نویسنده: مسیح کریمی
// چهار شنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۱۲

نقد فصل دوم انیمیشن ?...What If | کریسمس با طعم مولتی ورس مارول

فصل دوم انیمیشن ?...What If نکات مثبت و منفی فصل اول را حفظ می‌کند و درنهایت تجربه لذت بخش و سرگرم کننده‌ای را ارائه می‌دهد.

فصل اول انیمیشن ?...What If اولین تجربه مولتی ورس از دنیای سینمایی مارول را ارائه کرد. در طول فصل اول شاهد داستان‌هایی بودیم که بعضا پتانسیل بیشتری داشتند، اما به‌خاطر قالب انیمیشن و روایت آن تنها در ۲۰ تا ۳۰ دقیقه روایت می‌شد. حالا پخش فصل دوم این سریال انیمیشنی به‌تازگی از شبکه دیزنی پلاس به پایان رسیده است. فصل جدید این انیمیشن سریالی در روزهایی پخش شده است که حال و روز MCU کاملا متفاوت به‌نظر می‌رسد.

در روزهایی که طرفداران مارول از تماشا فصل دوم سریال Loki لذت بردند، فیلم The Marvels مثل یک خبر بد به‌نظر می‌رسید و حالا فصل دوم انیمیشن چه می‌شود اگر...؟ یک هدف دارد و آن هم این است که سال ۲۰۲۳ برای طرفداران حداقل خوب به پایان برسد. اما سؤال اصلی این است که سریال توانسته است کیفیت فصل اول را نه‌تنها حفظ کند، بلکه بهبود ببخشد و داستانی منسجم‌تری را ارائه کند؟ در ادامه به مرور قسمت به قسمت فصل دوم این انیمیشن خواهیم پرداخت تا ببینیم که چقدر فصل دوم توانسته است به اهداف خود برسد.

نبیولا در فصل دوم انیمیشن سریالی ?...What If

می‌توان گفت که ۴ تا ۵ قسمت اول فصل دوم تقریبا روندی مشابه فصل اول دارند. داستان‌هایی که صرفا در طول ۳۰ دقیقه روایت می‌شوند و پتانسیل برخی بیش از سایرین است و برخی هم صرفا جنبه سرگرم کننده بودن دارد. قسمت اول فصل اول انیمیشن ?...What If در مورد نبیولا است که اکنون به نوا کورپس پیوسته است و حالا شاهد محاصره سیاره توسط نیروهای رونان هستیم. این قسمت با اینکه فضایی بلید رانری دارد و حتی به‌نظر می‌رسد که قرار است با اپیزودی تاریک مواجه باشیم، اما تا حد زیادی پتانسیل از دست رفته است.

فصل دوم انیمیشن ?...What If تا حد زیادی از لحن تاریک فصل اول فاصله گرفته است

متاسفانه در طول قسمت با اینکه می‌توانستیم یک قسمت کارآگاهی جذاب را شاهد باشیم، اما با یک قسمت کاملا قابل پیش‌بینی طرف هستیم که در میانه راه به‌خاطر زمان کوتاه قسمت یک میان‌بر در داستان داده می‌شود. در هر حال قسمت نبیولا جالب توجه و متفاوتی است و حتی می‌تواند یک شروع قسمت برای فصل دوم باشد، اما باز هم همان موضوع فصل اول را شاهد هستیم و آن هم از بین رفتن ایده‌های جذاب در یک اپیزود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه‌ای که نشان می‌دهد نباید خیلی انتظار فصل متفاوت‌تری را داشته باشیم.

قسمت دوم هم روند مشابهی را دنبال می‌کند، اما ساختار قوی‌تری نسبت به قسمت اول دارد و داستانی منسجم‌تری را شاهد هستیم. صد البته که در میانه راه و مشخص شدن دلیل شیطانی بودن پیتر کوئیل ممکن است ناامید شویم، اما در مجموع مبارزه پایانی جذابی را شاهد هستیم. در مجموع قسمت دوم، اپیزودی به مراتب سرگرم کننده‌تر و جذاب‌تری است و صد البته پتانسیل‌های زیادی برای گفتن یک داستان تاریک و خشن هم وجود داشت که متاسفانه استفاده نشد؛ کلمه‌ای که شاید بتوان در مورد داستان‌های زیادی گفت.

نسخه دهه ۸۰ میلادی اونجرز در فصل دوم انیمیشن What If

اما قسمت سوم تنها اپیزود کریسمسی کل فصل دوم است که شاید کمی سرگرم کننده باشد، اما درنهایت هم فراموش شدنی‌ترین قسمت آن هم محسوب می‌شود. در مورد قسمت سوم نمی‌توان خیلی صحبت خاصی کرد جز اینکه آیا واقعا هالک کردن هپی هوگان ایده جذابی بوده است؟ این روند تا قسمت چهارم ادامه دارد و صد البته داستان و اتفاقات این اپیزود به مراتب جذاب‌تر از قسمت سوم است. البته برخلاف دو قسمت اول که داستان جای گسترش بیشتری داشت، این قسمت دقیقا محتوا و زمانش مناسب است.

در هر حال با قسمتی طرف هستیم که خیلی جای زیادی برای داستان‌گویی نیست و داستانی که در طول این قسمت روایت می‌شود پتانسیل بیشتری ندارد و صرفا یک قسمت سرگرم کننده دیگر طرف هستیم. اما با شروع قسمت پنجم روند فصل دوم انیمیشن ?...What If تغییر چشم‌گیری دارد. دوباره همان روند همیشگی انیمیشن را داریم، اما با این تفاوت که اینبار داستان پگی کارتر را قرار است دنبال کنیم که به‌نحوی بالاخره دنباله داستان شخصیت فصل اول را طرف هستیم.

اگرچه همچنان نکات آزار دهنده این فصل مثل عدم روایتی داستان تاریک مثل فصل اول را شاهد هستیم، اما نکات قابل توجهی هم وجود دارد. یکی از این نکات پتانسیلی است که فیلم Black Widow از دست داد. در بخشی از قسمت پنجم و پس از اینکه روایتی متفاوت از فیلم کاپیتان آمریکا: وینتر سولجر را شاهد هستیم، سفر ناتاشا رومانوف و پگی کارتر به یک شهر ساختگی را مشاهده می‌کنیم که جلوه ترسناکی هم دارد. چیزی که در بازی‌های روسی هم می‌توان مشاهده کرد و حالا مارول آن را پیاده‌سازی کرده است.

شخصیت کاهوری، جدیدترین ابرقهرمان مارول در فصل دوم انیمیشن ?...What If

اگرچه باز هم پتانسیل کامل این موضوع در قسمت استفاده نشده است، اما شاید مارول استودیو ایده جذاب‌تری برای پرده سوم فیلم بلک ویدو داشته و از آن استفاده نکرده است. اگر مارول به‌جای آن مبارزه CGI به سراغ چنین ایده‌ای می‌رفت، می‌توانست نتیجه بهتری دریافت کند، اما پایان قسمت صرفا شروع یکی از بهترین قسمت‌های این انیمیشن است که البته پیش از آن باید به سراغ معرفی یک شخصیت کاملا جدید باشیم که پیش از آن وعده آن به ما داده شده بود.

شخصیت کاهوری به‌عنوان یک شخصیت کاملا جدید توانسته است شخصیت به مراتب بهتری نسبت به شخصیت‌هایی مثل خانم مارول و شی هالک باشد

شخصیت کاهوری که یک سرخپوست است، در طول قسمت ششم معرفی می‌شود. نکته‌ای که این قسمت ممکن است کمی ما را به یاد فیلم Prey بیندازد که عجیب هم نیست و ایده کلی به یکدیگر شباهت دارندو تفاوت ماجرا از اینجا آغاز می‌شود که کاهوری قدرت تسراکت را دریافت می‌کند و در ادامه برای نابودی مهاجمان مردمش را متحد می‌کند. کاهوری برخلاف شخصیت‌هایی که در فازهای اخیر MCU مثل شی هالک و خانم مارول تا آیرون هارت معرفی شده‌اند، شخصیت به مراتب بهتر و جذاب‌تری است.

این مورد شاید کمی عجیب به‌نظر برسد که مارول استودیو در خلق شخصیت‌های کاملا جدید مثل موبیوس در سریال لوکی تا کاهوری در این انیمیشن، عملکرد به مراتب بهتری داشته است. اگرچه مشخص نیست مارول درنهایت برنامه‌ای برای این شخصیت کاملا جدید داشته باشد و کاهوری حتی با اینکه قدرت‌های فرابشری دارد، اما پتانسیل‌های به مراتب بیشتری هم به نسبت شخصیت اکو دارد.هلا و ماندرین در حال مبارزه با اودین در فصل دوم انیمیشن ?...What If

البته مشکلاتی هم وجود دارد مثل این نکته حتی مارول اگر بخواهد نسخه لایو اکشن او را تولید کند، نیاز دارد تا حد زیادی داستان متفاوت‌تری را ارائه دهد یا اینکه اثری کاملا مستقل را ارائه کند. بااین‌حال این قسمت واقعا با یک داستان متفاوت طرف هستیم که باعث می‌شود دوباره به این موضوع که این سریال انیمیشنی می‌تواند داستان‌های جدید و متفاوتی هم روایت کند تا اینکه خط داستانی یک فیلم را تغییر دهد، امیدوار شویم.

بااین‌حال کار مارول با کاهوری در فصل دوم در اینجا به پایان نمی‌رسد، اما پیش از آن به سراغ یک قسمت خوب دیگر در فصل دوم می‌رویم و آن هم آمدن هلا به زمین و ملاقاتش با ماندرین است. اگرچه این قسمت تقریبا با همان سبک و سیاق قسمت‌های اول است، اما کیفیت به مراتب بیشتری هم دارد. یکی از دلایل آن می‌تواند این باشد که این قسمت شانس دوباره‌ای به شخصیت‌هایی مثل هلا و ماندرین داده است و اینبار حتی اودین ممکن است اشتباه کند.

این قسمت درواقع نشان می‌دهد که اودین می‌توانست تصمیم بهتری در مورد دخترش بگیرد تا شاهد اتفاقات فیلم Thor 3 نباشیم. در هر حال این اپیزود بیشتر نسخه متفاوت قسمت اول فیلم Thor است که باز هم کیفیت به مراتب بهتری دارد؛ اگرچه باز هم یک مشکل بزرگ این قسمت دارد که به‌طور کامل‌تر در پایان به آن خواهیم رسید. اما می‌رسیم به بهترین قسمت فصل دوم و یکی از چند قسمت برتر انیمیشن چه می‌شود اگر...؟ که قسمت هشتم آن است.

پگی کارتر و لوکی در قسمت هشتم فصل دوم انیمیشن ?...What If

در قسمت هشتم به سال ۱۶۰۲ سفر می‌کنیم که در آن پگی کارتر از قسمت پنجم و زمان حال توسط اسکارلت ویچ به این زمان آورده شده است تا جلوی پایان دنیا را بگیرد. این قسمت را می‌توان یکی از معدود اپیزودهای انیمیشن دانست که از زمان خود برای روایت داستانش به‌خوبی استفاده می‌کند تا داستانش را به شکل کامل تعریف کند. این قسمت صرفا دوره و زمان متفاوتی نیست و درواقع با ترکیب داستان‌هایی مثل رابین هود با MCU شاهد یک قسمت متفاوت و صد البته جذاب هستیم.

در فصل دوم انیمیشن ?...What If خبری از داستان‌های ساختار شکن و متفاوت مثل نابودی دنیاها توسط دکتر استرنج و اولتران نیستیم

اما در باطن آن دوباره به این نکته می‌رسیم که چرا استیو راجرز یکی از غیر قابل جایگزین‌ترین شخصیت‌های دنیای سینمایی مارول است و تلاش مارول برای انتخاب یک جانشین برای این شخصیت خیلی موفق به‌نظر نمی‌رسد. نکته این است که مارول هرچقدر هم بخواهد پگی کارتر در این مجموعه و سم ویلسون در فیلم‌های مارول را جایگزین کاپیتان آمریکا کند، اما آن‌ها تاثیر گذاری این شخصیت را ندارند و در پایان تصمیمی که استیو راجرز می‌گیرد کاملا به تمامی تصمیمات پگی کارتر در این سریال انیمیشنی می‌چربد.

درواقع این براساس شخصیت استیو راجرز است که در طول سه فاز MCU شکل گرفته است و او زمانی‌که متوجه دلیل اتفاقات می‌شود به شکل ارادی تصمیمش را می‌گیرد و احساساتش را در بخش بعدی قرار می‌دهد. مشخصا روایت چنین داستان‌هایی در انیمیشن ?...What If می‌تواند جذاب باشد که نمونه مشابه آن را در فصل اول هم دیده بودیم، اما تفاوت آن بیشتر در لحن و نوع پایان‌بندی است که درواقع شروعی برای اتفاقات قسمت پایانی محسوب می‌شود.

ثور با ظاهری کریسمسی در فصل دوم انیمیشن What If

اگر به فصل اول بازگردیم با اینکه اکثر قسمت‌ها داستانی مستقل را داشتند، اما درنهایت به‌صورت گزیده چند قسمت تشکیل‌دهنده هسته قسمت پایانی انیمیشن بودند. اما در فصل دوم شاهد چنین داستانی نیستیم و تقریبا بدون هیچ مقدمه خاصی شاهد تلاش دکتر استرنج برتر برای بازگرداندن دنیای خودش هستیم. این قسمت چند نکته خاص دارد که باعث می‌شود دوباره در مورد روند انیمیشن فکر کنیم و ببینیم آیا واقعا این روش قابل ادامه دادن است یا نه.

یک نکته آزار دهنده در مورد فصل دوم این است که لحن به مراتب سبک‌تری نسبت به فصل اول دارد و دیگر خبری از داستان‌های تاریک فصل گذشته نیست. نکته بعدی عدم وجود یک خط داستانی مثل داستان اولتران و تبدیل شدن به یک تهدید خطرناک برای مولتی‌ورس است. درست است که می‌توانستیم از همان فصل اول هم حدس بزنیم دکتر استرنج درنهایت می‌تواند تبدیل به تهدیدی بزرگ برای مولتی‌ورس شود، اما نبود یک روایت کلی باعث شده است تا خیلی داستان قسمت پایانی متقاعد کننده نباشد.

قسمت پایانی بیشتر مثل یک نامه پایانی برای خط داستانی دو فصل اول است که بگوید کار ما با این شخصیت‌ها احتمالا به پایان رسیده است و حالا هر یک دیگر می‌توانند ادامه راه خود را در دنیای خود بروند. درنهایت هم دکتر استرنج به شکلی غیر معمول به رستگاری می‌رسد. اگر یک داستان جذاب و کامل را در طول فصل دوم می‌توانستیم مشاهده کنیم، بدون شک تاثیر و روند قسمت پایانی افزایش پیدا می‌کرد تا اینکه واقعا در بخش‌هایی صرفا به شکل غیر عادی ندانیم دقیقا چه اتفاقی در حال رخ دادن است.

کاپیتان کارتر و بلک ویدو در فصل دوم انیمیشن ?...What If

البته قسمت پایانی کیفیت خوبی دارد، اما باتوجه‌به اینکه مقدمه‌چینی مناسبی ندارد و حتی پایان‌بندی آن درواقع بیشتر حکم پایان خط داستان برخی از شخصیت‌ها است، نمی‌تواند تاثیر گذاری خیلی بالایی داشته باشد. البته از یک لحاظ می‌تواند خبر خوبی باشد که در فصل سوم کمتر شاهد داستان کاپیتان کارتر باشیم و حالا تیم سازنده انیمیشن بتواند مسیر جدیدی را هدف قرار دهد و با شخصیت جذاب‌تری کار خودش را دنبال کند.

اگرچه از نظر فنی انیمیشن پیشرفت خوبی دارد، اما از نظر روایت مشکلات زیادی را می‌توان مشاهده کرد. فصل دوم انیمیشن ?...What If همچنان کیفیت خوبی دارد و از بهترین آثار این چند وقت اخیر مارول محسوب می‌شود، اما فاصله گرفتن از روایت تاریک برخی از قسمت‌های فصل دوم تا حد زیادی آزار دهنده است و این نکته منفی در فصل دوم محسوب می‌شود. دلیل آن هم این است که دیگر خبری از داستان‌های ساختار شکن مثل دکتر استرنج یا اولتران که عملا باعث نابودی دنیاها می‌شوند، نیست و جای خود را به داستان تبدیل شدن هپی به هالک داده‌اند!

همچنین هنوز این نکته هم وجود دارد که شاید بهتر باشد به‌جای اینکه ۹ قسمت با ۹ داستان متفاوت را شاهد باشیم، تمرکز روی یک یا دو داستان باشد و در عوض روایت بهتری را شاهد باشیم. مشخصا انیمیشن پتانسیل‌های بالاتری دارد تا اینکه صرفا یک اثر سرگرم کننده باشد. همان‌طور که آن‌ها پتانسیل انیمیشن Marvel Zombies را مشاهده کردند، پتانسیل‌های بیشتری هم در داخل خط داستانی خود انیمیشن وجود دارد که امیدوارم در فصل سوم انیمیشن ?...What If شاهد تغییرات مثبت‌تری باشیم تا اینکه صرفا لحن تاریک آن کنار گذاشته شود.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده