در این سریال شاهد رویارویی مرگ با آگاتا و ویکان هستیم، اما این نبردی نیست که در بسیاری از سریالهای مارول تماشا کردهایم و بیشتر نقش این را دارد که شکست مرگ غیر ممکن است و این تلاشی بیفایده برای شکست دادن او است. قسمت پایانی سریال هم نگاهی به زندگی آگاتا و رابطهاش با پسر او است و اکنون متوجه میشویم چرا بیلی را به چشم پسر خود میبیند.
در پایان هم میتوان به کیفیت خوب بخش فنی سریال آگاتا تمام مدت اشاره کرد که با اینکه بودجه کمی داشته است، اما شاهد مشکلاتی مثل سریال She Hulk یا سریال Ms Marvel نیستیم. بخشی از این موضوع استفاده از صحنههای واقعی بهجای جلوههای ویژه گسترده است و حتی برای شخصیت دث هم در سریال گریم شده است که نشان میدهد مارول ظاهرا درسهایی از گذشته گرفته است و این میتواند خبر خوبی برای آثار آینده این استودیو باشد.
سریال Agatha All Along اثر بینقصی نیست و مشکلاتی مثل بازی ضعیف برخی از بازیگران تا شوخیها و جوکهای آزار دهنده دارد، اما یکی از سرگرمکنندهترین آثار سال و یکی از با کیفیتترین سریالهای MCU است. اگر به عقب برگردیم بهجای این سریال مارول باید فصل دوم سریال WandaVision را میساخت، اما اسپینآف آن توانسته است درسهای خوبی از سریال اصلی بگیرد و میتواند زمینه داستانهای متفاوت و جذابتر را در آینده ارائه کند.
در هر حال این سریال ثابت کرد که نبردهای بزرگ با جلوههای ویژه گسترده تمام ماجرا نیست و میتوان با اثری مثل سریال Agatha All Along کاری جذاب و با کیفیت ارائه کرد و این میتواند الگویی برای سریالهای بعدی MCU هم باشد. در پایان سریال آگاتا تمام مدت اثری بود که کسی منتظرش نبود، اما ثابت کرد حتی من هم میتوانم در مورد یک سریال اشتباه کنم!