نقد فیلم دی دی (Didi) | پسری گمشده بهدنبال جایگاه خود در جامعه
فیلم دیدی یک فیلم کمدی درام است که اولین تجربه کارگردانی شان وانگ محسوب میشود و فیلم داستان کریس وانگ را در دوران نوجوانی و بلوغ دنبال میکند که در طول فیلم روابط خانوادگی و تجربیات نوجوانی او مورد بررسی قرار میگیرد. فیلم بهطور کلی با الهام از زندگی خود شان وانگ ساخته شده است و او درواقع تجربه یک خانواده مهاجر تایوانی در یک کشور جدید را در اولین دهه قرن ۲۱ام مورد بررسی قرار داده است.
اما شاید سوال این باشد که او چقدر توانسته است در پرداختن به چنین موضوعی که نمونههای مشابه آن را طی سالهای اخیر دیدهایم، موفق عمل کند. فیلم درواقع قرار است تابستان شخصیت اصلی را دنبال کند که در حال سپری کردن دوران بلوغ است و در همان زمان هم میخواهد چیزهای جدیدی را تجربه کند و هم اینکه بهدنبال جایگاه خود در این دنیا است. موضوع و ایده کلی فیلم چیز جدیدی نیست، اما ترکیب آن با یک خانواده و شخصیت مهاجر میتواند باعث ایجاد تجربه متفاوتتری شود.
نکته قابل توجه در مورد فیلم Didi این است که خبری از اغراق نیست و تا جاییکه شده است روایتی ساده را شاهد هستیم که ضمن نمایش نوستالژی اواخر اولین دهه قرن ۲۱ و رواج یافتن یوتیوب در بین مردم، شاهد تلاش شخصیت اصلی داستان برای یافتن مسیرش هستیم. او در این مسیر قرار نیست کار سادهای داشته باشد و بارها مورد آزمونهای مختلف قرار میگیرد و حتی تصمیم میگیرد تا دوستان جدیدی پیدا کند و دوستان سابق خود را کنار بگذارد.
فیلم Didi با الهام از دوران کودکی کارگردان فیلم ساخته شده است
شخصیت اصلی داستان درواقع در طول فیلم در ابتدا تلاش میکند تا به یک یوتیوبر مشهور تبدیل شود، اما تلاشهای او ناموفق است و بهطور مثال او میخواهد فیلمبردار اسکیتسواران شود. بااینحال او از آنجاییکه فیلمبرداری بلد نیست و یاد نگرفته است، در این کار موفق نیست. یا او میخواهد به دختر مورد علاقه خود برسد، اما او یا هنوز نمیداند که واقعا از این رابطه بهدنبال چه چیزی است یا اینکه او در دورانی به سر میبرد که به درستی نمیداند واقعا چه چیزی میخواهد. چنین کشمکشهایی باعث ایجاد موقعیتهای بامزهای میشود.
فیلم البته نمیخواهد به زور باعث خنده بیننده شود و این نکته مثبتی در مورد آن است. در عوض فیلم تلاش میکند تا با نمایش اشتباهات شخصیت اصلی باعث چنین موقعیتهایی شود که حتی ممکن است این صحنهها و اشتباهات برای گروهی بسیار آشنا هم باشد. فیلم درواقع اغراقی ندارد و بسیاری در دوران نوجوانی تلاش میکنند تا بهطور مثال دوستان جدید یا بزرگسال پیدا کنند و حتی به مصرف سیگار یا مواد مخدر روی بیاورند تا جایگاهی برای خود دست و پا کنند. این موضوع در مورد شخصیت اصلی داستان هم صدق میکند و ما در طول داستان شاهد تلاش دیدی برای یافتن جایگاهش هستیم.
اما بهطور کلی داستان فیلم به شکلی است که دیدی نیاز دارد تا در آن به صلح با خود برسد. دلیل این موضوع از ابتدا فیلم آغاز میشود که در آن شاهد دعوای خواهر و برادری هستیم. اما او در ادامه به دختر مورد علاقه خود میگوید که رابطهاش با خواهرش خوب است. بااینحال در صحنه بعدی شاهد دعوای آنها هستیم و این سوال پیش میآید دلیل این موضوع چیست. دیدی درواقع از رفتن خواهرش ناراحت است و او با پرخشاگری یا مسائل دیگر در حال نمایش این موضوع است. ازطرفی خواهرش رفتار خیلی خوبی با برادر کوچکترش ندارد و حالا او متوجه دلیل رفتارهای دیدی شده است.
بهصورت کلی فیلم در ابتدا به تلاش دیدی برای ثبت تجربههای جدید و یافتن جایگاه آن در جامعه میپردازد و در بخش دیگر شاهد بررسی روابط خانوادگی او هستیم. چنین موضوعی بدون شک در بسیاری از خانوادههای مهاجر قابل لمس است و در مورد خانواده شخصیت اصلی داستان که یک خانواده تایوانی است هم صدق میکند. در طول فیلم شخصیت پدر در فیلم حضور ندارد و در تایوان کار میکند و همسر و مادرش بههمراه دو فرزندش در آمریکا در حال زندگی هستند. همین موضوع باعث ایجاد هرج و مرج در خانواده و اختلافات بین شخصیت مادر و مادر شوهر هستیم.
فیلم بهخوبی از این فرصت برای به تصویر کشیدن درست چنین خانوادهای استفاده میکند و حتی بهخوبی نشان میدهد و با اینکه فیلم روند سریعی ندارد، اما باعث میشود فیلمی باور پذیری را شاهد باشیم. فیلم بهخوبی بخشهای درام و کمدی را در جای صحیح استفاده کرده است و نمیخواهد باعث شود بیننده فکر کند در بخشی در حال اغراق است. اما پرده پایانی فیلم را میتوان گفت که تا حدی مبهم است و برخلاف دو بخش اول فیلم که بهخوبی پیادهسازی شده است، بخش پایانی آن شاهد چنین موضوعی نیستیم.
پایانبندی فیلم با اینکه قابل فهم و روشن است، اما چیزی نیست که انتظارش را داریم. درواقع دیدی به مدرسه میرود و همهچیز برای او از اول شروع میشود و او تنفر گذشته خود را کنار گذاشته است. تا اینجا همهچیز خوب پیش میرود، اما شاهد شکل گرفتن یک رابطه یا پایانبندی مناسب و قدرتمند نیستیم و تا حد زیادی پایان فیلم ضعیف و متوسط است. درواقع پایان فیلم به شکلی است که احساس میکنیم کارگردان فیلم نمیداند داستان خود را چگونه تمام کند و درنهایت تصمیم میگیرد تا با بازگشت شخصیت اصلی به مدرسه داستان را خاتمه دهد.
فیلم Didi تا پایان روند آرام، منسجم و خوبی دارد، اما در تکمیل داستان دیدی و رستگاری آن در بخش پایانی فیلم ناکام میماند
چیزی که بهنظر میرسد کارگردان فیلم در اولین قدم خود تا لحظه آخر میداند باید چه کاری انجام دهد، اما زمانیکه به خط پایانی میرسد نمیتواند به درستی تصمیم بگیرد فیلم خود را چگونه تمام کند. کلیت پایانبندی فیلم بد نیست، اما درنهایت مشخص نیست تحول شخصیتی دیدی به کجا میرسد و او اکنون به هدف خود رسیده یا در آن شکست خورده است. تنها نکته شفاف پایانی تصمیم بعدی این شخصیت است و باقی موارد به عهده بیننده گذاشته میشود.
صد البته فیلم میتوانست کمی طولانیتر باشد تا پایانی کاملتر و مناسبتری در پایان نمایش داده شود، اما درنهایت میتوان گفت که همهچیز در پایان قرار نیست برای دیدی سیاه باشد و شاید پیام فیلم هم همین نکته باشد. در هر حال باید به بازی خوب بازیگران فیلم هم اشاره کرد که توانستهاند با ارائه عملکردی خوب و دلچسب باعث شوند که احساس کنیم واقعا در حال تماشا یک خانواده تایوانی هستیم. فیلم بازیگر مشهوری ندارد و البته نیازی هم به آن ندارد. فیلم درواقع بازیگران مناسب برای نقشهای مختلف میخواهد که بهخوبی سازندگان توانستهاند بازیگران مناسب را برای هر نقش انتخاب کنند.
فیلم Didi بهعنوان اولین تجربه کارگردانی شان وانگ با اینکه اثری بینقص و بدون مشکل نیست، اما با یک روایت آرام، منجسم و خوب تبدیل به یک فیلم کمدی درام جذاب میشود که تمرکز آن روی بحران بلوغ یک نوجوان تایوانی در آمریکا است. فیلم بدون اغراق داستانی را روایت میکند که تماشا آن میتواند قابل پیشنهاد باشد و فیلم در طول ۹۰ دقیقه داستانی قابل لمس و پر فراز و نشیب را روایت میکند. فیلم دیدی میتواند یکی از فیلمهای خوب سال باشد که بهخوبی به پدیده بلوغ و مهاجران میپردازد و این چیزی است که باعث میشود تا فیلم اثری به مراتب بهتر از انتظار اولیه ما باشد.
نظرات