// پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۰۱

نقد فیلم بزرگداشت (Respect)

فیلم Respect «بزرگداشت» با بازی جنیفر هادسون در نقش آرتا فرانکلین، به داستان زندگی این خواننده پاپ و جاز از کودکی تا میانسالی می‌پردازد. با نقد فیلم همراه زومجی باشید.

فیلم بزرگداشت ساخته لیزل تامی اثری است که به زندگی آرتا فرانکلین، خواننده مشهور موسیقی پاپ و آر اند بی می‌پردازد. آرتا فرانکلین که به ملکه روح شهرت داشت در طول دوران حرفه‌ای فعالیت خود، موفق به کسب ۱۸ جایزه گرمی شد. فراز و نشیب‌های زندگی او موجب شد تا لیزل تامی پس از مشارکت در کارگردانی چند سریال، فیلم جدیدش را با محوریت این خواننده بسازد.

Respect که نامش براساس یکی از مشهورترین آثار خود آرتا فرانکلین انتخاب شده در شاخه فیلم‌های بیوگرافی ـ درام قرار می‌گیرد. حال آن چه در فیلم‌های بیوگرافی اهمیتی اساسی دارد انتخاب نقاط عطف زندگی کاراکتر اصلی برای منظور آن در روایت یک فیلم سینمایی است. نویسنده باید قادر باشد مهم‌ترین بخش‌های زندگی سوژه خود را گزینش کرده و ضمن تفکیک کردن کانسپت‌های برجسته زیست کاراکتر، پیرنگی با رعایت الزامات روایی زندگی‌نامه‌ای بیافریند. تریسی اسکات ویلسون در مقام فیلم‌نامه‌نویس Respect سعی کرده این مهم را از دوران کودکی آرتا تا دوران اوج فعالیت‌اش به کار بندد و به رویدادهای مهم و چالش‌برانگیز زندگی او بپردازد. اما اینکه تا چه اندازه توانسته در این امر توفیق یابد مسئله‌ای است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

در ادامه جزئیاتی از فیلم Respect فاش می‌شود.

جنیفر هادسون در نقش آرتا فرانکلین در فیلم احترام

اندازه نما، زاویه دوربین و مکث چند ثانیه‌ای روی آرتا در اولین پلان فیلم، مشخص می‌کند که شخصیت محوری کیست و بعد ازطریق نوشته مشخص می‌شود که ابتدای فیلم مصادف است با سال ۱۹۵۲، یعنی ده سالگی آرتا. اولین شخصیتی که پس از او با آن آشنا می‌شویم کلارنس (Forest Whitaker)، پدر آرتا است. پدر در کلیسای دیترویت موعظه می‌کند و یکی از سرمداران مبارزه علیه تبعیض نژادی است. ازطریق چند دیالوگی که بین پدر و آرتا رد و بدل می‌شود به استعداد آرتا در زمینه خوانندگی پی می‌بریم. وقتی آرتا از اتاق خود به طبقه پایین و نزد مهمانان می‌رود دوربین با حرکتی نرم جمعیت حاضر را از دید آرتا تصویر می‌کند و دراین‌میان با نمایش صحنه‌هایی نامانوس، تنهایی دختربچه در میان جمع را دراماتیزه می‌کند. هر چند که آرتا با نوع اجرا و صدای خوبش همه را تحت تاثیر قرار می‌دهد اما پس از اجرا باید دوباره به اتاق خود برگردد و در تنهایی بماند.

Respect یکی از مشهورترین ترانه‌های آرتا فرانکلین است که سازندگان از آن برای عنوان فیلم بهره گرفته‌اند

با ورود باربارا (مادر آرتا) به داستان، ازطریق میزانسن و نوع نگاه کلارنس به او، بدون اینکه دیالوگی بین این دو شخصیت رد و بدل شود، فیلم‌ساز به خوبی از فاصله و جدایی میان آن‌ها پرده برمی‌دارد. اما از آن طرف باربارا رابطه خوبی با سه فرزند خود، مخصوصا آرتا دارد. خلوت مادر و دختر پشت پیانویی که حکایت از استعداد مشترک هردویشان دارد یک دیالوگ مهم از مادر خطاب به دختر دارد: «تو برای انجام کارهات مجبور نیستی از هیچ مردی بترسی» از اینجا به بعد یکی از مضامین فیلم که خارج شدن از زیر سلطه مردان و در شکلی والاتر، تلاش برای استقلال است، خود را نمایان می‌کند.

این سلطه به چند طریق در طول فیلم خود را نشان می‌دهد که در هر مورد واکنش‌های آرتا را نیز به شکل‌های مختلف به همراه دارد؛ ابتدا تجربه دردناک تعرضی که در ده سالگی متحمل آن می‌شود، واکنش او دربرابر این موضوع، سکوت و خویشتنداری تا زمانی است که بچه‌هایش به دنیا بیایند. سپس شاهد سخت‌گیری‌ها و سلطه پدر بر او هستیم، آرتا با اینکه همواره به پدرش بزرگداشت می‌گذارد باز هم مجبور می‌شود در موارد نظر او را به‌عنوان فصل‌الخطاب بپذیرد. بااین‌حال زمانی‌که آرتا با تد آشنا می‌شود تصمیم می‌گیرد مقابل پدر بایستد و خانه را ترک کند.

آرتا و مادرش در فیلم احترام

حتی زمانی‌که آرتا به خواننده‌ای پرآوازه تبدیل می‌شود این سلطه مردانه هم‌چنان در زندگی او جولان می‌دهد. تد که اینک همسر و مدیربرنامه‌های اوست سعی می‌کند هر طور که دلش می‌خواهد برای او تعیین تکلیف کند. مسئله‌ای که آرتا را آزار می‌دهد و رفته رفته روح او را رنجور می‌کند. واکنش آرتا دربرابر تد ابتدا صبوری، تحمل و گذشت است اما بالاخره قبل از ورود به پرده نهایی فیلم‌نامه، با کنشی قهرمانانه، تد را از زندگی خود بیرون می‌کند.

اولین مضمون فیلم Respect خود را از طریق کشمکش میان مردان سلطه‌گر و زنان مستقل نمایان می‌کند

درواقع در هر سه نوع کشمکشی که میان آرتا و مردان فیلم وجود دارد ما برخوردهای متفاوتی از آرتا می‌بینیم که به وسیله‌ی آن می‌توانیم منحنی درونی شخصیتی‌اش را تحلیل کنیم. ابتدا سکوت، بعد مدارا و بزرگداشت و درنهایت خشم و برخورد قاطع. این‌گونه است که تحول شخصیتی او رقم می‌خورد و در پرده پایانی، پس از ورود کن کانینگهام به زندگی او، نه‌تنها سلطه‌ی مردانه‌ای را شاهد نیستیم بلکه تمام تصمیمات مهم را خود آرتا می‌گیرد و اجازه تعیین تکلیف از سوی دیگران را نمی‌دهد.

بااین‌حال پیرنگ اصلی Respect به دوران خوانندگی آرتا از ابتدا تا دوران اوج فعالیت‌اش مربوط می‌شود. آرتا که خوانندگی را از کلیسا و از کودکی آغاز کرده، نخستین فعالیت رسمی‌اش با کلمبیا رکوردز شکل می‌گیرد و تا سال ۱۹۶۳ موفق می‌شود چهار آلبوم با همیاری آن‌ها منتشر کند. بااین‌حال بحرانی که او با آن مواجه است پایین بودن بازدیدها و عدم برگزاری کنسرت است. او در ابتدا، آن‌چنان که باید با استقبال مردمی مواجه نمی‌شود و همین قضیه او را آزار می‌دهد. اما پس از ورود تد به زندگی او و نقل مکان‌ آن‌ها به نیویورگ اوضاع تغییر می‌کند و آرتا در سن ۲۵ سالگی با قرار گرفتن در قله موفقیت، ملقب به ملکه روح می‌شود و جوایز گرمی را یکی پس از دیگری کسب می‌کند.

جری و ریک در فیلم احترام

در این وهله، توجه سازندگان فیلم به زندگی شخصی آرتا و کرد بیرونی آن، به شخصیت‌ها بُعد می‌دهد و انگیزه‌هایشان را روشن می‌کند. فیلم‌ساز در اینجا دست روی نکته مهمی می‌گذارد و آن ژوئیسانس زندگی است که در هنرمندان به علت مورد توجه بودن‌شان حضور پررنگ‌تری دارد. به این معنی که یک شخص، زیبایی‌های زندگی خود را به نمایش می‌گذارد و هیچ‌گاه بدی‌ها و زشتی‌ها را به اشتراک نمی‌گذارد. مسئله‌ای که دقیقا در زندگی آرتا وجود دارد، او سعی می‌کند در محل کار و میان افراد مختلف نشان دهد که رابطه خوبی با تد دارد و آن‌ها در تمام امور با هم هماهنگ هستند. حتی بدخلقی و خشونت تد را مخفی می‌کند و مثلا ماجرای کتک‌خوردن‌اش از او در آسانسور را مخفی می‌کند اما چیزی که در واقعیت زندگی آن‌ها دیده می‌شود، جز اختلاف و ناراحتی نیست. تد عشق زیادی ـ بخوانید خودخواهی ـ نسبت به آرتا دارد و همین موضوع سبب می‌شود تا بخواهد او را از مرکز توجه دیگران خارج کند. امری که کرد بیرونی‌اش، عصبانیت و خشونت بر ضد آرتا است.

از طرفی، زمانی‌که آرتا با گروه Muscle Shoals همکاری می‌کند ما با چند مسئله در خصوص آرتا به‌عنوان یک موزیسین و خواننده آشنا می‌شویم. ابتدا اینکه درمی‌یابیم آرتا قصد دارد به واسطه‌ موزیک‌هایش به خودشناسی برسد، توانایی رهبری یک گروه موسیقی را دارد و تصمیمات درستی در خصوص نوع اجرای ارکستر می‌گیرد.

فارست ویتاکر در نقش کلارنس در فیلم احترام

به موازات پیرنگ اصلی، پیرنگ فرعی‌ای در Respect وجود دارد که مبارزات سیاه‌پوستان علیه مسائل تبعیض‌نژادی را مورد توجه قرار می‌دهد. از همان صحنه اولی که کلارنس در کلیسای دیترویت به‌عنوان نماینده سیاه‌پوستان سخنرانی می‌کند این مبارزه شکلی نمایشی در فیلم به خود می‌گیرد. مبارزه‌ای به رهبری مارتین لوتر و حمایت‌های آرتا از او در مقام یک خواننده سیاه پوست. در اینجا مشابه با فیلم One Night in Miami لزوم بهره‌گیری هنرمند از یک ایدئولوژی مشخص را شاهد هستیم. در One Night in Miami، مالکوم ایکس در مشاجره با سم کوک  (که اتفاقا یکی از منابع الهام آرتا نیز است) از اینکه او باید در موزیک‌های خود پرچم‌دار مبارزه باشد سخن می‌گوید و سم کوک در پایان به این نتیجه می‌رسد که باید چنین مسئله‌ای را در موزیک‌های خود بازتاب دهد. اما در Respect این موضوع متفاوت است و آرتا از قبل می‌داند که باید از حزب و مبارزه حمایت کند. به خاطر همین از ابتدا حتی برای این کار شتاب هم می‌کند.

اشکال اساسی فیلم‌نامه Respect فقدان تعلیق روایی و عدم بهره‌گیری از ضرب‌های غافلگیرانه است

مسئله‌ای که در این پیرنگ وجود دارد نوع اتصال مبارزه سیاه پوستان با مذهب است که شکل درستی پیدا نمی‌کند. درواقع فیلم بدون اینکه دیتای مطلوبی در خصوص نوع پیوستگی مذهب با قیام سیاه‌پوستان بدهد، مذهب را نجات بخش معرفی کرده و زمانی‌که آرتا به افول می‌رسد، آلبومی با مضمون انجیل زندگی‌‌اش را نجات می‌دهد. البته این را می‌توان درک کرد که مقصود نویسندگان در اینجا نوعی بازگشت به اصل و فطرت برای رهایی است اما آن بخش از فیلم که مربوط‌به شکل بیرونی این رویداد است از لحاظ روایی دچار گسست است.

تد و ریک در نمایی از فیلم احترام

به‌طور کلی Respect با بهره‌گیری نسبی از الزامات ژانر بیوگرافی و مناسبات روایی مربوط‌به نقش موسیقی در زندگی یک خواننده توانسته اثری قابل تامل خلق کند اما دو اشکال اساسی که یکی مربوط‌به فیلم‌نامه و دیگری مرتبط با ریتم است به اثر آسیب وارد می‌کند. در حوزه فیلم‌نامه، فقدان ضرب‌های غافلگیرانه‌ای که روایت را وارد سطح جدیدی می‌کنند دیده می‌شود و همچنین عدم بهره‌گیری فیلم‌نامه از رویدادهایی که منجر به تعلیق ‌شوند، کشش داستانی را دچار خلل می‌کند.

برای مثال کدام حادثه موجب می‌شود که همواره نگران شخصیت آرتا باشیم؟ از طرف دیگر تکرار چند باره برخی از رویدادها مثل صحنه‌های مربوط‌به تمرین آرتا و گروهش تا حدی رمق و تاثیرگذاری اثر را می‌گیرد و با اختلال در ریتم، به کلیت اثر آسیب می‌زند.

 


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده